انهار
انهار
مطالب خواندنی

تصّرف در اموال ديگران

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال1:يك زمين زراعي در يكي از روستاهاي ساوجبلاق كرج است كه اين زمين در سابق حق اهالي آن روستا بوده ولي بعد كه به صورت ارباب و رعيتي درآمد از سال چهل و دو به بعد ارباب كه خودش يكي از مهره هاي رژيم منفور گذشته بود با زور زمين مذكور را از دست اهالي گرفت، تا سال پنجاه و چهار اهالي آن روستا زمين ديگري را زير كشت قرار دادند و در اين مدت زمين مذكور باير بود بعد از اينكه زمين وذكور به دست اهالي محترم زير كشت رفت ارباب، زمين مذكور را كه حق اهالي بود بوده به يك نفر به عنوان مسكن سازي فروخته آيا فروختن زمين مذكور از نظر شرع مقدس اسلام صحيح است يا نه؟

جواب:اگر زمينهاي فروخته شده مورد حق غير فروشنده بوده فروش صحيح نيست مگر با اجازه صاحبان حق ونزاع بايد در محكمهٔ شرعيه حل شود.

سؤال2:به سؤالات زير پاسخ بفرماييد:1- عده اي از خورده مالكين كه زمين خود را به ديگران داده اند تا كشت نمايند همه ساله طبق قرارداد قبلي مقداري از عوايد آن را به صاحبان و متصرّفان قبلي مي دادند از امسال از دادن آن خود داري مي كنند تكليف شرعي آنها چگونه است؟

2- مالكين قبلي كه در اصلاحات ارضي، ده آنها تقسيم شده و مقداري از زمين ان دهه را مالك قبلي متصرف شده و سند مالكيت گرفته حال زارعين ادعا مي كنند كه ملك فوق مي بايست مانند ساير زمينها تقسيم مي شد و نشده و فعلاً اقدام به كشت ملك فوق نموده اند بفرماييد در اين رابطه تكليف چيست تا عمل شود؟

جواب:تصرف در ملك غير بدون رضايت مالك جايز نيست و موجب ضمان است و اجرت مدتي كه استفاده شده بايد به مالك داده شود.

سؤال3: قبرستان قدمگاه كاشان از طرف عالم رباني سيّد فخر الدين (پدر امامزاده سيّد اعظم سيّد علي كه فعلاً صحن و بقعهٔ او در قدمگاه است) كه يكي از اولاد امامزاده يحيي است كه گنبد و بارگاه آن در تهران است بنا شد ودر سال 926 هجري قمري وقف بر دفن اموات مسلمين شده در زمان طاغوت قبور مسلمين حتي قبور عده اي از علماي بزرگ وسادات عاليقدر را برهم زدند و مانع از دفن شدند و در آن خانه و مدرسه و غيره بنا كردندآیا مي توان در حوضهاي آن وضو و نماز در ان باطل مي باشد؟ و همچنين در رابطه با بعضي از مساجدي كه در مسير خيابانها وواقع شده است نظر مبارك چه مي باشد؟

جواب:اگر وقف بودن قبرستان ثابت است تصرفات مذكوره حكم غصب را دارد و مساجدي كه در مسير جاده واقع شده است اگر به هيچ وجه احتمال عود ندارد حكم مسجد بر آن مترتب نمي شود.

سؤال4:اگر كسي زمين موات را احيا كند و به صورت باغ يا زراعت در آورد مي توان بالأجبار از او گرفت؟

جواب: جايز نيست و رسيدگي موكول است به دولت اسلامي و مراعات مقررات لازم است.

سؤال5:چنانچه قناتي كه داراي اب هست ولي به علت اتلاف بين چند نفر از مالكين و خرابي قسمتي از قنات و عدم توجه بعضي از مالكين ، فعلاً از آب آن استفاده نمي شود و در نتيجه جمعي از مالكين و زارعين اقدام به حفر چاه عميق نموده اند آيا آن عده كه مالكيت از آب قنات ندارند مي توانند اراضي را بدون اذن مالك تصاحب وتصرّف نمايند؟

جواب:زمين اگر مالك شرعي داشته باشد تصرف در آن منوط به اذن و رضايت مالك است.

سؤال6: نظر مبارك در بارهٔ چشمه اي كه مورد نياز و استفاده همگان مي باد آيا شخص يا اشخاصي مي توانند تملك كنند يا نه؟ و در صورت مثبت بودن جواب آيا ثبت، مملك آور است يا نه؟

جواب:اگر چشمه در ملك شخصي آنها نيست و مورد استفاده عوم است تملك آن براي ايشان جايز نيست.

سؤال7:ديمزاري از چندين سال قبل بين اهالي محل تقسيم گرديده و قباله دارند و سالهاي سال در تصرف كشت و زرع داشته اند و در سال 1318 سهم هر كس را به عنوان مالكيت به نام افراد ثبت نموده اند و همچنين مخارج زمين از قبيل حقوق كدخدايي و خرج ديواني و غيره را هر كس به سهم خود پرداخت نموده است و از سال 1342 به دستور طاغوت زمينها را گرفته جزو شكارگاه قرار داده اند اكنون كه بعد از انقلاب زمينها آزاد شده و مالكان زمين آمادهٔ كشت و زرع هستند چند نفر از اهالي محل( كه درآن زمان هنوز متولد نشده بودند) اكنون اظهار مي دارند چون طاغوت زمين را گرفته و حالا آزاد شده است سهم قبلي را قبول ندارند خواهشمند است نظر مبارك را در اين باره مرقوم فرماييد؟

جواب:تصرف در ملك غير بدون رضايت مالك غصب و حرام است و رسيدگي موكول به دولت اسلامي است.

سؤال8:عده اي به استناد جمله اي از سخنان [شما] تحت عنوان «منتظر نباشيدديگران برايتان كار كنند» مسافرخانه ها و پاساژها را تصرف مي كنند و مي گويند به فرمودهٔ امام نبايد منتظر اقدام ديگران باشيم و مي خواهند مناطق مذكور را به صورت اطاق در آورده و به دانش آموزان فاقد مسكن دهند با توجه به اينكه از مراجع و حاكم شرع در اين رابطه سؤال شده گفته اند خلاف عقيدهٔ انقلابي است آيا اين اعمال منع قانوني و شرعي دارد يا خير؟

جواب:تصرف در ملك غير بدون رضايت او غصب وحرام است.

سؤال9: مالي كه به عنوان جهيزيّه زن به شوهر سپرده شده و پس از مطالبه آن را نمي دهد آيا احكام وديعه و امانتداري در اين مورد جاري است يا احكام غصب؟

جواب:اگر امانت سپرده شده و پس از مطالبه پس نمي دهد در حكم غصب است.

سؤال10: نظر حضرت عالي دربارهٔ زمينهاي موقوفه اي كه دولت زمان طاغوت تصرف كرده و براي كارمندان خودش ادارات و خانه ساخته است چيست؟

جواب:بدون نظر متولي شرعي و مراعات جهت وقف جايز نيست.

سؤال11:اگر مالكي زمين معلوم و مشخص خود را در زماني كه مزرعه آب نداشته به شخصي داده كه از آب مزرعهٔ ديگر بكارد. حالا پس از آنه چاه عميق حفر شود و مالك خود سهم چاه داشته وعلاقهٔ زيادي هم به كشاورزي داشته باشد و بخواهد خودش استفاده نمايد آيا آن شخص بايستي زمين مذكور را جهت كشاورزي به صاحبش مسترد نمايد يا خير؟

جواب:اگر زمين مذكور به احيا يا خريدن از محيي ملك شده تصرف و استفاده غير مالك از او منوط به اذن و رضايت مالك است.

سؤال12:مالك خانهٔ خراب و متروكي حاضر به تعمير آن نيست وباقي ماندن آن با وضع كنوني موجب ضرر و ناراحتي اهل محله و به خصوص همسايگان آن خانه است آيا شرعاً جايز است ديگران آن را گرفته بازارچه و پاساژ بسازند تا جلو ضرر گرفته شود يا نه؟ و اگر جايز نيست راه شرعي جلوگيري از ضرر و ناراحتي چيست؟

جواب:تصرف در ملكي كه مالك از آن اعراض نكرده بدون رضايت مالك جايز نيست و به مقامات صالحه مراجعه شود تا به طريق مشروعي ضرر را دفع نمايند.

سؤال13:ما چندين خانواده هستيم كه در يك سري خانه هاي يك اطاقي زندگي مي كنيم و سبب نشستن ما در اين خانه ها هم فردي بود كه در بنيادي كار مي كرد روي اين حساب ما فكر مي كرديم كه اين خانه مال آن بنياد مي باشد ولي چند وقت پيش ديديم كه مالك خانه ها آمد و گفت كه خانه ها را تخليه نماييد چون من راضي نيستم  و فعلاً هم اين خانه ها مصادره نشده است و نخواهند شد. حال با توجه به اينكه ما هيچكدام طاقت و وسع گرفتن حتي خانهٔ اجاره اي را هم نداريم چندين سؤال براي ما مطرح است:1- آيا ما مي توانيم در اين خانه ها بنشينيم و نماز خود را در مسجد محله يا بيرون خانه بخواهيم يا اينكه اصلاً نشتن ما در خانه ها حرام است؟

2-با توجه به وضعيت مالي ما و اينكه مثلاً بنياد خانه اي به كسي نمي دهد اگر ما در اين خانه ها نباشيم  پس كجا زندگي نماييم و تكليف ما چيست؟

3- اين خاه ها داراي برق نبودند و ما با توجه به اينكه احتياج مبرم به برق داشتيم و از طرفي هم به اين خانه ها در اين شرايط كنتور برق نمي دادند يك شعله برق بدون اطلاع برق منطقه كشيده ايم تكليف ما در اين مورد چگونه است؟

جواب:اگر يقين داريد كه اطاقها مالك شرعي دارد و به غير وجه شرعي تصرف شده بايد به هر نحو كه ممكن باشد رضايت مالك شرعي را كسب نماييد و استفاده از برق و آب منوط به اجازهٔ دولت اسلامي است.

سؤال14: قناتي است متعلق به يك قريه و مورد استفاده همه، آيا شخص خاصي از اهل قريه مي توان بدون رعايت نوبت ديگران موتور گذاشته از آن قنات استفاده كند يا خير؟

جواب:در فرض مذكور حق دارد.

سؤال15:در زمان طاغوت دوتا روستا مجاور هم بودند كه براي يكي از اين روستاها چاه آب مخصوص لولهٔ كشي حفر كردند كه اين چاه نزديك قنات روستاي ديگر بود و آن قنات قسمت اعظم زمينهاي زراعتي قريه را مشروب مي نمود اهالي روستاس صاحب قنات در ان زمان مكرر به ادارات دولتي مراجعه و تقاضاي دادرسي كردند ولي رسيدگي نشده بعد از انقلاب هم كه فرمان مبارك امام براي رسيدگي به امر مستعضفين صادر شده باز مكرر به ادارات مراجعه كرده ايم ولي كسي به داد ما نرسيده اينك با استفاده از چاه مزبور عده اي زارع از كار زراعت بي بهره مانده اند آيا براي اهالي قريه مجاور مجاز و مشروع است از اين آب استفاده كنند يا خير؟

جواب:اگر محرز شود كه چاه،آب وارد شده در قنات را جذب كرده تصرف در آن بدون رضايت صاحبان قنات جايز نيست.

سؤال16:اينجانب فردي هستم مؤمن و معتقد به  اصول اسلامي كه فرائض ديني و تكاليف شرعي و الهي را با تقليد و پيروي از آن پيشواي بر حق انجام مي دهم و چون پيرو آن جناب هستم و اخيراً خود آن زعي عاليقدر فتوي داده اندكه :«زمين مربوطه به خدا است و مالك اصلي و خصوصي ندارد وكلّيهٔ مسلمين بايستي از زمين به طور تساوي استفاده كنند». بنابراين ديگر طبق اين فتوي تصور نمي كنم  مسائلي كه در رسالات در مورد مكان نمازگزار نوشته شده صحت داشته باشد و علت اينكه من تا به حال براي تأمين مسكن خود از زمين مردم استفاده نكرده ام اعتقادم بر اين مسأله بوده ولي حالا طبق فتواي ان جناب تصور نمي رود اشكالي داشته باشد كه من وامثال من به قدر احتياج و بدون اذن و اجازهٔ مالك زمين مقداري از زمينهاي موجود را به نفع خود محصور و در آن احداث بنا نماييم بنابراين اگر اجازه دهيد و مجوز شرعي آن را كتباً در جرايد صادر فرماييد مستعضفين خودشان زمين مورد احتياجشان را با توسل به اين فتوا تصرف خواهند كرد البته عده اي از مردم با استفاده از اين فرصت به زمينهاي مردم تجاوز كرده و به اندازهٔ رفع نياز خود تصرف كرده اند لطفاً نظر خود را در اين زمينه و صحت و سقم فتواي مذكور بيان فرماييد؟

جواب:تصرف در ملك غير بدون رضايت مالك جايز نيست و من چنين فتوائي نداده ام.

سؤال17: درختهاي ميوه اي كه در غرب كشور است و صاحبان آنها معلوم نيست از قبيل خرما،ليمو ترش، سيب وغيره آيا رزمندگان اسلامي وغير ايشان مي توانند جهت خوردن از آنها استفاده كنند يا خير؟

جواب:تصرف در مال غير جايز نيست مگر با رضايت صاحب آن.

سؤال18:اينجانبان با تحمل زحمات و هزينه هايي براي احياي كشاورزي در حومهٔ شهري امتياز برق از اداره برق گرفته و چاه عميقي احداث و مشغول كار شده ايم و ترانس برق را هم خودمان خريداري ونصب كرده ايم اخيراً در مجاورت مزرعهٔ ما يك مرغداري بنا شده كه بدون رضايت ما برق مرغداري را به ترانس اختصاصي مزرعه وصل نموده است و ما هرچه به ادراهٔ برق مراجعه مي نماييم كه اين كار برخلاف قانون و مورد خسارت اينجانبان مي باشد توجهي ندارد و به صاحب هم مرغداري هم اجازه داده اند كه از آن برق استفاده نمايد آيا از نظر شرع اين عمل مجاز است يا خير؟

جواب:استفاه از ملك مشروع غير منط به اجازه مالك است و بدون اجازه مالك غصب و حرا و موجب ضمان است ولي مقررات وقوانين دولت اسلامي نيز لازم المراعات است.

سؤال19:فردي در هند قطعه زميني را از پسر عموي خود خريداري كرده است،اين زمين براساس مدارك سال1970 تعلق به سؤال كننده دارد و از اجداد وي به ارث رسيده است البته پس از اصلاحات ارضي در هند نيز اين زمين به ايشان تعلق گرفت. پسر عموي اين فرد مبلغ1000 روپيه پرداخته تا به صورت غير قانوني به نام وي را از مدارك فوق الذكر حذف كنند وسپس 000/20 روپيهٔ ديگر پرداخت كرده تا زمين را اشغال كند و اكنون نيز قصد ساختمان كردن و اقامت در اين زمين را دارد كه اساساً براي كشاورزي مناسب است به خاطر قدرتي كه فرد مزبور دارد صاحب زمين نمي تواند از حق خود دفاع كند حال نظر امام را در مورد شرعي بودن اين عمل سؤال كرده است؟

جواب:تصرف در ملك شرعي غير غصب و حرام است و تنها تغيير و تبديل مدارك موجب انتقال ملك نمي شود و اگر نزاعي در بين است به حاكم شرع مراجعه كنند.

سؤال20:قطعه زميني بين وارثان تقسيم مي شود و هركدام از آنها سهميه خود را به ارث مي برند ولي يكي از وارثين زمين خود را كه تقريباً به اندازهٔ يك باب مسكوني كوچك است بدون ايجاد ساختمان يا زراعت يا چيز ديگري در آن ، به مدت پانزده سال بلكه بيشتر رها مي ند و سراغ زمينش نمي آيد و چون منزل او در شهر ديگري بوده است و الان پيدا كردن آن مشكل است ايا جايز است در ان زمين تصرفاتي از قبيل ايجاد ساختمان نمود يا خير؟ و اگر جايز نيست پس تكليف اين قطعه زمين شرعاً چه مي شود؟

جواب:اختيار زمين به دست مالك شرعي آن است و تصرف ديگري بدون رضايت مالك جايز نيست.

سؤال21:آيا رفت و آمد و ساير تصرفات آقايان اهل علم به قراء معلوم الحال و استفاده از آبهاي انهار جهت نشر احكام مقدسهٔ اسلام را اجازه مي فرماييد يا خير؟

جواب:رفت و آمد در مرافق عمومي مانع ندارد، و از انهار كبار نيز استفاده به مقدار متعارف مانع ندارد و در منازل اشخاص با عدم علم به غصبيّت مانع ندارد و رفت و آمد در اراضي وسيعه مانع ندارد.

سؤال22:زمينهايي كه در شهرستانها داخل ويا خارج محدوده و مسبوق به زرع مي باشد و در تصرف مالكين بوده و داراي سند مالكيت مي باشد و آثار زراعت در جدول بندي و تسطيح زمين در آن به وضوح پيدا است و فعلاً زراعت آن براي موانعي تعطيل شده و همچنين زمينهايي كه درخت كاري شده و از كسي هم غصب نشده آيا شرعاً مالك هستند يا نه؟ و آيا تصرف ديگران در آن زمين ها بدون اذن مالكين جايز است يا خير؟ و آيا ديگري مالك آن زمينها مي شود يا خير؟

جواب:در فرض سؤال ملكيت مالكين باقي است و تصرف ديگران بدون رضايت آنها جايز نيست.

سؤال23:قبلاً دستگاهاي تصفيه فاضلاب از خارج وارد مي شد و كليه وسايل آن هم از خارج خريداري مي گرديد،با مطالعاتي كه صورت گرفته معلوم شده اين دستگاهاي پر هزينه با تمام هزينه هايي كه براي ادارهٔ آنها پرداخت مي گردد كارايي چندان خوبي نداشته و اگر زمين در اختيار باشد تا بتوانيم سيستم كم خرجي را آماده نماييم هيچ گونه خرجي براي نگهداري ندارد و ابزار و وسايل مكانيكي هم به طور كل در آن به كار نمي رود در بعضي از نقاط، زمين باير به اندازهٔ كافي هست و علاوه بر تأمين زمين تصفيه خانه، از آب خروجي تصفيه خانه هم براي آباد كردن زمينهاي اطراف به خوبي مي توان استفاده نمود در بعضي شهرها با اين مسأله روبروهستيم كه زمين باير نيست و ليكن خود مردم شهر آمادگي دارند كه براي رفع مشكلات فاضلاب از زمينهاي مزروعي در اختيار تصفيه خانه قرار دهند زمين مورد نياز تقريباً براي هر نفر5/1 متر مي باشد ايا اختصاص دادن اين زمينها به تصفيه خانه براي رفع مشكلاتي كه فاضلاب در شهرها ايجاد كرده و رهايي از هزينه هاي سنگين در صورتي كه هيچ امكان ديگري نباشد جايز است يا خير؟

جواب:با رضايت صاحبان زمين اشكال ندارد.

سؤال24:زمين فعلي ساختمان استانداري ايلام در دامنهٔ تپه هاي شهر و با شيب زياد واقع شده طبق اظهار بعضي از اهالي بيش از بيست سال پيش سابقه كشت ديم دارد كه صاحبان آن تدريجاً كه شهر گسترش يافته با انصراف از كشت به قصد ازدياد قيمت آن را اكثراً فروخته اند در سال 54 طبق قانون مربوطه به مراتع به علت شيب زياد ملّي و جزو مراتع اعلان شده و در سال 56 براي ساختمان در نظر گرفته شده و در حال حاضر صاحبان اوليه اعاي مالكيت دارند اما هيچگونه آثاري دال بر احياي قبلي وجود ندارد و صرفاً ادعاي آنان براساس شخم زدن و برداشت محصول در سابق مي باشد. س هم دارند كه بعد از ملي شدن زمينها در سال54 لغو شده روزها هم كارمندان نماز را در محل نماز خانه برقرار مي كنند كه اخيراً مورد اشكال بعضي از آقايان واقع شده است از طرف ديگر چون آن قانون لغو شده استانداري نمي تواند پولي بابت اين زمينها بپردازد استدعا دارد بفرماييد:اولاً-تكليف مالكيت اين زمين و موارد مشابه چيست؟ ثانياً- در مورد برقراري جماعت چه بايد كرد؟ و ثالثاً-زمينهاي بسياري طبق قانون مراتع سال54 ملي اعلان شده در مورد آنها چه بايد كرد؟

جواب:تا علم به غصبيّت مكان نداريد نماز صحيح است و اگر ثابت شود كه متصرفين سابق قصد تملك زمين نمودند و زمين را با كشت مالك شده بودند و بعداً هم از آن اعراض نكردند تحصيل رضايت آنان لازم است.

سؤال25:آيا خسارت وارده به اتومبيل شركت ملي شده كه در اثر قصور استفاده كننده ايجاد شده است به عهدهٔ آن شركت مي باشد يا شخص استفاده كننده؟

عيب ونقص يا تلف اگر مستند به فعل استفاده كننده باد ضامن است.

سؤال26:شخصي چند سال قبل مظهر قنات مشتركين را داخل خانه خود موده و آب آشاميدني را آلوده مي كند تقاضا منديم تكليف را بيان فرمائيد؟

جواب:تصرّفات مزبوره بدون اجازهٔ ساير شركاءغصب و حرام و موجب ضمان است.

سؤال27:مدرسه اي را بر زميني كه صاحب آن راضي نبوده (علي رغم داشتن يتيم) به طور غصب ساخته اند آيا درس خواندن و اقامهٔ نماز در اي مدرسه از نظر شرعي به چه صرت خواهد بود؟

جواب:اگر به آنچه ذكر شده علم دارد،نبايد به آنجا برود و در صورت جهل،مانع ندارد.

سؤال28:اينجانب خانه اي در در چندين سال پيش از شخصي خريداري و حدود 15 سال با شوهر و فرزندم در آن ساكن بوده ايم ،در ضمن، اين خانه حدود 50 سال قبل توسط آن شخص ساخته شده. حال چند نفر از اهالي ده،قفل درب خانه ام را شكسته به دليل آنكه زمينِ خانهٔ مذكورف در زمان ساخت،محل برج بوده و متعلق به بيت المال است. براي پايگاهِ بسيج متصرف شده اند. استدعا دارم نظرّيهٔ خود را در مورد مالكيت حقير اعلام فرمائيد؟

جواب:تصرف مملك غير بدون اجازهٔ مالك،غصب وحرام است و مدعيِ عدم مالكيت تا دعواي خود را به وجه شرعي ثابت نكند،حق مزاحمت ندارد و اگر نزاعي در بين است به محاكم صالحه مراجعه نمائيد.

سؤال29:فردي با دختر شخصي ازدواج مي كند آن شخص (پدر شخص) از نظر مردم متهم است به ربا خواري،ولي داماد او تا كنون چيزي از او نديده است. و آنها در يكي از منزلهاي او (كه در اختيار دخترش و دامادش گذاشته)، زندگي مي كنند.آيا از نظر شما نماز خواندن در آن خانه،و زندگي كردن در آن خانه چگونه است و در ضمن به دختر خد هم جهيزيه داده است، و دو نفري-زن وشوهر-از آن اثاثيه ها استفاده مي كنند. مسألهٔ اين جهيزيه چيست؟

جواب:با فرض اينكه داماد از ربا خواري او اطلاع ندارد و علم بحرمت مالي كه در محل ابتلا است ندارد،وظيفه اي ندارد و تصرف در آن امال مي تواند بكند.

سؤال30:زمين مشجّري است در همسايگي مسلماني كه شاخه هاي درختانش به طرف زمين همسايه خوابيده كه با اين عمل،دو ضرر متوجه همسايه مي شود:

1-     مالك درخت مجبور است بدون اجازه يا با اجازه براي جمع آوري ميوه هاي سرازير به زمين غير،حاصل زمين ديگري را پايمال و نابود كند.

2-     سايهٔ شاخه هاي سرازير شده درختان مانع از رشد محصول زميني و هوايي زمين ديگري مي شود. استدعي حكم شرعي داريم!

جواب:صاحب درخت،بدون اجازه صاحب زمين،نمي تواند در زمين او وارد شود. و چنانچه شاخه هاي درخت در زمين او آمده،مي تواند از صاحب درخت مطالبه رفع مزاحم نمايد.و اگر قبول نكرد،به محاكم مراجعه كند تا اقدام شود.

سؤال31: 1- آيا حفر چاه عميق و نيم عميق،در زمين زراعتي اشخاص، بدون كسب اجازه صاحب زمين جاز است يا خير؟

2-آيا احداث و كندن كانال و جدول در زمين زراعتي اشخاص بدون رضايت صاحبان آن جايز است يا خير؟

جواب:هرگونه تصرف در ملك مشروع بايد با رضايت مالك باشد و بدون رضايت او غصب و حرام و موجب ضمان است.

سؤال32:هرگاه  منزل مسكوني شخصي متعلق به ديگري باشد كه بابت    اجاره اي پرداخت نمي نمايد و مالك    راضي نباشد كه احدي نماز و روزه و خوردن و آشاميدن و حتي تشكيل مجالس روضه خواني و غيره در آن منزل انجام دهد،از نظر شرعي چه صورتي پيدا مي كند؟

جواب:تصرفات بدون اجازهٔ مالك شرعي يك هشتم،حكم غصب دارد.

سؤال33:با توجه به مسألهٔ شماره 2523 منرج در توضيح المسائل ، آن حضرت:اگر زن مطلّقه اي بعد از دريافت كليّهٔ حقوق شرعي خود وپس از پايان مدت عده،خانهٔ مسكوني و ملكي شوهرش را ترك نند و مرد به رعايت موازين شرعي و مصالح اجتماعي مجبور به ترك خانهٔ ملكي خويش گردد،آيا آن زن ،غاصبِ ملك خويش محسوب مي شود يا خير؟

جواب:پس از پايا عدّه،سكونت در منزل شوهر سابق بدون كسب اجازهٔ وي غصب و حرام است.

سؤال34: اگر پدري با اينكه نماز مي خواد و بعضي از مسائل شرعي را رعايت مي كد،متعهد به انقلاب نباشد،مثلاً با اينكه حقوق كافي دارد(حقوقو بازنشستگي) هر وقت بتواند  هر وقت بتواند جنسي را-مثل يخچال- از سهميه دولتي مي گيرد و دو برابر يا بيشتر قيمت خريد مي فروشد سود آن پول چه حكمي دارد؟ و غذا خوردن از مال او واحترام او از جانب فرزند چه صورتي دارد؟

جواب:اگر كار او خلاف مقررات دولت اسلامي نباشد اشكال ندارد استفاده از اموال او تا يقين به غصب نباشد مانع ندارد.

سؤال35:شخصي است كه براي صله رحم وظيفه دارد به خواهرش سر بزند از طرفي شوهر خوهر او كه يك كارمند جزءاست،قبل از انقلاب يا خودش مستقيماً رشوه مي گرفته و يا رؤساي اداره اش مي گرفته و سهم او را مي دادند.از پولي كه مخلوط با پول رشوه بوده منزل مسكوني ساخته و درختكاري كرده ولي بعد از انقلاب رشوه اي نگرفته[است.] تكليف آن شخص(برادر زن)كه وظيفه دارد گاهي اوقات به خواهرش سر بزند و از غذاي منزل آنها بخورد چيست؟نظر شرع مقدس را مرقوم فرمائيد.

جواب:اگر يقين به غصب بودن نداريد،اشكال ندارد.

سؤال36:زميني مهريهٔ كسي بوده ،  با مدارك شرعيه به ديگري فروخته و وجه آن را دريافت نموده و خريدار هم معامله را فسخ نكرده،ولي همين زمين مذكور در تصرف شخص ثالثي بوده كه تحويل خريدار نداده؛آيا بدون اجازهٔ خريدار در آن زمين مي شود نماز خواند؟يا زمين مال خريدار است و از او بايد اجازه گرفت؟

جواب:فروشنده اگر ملك شرعي خود را به خريدار فروخته،تصرف در ملك مزبور موقوف است به اجازهٔ خريدار كه مالك فعلي آن است.

سؤال37:قريب صد سال قبل زميني وقف مسجدي شده كه عوايدش صرف مسجد گردد،زمين فوق به صورت باغ درآمده بود و به مرور زمان باغ مذكور به وسيله باغبان باغ تصاحب شد و بعداً باغ به خيابان برخورد نمود. و مقداري از آن كه باقي مانده بود با مقداري از راه قديم را شهرداري سابق تصاحب نموده و يك نانوائي ساخته و مقداري را به بانك تعاون روستايي فروخته كه فعلاً وسايل زندگاني مردم در بانك تعاوني توزيع و به فروش مي رسد و مردم از نانوائي خريداري و از بانك تعاوني هم اجناس خريداري مي نمايند با توجه به اصل زمين اين اين دو مؤسسه كه قبلاً وقف بوده است آيا در حال حاضر اجازه مي فرماييد كه از بانك تعاون روستايي و نانوايي فوق الذكر وسايل و نان خريداري شود يانه؟

جواب:در هر صورت خريد و فروش از مؤسسه و نانوايي صحيح است ولي تصرف در آن در صورتي جايز است كه به متولي شرعي مراجعه و از او زمين مؤسسه و نانوايي اجاره شود.

سؤال38:در زمين زيد نهري است كه زمين هاي عده اي از اهل روستا شرب مي شود زيد لب نهر يا نزديك آن غرس اشجار از صنوبر و غيره مي كند. بديهي است كه اشجار آب شركاء را كه هر كدام يك ساعت يا چند دقيقه نوبت او است جذب مي كند و اشجار از آب آنها است آيا بدون رضايت مالكين آب در خت نشاندن كذائي جايز است يا نه؟ و فرقي بين سيرهٔ اهل قريه و عدم آن هست يا نه؟

جواب:در صورتي كه حقي براي او در استفاده از آب نهر نباشد جايز نيست و در فرض استفاده ضامن قيمت آن است.

سؤال39:چند نفر در زمان طاغوت در اراضي بائر و موات تعداد هفت حلقه چاه حفر كرده اند ولي اينها هنوز از چاهها استفاده نكرده بودند كه رژيم طاغوتي سرنگون شد وآن افراد يا از ترس يا جهات ديگر به سراغ چاها و زمين نرفتند و ديگران بعد از انقلاب يكي از چاها را تعمير نموده و با موتور آب آن را كشيده و حدود شايد صد هكتار از آن زمين موات كشت نمودند و از طرف هيئت واگذاري زمين هم آمده محل مزبور را ديده و اجازهٔ كشت دادند بنابراين بفرماييد اولاً آيا با حفر چاه براي چند نفر اول حقي مانند حق التحجير يا حق اولويت ثابت است يا خير؟ وبر فرض عدم ثبوت حق تكليف اين اشخاص فعلي نسبت به چاه و آب آن چيست؟

جواب:اگر در ملك مشروع چاه حفر شده يا در زمين موات به قصد تملك حفر كردند تصرف در آب چاه موقوف بر اجازهٔ مالك است.

سؤال40:در پايين زمينهاي مزروعي منطقه اي يك قطعه زمين چمنزار مي باشد كه سالها حيوانات از چراگاه آن استفاده نموده و سابقه زراعت نداشته سپس كسي آن را احياء كرده و براي زراعت آماده نموده ولي جوي آب ندارد آيا مي تواند از زمينهاي مزروعي ديگران براي آب دادن زمين خود كه تازه احداث نموده جوي آب حفر نمايد يا خير؟

جواب:زمين چمن اگر مال شرعي دارد اختيار آن با مالك است واگر از  موت اصلي شمرده مي شود وحريم ملك ديگري نيست ديگران مي توانند ان را احياء كنند و درهر صورت تصرف در ملك ديگري براي حفر جوي آب منوط به اجازهٔ مالك است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -