انهار
انهار
مطالب خواندنی

۳- گنج

بزرگ نمایی کوچک نمایی
مسأله اختصاصی
امام خامنه ای: رساله آموزشی ص ۳۴۹- میزان درباره‌ی گنجی که افراد در زمینی که مالک آن هستند پیدا می‌کنند، مقررات نظام جمهوری اسلامی است، بنابراین اگر مقداری سکه‌ی نقره که تاریخ آن به حدود صد سال پیش بر می‌گردد از زیر خاک ساختمان ملکی شخصی پیدا شود بایستی در این مورد به مقررات جمهوری اسلامی رجوع کنند.
(مسأله 1806)گنج مالي است كه در زمين يا درخت يا كوه يا ديوار پنهان باشد و كسي آن را پيدا كند 1و طوري باشد كه به آن، گنج بگويند.2
1- مظاهری: ومالک آن معلوم نباشد.
2- وحید: [و] در صورتی که به مقدار نصاب باشد باید خمس آن را بدهد.
*****
مكارم: مسأله 1534- «گنج» مالي است كه در زير زمين، يا كوه، يا ديوار، يا درون درخت پنهان كرده باشند و درعرف به آن گنج گويند.
 سيستاني: مسأله 1823- گنج، مالي است منقول كه مخفي شده و از دسترس افراد خارج شده است و در زمين يا درخت يا كوه يا ديوار پنهان باشد و بودن آن در آنجا معمول نباشد.
زنجانی: مسأله 1815- «گنج» مال گرانبهایی است که در زمین یا درخت یا کوه یا دیوار یا مانند آن، ذخیره و پنهان شده باشد.
جوادی آملی: مسأله- به مال استخراج شده از زمین كه آثار قدیمی بودن مال از راه تأثیر و تأثّر از زمین در آن پیدا باشد و معلوم نباشد كه مالک مشخّص دارد یا نه، گنج گفته میشود و با این نشانه‌ها روشن میشود كه این مال، مِلک مالک یا مستأجر یا عاریه دهنده یا عاریه كننده نیست؛ چنین مالی بی تعریف (استعلام صاحب مال) خمس دارد.
جوادی آملی: اشیای با ارزشی؛ مانند طلا و نقره ـ خواه مسكوک و خواه غیر مسكوک ـ و جواهرات و سنگ‌های قیمتی، همچنین اشیای عتیقه و آثار باستانی و مانند آن‌ها، از مصادیق گنج‌اند.
جوادی آملی: مسأله 1900. در ماهیت «گنج» ذخیره نمودن و زیر زمین دفن شدن شرط نیست، بنابراین اگر گوهر یا عتیقه‌ای مثلاً در دل كوه یا داخل درخت یا درون دیوار و مانند آن پنهان شده باشد، حكم گنج را دارد.
(مسأله 1807)اگر انسان در زميني كه ملك كسي نيست1گنجي پيدا كند2، مال خود اوست و بايد خمس آن را بدهد3.
1- سيستاني: يا موات است و خود او با احياء، مالك شده است، گنجي پيدا كند، مي تواند آن را براي خود بردارد ولي بايد خمس آن را بدهد.
2- مكارم: و مالك آن گنج به هيچ وجه شناخته نيست...
3- خوئي، صافي: لكن در صورتي كه آن گنج غير از طلا و نقره باشد وجوب خمس در آن بنابراحتياط است.
تبريزي: اگر چه گنج غير از طلا و نقره باشد.
*****
زنجانی: مسأله 1816- اگر انسان در زمینی که ملک کسی نیست گنجی پیدا کند، چنانچه از گنجهای قدیمی است که زمان بسیاری از پنهان شدن آن گذشته -به‌طوری که عرفاً آن را بدون مالک بشمار می‌آورند- یا اگر گنج عرفاً بدون مالک به شمار نمی‌آید (یا به این جهت که گنج قدیمی نیست و مثلاً از چیزهایی است که در عصر حاضر یا زمانهای نزدیک به آن مرسوم است یا به جهت اینکه در ظرفی قرار گرفته که نشان می‌دهد مدّت‌زمان بسیاری از پنهان شدن آن نگذشته است) ولی از پیدا کردن مالک آن ناامید است، می‌تواند آن را به ملکیت خود درآورد، و در این صورت اگر گنج از جنس طلا و نقرۀ سکه‌دار باشد، باید خمس آن را بدهد و لازم نیست که معامله با آن گنج در حال حاضر مرسوم باشد و اگر از جنس طلا یا نقرۀ سکه‌دار نباشد، در صورتی خمس آن لازم است که به تنهایی یا با منفعت‌های دیگر از مخارج سالش زیاد بیاید، و چنانچه گنج عرفاً بدون مالک به شمار نمی‌آید و امکان پیدا کردن مالکش را بدهد باید به احکام لقطه عمل کند.
مظاهری: مسأله 1393- اگر کسی در جایی گنجی پیدا کند خواه در ملک او باشد یا نباشد، در اراضی مباح باشد یا در اراضی ملکی، اگر قیمت آن بعد از کم کردن مخارجی که برای ان نموده است به 15 مثقال طلای معمولی برسد باید خمس آن را بدهد.
جوادی آملی: رجوع کنید به مسائل اختصاصی 1905 و 1906 در ذیل مسأله 1812.
(مسأله 1808)نصاب گنج1 105 مثقال نقره يا 15 مثقال طلا است2، يعني اگر قيمت چيزي را كه از گنج به دست مي آورد3، بعد از كم كردن مخارجي كه براي آن كرده به 105 مثقال نقره يا 15 مثقال طلا برسد4، بايد خمس آن را بدهد.
1- فاضل، نوري، سبحانی: بنابراحتياط ...
2- اراكي: نصاب گنج 15 مثقال طلاست...
3- مكارم: به اين مقدار برسد خمس آن واجب است، اما اگر كمتر از آن باشد خمس آن واجب نيست و اگر قيمت آن به پانزده مثقال طلا نرسد ولي به 105 مثقال نقره برسد باز خمس آن واجب است و همچنين عكس آن. هرگاه براي استخراج گنج، مخارجي كرده، مقدار آن را كم  می كند و خمس بقيّه را مي دهد.
بهجت: بعد از كم كردن هزينه اخراج به 105 مثقال نقره سكّه  دار يا 15 مثقال طلاي سكّه  دار برسد بايد خمس آن را بدهد و در تعلّق خمس به گنج نيز گذشتن سال معتبر نيست.
4- اراكي: بايد 15 مثقال طلا برسد...
فاضل، نوري، سبحانی: به 105 مثقال نقره سكّه  داريا 15 مثقال طلاي سكّه  دار برسد،(فاضل،نوری: بنابراحتياط واجب) بايد خمس آن را بدهد.
مظاهری: رجوع کنید به ذیل مسأله 1807.
*****
گلپايگاني، صافي: مسأله 1817- نصاب گنج در غير طلا ونقره بنابراحتياط 105 مثقال نقره سكّه  دار يا 15 مثقال طلاي سكّه  دار است يعني اگر قيمت چيزي را كه از گنج بدست مي آورد، بعد از كم كردن مخارجي كه براي آن كرده به يكي از اين دو نصاب برسد، بنابراحتياط واجب بايد خمس آن را بدهد و امّا نصاب گنج طلا، 15 مثقال طلاي سكّه  دار و گنج نقره 105 مثقال نقره سكّه  دار است.
خوئي، تبريزي: مسأله 1817- نصاب گنج اگر نقره باشد 105 مثقال نقره مسكوك و اگرطلا باشد 15 مثقال طلاي مسكوك است و اگر از غير طلا و نقره باشد نصاب را با يكي از طلا يا نقره ملاحظه نمايند.
سيستاني: مسأله 1825- نصاب گنج 105 مثقال نقره مسكوك و يا 15 مثقال طلاي مسكوك است، يعني اگر قيمت چيزي را كه از گنج به دست مي آورد مساوي با قيمت يكي از اين دو باشد، خمس در آن واجب است.
زنجانی: مسأله 1817- نصاب گنج در طلای سکّه  دار همچون نصاب طلا در زکات؛ یعنی بیست دینار شرعی ، و در نقره سکّه  دار همچون نصاب نقره در زکات، یعنی دویست درهم شرعی است درباره تبدیل این وزن ها به وزن های کنونی در مسأله [1896] و [1897] توضیح داده خواهد شد، و گنجی که طلا و نقره سکّه  دار نیست خمس ندارد مگر از باب منافع کسب که در مسأله [1752] به بعد گذشت -هر چند احتیاط مستحب آن است که اگر قیمت ان به مقدار یکی از دو نصاب طلا و نقره برسد خمس آن را بدهد.
وحید: مسأله 1826- نصاب گنج اگر نقره باشد صد و پنج مثقال نقره مسكوك ، و اگر طلا باشد پانزده مثقال طلاى مسكوك است ، یعنى اگر قیمت آنچه كه از این دو به دست مى آورد به حدّ نصاب برسد ، باید خمس آن را بعد از كم كردن مخارجى كه براى آن كرده بدهد ، و اگر از غیر طلا و نقره باشد ـ بنابر احتیاط واجب ـ هر چند به یكى از این دو حدّ نرسد ، باید بعد از كم كردن مخارج خمس را بدهد.
جوادی آملی: مسأله 1905. ارزش گنج یافت شده، اگر به حدّ نصاب رسید، خمس دارد و كمتر از حدّ نصاب گنج، خمس ندارد.
جوادی آملی: مسأله 1906. نصاب گنج، بیست دینار طلا یا دویست درهم نقره است كه قیمت هر كدام كمتر باشد، معیار نصاب خواهد بود، بنابراین اگر ارزش بیست دینار طلا بیشتر از قیمت دویست درهم نقره بود، معیارِ نصاب‌سنجی، قیمت دویست درهم است و اگر ارزش بیست دینار طلا كمتر از قیمت دویست درهم نقره بود، معیار نصاب، قیمت بیست دینار طلا خواهد بود.
(مسأله 1809)اگر در زميني كه از ديگري خريده گنجي پيدا كند و بداند مال كساني كه قبلاً مالك آن زمين بوده اند نيست، مال خود او مي شود و بايد خمس آن را بدهد ولي اگر احتمال دهد كه مال يكي از آنان است1، بايد2به او اطّلاع دهد و چنانچه معلوم شود مال او نيست، بايد3به كسي كه پيش از او مالك زمين بوده اطّلاع دهد و به همين ترتيب4به تمام كساني كه پيش از او مالك زمين بوده اند خبر دهد و اگر معلوم شود مال هيج يك از آنان نيست5مال خود او مي شود و بايد خمس آن را بدهد.
این مسأله در رساله آیت الله مظاهری نیست.
1- مكارم: بنابر احتياط واجب بايد به مالك قبلي اطّلاع دهد؛ چنانچه معلوم شود مال او نيست به كسي كه پيش از او، مالك آن زمين بوده اطّلاع مي دهد و به همين ترتيب به تمام كساني كه پيش از او مالك زمين بوده اند و آنها را مي شناسد خبر دهد، اگر معلوم شود مال هيج يك از آنان نيست مال خود او مي شود و بايد خمس آن را بدهد.
2- خوئي، تبريزي: بنابراحتياط واجب ...
وحید: بنابراحتیاط...
3- [كلمه «بايد» در رساله آيات عظام: خوئي و تبريزي نيست]
4- گلپايگاني، صافي: بنابراحتياط لازم...
فاضل: بنابراحتياط واجب...
5- تبريزي: اگر معلوم نشود مال آنان است...
*****
بهجت: مسأله 1425- اگر در زميني كه از ديگري خريده گنجي پيدا كند و احتمال بدهد كه مال فروشنده است، بايد به او اطّلاع دهد و اگر آن فروشنده ادّعا كرد كه مال اوست و راست گفتن او محتمل بود، به او داده مي شود، و اگر گفت مال من نيست بنابراحتياط واجب به فروشنده قبل از او اطّلاع داده مي شود، و اگر هيچ كدام از فروشندگان مدّعي مالكيّت نبودند، مال پيدا كننده است و خمس آن بر او واجب مي شود، و همچنين است در موردي كه گنج در ملك ديگري پيدا شود، اگر چه احتياط مستحبّ آن است كه همه را صدقه بدهد تا در مواردي كه بين خمس و صدقه مشترك است مصرف شود.
سيستاني: مسأله 1826- اگر در زميني كه از ديگري خريده يا با اجاره و مانند آن تصرّف كرده است، گنجي پيدا كند كه شرعاً متعلّق به مسلمان يا ذمّي نباشد، يا اگر باشد مربوط به زمانهاي بسيار قديم باشد، كه اين قدمت موجب عدم احراز وجود وارثي براي او بشود، ميتواند آن گنج را براي خود بردارد ولي بايد خمس آن را بدهد؛ و اگر احتمال عقلایی دهد كه مال مالك قبلي است در صورتي كه بر زمين و همچنين بر گنج يا جاي آن به تبعيّت زمين دست داشته است، بايد به او اطّلاع دهد؛ پس اگر آن را ادّعا كند، بايد تحويل دهد و اگر ادّعا نكند، به كسي كه پيش از او مالك زمين بوده و بر آن دست داشته اطّلاع دهد، و به همين ترتيب به تمام كساني كه پيش از او مالك زمين بوده اند و بر آن دست داشته اند، خبردهد و اگر هيچ كدام، آن را ادّعا نكنند و نداند كه تعلّق به مسلمان يا ذمّي غير قديم دارد مي تواند آن را براي خود بردارد ولي بايد خمس آن را بدهد.
جوادی آملی: مسأله 1907. اگر كسی گنجی را در ملک خریداری شده خود پیدا كند كه در عمق كمی از زمین قرار دارد و به لحاظ زمان، احتمال میدهد از چندین سال پیش باشد، حكم گنج را ندارد و باید به صاحبان قبلی زمین معرفی نماید و اگر مالک قبلی اطلاعی از آن نداشت، به مالک اسبق مراجعه میكند و اگرهیچ كدام اطلاعی از این گنج نداشتند، یابندهٔ آن مالک خواهد شد و باید خمس آن را بپردازد. اگر یكی از مالكان قبلی، ادعای ملكیت آن را نمود و علائم دروغ در آن نبود، باید بدون بیّنه و شاهد به او بپردازد.
جوادی آملی: مسأله 1908. در فرض قبل، اگر گنج را معرفی كرد و بعضی از ورثه مالک قبلی مدّعی شدند كه مال آن‌هاست و بعضی دیگر از ورثه ادعایی نداشتند، سهم ورثه‌ای كه مدعی هستند، به مقدار سهم ارث به آن‌ها داده میشود و بقیه گنج، متعلق به یابنده است و خمس دارد.
زنجانی: مسأله 1818- اگر در زمینی که از دیگری خریده گنجی پیدا کند، مسأله دو صورت دارد:
صورت اوّل: گنج از گنجهای قدیمی نباشد، در این صورت اگر احتمال دهد گنج مال‌ کسی است که قبلاً مالک زمین بوده، باید به او اطلاع دهد و چنانچه بگوید مال من است آن را به او بدهد و لازم نیست نشانۀ آن را بگوید، همچنین اگر احتمال دهد مال یکی از کسانی است که با این زمین سر و کار داشته‌اند؛ همچون فرزند و خدمتکار مالک پیشین، باید به آن‌ها اطلاع دهد و چنانچه یکی از آن‌ها بگوید که مال من است باید آن را به وی بدهد، و اگر مالک پیشین و هیچ یک از کسانی که با این زمین سر و کار داشته، نگویند که این گنج مال آن‌هاست، باید به کسی که پیش از آن مالک زمین بوده و کسانی که در زمان او با زمین سر و کار داشته‌اند اطلاع دهد و به همین ترتیب به تمام مالکان پیشین و کسانی که با زمین سر و کار داشته‌اند اطلاع دهد، چنانچه هیچ یک نگویند که گنج مال آن‌ها است، باید به دستور مالی که انسان آن را پیدا می‌کند‌، عمل کند.
صورت دوم: گنج از گنجهای قدیمی باشد، در این صورت اگر نشانه‌ای در کار نباشد که گنج به تازگی پنهان شده، و در نتیجه به‌طوری باشد که عرفاً بدون مالک به شمار آید یا اگر گنج عرفاً بدون مالک به شمار نمی‌آید ولی از پیدا کردن مالک آن ناامید است، می‌تواند آن را به ملکیت خود درآورد که در این فرض اگر از جنس طلا و نقرۀ سکه‌دار باشد، باید خمس آن را بدهد و چنانچه نشانه‌ای در کار باشد که گنج به تازگی پنهان شده، و احتمال یافتن مالکش را بدهد، باید احتیاط کند به ترتیبی که در صورت اوّل گفته شده به مالکان پیشین و کسانی که با زمین در ارتباط بوده‌اند خبر دهد، و چنانچه هیچ یک از آن‌ها نگویند که این گنج مال آن‌ها است، باید به دستور مالی که انسان آن را پیدا می‌کند‌، عمل کند.
 (مسأله 1810)اگر در ظرفهاي متعددي كه دريك جا دفن شده مالي پيدا كند1كه قيمت آنها روي هم 105 مثقال نقره يا 15 مثقال طلا باشد2، بايد 3خمس آن را بدهد4ولي چنانچه در چند جا گنج پيدا كند، هر كدام آنها كه قيمتش به اين مقدار برسد5، خمس آن واجب است6 و گنجي كه قيمت آن به اين مقدار نرسيده خمس ندارد.
این مسأله در رساله آیات عظام:  بهجت و مظاهری نیست.
1- سيستاني: اگر در يك زمان، در جاهاي متعددي، گنج پيدا كند...
2- اراكي، فاضل: روي هم 15 مثقال طلا باشد...
خوئي، تبريزي: روي هم 105 مثقال در نقره يا 15 مثقال در طلا باشد...
نوري: روي هم 105 مثقال نقره سكّه  دار يا 15 مثقال طلاي سكّه  دار باشد...
3- نوري: بنابراحتياط واجب...
4- سيستاني: ولي اگر در زمانهاي مختلف گنج پيدا كند، پس اگر فاصله زياد نباشد، قيمت همه آنها روي هم بايد محاسبه شود و اگر فاصله زياد باشد، هر كدام جداگانه محاسبه مي شود.
5- مكارم: خمس دارد و لازم نيست آنها را روي هم حساب كند.
6- نوري: بنابراحتياط خمس آن واجب است...
*****
زنجانی: مسأله 1819- در وجوب خمس گنج لازم نیست که تمام مقدار نصاب را در یک جا پیدا کند بلکه اگر در چند جا هم گنج پیدا کند که بر روی هم به مقدار نصاب باشد باید خمس آن را بدهد. البته گنج های طلا و گنج های نقره به همدیگر ضمیمه نشده بلکه هر دسته جدا گانه محاسبه می شود و اگر مقداری گنج پیدا کند که به مقدار نصاب نرسیده و پس از مصرف کردن یا از بین رفتن آن مقدار دیگر پیدا کند که به ضمیمه مقدار مصرف شده به اندازه نصاب برسد خمس ندارد. بنابراین در وجوب خمس شرط است که مقدار گنج هایی که در یک یا چند جا و در یک یا چند زمان پیدا کرده و هنوز موجود است به مقدار نصاب برسد.
وحید: مسأله 1828- اگر در ظرفهاى متعدّدى كه در یك جا دفن شده مالى پیدا كند كه قیمت آنها روى هم صد و پنج مثقال نقره مسكوك در نقره یا پانزده مثقال طلاى مسكوك در طلا باشد ، باید خمس آن را بدهد ، ولى چنانچه در چند جا پیدا كند ، هر كدام از آنها كه قیمتش به این مقدار برسد ، باید خمس آن را بدهد ، و آنچه كه قیمت آن به این مقدار نرسیده است خمس ندارد ، ولى اگر گنج پیدا شده غیر از طلا و نقره باشد در هر دو صورت ـ بنابر احتیاط واجب ـ بدون ملاحظه نصاب خمس آن را بدهد.
سبحانی: مسأله 1509- اگر در ظرف هاى متعدّدى كه در يكجا دفن شده، مالى پيدا كند كه قيمت آنها روى هم 105مثقال نقره سكّه  دار يا 15 مثقال طلاى سكّه  دار باشد، بايد خمس آن را بدهد. ولى چنانچه چند گنج در جاهاى مختلف پيدا كند. اگر قيمت هر كدام به حدّ نصاب رسيد خمس آنرا بدهد، و اگر همه آنها روى هم به اين مقدار برسد، بنابراحتياط خمس آن را نيزبپردازد
جوادی آملی: مسأله 1917. اگر چند فقره گنج در مكان‌های مختلف پیدا شود، هر یک جداگانه محاسبه میشود و ارزش هركدام به مقدار نصاب رسید، خمس دارد و آنكه به مقدار نصاب نرسید، خمس ندارد، اما اگر در یک مكان، چند گنج یافت شود، مجموع آن‌ها یک گنج محسوب میشود و روی هم نصاب‌سنجی میشود؛ اگر قیمت آن‌ها به مقدار بیست مثقال طلا یا دویست مثقال نقره ـ هركدام كه قیمت كمتری داشته باشند ـ رسید، خمس دارد..
(مسأله 1811)اگر دو نفر گنجي پيدا كنند كه قيمت سهم هر يك از آنان به 105 مثقال نقره يا 15 مثقال طلا برسد1، بايد خمس آن را بدهند.
این مسأله در رساله آیت الله بهجت نیست.
1- اراكي: به 15 مثقال طلا برسد...
سبحانی: به 105 مثقال نقره يا 15 مثقال طلا سکّه  دار برسد...
*****
گلپايگاني، صافي: 1820، سیستانی: مسأله 1828- اگر دو نفر گنجي پيدا كنند كه قيمت آن به 105 مثقال نقره يا 15 مثقال طلا برسد. اگر سهم هر يك از آنان به اين مقدار نباشد، بنابراحتياط مستحبّ خمس آن را بدهند.
.سيستاني: ولي سهم هر يك از آنان به اين مقدار نباشد، لازم نيست خمس آن را بدهند.
خوئی، تبریزی: مسأله 1820- اگر دو نفر گنجی پیدا کنند که قیمت آن به 105مثقال در نقره یا 15مثقال در طلا برسد . اگر چه سهم هریک آنان به این مقدار نباشد باید خمس آن را بدهند.
.تبريزي: اگر سهم هر يك آنان به اين مقدار نباشد از ارباح مكاسب حساب مي شود.
فاضل: مسأله 1859- اگر دو نفر گنجي را پيدا كنند چنانچه قيمت آن به 15 مثقال طلاي مسكوك برسد اگر چه سهم هر كدام آنها اين مقدار نباشد بايد خمس آن را بدهند.
جوادی آملی: مسأله 1922. اگر چند نفر به اشتراک، گنجی را به دست آورند، باید پس از كسر هزینه‌ها، سهم هر یک به مقدار نصاب برسد. بنابراین اگر سهم هر كدام كمتر از حدّ نصاب باشد، بر هیچ یک از شركا خمس واجب نیست.
زنجانی: مسأله 1820- اگر دو نفر گنجی پیدا کنند که قیمت آن به مقدار نصاب برسد ولی سهم هیچ یک آنان به این مقدار نباشد لازم نیست خمس آن را بدهند.
وحید: مسأله 1829- اگر دو نفر گنجى پیدا كنند كه از نقره یا طلا باشد ، در صورتى كه قیمت آن به صد و پنج مثقال نقره مسكوك در نقره یا پانزده مثقال طلاى مسكوك در طلا برسد ، اگر چه سهم هر یك آنان به این مقدار نباشد ، بنابر احتیاط واجب خمس آن را بدهند ، و همچنین در صورتى كه از غیر طلا و نقره باشد اگر چه به حدّ نصاب نرسد.
مكارم: مسأله 1539- اگر دو يا چند نفر گنجي پيدا كنند همه در آن شريكند و طبق قراردادي كه دارند عمل مي كنند و سهم هر يك به حدّ نصاب برسد خمس دارد.
نوري: مسأله 1807- اگر دو نفر گنجي پيدا كنند در صورتي بر هر يك از آنها خمس آن واجب است كه قيمت سهم هر يك از آنان به 105 مثقال نقره يا 15 مثقال طلاي سكّه  دار برسد.
مظاهری: مسأله 1394- اگر چند نفر گنجى پيدا كنند كه قيمت آن به 15 مثقال طلا برسد گرچه سهم هر يك از آنان به اين مقدار نباشد بايد خمس آن را بدهند.
(مسأله 1812) اگر كسي حيواني را بخرد1و در شكم آن مالي پيدا كند چنانجه احتمال دهد كه مال فروشنده است، بنابراحتياط واجب2بايد به او خبر دهد و اگر معلوم شود مال او نيست،باید 3به ترتيب، صاحبان قبلي آن را خبر كند و چنانچه معلوم شود كه مال هيچ يك آنان نيست4، اگر چه قيمت آن 105 مثقال نقره يا 15 مثقال طلا نباشد، بنابراحتياط واجب بايد خمس آن را بدهد5.
1- فاضل، صافی: اگر كسي دابه اي (صافي: حيواني ازقبيل چهارپايان ) را بخرد...
2- [عبارت «بنابراحتياط واجب» در رساله آيات عظام: گلپايگاني، صافي و فاضل نيست]
3- گلپايگاني، صافي: بنابراحتياط لازم...
فاضل: بنابراحتياط واجب...
4- اراكي: خمس آن واجب نيست، مگر آن كه از مخارج سالش زياد بيايد.
صافي: ظاهر آن است كه حكم فايده و ربح را دارد و اگر حيوان از قبيل ماهي باشد لازم نيست به فروشنده خبر دهد و حكم فايده و ربح را دارد، هر چند احتياط در هر دو صورت الحاق آن در حكم به گنج است بدون رعايت نصاب.
نوري: حكم منافع كسب را دارد.
مكارم: مال خود او مي شود و احتياط مستحبّ آن است كه خمس آن را شبيه خمس معدن بدهد خواه به اندازه نصاب باشد يا نه. هرگاه كسي ماهي خريداري كند و گوهري در دل آن بيابد مال خود اوست، نه مال صيّادي كه قبلاً آن را صيد كرده و به ديگري فروخته و نه مال فروشندگان قبل از او و احتياط مستحبّ آن است كه خمس آن را بدهد.
سبحانی: بنابراحتیاط مستحب خمس آن را بدهد.
5- فاضل: ولي اگر ماهي بخرد و در شكم آن گوهري بيابد مال خود اوست و لازم نيست به فروشنده وصياد خبر دهد و بنابراحتياط واجب بايد خمس آن را بدهد.
*****
خوئي، تبريزي: مسأله 1821- اگر كسي حيواني را از قبيل ماهي بخرد و در شكم آن مالي پيدا كند، اگر چه احتمال دهد كه مال فروشنده است، لازم نيست به او خبر دهد و در حكم منافع کسب است ولی اگر آن حیوان از قبیل چهارپایان باشد لازم است به فروشنده اطّلاع دهد و چنانچه او علامت داد مال اوست و الا مال پيدا كننده است (خوئي: و در حكم منافع كسب است).
سيستاني: مسأله 1829- اگر كسي حيواني را بخرد و در شكمش مالي پيدا كند، چنانچه احتمال دهد كه مال فروشنده يا صاحب قبلي آن باشد و آنها  بر حيوان و آنچه در شكمش پيدا شده دست داشته اند، بايد به آنها اطّلاع دهد، پس اگر مالكي براي آن نشناسد، چنانچه به مقدار نصاب گنج باشد بايد خمس آن را بدهد بلكه بنابراحتياط واجب اگر كمترباشد نيز بايد خمس آن را بدهد و ما بقي، ملك اوست؛ و اين حكم در ماهي و مانند آن هم جاري است، درصورتي كه درمحلّ خاصي پرورش داده شود و كسي متكفل غذاي او باشد؛ و امّا اگر از دريا يا رودخانه اي گرفته شده باشد، اطّلاع دادن به كسي لازم نيست.
بهجت: مسأله 1426- اگر كسي حيواني را از چهارپايان را بخرد و در شكم او مالي از قبيل طلا و نقره باشد، چنانچه احتمال بدهد مال فروشنده و يا فروشنده قبل از او است، بايد به او خبر دهد، و تمام مراتبی که در مسأله گذشته در مورد خبر دادن گفته شد اینجا هم جاری می شود . ولی اگر در شكم ماهي دريا و يا آهوي صحرا و مانند اينها كه مالك مشخّصي ندارد، مالي از قبيل طلا و نقره پیدا کرد اطّلاع دادن به کسی لازم نیست . ومانند وقتی است که فروشندگان حیوان  همه نفي مالكيت كنند. بنابراين احوط آن است كه بعد از پرداخت خمس، بقيه آن را صدقه بدهد، اگر چه اظهر آن است كه اصلاً گنج نيست و از قبيل مال پيدا شده است.
زنجانی: مسأله 1821- اگر کسی حیوانی بخرد و در شکم آن مالی پیدا کند چنانچه احتمال دهد که مال فروشنده بود ه و حیوان در زمانی که ملک فروشنده بوده آن را بلعیده باشد باید به فروشنده خبر دهد. و اگر او بگوید که مال من نیست آن را به وی بدهد و نیازی نیست که فروشنده نشانه آن را بگوید و اگر فروشنده نگوید که ملک من است یا احتمال ندهد که حیوان در زمانی که ملک فروشنده بوده آن را بلعیده باشد می تواند آن را به ملکیت خود درآورد. که در این صورت همانند منافع کسب او می باشد.(که احکام آن در مسأله [1752] به بعد گذشت.) بنابراین اگر حیوانی را خریده که مثلا از جنس چارپایان یا از ماهی های پرورشی است چون این احتمال وجود دارد که در زمانی که فروشنده مالک این حیوان بوده آن مال را بلعیده باشد. باید به فروشنده خبر دهد ولی اگر ماهی دریا یا رودخانه را خریده چون احتمال نمی دهد پس از صید آن مال را بلعیده باشد نیازی نیست که به فروشنده خبر دهد. بلکه می تواند آن را به ملکیت خود درآورد که در این صورت همچون منافع کسب خواهد بود.
وحید: مسأله 1830- اگر كسى حیوانى را بخرد و در شكم آن مالى پیدا كند ، در صورتى كه آن حیوان تحت تربیت فروشنده بوده ، مانند ماهیهایى كه پرورش مى دهند یا چهارپایى را كه در خانه یا باغ علوفه مى دهند ، واجب است به فروشنده خبر دهد و اگر معلوم شود مال او نیست ، مال خریدار است ، و چنانچه در مخارج سالش صرف نشود باید خمس آن را بدهد ، و در غیر این صورت مانند ماهیى كه صیاد از دریا صید كرده یا حیوانى را كه از صحرا صید كرده باشد ، اگر احتمال عقلایى بدهد كه مال فروشنده است ـ بنابر احتیاط واجب ـ به او خبر دهد ، و اگر معلوم شد مال او نیست مال خریدار است ، و چنانچه در مخارج سالش صرف نشود باید خمس آن را بدهد.
مظاهری: مسأله 1395-  اگر در شكم حيوانى مالى پيدا كند، گنج نيست و لازم نيست خمس آن را بدهد.
جوادی آملی: مسأله 1919. اگر كسی حیوانی را خرید و پس از ذبح، مقداری پول یا چیز با ارزشی از شكمش پیدا شد، باید به مالک یا مالكان قبلی كه در روزهای اخیر مالک این حیوان بوده‌اند، معرفی كند، اگر اظهار بیاطلاعی كردند، باید به سایر افرادی كه قبلاً مالک آن بودند، معرفی نماید و اگر صاحبش پیدا نشد، متعلق به یابنده است و خمس ندارد؛ همچنین است اگر ماهی را از صیادی خرید و در شكم آن گوهری پیدا كرد، اگر آن گوهر طبیعی بود متعلق به یابنده است و خمس ندارد. چنانچه آن گوهر، ساخت بشر باشد باید به فروشنده مراجعه كند، اگر ادعای ملكیت كرد بدون بینه به او میپردازد و اگر اظهار بیاطلاعی كرد، با داشتن مالک قبلی باید به او مراجعه کند؛ ولی اگر مالک قبلی نداشت و از دریا صید كرده بود، در این صورت مال یابنده است و خمس ندارد.
مسائل اختصاصی
جوادی آملی: مسأله 1901. در یافتن گنج، كندوكاو و كاوش شرط نیست، بنابراین اگر بر اثر حوادث طبیعی، مانند سیل و زلزله؛ یا انفجار كوه و مانند آن، گنجی یافت شود، خمس دارد.
جوادی آملی: مسأله 1902. اگر گنج در زمینی كه جزء مباحات اولیه است، یافت شد، مانند بستر رودخانه‌ها و شنزارها كه نه مِلک مسلمین است، نه مِلک حكومت ـ كه انفال باشد ـ در این صورت، گنج برای یابنده آن است و خمس دارد.
جوادی آملی: مسأله 1903. اگر گنج در زمینی كه جزء انفال است یافت شد ـ مانند قلّه كوه‌، جنگل، علفزار و بیابان ـ كه این‌ها در اختیار امام است و در عصر غیبت، مِلک حكومت و دولت اسلامی است در این صورت، اگر به اجازه ولیّ مسلمین كاوش نموده بود، برای یابندهٔ آن است و خمس دارد و اگر بدون اجازه بود، در اختیار امام و ولیّ مسلمین است.
جوادی آملی: مسأله 1904. اگر گنج در زمینی كه ملک عمومی است؛ مانند زمین‌های مفتوح العنوه، یافت شد، مال یابندهٔ گنج است و خمس دارد.
جوادی آملی: مسأله 1905. اگر كسی گنج را در ملک شخصی خودش بیابد و این زمین را احیاء و آباد كرده باشد، حكم یكی از صورت‌های قبلی را دارد؛ یعنی اگر زمینی را كه آباد كرده، از مباحات اولیه باشد، گنجْ مال اوست و خمس دارد. اگر از زمین‌های انفال و به اذن ولیّ مسلمین بود، گنج برای اوست و خمس دارد و اگر بیاذن ولیّ مسلمین آباد كرد، تمام گنجْ متعلق به حكومت و در اختیار ولیّ مسلمین است و اگر از زمین‌های مفتوح العنوه بود، گنجْ مال اوست و خمس دارد.
جوادی آملی: مسأله 1906. اگر زمینی كه خریده بود، در آن گنجی را یافت و آن گنج را در اعماق هزار یا دو هزار متری زمین پیدا كرد، چون این مقدار عمق ـ به اعتبار عقلا و عرف ـ از ملكیت شخصی خارج است، این گنج، حكم انفال را دارد و در اختیار امام یا ولیّ مسلمین است.
جوادی آملی: مسأله 1909. اشیاء عتیقه و آثار باستانی كه از زیر خاک به دست میآید، اگرچه گنج نیستند؛ ولی خمس دارند.
جوادی آملی: مسأله 1910. هر چیز ارزشمندی، اعم از طلا و نقره مسكوک و غیر مسكوک و جواهرات و غیره كه عرفاً گنج هستند، خمس دارند.
جوادی آملی: مسأله 1911. اگر گنجی پیدا شد كه اثر سكه اسلامی دارد، یا معلوم شد كه مال مسلمانی هست، حكم میراث «من لا وارث له»؛ یا حكم «لُقَطَه» را دارد و تمام آن مال، در اختیار امام یا ولیّ فقیه (در عصر غیبت) قرار میگیرد.
جوادی آملی: مسأله 1912. اگر گنجی یافت شد كه اثر سكه اسلامی نداشت و شک داریم كه مال مسلمان است یا نه، در این صورت، حكم گنج را ندارد و به عنوان «لُقَطَه» یا میراث «من لا وارث له»، در اختیار امام معصوم یا ولیّ مسلمین قرار میگیرد.
جوادی آملی: مسأله 1913. اگر كسی ملكی را از مستأجری اجاره كرد، یا از كسی كه آن ملک در عاریه اوست، به عاریه گرفت و گنجی در این ملک پیدا كرد، باید هم به مالک اصلی، هم به اجاره دهنده یا عاریه دهنده معرفی نماید و هركدام ادعا كرد كه مال اوست، باید به او برگرداند.
جوادی آملی: مسأله 1914. در فرض قبلی، اگر مالک اصلی و اجاره دهنده یا عاریه دهنده، هر دو ادعا كردند كه این گنج مال من است، در این صورت، اگر زمان اجاره یا عاریه بین مالک اصلی و اجاره یا عاریه كننده طولانی مدّت (بیست ساله) باشد و مدّت زیادی (ده سال) گذشته باشد، در این صورت، قول اجاره دهنده یا عاریه دهنده، مقدّم است و اگر از زمان اجاره یا عاریه چند روز بیشتر نگذشته است، یا اجاره یا عاریه كوتاه مدّت باشد، در این دو صورت، قول مالک اصلی مقدّم و گنج مال اوست.
جوادی آملی: مسأله 1915. اگر شخصی گنجی یافت و میداند كه متعلق به مسلمان است و مالک آن یا ورثه او موجودند، ولی آنان را نمیشناسد، این مال، حكم گنج را ندارد، بلكه مجهول‌المالک است و باید آن را تعریف و اعلان نماید و اگر مالک آن به دست نیامد، آن را به حاكم شرع تحویل دهد.
جوادی آملی: مسأله 1916. اگر كسی گنجی یافت و میداند مال مسلمانی بود كه در زمان‌های پیشین زندگی میكرد و اكنون نه او و نه وارثان او هیچ كدام زنده نیستند، این مالْ حكم گنج را ندارد؛ بلکه حكم میراث «من لا وارث له» را دارد و باید به حاكم شرع تحویل گردد.
جوادی آملی: مسأله 1918. اگر كسی چند بار از یک مكان گنجی پیدا كند و میان آن‌ها فاصله زیادی نباشد، همه این‌ها یک گنج شمرده میشود كه اگر مجموع آن‌ها به حدّ نصاب رسید، خمس دارد و اگر فاصله زمانی زیاد و چند سال باشد ـ كه عرفاً هر كاوش را جدا از دیگری حساب میكنند ـ در این صورت، هریک از دفعات، جداگانه نصاب‌سنجی میشود كه اگر به حدّ نصاب برسد، خمس دارد.
جوادی آملی: مسأله 1920. اگر در شكم ماهیِ خریداری شده از حوضچه‌های پرورشی و بخش خصوصی، اشیای قیمتی ـ مانند انگشتر و غیره ـ به دست آید، باید به مالكش معرفی شود؛ چنانچه ادعای ملكیت كرد، مال اوست و اگر اظهار بیاطلاعی كرد، حكم مجهول‌المالک را دارد و باید به حاكم شرع و ولیّ فقیه مراجعه شود.
جوادی آملی: مسأله 1921. خمس گنج، پس از كسر هزینه‌های كاوشگری برای به دست آوردن آن است، اگر پس از آن، به مقدار نصاب برسد، خمس دارد.
جوادی آملی: مسأله 1923. اگر یک نهاد حقوقی مالک باشد ـ نه اشخاص ـ و چند نفر به اشتراک به آن نهاد حقوقی خدمت دهند، بدون اینكه سهمی در مالكیّت آن داشته باشند و گنج كشف شده بعد از كسر هزینه به مقدار نصاب برسد، ادای خمس آن بر مسئول آن نهاد لازم است.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -