انهار
انهار
مطالب خواندنی

نبش قبر

بزرگ نمایی کوچک نمایی

نبش قبر(آیت الله العظمی فاضل)

سؤال 227 ـ در رساله توضیح المسائل فرموده اید: میّت را اول با آب سدر، دوم با آب کافور، سوم با آب خالص، غسل دهند، حال شخصى میت را اشتباهاً اول با آب کافور و بعد با آب سدر غسل داده و پس از دفن متوجه شده است، آیا باید قبر را نبش کنند و غسل را به ترتیب اعاده کنند؟

پاسخ: چنانچه بدن میت فاسد نشده و نبش قبر موجب هتک میت یا اذیت مردم از جهت بوى تعفن و یا مشقت و حرج نمى شود، واجب است قبر را نبش کنند و غسلها را به نحو صحیح اعاده کنند والاّ لازم نیست.

سؤال 228 ـ قبل از غسل، آب کافور نجس شده و جنازه را با همان آب کافورِ نجس غسل داده اند و پس از دفن متوجه شده اند وظیفه چیست؟

پاسخ: در فرض سؤال، چنانچه بدن میت متعفن نشده و هتک نمى شود و نبش و اعاده غسل، موجب مشقت و حرج نیست، واجب است نبش قبر کنند و غسل با آب کافور و آب خالص را اعاده کنند و کفن را تطهیر، یا تعویض کنند و پس از حنوط و نماز مجدّد، او را دفن کنند، اما اگر هتک مى شود یا متعفن شده و موجب حرج است تکلیفى ندارند.

سؤال 229 ـ بعد از دفن متوجه شده اند که میّت را بدون حنوط دفن کرده اند، آیا نبش و حنوط واجب است؟

پاسخ: چنانچه محذورى از نبش نباشد، نبش کنند و در همان قبر، میت را حنوط کنند و بیرون آوردن جنازه لازم نیست.

سؤال 230 ـ شخصى را در قبرستان مسلمین دفن کرده اند، پس از آن معلوم شده که مسلمان نبوده است (بهایى و کافر بوده)، آیا لازم است قبر او را نبش کنند و او را از قبرستان مسلمین خارج کنند؟

پاسخ: چنانچه نبش قبر او موجب اذیت مردم نشود و مشقت و حرج بر مسلمین نباشد، قبر او رانبش و جسد او را جاى دیگر دفن کنند و اگر بودن او در قبرستان مسلمین موجب هتک مسلمین باشد، واجب است قبر او را نبش کنند و جسدش را جاى دیگر دفن کنند.
سؤال 231 ـ شهردارى قبرستان قدیمى را جهت راه سازى تخریب و خاک بردارى مى کند، که در قسمتى از آن چند سال قبل میت دفن شده آیا جایز است آن چند قبر را نبش و استخوان آنها را به جاى دیگر منتقل کنیم؟

پاسخ: نبش و تخریب قبر جایز نیست، ولى چنانچه در معرض تخریب و هتک باشد مانعى ندارد.

سؤال 232 ـ اگر مسلمان در قبرستان غیرمسلمین دفن شود، آیا نبش قبر وانتقال جنازه جایز است؟

پاسخ: درصورت صدق هتک، نبش قبر ونقل جنازه به محلّ مناسب واجب است.

سؤال 233 ـ در قبرستان قدیمى به گمان اینکه استخوانهاى قبلى پوسیده و خاک شده است، جهت دفن جنازه اى، قبر کندند و اتفاقاً دیدند که استخوانهاى قبلى موجود است، وظیفه چیست؟ و فعلاً که نبش واقع شده، آیا جایز است جنازه موجود را در آن قبر دفن کنند؟ البته قبرستان عمومى و قدیمى است و صاحب قبر نامعلوم است.

پاسخ: نبش قبر جایز نبوده و تا یقین به خاک شدن جنازه و استخوانهاى قبلى حاصل نشود نباید نبش کنند، ولى فعلاً که چنین اتفاقى افتاده است، در فرض سؤال باید استخوانهاى قبلى را دفن کنند و دفن جنازه فعلى هم در آن قبر مانعى ندارد.

سؤال 234 ـ اگر ده نفر را در یکجا دفن کنند و بعد از دفن معلوم شود یکى از آنها بدون غسل دفن شده، تکلیف چیست؟

پاسخ: در فرض مذکور که نبش قبر مستلزم عسر و حرج و موجب هتک و بى احترامى به اموات مى شود، وظیفه اى ندارید.

سؤال 235 ـ قبر یکى از بزرگان در محل نامناسبى قرار گرفته است یا در مسیر خیابان واقع شده است، آیا جایز است اطراف قبر او را خالى کرده و قبر را با وسایل جدید بدون اینکه نبش قبر شود، به محل مناسبى منتقل کنیم؟

پاسخ: در فرض سؤال که نبش قبر صدق نمى کند، مانعى ندارد و چنانچه بقاء قبر در آن مکان مستلزم هتک میت باشد انتقال به نحو مذکور راجح و در بعضى موارد لازم است.

سؤال 224 ـ شخصى را در مسجد دفن کرده اند و مى گویند او وصیت کرده که در مسجد دفن شود، آیا این وصیت و دفن صحیح و جایز است؟

پاسخ: دفن اموات در مسجد و آنچه متعلق به مسجداست (اعم از صحن و راهرو و غیره) جایز نیست و وصیت به آن هم صحیح و نافذ نیست، چون خلاف وقف است. لذا در فرض سؤال اگر جنازه را تازه دفن کرده اند و متعفن نشده، باید قبر را نبش کنند و جنازه را درمحل دیگرى دفن کنند، بلى جایز است کسى ملک شخصى خود را وقف مسجد کند و قسمتى از آن را، از اول، براى دفن خود تعیین کند که در چنین صورتى دفن او در آن محل ولو کنار مسجد، یا راه رو مسجد باشد، اشکالى ندارد و شاید مورد سؤال از این قبیل باشد.

 

سؤال 225 ـ بیرون آوردن دندان مصنوعى میّت (اگر طلا باشد) چه حکمى دارد؟

پاسخ: اگر موجب اذیت میت نشود مانعى ندارد.

سؤال 226 ـ آیا ساختن مقبره یا حجله بر روى قبر و یا نرده کشیدن اطراف آن در قبرستانهاى عمومى جایز است؟

پاسخ: این گونه کارها نسبت به افراد عادى لغو است و رجحان شرعى ندارد، بعلاوه در قبرستانى که وقف دفن عموم شده است، هرگونه تصرفى که مانع دفن اموات بشود جایز نیست و برخلاف وقف است و فایده اى هم براى میت ندارد و بهتر است آنچه صرف این قبیل کارها مى شود، به نیت میت صرف خیرات و صدقات شود که براى او نفعى داشته باشد

 


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -