انهار
انهار
مطالب خواندنی

زندگینامه خواندنی

بزرگ نمایی کوچک نمایی
ولادت
علامه الحاج شیخ  محمد علی مدرس افغانی فرزند مرادعلی  در سال 1284 خورشیدی در قریه خربید المیتو  ولسوالی جاغوری از توابع ولایت غزنی کنونی چشم  به جهان گشود.
محمدعلی مدرس درآن زمانیکه اصلا در مناطق دور دست جاغوری  مکاتب رسمی دولتی فعالیت نداشت، تحصیل ابتدائی را  در نزد پدر مرحومش و عالم منطقه مشهور به شیخ خربید فراگرفت و در آغاز نوجوانی همراه با پدرش عازم ایران شد  و در مشهد مقدس رضوی تحصیلات خود را ادامه داد. شرح نظام را نزد ادیب اول و سایر متون درسی ادبی را از عالم معروف شیخ محمد تقی هروی مشهور به ادیب نیشابوری آموخت.
وی در حدود سال 1304 خورشیدی رهسپار حوزة علمیة نجف شد. پس از تحمل مشكلات و سختی‌های بسیار و خستگی طاقت فرسا با پای پیاده به نجف می‌رسد و با كمال فقر و تهی دستی به دنبال مدرسه و درس به این جا و آن جا سر می‌زند، اما موفق به پیدا كردن خوابگاه و مدرسه نمی‌شود. شب‌ها را در صحن امیرالمومنین (علیه السلام) به صبح میرساند و روزها را به درس و مباحثه و فراگیری دانش می‌گذراند. وی مدت‌ها به جای كفش، مقوایی را با نخ به پاهایش بسته برای نظافت خود و شستشوی لباس‌هایش روزهای جمعه به پانزده كیلومتری نجف رفته  در نهر فرات به شستشوی خود و تنها لباسی كه بر تن داشت می‌پرداخت و پس از خشك شدن لباس‌ها و استحمام، به حوزه بر می‌گشت. مدتی را به این منوال سپری كرد تا این كه روزی پس از توسل و دعا در حرم امیرالمومنین (علیه السلام) از سوی بیت حضرت آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی دعوت می‌شود و پس از تفقد، شهریه‌ای برایش مقرر می‌شود و به این ترتیب بهبودی نسبی در وضعیت اقتصادی  وی حاصل می‌شود.
مهاجرت و سرگردانی، فقر و تنگدستی، مشكلات سفر و یتیمی و تنهایی، او را مانند فولاد آبدیده كرد و در پرتو استعداد درخشان و سعی فراوانی كه داشت پله های علم و معرفت را پیمود و به سرعت سطوح متوسط و عالی را نزد علمای بزرگ و مدرسین نامی همچون شیخ محمد رشتی، شیخ بادكوبی و سایران به پایان رساند. سپس در دروس خارج فقه و اصول نزد علمای بزرگ همچون  سید ابوالحسن اصفهانی، سید محسن حكیم، ضیاء الدین عراقی، محمد علی كاظمی شركت جست. پس از حدود بیست سال تحصیل و تحقیق، در سال 1318 شمسی از سوی مرجع تقلید وقت مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی عازم كشور شد. وی خود در این باره گفته است: من در حالی كه روحانی جوان بودم از نجف اشرف به دستور آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی مرجع تقلید وقت، به افغانستان رفته در جاغوری وطن اجدادی ام اقامت گزیدم و مدرسه‌ای بنا نهادم و مشغول تدریس و تربیت طلاب شدم.
وی پس از ساختن مدرسة علمیه، مدت پنج سال به تدریس علوم اسلامی و تربیت طلاب علوم دینی و ارشاد مردم پرداخت و در كارهای اجتماعی و حل تخاصمات مردم و رفع مسائل حقوقی و مرافعات آنان شركت فعال و حضور چشمگیر داشت. حضور فعال در جریان قیام تاریخی پسر گاو سوار و آشتی دادن وی با دولت، از جمله آن‌ها است. و پس از پنج سال به دلیل مشكلات اقتصادی و سیاسی به حوزة علمیة نجف برگشته تدریس علوم اسلامی را آغاز كرد.
مقام رفیع علمی پژوهشی، مهارت در تدریس و آموزش، بیان رسا و لهجه شیرین و سخت كوشی و نظم وی موجب شد تا به سرعت طلاب و شاگردان فراوان درس‌های او را برگزیده به تدریج شهرت فراوان و ماندگار به دست آورد. او كه تا آن زمان به شیخ محمد علی غزنوی معروف بود از سوی حوزویان و طلاب به مدرس ملقب شده همگان او را به این لقب خطاب كردند؛ در نتیجه دیری نپایید كه عنوان مدرس حوزة علمیة نجف به او اختصاص یافت.
كثرت جمعیت علما و طلابی كه در درس‌های وی شركت می‌كردند در حوزه علمیة نجف كم‌نظیر بود. این مطلب از گزارش شاهدان و زائرانی كه در ایام زیارت در درس‌های مراجع و علمای مهم شركت جسته اوضاع حوزه علمیه را بررسی می‌كردند یا مدرسان نامی را می‌خواستند از نزدیك ببینند به دست می‌آید. آقای محقق خراسانی نوشته است: زائری از تبریز كه در ایام زیارت در دروس علما و مدرسان متعدد حضور یافته بود می‌گفت پر جمعیت‌ترین درس‌های حوزة علمیه؛ درسهای آیات عظام: حكیم، خوئی و مدرس افغانی هستند.   این مورد را شمار از شاگردان مدرس مرحوم که اکنون از علمای بزرگ هزاره  بشمار میروند نیز تائید نموده اند.
آقای مدرس پس از اتمام تحصیل و پرداختن به تدریس و تربیت نیز از تنگدستی مالی و فقر رنج می‌برد؛ از این رو مجبور به گرفتن شهریه متناسب بلكه اندك از طلاب و علم آموزان با بضاعت شد. البته این امر هر چند در حوزه‌های علمیه بی‌سابقه  بود، اما در شمار شاگردان  و كثرت اصحاب درس وی هیچ گونه تأثیری بر جای نگذاشت. به طوری كه روزی مرجع بزرگ تقلید حضرت آقای خویی از جلو مدرسه یی كه نامبرده در حال تدریس در آن بود عبور كرده از كثرت شاگردان وی تعجب كرد و آن را در یكی از روزهای بعد با وی در میان گذاشت. مرجع یاد شده براساس روابط دوستانه و گفتگوی صمیمانه كه با وی داشتند گفته بود كه آقای مدرس! اصحاب زیادی جمع كرده‌ای، درست خوب گرفته است. عدة شاگردان شما با اصحاب درس ما برابری می‌كند! وی در جواب با لحن مزاح گونه گفته بود: بلی در كمیت تفاوتی نمی‌كند؛ تنها تفاوت در این است كه شما پول می‌دهید و شاگرد جمع كرده‌اید ولی من از شاگردانم پول می‌گیرم!
علامه مدرس در كنار تدریس به تدوین شروح مفید و با ارزش كتاب‌های درسی به ویژه كتاب‌های ادبیات اقدام كرد و با تخصص ادبی و قلم شیوایی كه داشت موفق شد آثار ماندگار و ارزنده‌ای به زبان علمی عربی بنویسد و از این رهگذر نیز خدمات بزرگی به جهان علم به ویژه حوزه‌های علمیه اسلامی انجام داد كه فهرست آن را در صفحات بعد می‌آوریم.
وی در سال 1353 شمسی به دست مأموران بعثی عراق مورد آزار و اذیت قرار گرفت و آنان پس از یورش به منزلش مقداری از نوشته‌ها و اجازه نامه‌های مراجع سابق را پاره كرده وآتش زدند ومدرس را تهدید می‌كنند تا میان ترك عراق و تعطیلی درس و بحث یكی را انتخاب كند. از این لحاظ مدرس، در سال 1354 به ایران منتقل شده برنامه درسی و تحقیقی خویش را در حوزة علمیة قم آغاز كرد و علاوه بر تدریس ادبیات عرب از سیوطی تا مطول و تحقیق علوم اسلامی و تداوم شرح نویسی، اجازه داد تا درس‌های وی بر روی نوار ضبط شود و بدین وسیله دانش وی نه تنها از محضر وی فراتر رفته غایبان حلقه درس وی را نیز در برگرفت كه با استفاده از نوارهای درسی ایشان، اتاق‌های مدرسه، منزل و مسجد را مدرس خویش قرار داده از درس‌های استاد استفاده كنند، بلكه طلاب متعدد شهرستان‌های دور و نزدیك به جمع آنان پیوسته با صدای استاد مدرس كسب فیض كرده و رشد می‌یافتند.
مرحوم مدرس از مجتهدان با نام و مراجع تقلید معروف حوزة علمیه نجف اجازه نامه اجتهاد داشت. مطالب و نكات موجود در آن‌ها به خوبی مقام بلند دانش وی را در علوم اسلامی نشان می‌دهد.
آیت الله محمد علی كاظمی خراسانی در اجازه نامه خود نوشته است: جناب عالم فاضل، مهذب كامل و پاك و مورد اعتماد، شیخ محمد علی غزنوی از جمله كسانی است كه عمرش را صرف تحصیل علوم شرعیه كرده است؛ در حالی كه تحصیل او با بحث و  كوشش، تلاش و اجتهاد همراه بوده است، او در محضر علما حاضر شد و از آن ها با فهم و تدبر استفاده كرده بحمدالله به مرتبة اجتهاد رسیده و مورد وثوق و اعتماد است.
اجازه نامة فوق كه به تأیید حضرت آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی رسیده در تاریخ یازدهم جمادی الاول 1364 قمری صادر شده است و مرحوم خراسانی در اجازه نامة دیگری مقام ارجمند علمی علامه را بیش‌تر ارج نهاده او را از همراهانش پیشگام شمرده است.
مرحوم آیت الله خوئی در اجازه نامه خویش مرحوم علامه مدرس را دانشمند فاضل، ادیب كامل، عماد علمای اعلام و برگزیده فضلای كرام دانسته است
شیخ آقا بزرگ تهرانی در اجازه نامه اش که به عربی نوشته شده در مورد مدرس افغانی جملات ذیل را نوشته است: فانه الشیخ الفاضل الكامل ابوالمكارم و الفضائل، المحقق المدقق و المعلم الاستاد الفائق و المصنف الماهر الباهر الثقة السند و الصفی الو فی مولانا الشیخ محمد علی المدرس الافغانی النجفی ... التی تشهد بها تصانیفه من قبیل...
آقای دكتر محمد هادی امینی فرزند علامه عبدالحسین امینی مؤلف الغدیر درباره وی این طور نظر داده است: محمد علی بن مراد علی الافغانی عالم فاضل ادیب جلیل محقق خبیر درس فی النجف الاشرف الفقه و الاصول و تصدی لتدریس السطوح و مقدمات العلوم الادبیه و قرأ علیه الكثیر من الفضلاء و كانت له عدة جلسات تدریسیه منقلة و أسس مدرسة دینیه للطلاب الافغانیین.
آیت الله محمد عیسی محقق خراسانی نگاشته است: ان سماحة العلامه الحجة الشیخ محمد علی بن مراد علی المدرس الافغانی لمن مفاخر الحوزة الاسلامیه و اساتیدها الذین نذر انفسهم فی سبیل خدمة الدین و نشر العلوم الاسلامیة و تربیة الطلاب و المحصلین فی هذه الحوزة المقدسة ذات المجد و الفخامة و هو فی حین انه الا دیب الوحید و البیانی الفرید اصولی فاهم و فقیه عارف و فلسفی قاهر و متكلم ماهر و مفسر جلیل و قد با شر جمیع هذه العلوم بالدراسة و التحلیل كما انه كتب و الف فی الكثیر منها.
علامه محمدعلی مدرس افغانی ضمن دارابودن درجه عالی علمی  بیشتر داشته های علمی اش را تحریر و برای نسل های اینده  به یادگار گذاشته است .
تالیفات
1- مكررات المدرس (شرح سیوطی)
2- الكلام المفید للمدرس و المستفید (شرح صمدیه )
3- المدرس الافضل فیها یرمز و یشار الیه فی المطول (شرح مطول در 7 جلد)
4- رفع الغاشیه من غوامض الحاشیه (شرح حاشیه ملا عبدالله)
5- اعراب سورة الفاتحه
6- الشواهد المنتخبة للكتاب السیوطی
7- تصحیح و تعلیفة جامع المقدمات
8- القواعد الادبیة فی توضیح شرح عوامل فی النحو
9- القواعد النحویة در شرح عوامل فی النحو
بنا بر نظر برخی از فضلایی كه سالیان طولانی از محضر علامه مدرس افغانی استفاده كرده‌اند، یكی از ابتكارات وی تأسیس مؤسسة نوار است تا درس‌هایش ضبط شده و كسانی كه امكان حضور در درس‌های او را نداشتند، همین طور طلاب شهرستان‌ها و كشورهای دیگر استفاده كنند. دلیل این ابتكار هم این بوده كه بسیاری از حوزه‌های اطراف و سایر كشورها از ایشان  نوار می‌خواسته‌اند... اكنون حوزه های علمیه از علامه مدرس در حدود سه هزار نوار در دست دارد که  شامل این درسها میشوند.
1 - شرح امثله 2- صرف میر 3- عوامل جرجانی 4- عوامل ملا محسن 5- منطق كبری 6- شرح انموذج 7- كتاب الهدایة 8- كتاب الصمدیه 9- سیوطی 10- شرح جامی 11- مختصر المعانی 12-المطول؛ 13- مغنی البیب 14- حاشیه ملا عبدالله 15- معالم الدین16- شرح باب حادی عشر (در كلام).
مهم‌تر از ابتكار فوق، نوآوری علامه مدرس در باب تدریس و آموزش است كه قابل تقدیر و تقلید است. حجة السلام و المسلمین احدی امیر كلاتی یكی از مدرسان حوزة علمیة قم و از شاگردان مبرز ایرانی علامه مدرس، مطالب باارزشی درباره ویژگی‌های استادش از جمله سبك نو و روش ابتكاری وی در تدریس گفته است كه به دلیل اهمیت آن، قسمت‌هایی از آن را عینا نقل می‌كنیم:
در دوره‌هایی كه در خدمت اساتید معظم حوزه بودیم ویژگی‌های خاصی را در این استاد می‌دیدیم، كه نه تنها حقیر دیده‌ام بلكه خیلی از برادران دیگر وقتی كه به كلاس بالاتر می‌رفتند و استاد، آن كلاس (درس) را تدریس نمی‌فرمودند مأیوس می‌شدند یا می‌گفتند ما نمی‌فهمیم یعنی روش درسی دیگر اساتید را نمی‌پذیرفتند یا می‌گفتند بیان آنها بیان جامعی نیست كه بتوان مطلب را از آن بگیریم. چیزهایی كه باعث شده این استاد بزرگوار در اعماق فكر بچه‌ها نفوذ كرده بود سه عامل بود: عامل اول تخصص و تبحر خاصی كه استاد بزرگوار در كتب درسی داشت. فرضا اگر می‌خواست عوامل فی النحو را تدریس كند از نویسنده آن كتاب بهتر وارد بود به لطایف و دقایق و نكته‌های عبارت آنقدر مهارت داشت كه وقتی به درس ایشان می‌رسیدیم یك وجدی در حضور ایشان برای شاگردان پیدا می‌شد از نخستین ویژگی ایشان این بود كه تخصص داشت یعنی یك مردی بود متخصص به تمام معنا...
عامل دومی كه در درس ایشان بسیار منحصر به فرد بود، بیان ورود در بحث و خروج از بحث بود ممكن بود ایشان داستانی از ناصر الدین شاه شروع كنند و بگویند در حالی كه درس شروع نشده بود بعضا بعضیها شگفت زده می‌شدند می‌گفتند حالا وقت گفتن داستان ناصر الدین شاه نیست وقتی داستان تمام شد می‌فهمیدند عجب! در ضمن این داستان مطلبی كه در عبارت است هم حل شد، یا یك وقتی از ابتدا می‌گفتند من می‌خواهم چهار مطلب بگویم هم گوش می‌دادیم به آن مطالب، می‌دیدیم با پایان مطالب ایراد شده از سوی ایشان چند صفحه از كتاب حل شده است. این خصیصه‌های ورود و خروج را كمتر استادی دارند و اتفاقا بارها از ایشان شنیده بودم كه می‌فرمود؛ این خصیصه منحصر به من است كه طوری به درس وارد شوم كه محصل نفهمد چگونه وارد شده‌ام و طوری از درس خارج شوم كه محصل احساس خستگی نكند...
عامل سوم در جذابیت و ویژگی تدریس استاد، اینكه ایشان در ادبیات اگر لازم می‌دیدند از فلسفه نقل می‌كردند، از معانی و بیان نقل می‌كردند از اصول نقل می‌كردند، از فقه نقل می‌كردند معلوم بود كه ایشان در تمام این جنبه‌ها معلومات عمیقی داشتند یا درس گفته بودند یا تحقیق داشتند...
نامبرده در ادامه راجع به شخصیت علمی و جهانی علامه مدرس می‌گوید: در واقع شخصیت علمی استاد، جهانی است و در حوزه وسیع جهان اسلام جایگاه بلندی دارد... من روزی در منزل ایشان بودم چند نفری نشسته بودند، بعد از اینكه صحبتهایی شد و آنها رفتند خودشان فرمودند این‌ها از دانشگاه الازهر آمده بودند وقتی كه المدرس الافضل چاپ شد و یك نسخه‌اش به دست دانشگاه الازهر رسید و بعد در آنجا مكرر چاپ شد خود آنها گفتند ما فكر نمی‌كردیم علمای شیعه معانی و بیان بلد باشند ولی شما دست اساتید را از پشت بسته‌اید. كه ما امروز در الازهر با بودن كتابهای شما مشكلات زیاد خود را حل می‌كنیم...
وی پس از برشمردن امتیازات و ویژگی‌های آثار استاد از جمله المدرس الافضل و بیان این نكته كه بیش‌ترین مراجعین كتب ایشان دانشمندان و علم پژوهان عرب است، اضافه می‌كند:
بسیاری از دانشمندان امروز بار ادبی خود را از او كسب كرده‌اند شركت غیر حضوری در درس ایشان استفاده از نوارهایی درسی شان است تقریبا مجموعة نواری كه از ایشان داریم بیش از سه هزار نوار است از این جمع نوار كه از ایشان باقی مانده بسیار از كشورها استفاده می‌كنند در پاكستان بخش نوار ایشان باز است... آقایان الازهر خواستند كه امر بدهید یك دوره نوار شما را ببریم با این كه درسهای استاد فارسی است و مجموعه را بردند...
آقای احدی امیر كلائی در ادامه، از روابط نزدیك علمای نامی عرب با استاد خاطراتی را درباره مناظرت استاد مدرس با شماری از آنان كه به پیروزی استاد مدرس منجر شده است بیان می‌دارد و در پایان، یكی از خصوصیات منحصر به فرد مدرس را عدم توجه به شهرت و نام و پرنمودن خلأهای موجود در حوزه‌های علمیه تشیع دانسته است و افزوده است:
خصیصه‌ای را كه ایشان داشتند فكر نمی‌كنم اكنون كسی داشته باشد. ایشان چند برگ مؤید اجتهاد داشتند و با توجه به اینكه یك مجتهد مسلم بودند، همیشه درس مقدمات و ادبیات می‌گفتند و حاضر بودند همه طعن‌ها را بخرند اما طلبه را پرورش دهند نكته‌ای را بارها از ایشان می‌شنیدم كه می‌فرمودند من فقط آرزو دارم كه روز قیامت بالای پرونده‌ام بنویسند این آدم از خادمین طلاب است دیگر كاری ندارم كه جامع المقدمات بگویند یا هر چیز دیگری...
مدرس مردی بود دارای ارادة پولادین و عزم استوار، شجاع، مهربان، متواضع، قانع و دارای همت بلند كه تا آخرین لحظه خصوصیات یك عالم عامل و روحانی ژرف اندیش زاهد را حفظ كرد و در تاریخ معاصر افغانستان به استاد الكل و شیخ الاساتید شهرت یافته كه توانست الگوی مناسبی باشد برای دانش پژوهان و علم جویان سخت كوش و  متدین و محرومیت چشیده.
مرحوم مدرس به نام وطن ، مردم و زادگاهش سخت عشق میورزید و در حوزه های علمیه نجف و قم فقط دنبال طلبه های بود که تازه وارد بودند و اشنایی با کسی نداشتند . مدرس خود درخدمت انها بود و انهارا برای شمولیت در مدارس حوزه و پیدا نمودن خوابگاه کمک میکرد، جون خودش این رنج هارا دیده بود .
حجت الاسلام محمد جمعه اسدی مدیر مسئول جامعه امام صادق کوئته پاکستان  که یکی از شاگردان علامه مدرس بوده  روزی در مورد استادش چنین میگفت :
ما جند تن طلبه های افغانی در اواخردهه 1340 خورشیدی وارد شهر نجف شدیم و در یک مسافر خانهء اطاق گرفتیم .
بعد از ارامش  من با یکی از دوستانم برای خرید آذوقه از مسافرخانه بیرون شدیم ، در مسیر راه با مرد قدکوتاهی برخوردیم که لباس کهنه و چهره نهایت غریبانه داشت و از ما سوال کرد که بچه های که تازه از افغانستان امده اند کجا جا گرفته اند ؟
ما شماره اطاق را گفته و براه خود ادامه دادیم . وقتیکه از خرید برگشتیم رفقای ما گفتند که استاد مدرس امده بود و به ما وعده داد که برایتان در حوزه شمولیت میگیرم و اطاق هم برایتان جستجو میکنم . بعد وقتیکه مسخصاتش را گفتند متوجه شدیم که همان مردی بوده که از ما ادرس گرفت .
اقای اسدی  علامه مدرس را یکی از نوابغ  علمی حوزه های علمیه میداند .
میگویند که  دولت ایران  حاضر شد برای ایشان شناسنامه ایرانی بدهد ، اما به شرطیکه تخلص افغانی اش را به خراسانی  تبدیل کند، اما ایشان این پیشنهاد را نپذیرفت و تا دم مرگ افغانی ماند .
وفات
علامه مدرس پس از 81 سال عمر و بیش از نیم قرن علم اندوزی، تدریس، تحقیق، تألیف و سعی و تلاش، در پنجم سنبله 1365 خورشیدی در شهر قم ایران در دیار مهاجرت و درعالم دوری از وطن دارفانی را وداع گفته و به لقا الله پیوست. با آن كه تشییع جنازه وی با عجله و در بعد از ظهر روز وفاتش صورت گرفت اما ازدهام  تشییع كنندگان و تنوع آن كه از ملیت‌های گوناگون عراقی، افغانی، ایرانی، پاكستانی، لبنانی، سوری و هندی بودند همگان را به حیرت واداشته بود و مجالس ترحیم كه بعد از آن در مساجد متعدد قم و شهرستانهای ایران و كشورهای اسلامی برگزار شد و انعكاس خبر رحلت وی در مطبوعات كشورهای عربی از جمله عراق، ایران، لبنان، هندوستان و پاكستان و احزاب جهادی افغانستان، پاكستان، هند و غیره صدمة غیر قابل جبرانی را كه اسلام و جهان علم به علت فقدان او به خود دید به نمایش گذاشت.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -