انهار
انهار
مطالب خواندنی

احكام شركت

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 168 - دو نفر با هم شركت داشتند و با سرمايه مساوى و نفع و ضرر مساوى با يكديگر مشغول كار بودند الان اگر يكى از آن دو شريك بخواهد از نظر عمل جدا شود و لكن در ماه مقدارى بعنوان حق الشركه بگيرد جايز است يا نه.

جواب:  حق الشر كه عنوان شرعى ندارد ولى بعد از عمل مىتوانند در صورتى كه عوائد معلوم نباشد مصالحه نمايند.

سؤال 169 - چه مىفرمائيد در اين مسأله كه زيد فوت نموده در حالتى كه داراى باغات و زراعات بوده فرزند ارشدش بعد از فوت پدر محصولات و زراعات را بوسيله خود و عمله و غيره جمع آورى نموده و مخارج خود و عائله‌اش هم از مال پدرى بوده آيا در صورت عدم شرط اجرت مىتواند براى عمل خودش اجرت از ساير وراث اخذ نمايد يا خير.

جواب:  در صورتى كه بدون اجازه ساير ورثه محصول را جمع آورى نموده باشد حق مطالبه اجرت از آنها ندارد.

سؤال 170 - زمين لم يزرعى كه مال سه نفر است بنحو مشاع و يكى از اين سه نفر قسمتى از آن را آباد كرده و بقيه آن به صورت لم يزرع باقى است آيا آن دو نفر ديگر از قسمت آباد شده با بودن قسمت آباد نشده سهمى دارند يا خير و تكليف اين دو نفر نسبت به آباد كننده چيست.

- در فرض مسأله اگر زمين را تقسيم نكرده آباد كرده همه شركاء كما في السابق در آن شريك مىباشند نهايت اگر با اذن آنها آباد كرده حق الزحمه آباد كردن سهم آنها را طلب دارد و اگر بدون اذن آباد كرده حق الزحمه طلب ندارد و اگر شركاء اذن داده‌اند كه اين قسمت را آباد كن براى خود بدون تقسيم فعلا مىتوانند از اذن بر گردند و بگويند همه بايد تقسيم شود ولى حق الزحمه آباد كردن را بايد بدهند و آنچه اشجار و زراعت و بنا ايجاد كرده مال خود آباد كننده است لكن اگر اذن داده‌اند براى خود احداث بنا وغرس اشجار نمايد تا چندى كه از اذن خود برنگشته‌اند حق مطالبه چيزى ندارند و هر وقت از اذن خود بر گردند از آن موقع به بعد براى بقاء بنا و اشجار در زمين حق مطالبه اجرة المثل زمين را نسبت به سهم خودشان دارند و چنانچه نزاع موضوعى در بين باشد محتاج به مرافعه شرعيه است.
سؤال 171 - اهل خبره يك رأس حيوان را قيمت مىكند مثلا به ششصد تومان بعد صاحب حيوان نصف حيوان را به كسى به همان قيمت نسيه مىفروشد و نصف ديگرش هم از خودش تا شريك باشند به شرط آن كه شش سال آن حيوان را نگهدارى و مواظبت نمايد و بعد از مدت مذكوره آن حيوان را بفروشند، صاحب حيوان ششصد تومان را از ميان بردارد بقيه منفعت را بالمناصفه قسمت نمايند، بعد از گذشتن دو سال حيوان تلف مىشود و نصف قيمت كه سهم خودش بود از بين مىرود آيا نصف قيمت را كه در ذمه آن كس بود مىتواند مطالبه نمايد يا نه

جواب:  در فرض مسأله كه نصف حيوان را نسيه فروخته خسارت به هر دو شريك وارد شده و ذمه خريدار به نصف قيمت مشغول و بايد به فروشنده بپردازد.
سؤال 172 - چهار نفر در موتور آب و مقدارى زمين شريك بوده و بوسيله اهل خبره زمين قطعه بندى و موتور آب و اشجار آن قيمت شده و قرعه كشيده‌اند و سهم هر يك از شركاء مشخص شده اكنون بعضى از شركاء در سهم خود ادعاى غبن دارند حكمش چيست.

جواب:  در فرض سؤال بعد از تعديل سهام و قرعه اگر بعض از شركاء ادعاى غلط بودن تقسيم را بنمايد مسموع نيست مگر آن كه به مرافعه شرعيه ثابت شود كه تقسم عادلانه نبوده كه در اين صورت تقسيم باطل و احتياج به تقسيم مجدد دارد والله العالم.

سؤال 173 - چند نفر با هم شريك شدند كه تجارت كنند در اين بين يك نفر از آنها فوت نموده است و مقدار اموال شركتى را تعيين كردند و مال چندين برابر شد مىخواهند شركت را بهم بزنند آيا به ورثه متوفى بايد سهم روز فوت پدرشان را بدهند يا روزى كه شركت بهم مىخورد.

جواب:  اگر از مال ميت شريك در نزد شركاء باقى بوده و با آن معامله نموده‌اند به نسبت مالى كه در شركت باقيمانده بايد منافع آن را در موقع تفكيك شر كت به ورثه ميت شريك بدهند.

سؤال 174 - آيا شريك غير ساكن مىتواند اجرة المثل مطالبه كند از لحاظ اين كه رفت و آمد شرا از آن خانه قطع كرده و محل ديگر ساكن شده يا نمىتواند متقابلا شريك ساكن هم به اندازه بودن اثاثيه شريك غير ساكن حق مطالبه اجرة المثل را از او دارد يا نه

جواب:  شريك غير ساكن مىتواند اجرة المثل سهم خود را از مقدار متصرفى ساكن مطالبه نمايد مگر آن كه راضى شده باشد به تصرف مجانى و هم چنين ساكن نسبت به مقدار سهمى خود از متصرفى غير ساكن.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -