انهار
انهار
مطالب خواندنی

خمس درخت و نموّ آن

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 454- بنا به اظهار بعضى از باغدارها و درخت ميوه كارها، درخت ميوه را اگر بعد از سال پنجم يا ششم از جاى خود بكنند و در جاى ديگر بكارند يا خشك مى‏شود و يا از ترقى مى‏ماند بنابر اين، نموّ درختان ميوه را از جهت خمس چگونه بايد تعيين نمود؟

جواب:  قيمت كردن درخت به جهت نموّ آن در همان حال بودن در باغ است نه بعد از كندن آن.

سؤال 455- در سال جارى بر اثر بارندگى زياد و كثرت سيل خسارات زيادى به مردم رسيد، من جمله باغى را آب برد كه اشجار آن سپيدار و بيد و چنار و غيره بوده و چنين رسم است كه بعد از قلع كردن آن اشجار خمس آن را مى‏پردازند و هر سال نموّ آن را حساب نمى‏كنند، آيا اشجار نامبرده كه بعضى از آنها بدست آمده و بعضى از بين رفته خمس همه اشجار اعم از موجود و مفقود، يا اشجار موجود بايد خمس داده شود، و نسبت به اشجار مفقوده برائت ذمه حاصل است، يا خير؟

جواب:  در مفروض سؤال كه خمس آنها را نداده بايد همه را بدهد.

سؤال 456- شخصى اشجار غير مثمره از قبيل درخت سپيدار و غيره غرس نموده، موقع انداختنش شد، مى‏خواهد بفروشد سال به سال از تمامش خمس نداده و حاليه يك مقدار از اين چوب را لازم دارد از براى ساختمان‏سازى كه مورد احتياجش مى‏باشد، و يك مقدار را هم مى‏خواهد صرف و خرج مسجد بنمايد، و يك مقدار را هم مى‏خواهد از قيمتش صرف و خرج مؤونه نمايد، و مابقى مى‏رود روى سرمايه‏اش و خمس آن را از سرمايه مى‏دهد، آيا آن سه قسم مصارف اول هم خمس دارد يا خير جزو مؤونه حساب مى‏شود كه خمس نداشته باشد؟

جواب:  در مفروض سؤال خمس تعلق مى‏گيرد، فقط به مقدار قيمت نموّ سال صرف استثنا مى‏شود و خمس بقيه را بايد بدهد.

سؤال 457- در باب خمس، درخت ميوه‏دار كه مى‏فرمائيد نموّ آن را بدهند، دو جور درخت ميوه‏دار قيمت مى‏شود، يك وقتى است به عنوان درخت بودن قيمت مى‏شود كه بايد به همين زمين ثابت بماند، يك وقتى به عنوان كُنده و چوب بودن قيمت مى‏شود كه در اين دو فرض قيمت تفاوت مى‏كند منظور كدام قيمت است؟

جواب:  منظور همان صورت اولى است.

سؤال 458- اشجارى كه در زمين‏ها غرس مى‏شود و به صورت باغ درمى‏آيد در مقام تخميس چگونه بايد حساب كرد؟ آيا قيمت آنها را از حيث وزن به صورت هيزم بايد حساب كرد، يا قيمت آنها را به صورت درخت تازه نامى ثابت در زمين، يا قيمت آنها را به صورت درخت ريشه‏دار خارج از زمين كه قابل غرس در محل ديگر است؟ زيرا اين سه قسم اختلاف قيمت فراوان دارد.

جواب:  درختها را به حال فعلى بايد قيمت كرد. واللََّه العالم.

سؤال 459- زيدى از مجتهدى تقليد مى‏كرده كه خمس نموّ متصله شجره مثمره را واجب نمى‏دانسته‏اند، و بعد از رحلت آن بزرگوار مقلد حضرت عالى مى‏باشد ولى مسئله شماره 28 كتاب خمس منهاج را نمى‏دانسته، يعنى در سؤال كردن كوتاهى كرده و جاهل مقصر است، بفرمائيد آيا اين زيد بايد خمس تمام نموّهاى متصله اين درخت ميوه را بدهد، يا خمس همان مقدار از سالى كه مقلد حضرت عالى شده و شما قائل به خمس مى‏باشيد؟

جواب:  بايد تمام را بدهد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -