انهار
انهار
مطالب خواندنی

پایان دادن به زندگى بیمار

بزرگ نمایی کوچک نمایی

١ – ترک معالجه بیماران سرطانی

سؤال: شخصى از یک بیمارى سخت مانند سرطان رنج مى برد و پزشکان هم از معالجه وى نا امید شده اند، حال اگر پزشکى از روى ترحّم و دلسوزى از معالجه وى که منجر به ادامه زندگى شخص بیمار در مدّت کوتاهى مى شود خوددارى نماید و بیمار زودتر بمیرد، آیا از نظر فقهى و شرعى چنین کارى جرم است یا نه؟ لطفاً به طور اجمال به دلیل آن را اشاره کنید.

جواب: قتل انسان مطلقاً جایز نیست حتّى از روى ترحّم و حتّى با اجازه خود مریض و ترک معالجه منجر به مرگ نیز جایز نیست. دلیل اصلى این مسأله اطلاقات ادلّه حرمت قتل از آیات و روایات است و همچنین ادلّه وجوب حفظ نفس و فلسفه آن ممکن است این باشد که چنین اجازه اى سبب سوء استفاده هاى فراوان مى شود و به بهانه هاى واهى قتل از روى ترحّم صورت مى گیرد یا افرادى به قصد انتحار و خودکشى از این راه وارد مى گردند، به علاوه مسائل پزشکى غالباً یقین آور نیست و اى بسا افرادى که از حیات آنها مأیوس بوده اند و به طور عجیبى از مرگ رهایى یافته اند.

٢ – اجازه قتل توسط بیمار

سؤال: آیا کسى مى تواند به دیگرى اجازه قتل خودش را بدهد؟ آیا قاتل ضامن است؟ اعمّ از این که مانند مریض در حال مرگ باشد که به پزشک اذن تزریق آمپول مرگ آور مى دهد یا شخص دیگر؟

جواب: اجازه چنین چیزى جایز نیست و اگر اجازه بدهد و راضى باشد سبب جواز نمى شود.

٣ – پایان دادن به زندگی بیمارانی که سال ها بیهوش هستند

سؤال: شخصى دوازده سال است که بر اثر تصادف بیهوش است، یا بیمارى که مدّت طولانى است که پس از عمل جرّاحى به هوش نیامده است، آیا در چنین مواردى مى توان با تزریق آمپول به زندگى آنها پایان داد؟

جواب: این کار جایز نیست; ولى اگر بازگشت به حال طبیعى عادتاً امکان نداشته باشد، مى توان از ادامه معالجه خوددارى کرد.

٤ – مراجعه بیمار به پزشک برای پایان دادن به زندگی

سؤال: 1ـ حکم مرد مسلمان با بیماری لاعلاج و مراجعه به پزشک برای رفتن از دنیا جایز است ؟

سؤال: 2ـ آیا در صورت عملی شدن حکم خودکشی را دارد ؟

جواب: 1ـ جایز نیست.

جواب: 2ـ حکم قتل را دارد.

٥ – ادامه معالجه بیماران مرگ مغزی

سؤال: بیماران مرگ مغزى در علم پزشکى اشخاصى هستند که دچار توقّف تمامى فعّالیّتهاى شناخته شده مغزى شده، ولى قلب و بعضى از اعضاى دیگر بدن آنها به کار خود ادامه مى دهد. تنفّس در این بیماران متوقّف شده، و با استفاده از دستگاه تنفّس دهنده (اسپیراتور) مى توان تنفّس را برقرار کرد. این گونه بیماران در فواصل زمانى چند ساعت یا بیشتر نهایتاً دچار ایست قلبى و مرگ خواهند شد، آیا مى توان با توجّه به فروض ذیل این گونه بیماران را از دستگاه تنفّس دهنده جدا نمود:

الف) هزینه سنگین دستگاه هاى تنفس دهنده.

ب) استهلاک این دستگاه ها در حدّى که در موارد ضرورى تر کارآیى کافى را نخواهد داشت.

ج) تحمّل اضطراب و انتظار طولانى خانواده بیمار، در حالى که بیمار آنها بهبود نخواهد یافت.

د) وجود بیمارى که شانس بهبودى بیشترى داشته، و همزمان محدودیّت در تعداد دستگاههاى تنفّس دهنده وجود دارد. نظر شما چیست؟

جواب: در فرض مسأله اگر به امور مزبور یقین حاصل شود در تمام موارد ادامه معالجه واجب نیست.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -