انهار
انهار
مطالب خواندنی

احکام اموات‏

بزرگ نمایی کوچک نمایی

احکام اموات‏ (آیت الله العظمی خامنه ای)

سؤال 226. آیا در غسل و کفن و دفن اموات، مماثلت و همجنس بودن شرط است یا هر یک از زن و مرد مى‏تواند امور میت دیگر را انجام دهد؟

پاسخ: همجنس بودن با میّت فقط در غسل دادن او شرط است و در صورتى که غسل دادن میّت به وسیله همجنس او امکان دارد، غسل دادن به وسیله غیر همجنس صحیح نیست و غسل میّت باطل است. ولى در تکفین و تدفین همجنس بودن شرط نیست.

سؤال 227. امروزه در روستاها متعارف است که اموات را در منزل مسکونى غسل مى‏دهند. گاهى میّت وصى نداشته و چند فرزند صغیر دارد. نظر مبارک راجع به این موارد چیست؟

پاسخ: تصرّفات مورد نیاز براى تجهیز میّت از قبیل غسل و کفن و دفن، به مقدار متعارف، متوقف بر اذن ولى صغیر نیست و اشکال از جهت وجود فرزندان صغیر ایجاد نمى‏شود.

سؤال 228. شخصى بر اثر تصادف یا سقوط از ارتفاع فوت کرده است و جسد او خونریزى دارد، آیا باید منتظر ماند تا خون، خود به خود یا با وسایل پزشکى بند بیاید یا این‌که با وجود خونریزى جایز است اقدام به دفن او نمایند؟

پاسخ: تطهیر بدن میّت قبل از غسل در صورت امکان واجب است، و اگر انتظار براى توقف خونریزى یا منع آن ممکن باشد، واجب است.

سؤال 229: استخوان مرده‏اى که حدود چهل یا پنجاه سال از دفن آن مى‏گذرد و مقبره او از بین رفته و تبدیل به میدان عمومى گردیده است، در اثر کندن نهرى در آن میدان ظاهر شده است. آیا لمس کردن استخوان‏ها براى دیدن آن‌ها اشکال دارد؟ آیا استخوان‏ها نجس هستند؟

پاسخ: استخوان میّت مسلمانى که غسل داده شده است، نجس نیست؛ ولى دفن مجدّد آن زیر خاک واجب است.

سؤال 230. آیا براى انسان جایز است که پدر یا مادر و یا یکى از بستگان خود را در کفنى که براى خودش خریده است، کفن کند؟

پاسخ: اشکال ندارد.

سؤال 231. یک تیم پزشکى براى انجام آزمایش‌ها و تحقیقات پزشکى احتیاج دارند که قلب و بعضى از اعضاى مرده را از جسد او جدا سازند و بعد از گذشت یک روز از انجام آزمایش‌ها و مطالعات، اقدام به دفن آن کنند. امیدواریم لطف نموده به سؤالات زیر پاسخ فرمایید:

1. آیا با توجه به این‌که امواتى که این آزمایش‌ها بر روى آن‌ها اعمال مى‏شود از مسلمانان هستند، اقدام به این کار براى ما جایز است؟

2. آیا دفن قلب و بعضى از اعضاى جسد جداى از بدن میّت جایز است؟

3. آیا با توجه به این‌که دفن جداگانه قلب و بعضى از اعضا مشکلات فراوانى براى ما ایجاد مى‏کند، دفن آن اعضا با بدن میّت دیگر جایز است یا خیر؟

پاسخ: در صورتى که نجات نفس محترمه یا دستیابى به تجارب علوم پزشکى که جامعه به آن محتاج است، و یا شناسایى نوعى بیمارى که حیات مردم را تهدید مى‏کند، متوقف بر تشریح باشد، تشریح جسد میّت جایز است، لکن لازم است تا آن‌جا که استفاده از جسد غیر مسلمان امکان دارد، از جسد مسلم استفاده نشود. حکم شرعى اعضایى که از جسد مسلمان جدا شده‏اند، این است که با بدن دفن شوند، و اگر امکان نداشت، دفن جداگانه آن‌ها اشکال ندارد.

سؤال 232. اگر شخصى براى خودش کفنى بخرد و همیشه در وقت نمازهاى واجب یا مستحبّ یا هنگام قرائت قرآن کریم، آن را پهن نموده و روى آن نماز و قرآن بخواند و هنگام مرگ از آن به عنوان کفن استفاده کند. آیا این عمل جایز است؟ آیا از نظر اسلام صحیح است که انسان کفنى را براى خود بخرد و بر آن آیات قرآنى بنویسد و از آن فقط هنگام تکفین استفاده نماید؟

پاسخ: موارد مذکور اشکال ندارد.

سؤال 233. اخیراً جنازه زنى در یک قبر قدیمى که تاریخ آن به حدود هفتصد سال پیش بر مى‏گردد، کشف شده است. این جنازه مشتمل بر اسکلت استخوانى عظیم کامل و سالمى است که بر جمجمه آن مقدارى مو وجود دارد. به استناد گفته‏هاى باستان شناسانى که آن را کشف کرده‏اند، جنازه متعلّق به یک زن مسلمان است. آیا جایز است این اسکلت استخوانى بزرگ و مشخص را از طرف موزه علوم طبیعى (بعد از بازسازى شکل قبر و قراردادن جنازه در آن) در معرض بازدید قرار داد تا موجب عبرت بازدید کنندگان از موزه علوم طبیعى گردد و یا با نوشتن آیات و احادیث مناسب باعث تذکر و موعظه دیدارکنندگان شود؟

پاسخ: اگر ثابت شود که اسکلتِ استخوانى، متعلّق به بدن میّت مسلمان است، دفن فورى آن واجب است.

سؤال 234. گورستانى در روستایى وجود دارد که ملک خاص کسى نیست و وقف هم نشده است، آیا جایز است اهالى این روستا از دفن اموات شهر یا روستاهاى دیگر یا میتى که وصیت کرده در آن قبرستان دفن شود، جلوگیرى کنند؟

پاسخ: اگر قبرستان عمومى مزبور ملک خاص کسى یا وقف خاص اهالى آن روستا نباشد، نمى‏توانند از دفن اموات دیگران در آن قبرستان جلوگیرى کنند و اگر شخصى وصیت کرده است در آن دفن شود، واجب است طبق وصیت عمل شود.

سؤال 235. روایاتى وجود دارد دال بر این‌که پاشیدن آب بر قبور مستحبّ است، مانند روایاتى که در کتاب «لآلى الاخبار» ذکر شده است، آیا این استحباب مخصوص روز دفن میّت است یا اطلاق دارد، چنانچه نظر مؤلف «لآلى الاَخبار» چنین است؟ نظر جناب‌عالى در این‌باره چیست؟

پاسخ: پاشیدن آب بر قبر در روز دفن مستحبّ است و بعد از آن نیز به قصد رجاء اشکال ندارد.

سؤال 236. چرا میّت را شب دفن نمى‏کنند؟ آیا دفن میّت در شب حرام است؟

پاسخ: دفن میّت در شب اشکال ندارد.

سؤال 237. شخصى بر اثر تصادف ماشین فوت کرده است، پس از غسل و کفن او را به قبرستان آوردند، ولى هنگام دفن متوجه شدند که تابوت و کفن آغشته به خونى است که از او جریان دارد، آیا عوض کردن کفن او در این حالت واجب است؟

پاسخ: اگر شستن آن قسمت از کفن که به خون آغشته شده است یا بریدن و یا عوض کردن آن امکان داشته باشد، آن کار واجب است، ولى اگر امکان ندارد، دفن میّت به همان صورت جایز است.

سؤال 238. اگر سه ماه از دفن آن میّت با کفن آغشته به خون بگذرد، آیا نبش قبر در این حالت جایز است؟

پاسخ: نبش قبر در فرض سؤال جایز نیست.

سؤال 239. از حضرت‌عالى تقاضا مى‏کنیم به سه سؤال زیر پاسخ فرمایید.

1. اگر زن حامله‏اى هنگام وضع حمل از دنیا برود، جنین موجود در رحم زن در موارد زیر چه حکمى دارد:

الف: اگر روح به تازگى در او دمیده شده باشد (سه ماه یا بیشتر)، با توجه به این‌که احتمال مرگ جنین در صورت خارج کردن آن از رحم مادر بسیار زیاد است؟

ب: اگر عمر جنین هفت ماه یا بیشتر باشد؟

پاسخ: اگر جنین در رحم مادر مرده باشد؟

2. اگر زن حامله هنگام وضع حمل بمیرد، آیا بررسى کامل مرگ و زندگى جنین بر دیگران واجب است؟

3. اگر زن حامله هنگام وضع حمل فوت کند و بچه در شکم او زنده بماند و شخصى بر خلاف متعارف با وجود زنده بودن جنین دستور دفن مادر با جنین را بدهد، نظر شما در این‌باره چیست؟

پاسخ: اگر جنین با مرگ مادرش فوت کند، و یا فوت مادر پیش از دمیده شدن روح در جنین باشد، خارج کردن آن از شکم مادر واجب نیست، بلکه جایز هم نیست. ولى اگر روح در او دمیده شده و در شکم مادرش که از دنیا رفته است، زنده باشد و احتمال زنده ماندنش تا زمان خارج کردن او از رحم مادر وجود داشته باشد، واجب است که سریعاً او را از شکم مادر خارج کنند، و تا وقتى که موت جنین در رحم احراز نشده است، دفن مادر همراه با جنین جایز نیست و اگر جنین زنده همراه مادرش دفن شد و حتى بعد از دفن هم احتمال زنده بودنش وجود داشته باشد، واجب است اقدام به نبش قبر و خارج کردن جنین زنده از شکم مادر نمایند. همچنین اگر حفظ حیات جنین در شکم مادرش متوقف بر دفن نکردن مادر باشد، ظاهر این است که تأخیر دفن مادر واجب است تا جان جنین حفظ شود، و اگر کسى بگوید دفن زن حامله با جنین زنده‏اى که در رحم او وجود دارد جایز است و دیگران به گمان صحّت‏ نظر او اقدام به دفن نمایند و این کار منجر به مرگ بچه در داخل قبر شود، پرداختن دیه بر کسى که مباشر دفن بوده، واجب است، مگر این‌که مرگ جنین مستند به گفته آن شخص باشد که در این صورت دیه بر او واجب است.

سؤال 240. شهردارى براى استفاده بهینه از زمین، دستور داده است قبرها به‌صورت دو طبقه ساخته شود. تمنّا مى‏کنیم حکم شرعى آن را بیان فرمایید.

پاسخ: جایز است که قبور مسلمانان در چندین طبقه ساخته شود، به شرطى که این کار سبب نبش قبر و هتک حرمت مسلمان نشود.

سؤال 241. کودکى در چاه سقوط کرده و مرده است. آب موجود در چاه مانع خارج کردن بدن او است، حکم آن چیست؟

پاسخ: جسد کودک در همان چاه به حال خود رها مى‏شود و چاه قبر او خواهد بود و اگر چاه ملک شخصى کسى نباشد و یا مالک آن به مسدود کردن آن راضى باشد، تعطیل کردن چاه و بستن آن واجب است.

سؤال 242. در منطقه ما مرسوم است که مراسم سینه‏زنى و زنجیرزنى به‌صورت سنتى آن فقط در عزادارى ائمه اطهار^ و شهدا و بزرگان دینى برگزار مى‏شود. آیا برپایى این مراسم به‌خاطر درگذشت افرادى از نیروهاى بسیج و یا از کسانى که به نحوى به حکومت اسلامى و این ملت مسلمان خدمات کرده‏اند، جایز است؟

پاسخ: این عمل اشکال ندارد.

سؤال 243. با توجه به این‌که رفتن به قبرستان در شب مکروه است، اگر کسى با این اعتقاد که شبانه به قبرستان رفتن عامل مؤثرى در تربیت اسلامى است، شبانه به قبرستان برود، چه حکمى دارد؟

پاسخ: اشکال ندارد.

سؤال 244. آیا شرکت در تشیع جنازه و حمل آن براى زنان جایز است؟

پاسخ: اشکال ندارد.

سؤال 245. در میان بعضى از عشایر معمول است که هنگام مرگ بعضى از اشخاص، با قرض، اقدام به خرید تعداد زیادى گوسفند مى‏کنند تا همه کسانى را که در مراسم عزادارى شرکت مى‏نمایند، اطعام کنند. این کار باعث ضرر فراوانى به آن‌ها مى‏شود، آیا تحمل این ضررها براى حفظ عادات و رسوم جایز است؟

پاسخ: اگر اطعام از اموال ورثه بزرگسال و با رضایت آن‌ها باشد، جایز است. ولى اگر این کار موجب بروز مشکلات و ضررهاى مالى مى‏شود از آن اجتناب شود و اگر انفاق از اموال میّت صورت بگیرد، بستگى به نحوه وصیت او دارد و به‌طور کلّى در این گونه امور باید از اسراف و زیاده روى که موجب تضییع نعم الهى مى‏شود پرهیز گردد.

سؤال 246. اگر در زمان حاضر، شخصى در منطقه‏اى بر اثر انفجار مین کشته شود، آیا احکام شهید را دارد؟

پاسخ: سقوطِ تکلیف غسل و کفن شهید از احکام اختصاصى شهیدى است که در میدان جنگ کشته شود.

سؤال 247. برادران سپاه پاسداران انقلاب اسلامى که در محورهاى شهرهاى مرزى رفت و آمد مى‏کنند، گاهى با کمین‏هایى که از طرف بعضى از عناصر ضد انقلاب اسلامى گذاشته مى‏شود، مواجه مى‏شوند که گاهى منجر به شهادت آنان مى‏گردد. آیا غسل یا تیمّم این شهداى عزیز واجب است یا این‌که آن‌جا میدان جنگ محسوب مى‏شود؟

پاسخ: اگر آن محورها و منطقه مزبور میدان جنگ بین گروه حق و گروه باطل و یاغى باشد، افرادى که از گروه حق در آن‌جا به شهادت مى‏رسند، حکم شهید را دارند.

سؤال 248. آیا کسى که واجد شرایط امامت در نماز جماعت نیست، جایز است امامت نماز میّت بر جنازه یکى از مؤمنین را عهده‏دار شود؟

پاسخ: بعید نیست که شرایط معتبر در جماعت و امامت جماعت در سایر نمازها در نماز میّت شرط نباشد، هرچند احوط این است که آن شرایط در نماز میّت هم رعایت شود.

سؤال 249. اگر مؤمنى در جایى از جهان در راه اجراى احکام اسلامى یا در تظاهرات و یا در راه اجراى فقه جعفرى کشته شود، آیا شهید محسوب مى‏شود؟

پاسخ: چنین شهیدى اجر و ثواب شهید را دارد، ولى احکام تجهیز شهید اختصاص به کسى دارد که در میدان جنگ، هنگام درگیرى و در معرکه نبرد به شهادت رسیده باشد.

سؤال 250. اگر مسلمانى بر اساس قانون و تأیید قوه قضائیه به جرم حمل مواد مخدر به اعدام محکوم شود و حکم اعدام درباره او اجرا گردد:

1. آیا نماز میّت بر او خوانده مى‏شود؟

2. شرکت در مجلس عزا و قرائت قرآن کریم و مصیبت‌خوانى براى اهل‌بیت که براى او برگزار مى‏شود، چه حکمى دارد؟

پاسخ: مسلمانى که حکم اعدام درباره او اجرا گردیده است، حکم سایر مسلمانان را دارد و همه احکام و آداب اسلامى میّت در مورد او هم جارى است.

سؤال 251. آیا مسّ کردن استخوانى که همراه با گوشت است و از بدن انسان زنده جدا شده، موجب غسل مسّ میّت مى‏شود؟

پاسخ: دست‌زدن به عضوى که از بدن شخص زنده جدا شده است، غسل ندارد.

سؤال 252. آیا دست‌زدن به عضوى که از بدن انسان، مرده، جدا شده، غسل مسّ میت واجب مى‏شود؟

پاسخ: دست‌زدن به عضوى که از بدن مرده جدا شده، پس از سرد شدن و پیش از غسل دادن، در حکم دست‌زدن به بدن مرده است.

سؤال 253. آیا شخص مسلمان را باید هنگام احتضار رو به قبله خواباند؟

پاسخ: شایسته است که شخص مسلمان را در حال احتضار به پشت و به سمت قبله بخوابانند، به‌طورى که کف پاى او به جانب قبله باشد. بسیارى از فقهاء این عمل را برخود محتضر در صورتى که قادر باشد و بر دیگران، واجب دانسته‏اند و احتیاط در انجام آن ترک نشود.

سؤال 254. اگر هنگام کشیدن دندان مقدارى از بافت‏هاى لثه هم همراه آن کنده شود، آیا دست‌زدن به آن‌ها موجب غسل مسّ میّت مى‏شود؟

پاسخ: مس آن موجب غسل مس میت نمى‏شود.

سؤال 255. آیا بر شهید مسلمانى که با لباسش دفن شده است، احکام مسّ میّت مترتّب ‏است؟

پاسخ: با مسّ شهیدى که تغسیل و تکفین در حق او ساقط است، غسل مسّ میّت واجب نمى‏شود.

سؤال 256. اینجانب دانشجوى رشته پزشکى هستم. گاهى هنگام تشریح مجبور به مسّ جسد کسانیکه از دنیا رفته‏اند مى‏شویم و نمى‏دانیم که آن اموات مسلمان هستند یا خیر، و غسل داده شده‏اند، یا خیر؟ ولى مسئولین مى‏گویند که این اجساد غسل داده شده‏اند. با توجه به این مطالب امیدواریم وظیفه ما نسبت به نماز و غیر آن را بعد از مسّ آن اجساد بیان فرمایید، و این‌که آیا بر اساس آن‌چه ذکر شد، غسل بر ما واجب مى‏شود یا خیر؟

پاسخ: اگر غسل دادن میّت، احراز نشود و شما در آن شک داشته باشید، با مسّ جسد یا اجزاء آن، غسل مسّ میّت بر شما واجب مى‏شود، و نماز بدون غسل مسّ میّت صحیح نیست. ولى اگر اصل غسل میّت احراز شود با مسّ جسد یا بعضى از اجزاى آن، غسل مسّ میّت واجب نمى‏شود، حتى اگر در صحّت‏ غسل آن میّت شک داشته باشید.

سؤال 257. شهیدى که نام و نشانى او معلوم نیست، با تعدادى از اطفال در یک قبر دفن شده است. بعد از مدتى شواهدى به‌دست آمد حاکى از این‌که آن شهید اهل شهرى که در آن دفن شده، نیست. آیا نبش قبر او جهت حمل جسد شهید به شهر خودش جایز است؟

پاسخ: اگر بر اساس موازین و احکام شرعى دفن گردیده، نبش قبر وى جایز نیست.

سؤال 258. اگر آگاهى از داخل قبر و تصویر بردارى تلویزیونى از آن‌چه در آن است، بدون کندن و خاکبردارى، ممکن باشد، آیا بر این عمل نبش قبر صدق مى‏کند یا خیر؟

پاسخ: بر تصویربردارى از بدن میتى که در قبر دفن شده است بدون کندن و نبش قبر و آشکار شدن جنازه، عنوان نبش قبر صدق نمى‏کند.

سؤال 259. شهردارى قصد دارد مقبره‏هاى اطراف قبرستان را براى توسعه کوچه‏ها، خراب نماید آیا این عمل جایز است؟ ثانیاً: آیا خارج کردن استخوان‏هاى آن اموات و دفن آن‌ها در مکانى دیگر جایز است؟

پاسخ: تخریب قبور مومنین و نبش آن‌ها جایز نیست، حتى اگر براى تعریض کوچه‏ها باشد، و در صورت وقوع نبش قبر و آشکار شدن بدن میّت مسلمان یا استخوان‏هاى آن که هنوز پوسیده نشده‏اند، واجب است دوباره دفن شوند.

سؤال 260. اگر شخصى بدون رعایت موازین شرعى اقدام به خراب کردن قبرستان مسلمانان کند، مسلمانهاى دیگر در برابر او چه مسئولیتى دارند؟

پاسخ: وظیفه دیگران در این‌باره نهى از منکر با رعایت شرایط و مراتب آن است، و اگر در اثر تخریب قبور استخوان بدن میت مسلمان ظاهر شود واجب است آن را مجدّداً دفن نمایند.

سؤال 261. پدرم در حدود 36 سال است که در قبرستان دفن شده است. اکنون به فکر افتاده‏ام که با کسب اجازه از اداره اوقاف از آن قبر براى خودم استفاده کنم. آیا با توجه به وقفى بودن قبرستان، اجازه گرفتن از برادرانم در این‌باره لازم است؟

پاسخ: اجازه گرفتن از سایر ورثه میّت نسبت به قبرى که زمین آن وقف عام براى دفن اموات شده، شرط نیست. ولى قبل از تبدیل استخوان‏هاى میّت به خاک، نبش قبر براى دفن میّت دیگرى در آن جایز نیست.

سؤال 262. آیا راهى براى خراب کردن قبرستان مسلمان‏ها و تبدیل آن به مراکز دیگر وجود دارد، توضیح دهید؟

پاسخ: تغییر و تبدیل قبرستان مسلمانان که براى دفن اموات مسلمین وقف شده، جایز نیست.

سؤال 263. آیا نبش قبر و تبدیل قبرستانى که براى دفن اموات وقف گردیده، بعد از اخذ اجازه از مرجع تقلید جایز است؟

پاسخ: در مواردى که نبش قبر و تبدیلِ قبرستانِ وقف شده براى دفن اموات جایز نیست، اجازه مرجع تقلید اثرى ندارد. و اگر از موارد استثنا باشد اشکال ندارد.

سؤال 264. مردى در حدود بیست سال پیش فوت نموده، چندى پیش هم زنى در همان روستا از دنیا رفت، اشتباهاً قبر آن مرد را حفر و زن رادر آن دفن کردند، با توجه به این‌که در داخل قبر هیچ اثرى از جسد مرد مزبور وجود ندارد، وظیفه فعلى ما چیست؟

پاسخ: در حال حاضر، با توجه به فرض سؤال، دیگران هیچ تکلیفى ندارند و مجرد دفن میّت در قبر میّت دیگر موجب جواز نبش قبر براى انتقال جسد به قبر دیگر نمى‏شود.

سؤال 265. در وسط خیابانى، چهار قبر وجود دارد که مانع ادامه جاده‌سازى هستند، از طرفى هم نبش قبر اشکال شرعى دارد. امیدواریم براى این‌که شهردارى مرتکب عمل خلاف شرعى نشود، وظیفه ما را بیان فرمایید.

پاسخ: اگر احداث جاده متوقف بر حفر قبر و نبش آن نباشد و عبور جاده از روى قبرها امکان دارد، یا احداث جاده با وجود قبرها ضرورى و طبق قانون لازم باشد، احداث آن اشکال ندارد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -