انهار
انهار
مطالب خواندنی

کالبد شکافى

بزرگ نمایی کوچک نمایی

١ – کالبد شکافی برای آموزش و کشف جرم

سؤال: الف) آیا براى تشخیص علّت مرگ جهت پیشرفت علم پزشکى و تعلیم به دانشجویان، کالبد شکافى جایز است؟

سؤال: ب) اگر کالبد شکافى براى کشف جرم شناسایى قاتل باشد حکم چگونه است؟

سؤال: ج) اگر کالبد شکافى تنها راه براى رهایى یک متّهم بى گناه از مرگ باشد قضیه چه حکمى دارد؟

جواب: در صورتى که ضرورتى ایجاب کند که کالبد شکافى شود مانند نجات جان متّهم بى گناه و شناسایى قاتل و تعلیماتى که براى دانشجویان ضرورى است، مانعى ندارد.

٢ – کالبد شکافی برای تعیین علت مرگ

سؤال: یکى از وظایف پزشکى قانونى تشخیص و تعیین علّت تأمّه مرگ امواتى است که بنا به دلایلى، از جمله بیم وقوع و یا وقوع جنایت، باید علّت تامّه مرگ آنان براى محاکم قضایى روشن گردد، و در اکثر موارد تشخیص و تعیین دقیق علّت فوت، فقط با کالبد شکافى مقدور مى باشد، و با این اقدام بسیارى از جنایات به وقوع پیوسته کشف گردیده، و از پایمال شدن خون بناحق ریخته مقتولین جلوگیرى به عمل مى آید. با عنایت به مطالب فوق، نظر مبارک خویش را در خصوص مسائل زیر مرقوم فرمایید:

1. با توجّه به اینکه انجام عمل کالبد شکافى راهى است براى کشف حقیقت و احقاق حقّ اولیاى دم، آیا انجام این عمل شرعاً جایز است؟

2. بر فرض جایز بودن، آیا رضایت اولیاى دم براى انجام عمل کالبد شکافى لازم است؟ در صورتى که شرط باشد، اگر بعضى از اولیاى دم راضى و بعضى ناراضى باشند، چه حکمى دارد؟

3. آیا براى انجام عمل کالبد شکافى، تشخیص پزشکى قانونى مى تواند مجوّز شرعى باشد، یا علاوه بر آن، درخواست مقام قضایى نیز در این خصوص لازم است؟

4. با فرض شرط بودن رضایت اولیاى دم در جواز شرعى انجام کالبد شکافى، آیا در صورت درخواست مقام قضایى باز هم رضایت اولیاى دم شرط است؟

جواب: چون شارع مقدّس راضى به هدر رفتن و پایمال شدن خون مسلمان نیست، در این گونه موارد بر حاکم شرع لازم است امر به کالبد شکافى کند، تا مشکل حل شود. و در این صورت بر متخصّص این امر جایز، بلکه واجب است اطاعت کند، و در چنین فرضى بر ورثه نیز لازم است رضایت دهند.

٣ – تشریح کالبد میت مسلمان

سؤال: آیا تشریح کالبد میت مسلمان در دانشگاه های علوم پزشکی جایز است؟

جواب: در صورتی که دسترسی به مرده غیر مسلمان نباشد به مقدار رفع ضرورت مانعی ندارد.

٤ – حکم شرعی کالبد شکافی

سؤال: امروزه کالبد شکافى داراى اهمیّت فراوانى است، و مراکز مهمّ علمى و پژوهشى در این زمینه مشغول فعالیّت هستند، و عمدتاً براى اثبات نسب، کشف جرم، و هر هدف عقلایى دیگر، یا صرفاً به قصد آموزشهاى پزشکى، اجسادى را کالبد شکافى مى نمایند. لطفاً نظر مبارک خود را در مورد جواز، یا عدم جواز این کار مرقوم فرمایید.

جواب: کالبد شکافى ذاتاً جایز نیست. جز در مواردى که هدف مهمّ دینى و اجتماعى بر آن مترتب شود، که تحت قاعده اهمّ و مهم قرار گیرد.

٥ – انجام امور پزشکی بر روی جسد

سؤال: نگاه به جسد همجنس و غیر همجنس، مسلمان و غیر مسلمان، در مقام آموزش پزشکى براى معاینه و کالبد شکافى، یا قطع اعضا و پیوند چه حکمى دارد؟

جواب: تنها در مورد ضرورت و به مقدار ضرورت جایز است.

٦ – کالبد شکافی در صورت عدم رضایت اولیای دم

سؤال: در صورتى که قاضى پرونده اى تشخیص دهد کشف حقیقت لازم و ضرورى است، و براى این منظور چاره اى جز کالبد شکافى نیست. ولى اولیاى دم حاضر به کالبد شکافى نباشند، یا بعضى راضى باشند و بعضى دیگر راضى نباشند، یا میّت بر عدم کالبد شکافى وصیّت کرده باشد، تکلیف چیست؟

جواب: هرگاه تشریح جهت احقاق حقوق اولیاى دم باشد، و آنها حاضرند از حق خود بگذرند و تشریح صورت نگیرد، نباید تشریح کرد. ولى اگر پیشگیرى از یک مشکل مهمّ اجتماعى متوقّف بر این کار باشد، رضایت آنها شرط نیست.

٧ – تشریح جسد برای تشخیص قاتل

سؤال: در صورتى که ضرورت داشته باشد علّت مرگ یک شخص به طور مثال جهت تعیین قاتل وى مشخص شود، آیا مجازیم جسد وى را در پزشکى قانونى تشریح نماییم و یا اگر مدفون باشد، نبش قبر کرده، جسد وى را بررسى نماییم؟

جواب: در صورت ضرورت هر دو مورد جایز است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -