انهار
انهار
مطالب خواندنی

زندگینامه به نقل از ویکی فقه

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سال و محل تولد
«محمدعلی مدرس افغانی»، فرزند مرادعلی خان ( معروف به ملامراد) در سال ۱۲۸۴ ش در روستای خاربیه سرزمین کوهستانی جاغوری ـ از توابع استان غزنی ـ افغانستان زاده شد. وی در کودکی با تشویق پدرش به تحصیل علم پرداخت.
مهاجرت به روسیه و مشهد
او در کودکی همراه پدرش به روسیه سفر کرد. هم‌زمان با ورود ایشان به روسیه، انقلاب کمونیستی در روسیه آغاز شد و آنان روسیه را به قصد مشهد مقدس ترک کردند و در محله حیطه میدان کهنه سکنا گزیدند. وی در این محله به مکتب رفت و در پانزده سالگی جامع المقدمات و سطوح را در مدرسه عباس‌قلی خان، نزد استادان فرزانه‌ای مانند بهشتی، شیخ علی‌نیا و ادیب نیشابوری، فرا گرفت. او استعداد سرشاری داشت و هرچه را می‌آموخت به دیگران یاد می‌داد.
سفر به کربلا و نجف اشرف
وی پس از فوت پدرش، در ۱۸ سالگی تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به نجف اشرف مهاجرت نماید. او در روز اربعین مشهد مقدس را ترک کرد و در روز اربعین سال بعد با پای پیاده، وارد کربلای معلا شد.
وی سرانجام بعد از تحمل مرارت‌های فراوان، با صورت افروخته و قدم‌های ورم کرده، وارد حرم مطهر حضرت اباعبدالله الحسین ـ سلام‌الله‌عليه ـ شد. خودش در این باره می‌گوید: «حالت عجیبی داشتم که بعد از آن هیچ گاه آن حالت برایم پیش نیامد». وی بعد از سه روز اقامت در شهر مقدس کربلا، وارد نجف اشرف شد و به تحصیل علوم دینی پرداخت.
اساتید
استادان دروس سطح و خارج وی عبارتند از آیات عظام:
۱. حکیم ؛
۲. خوئی؛
۳. آقا ضیاء الدین عراقی؛
۴. سید ابوالحسن اصفهانی؛
۵. شیخ محمدحسین کاشف الغطا؛
۶. سید عبدالاعلی سبزواری؛
۷. میرزا آقا اصطهباناتی؛
۸. مستنبط؛
۹. نائینی؛
۱۰. شیخ محمدعلی کاظمی خراسانی؛
۱۱. میرزا حسن دشتی.
هجرت به حوزه علمیه قم
وی در اثر ظلم رژیم بعث عراق، بعد از تحمل مشقات و ستم، در سال ۱۳۵۴ ش مجبور به ترک حوزه علمیه نجف و هجرت به حوزه علمیه قم شد. او در حوزه علمیه قم، روزانه ۸ تا ۱۲ درس را تدریس می‌کرد.
ویژگی افغانی هنگام تدریس
او در تدریس بسیار خوش‌بیان بود؛ به نحوی که سخنانش برای ضعیف‌ترین طلاب قابل فهم بود. وی در تدریس خود شیوه منحصر به فردی داشت. او هیچ‌گاه قبل از تدریس مطالعه نمی‌کرد. سؤال کردند: چرا قبل از درس مطالعه نمی‌کنید؟ فرمود: «من به این شیوه عادت کرده‌ام، چون در ابتدای دوران تحصیلم کتاب نداشتم، لذا هرچه درس گرفتم برایم ملکه شده. در هر درسی شرکت می‌کردم، از دور به کتاب بغل دستی‌ام نگاه می‌کردم». سؤال شد:چرا از دور؟ گفت: «برای این که ظاهر مناسب نداشتم، نزدیک هر کسی قرار می‌گرفتم می‌دیدم از من فاصله می‌گیرد».
او سالیان دراز در حوزه علمیه قم به تدریس فقه، اصول، منطق و ادبیات عرب پرداخت که جلسات درس او ضبط شده و حدود ۱۵۰۰ نوار درسی از وی به جای مانده است و اکنون مورد استفاده طلاب قرار می‌گیرد.
شاگردان‌
هزاران نفر شاگرد ایشان در حوزه علمیه قم بوده‌اند. بسیاری از طلاب پاکستان، عراق، افغانستان، سوریه، عربستان، کویت، لبنان و هندوستان از محضر ایشان کسب علم کرده‌اند.
تدریس در افغانستان
در حوزه علمیه نجف، وی مورد توجه سید ابوالحسن اصفهانی قرار می‌گیرد و ایشان به او دستور می‌دهد به افغانستان برود و به تدریس خود ادامه بدهد. مدرس نیز راهی افغانستان می‌شود و ۵ سال در آن‌جا تدریس می‌کند. وی پس از بازگشت به نجف، به دستور سید ابوالحسن اصفهانی، دو سال در سامرا مشغول تدریس می‌شود. وی بار دیگر به دستور سید ابوالحسن اصفهانی، راهی افغانستان می‌شود و به تدریس علوم اسلامی در زادگاه خویش می‌پردازد. وی دو سال در آن‌جا به تدریس می‌پردازد و پس از ارتحال سید ابوالحسن اصفهانی، به نجف برمی‌گردد. حاصل این دو سفر، تربیت بیش از ۳۰۰ طلبه بود.
وفات و محل دفن
وی بعد از سپری نمودن عمری با برکت در اعتلای کلمة الله و خدمت به مکتب اهل بیت علیهم‌السلام و تربیت هزاران شاگرد، سرانجام بر اثر بیماری، در ۲۱ ذی الحجه سال ۱۴۰۶ ق برابر با ۱۳۶۵ ش، در هشتاد سالگی، روح پاکش به لقاء الله پیوست. پیکرش بعد از تشییع باشکوه، در جوار حرم حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌عليها، در مقابل گلزار شهدا، در باغ بهشت به خاک سپرده شد.
تألیفات
آثار وی عبارتند از:
۱. حاشیه بر جامع المقدمات:دو جلد( فارسی و عربی)، در ادبیات عرب؛
۲. مکررات:چهار جلد( عربی)، شرح سیوطی؛
۳. المدرس الأفضل:۷ جلد( عربی)، شرح مطول؛
۴. رفع الغاشیة:( عربی) شرح حاشیه؛
۵. الکلام المفید:( عربی)، شرح صمدیه؛
۶. القواعد النحویة:( فارسی)، پیاده شده از نوار درس ایشان، شرح عوامل ملامحسن؛
۷. القواعد الادبیة:( فارسی)، پیاده شده از نوار درس ایشان، شرح عوامل فی النحو؛
۸. اعراب سورة الفاتحة:( عربی و فارسی)؛
۹. الزبدة فی شرح الهدایة:دو جلد، پیاده شده از نوار درس ایشان.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -