انهار
انهار
مطالب خواندنی

نماز میت

بزرگ نمایی کوچک نمایی

نماز میت (آیت الله العظمی فاضل)

سؤال 216 :اگر در اثناى نماز میت جنازه دیگرى آورده شود آیا جایز است دوّمى را با اوّلى در بقیه تکبیرات شرکت داد؟

پاسخ: بلى جایز است ولى باید براى هریک دعاى مربوط به او را بخواند و پس از تمام شدن نماز جنازه اوّل بقیه تکبیرات و ادعیه مربوط به جنازه دوّم را بخواند.

سؤال 217 :اگر میت بالغ نباشد امام (رحمه الله) در رساله مى فرماید بعد از تکبیر چهارم این دعا خوانده شود: «اللهم اجعل لأبویه ولنا سلفاً و فرطاً و اجراً» آیا نظر حضرتعالى هم همین است؟

پاسخ: تکبیر چهارم را که گفتید در مورد سؤال، دعاى مذکور را بخوانید و بعد تکبیر پنجم را بگویید و نماز را تمام کنید.

سؤال 222 ـ شخص بى نماز و گناهکارى فوت کرده است، آیا جایز و صحیح است در نماز بر جنازه او، بعد از تکبیر چهارم، گفته شود: «اللّهم انّا لانعلم منه الاخیراً» یا باید دعاى دیگرى خوانده شود؟

پاسخ: گفتن این جمله، مانعى ندارد و صحیح است. [1]

----------------------------

[1] ـ ظاهراً مراد از «خیر» در جمله فوق، «اسلام» و «اهل قبله بودن» است. (در مقابل کفر و کافر) و نمازگزار در مقام دعا و طلب آمرزش مى گوید: خداوندا من از این میت جز «خیر» که «اسلام» و «اهل قبله بودن» او مى باشد، چیزى نمى دانم; یعنى مى دانم مسلمان است و کافر نیست.

وجوه دیگرى نیز گفته شده است ولى این وجه، بهترین وجه مى باشد، و شاهد آن ادعیه اى است که در تلقین محتضر و میت وارد شده است. (رجوع شود به وسایل الشیعه، ج 2، ص 662 و 842 و 862) و نیز از امام صادق(ع) نقل شده که فرمود: صلّ على من مات من اهل القبلة و حسابه على الله (وسایل الشیعه، ج 2، ص814) بنابراین گفتن این جمله نسبت به همه مؤمنین بى اشکال است، هر چند که نمازگزار بداند که میّت فاسق بوده است. علاوه بر اینکه باب توبه باز و رحمت الهى واسع است و «ان الله یغفر الذنوب جمیعاً».

و همچنین از امام صادق(ع) نقل شده که فرمود:«اِنّ محبّى آل محمد لایموتون الاتائبین... دوستان آل محمد(ص) بدون توبه نمى میرند». خصوصاً که نمازگزار درمقام دعا و تقاضاى عفو براى میت است و همین مقدار که احتمال توبه او داده شود، کفایت مى کند که بگوید: «انا لانعلم منه الاخیراً»: قال العلامة المدقّق، حجة الاسلام الشفتى قدس سره فى «مطالع الانوار»، ج 6،ص 243 بعد بیان کیفیة صلاة المیّت و شرح بعض جملاتها ماهذا نصّه: «ثم لایخفى الاشکال فى الحصر المستفاد من قول «انّا لانعلم منه الاخیرا» لعدم استقامة ذلک فى اغلب الاشخاص للقطع بعدم اجتناب غالب النفوس عن جمیع المعاصى... و یدفع المحذور بارادة التقیید بان ینوى انّه لایعلم منه فى هذا الوقت الذى یُصَلّى علیه، الاخیراً; بناءً على فتح باب التوبة و سعة عفوالله تعالى لأنّه تعالى «یغفر الذنوب جمیعا» و انّه تعالى« لایغفر ان یشرک به و یغفر ما دون ذلک لمن یشاء» فیحتمل أن من علمنا من الشرّ توسّل فى حاضر حیوته بباب سعة عفوه، تعالى مع الانابة و التوبة او صدر منه المحاسن; «انّ الحسنات یذهبن السّیئات» و مع هذا الاحتمال لیس لنا فى هذا الوقت الا انّه ممّن آمن باللّه و رسوله و حججه علیهم السلام... و حکى المولى الفقیه المعتمد المعروف بالفاضل الهندى فى شرحه على قصیدة الحمیرى عن عباد بن صهیب انّه قال کنت عند جعفر بن محمد(ع) فاتاه نعش السیّد فدعا له و ترحم علیه فقال له الرجل: «یابن رسول الله و هو یشرب الخمر و یؤمن بالرّجعة» فقال: حدثنى ابى عن جدّى: انّ محبّى آل محمد(ص) لایموتون الاتائبین... انتهى ما اردت نقله من مطالع الأنوار ملخصّاً.

و قال المولى محمد تقى المجلسى قدس سره الشریف فى «روضة المتقین»، ج 1، ص 424 فى شرح «اللهم انّا لانعلم منه الاخیراً» ما هذا نصه: «قد یستشکل قرائة هذا الدّعا، للفساق المعلوم منهم الشرّ، والحق الجواز; اما تعبّداً لأن یقبل الله شهادتهم کما روى فى الأخبار الکثیرة و سیجیئ فى صحیحة عمر بن یزید (و امّا) لأنّ شرّهم غیرمعلوم لاحتمال توبتهم او شمول عفوالله او الشفاعة لهم مع معلومیة ایمانهم ظاهرا... و قال العلامة شیخ المولى محمد باقرالمجلسى قدس سرّه فى مرآة العقول الجزء 14، ص 54، ماهذا نصّه: «قوله علیه السلام: «لااعلم منه الاّ خیراً». اقول: ربّما یستشکل ههنا بانّ هذه کیفیّة للصلّوة على المؤمن برّاً کان او فاجراً، فکیف یجوز لنا هذا القول فیمن نعلم منه الشرور و الفسوق؟ و یمکن ان یجاب عنه بوجوه: الاوّل: ان یقال یجوز ان یکون هذا ایضاً ممّا استثنى من الکذب سوّغه الله لنا رحمة منه على الموتى لیصیر سبباً لغفرانهم کما سوّغه الله فى الاصلاح بین الناس بل نقول هذا ایضاً کذب فى الصلاح، و قد ورد فى الخبر انّ الله یحبّ الکذب فی الصّلاح و یبغض الصدّق فى الفساد.

 

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -