انهار
انهار
مطالب خواندنی

موات عرضی

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال:زمینی است که حدود 25 سال قبل کشاورزانی در این زمین کشاورزی می کردند و تقریباً بیست سال بلاکشت و زرع مانده و به صورت موات درآمد و حدود پنج سال قبل شخصی با اجاره و اجازۀ از مالکین اولی و اصلی در زمین مزبور یک حلقه چاه عمیق زده و زمین را احیا می نماید آیا زارعین بیست سال قبل که در طول این مدت زمین را ترک کرده بودند حقی در زمین احیا شده دارند یا خیر؟

جواب: اگر قبلاً زارعین زمین را به احیاء مالک شده اند تا اعراض نکرده اند به ملکیت آنها باقی است.

سؤال: چنانچه قسمتی از اراضی که در اثر کمی آب قنات و بادهای فصلی و نبودن وسائل فعلی (تراکتور و غیره) از استفاده افتاده و در موضع موجود می توان با سهولت آنها را قابل استفاده نمود این قبیل اراضی در صورت تمایل عمران و آبادانی آن به مالک می رسد یا به غیر؟

جواب: زمینهای مذکوره اگر سابقۀ احیاء ندارد و یا بعد از احیاء مالک از آن اعراض نموده ملک کسی نیست و هرکس با شرائط در احیاء آن سبقت گرفت مالک می شود.

سؤال: مستدعی است فتوای مبارک را در مورد زمینی که از سالها پیش مورد کشت بوده و طبق قاعدۀ کشاورزی یک سال در میان کاشته می شود آیا موات محسوب یا نه؟

جواب: تنها ترک کشت زمین زراعتی یک سال در میان موجب سلب مالکیت مالک شرعی نسبت به آن نمی شود و زمین ذکر شده موات محسوب نمی شود و تا مالک از آن اعراض نکرده تصرف در آن بدون اجازۀ او غصب و حرام است.

سؤال: در روستای ما مرسوم است که برای تصرف ساختمان، اطراف زمین را تپۀ خاکی درست کرده و یا خط کشی می نمایند. شخصی علاوه بر این رسومات، زمین را مسطح کرده و به وسیلۀ تراکتور گاوآهن زده و سنگ و خاک هم برای ساختن زمین در زمین ریخته است، آیا با انجام کارهای فوق شخص مالک زمین محسوب می شود یا خیر؟

جواب: حق اولویت پیدا کرده ولی هنوز مالک نشده است و اگر حریم بوده اولویت هم حاصل نیست.

سؤال:زمینی موات در آبادی خودم در سال 1355 خریده ام و در سال 1356 دورش را دیوار کشیده ام آیا شرعاً مالک هستم یا خیر؟

جواب: مالک نشده اید و با شرائط مقرره حق اولویت دارید.

سؤال: زمین مواتی را پانزده سال قبل چهار نفر برادر به صورت تحجیر_ که شرع برای مسلمانان ملکیت می دهد_ آنرا احیاء کردند لطفاً بفرمائید که آیا چنین تحجیری ملکیت می آورد یا خیر؟

جواب: تحجیر موجب ملک نیست، و فقط اولویت می آورد و احیاء با شرائط آن موجب ملک است.

سؤال: اشخاصی زمنیهای موات بالاصل را در سنوات عدیده قبل حصارکشی کرده و به قصد مالکیت محصور نموده اند ولی روی آن کار زراعی و آبادانی انجام نداده اند بعضی آن را به ثبت رسانیده و بعضی هنوز به ثبت نرسیده است و باید بین مستضعفین تقسیم شود امام متصرفین می گویند خودمان آن را آباد می کنیم و زراعت یا درختکاری می نماییم با توجه به آئین نامۀ مصوب شورای انقلاب که می گوید: باید دو سال به متصرفین مهلت داده شود و با توجه به نحوۀ تصرف و تملک اراضی موات در اسلام تکلیف این اراضی چیست؟

جواب: به مقداری که متصرف قدرت احیاء دارد و به نحوی که تعطیل زمین نشود با وجود شرایط تحجیر کننده حق اولویت دارد و دیگران حق مزاحمت او را در این مقدار ندارند.

سؤال: نظریه حضرت عالی در مورد زمینهای موات تحجیر شدۀ اطراف روستاها چیست آیا تحجیرکنندگان می توانند زمینهای مزبور را احیاء نمایند و تصرف آنها در زمینهای مزبور جایز است یا خیر؟ و در ضمن آیا معامله زمینهای تحجیر شده ای که خرید و فروش شده اند صحیح است یا باطل؟

جواب: اگر زمین موات بالاصل بوده و حریم نبوده با وجود شرایط تحجیر آن صحیح است و تحجیر کننده می تواند آن را احیاء کند و یا حق تحجیر خود را در مقابل عوض منتقل به غیر نماید.

سؤال: یک قطعه زمین به میزان دو الی چهار هکتار در اطراف خانه های اهالی یک ده قرار دارد و اهالی ده در سال پنجاه و شش در اطراف خانه هایشان یک حصار کشیده اند آیا از نظر شرعی زمین داخل حصار، زمین موات حساب می شود یا اینکه همان حصاری که در سال پنجاه و شش بسته اند مالکیت حساب می شود؟

جواب: مجرد دیوارکشی موجب ملکیت زمین موات نیست و چنانچه به قصد احیاء با شرایط دیگر بوده حق اولویت می آورد مگر اینکه حریم باشد.

سؤال: اگر زمین داخل حصار، موات حساب می شود اولویت با کیست، با اهالی همان ده یا ده دیگر که در چند کیلومتری قرار دارد؟

جواب: با شرطی که در مسأله قبل ذکر شد موجب اولویت برای کسانی است که دیوار کشیده اند.

سؤال: اینجانبان زمین مواتی را پانزده سال پیش تحجیر کرده سپس احیا نمودیم آیا چنین تحجیری برای ما ملکیت می آورد یا خیر؟

جواب: زمین موات اگر ملک یا حریم ملک کسی نبوده کسی که آن را به قصد احیاء و با مراعات شرایط مقرره تحجیر کرده حق اولویت دارد و ملکیت منوط به احیاء است.

 


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -