انهار
انهار
مطالب خواندنی

بيرون بودن از حجر اسماعيل

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال: فتواي حضرت آية اللّه اين است كه در طواف اگر وارد حجر اسماعيل شود بايد آن شوط را از سر بگيرد، بنابراين اگر مطوّفي يك نفر حاج را كه طواف مي‎دهد اشتباهاً وارد حجر نمود و بعد از متذكر شدن، او را از حجر بيرون آورد و از همانجا طواف را تمام كرد، اكنون پس از دو سال اين مطوّف متوجه فتواي حضرتعالي گرديد، تكليف چيست؟ آيا بايد به خود حاج بگويد، يا لازم نيست، و بدون گفتن به حاج مي‎تواند از طرف او طواف را انجام دهد، و يا براي او نايب بگيرد؟

پاسخ: در فرض سوال، كفايت حج مزبور از حَجّة‎الاسلام محل اشكال است، و احتياط لازم آن است كه اگر در غير اشهر حج مشرف شود عمره مفرده بجا آورد، و در اشهر حج نيز حَجّة‎الاسلام خود را اعاده نمايد، و اگر در اشهر حج مشرف شود، اول عمره و حج تمتّع را بجا آورد و بعد عمره مفرده بجا آورد، و در حال حيات منوب عنه جايز نيست مطوّف نايب بگيرد، و لازم است خود حاج حكم مسئله را بداند و به وظيفه خود عمل كند.

سؤال: دور ششم طواف را از داخل حجر اسماعيل(عليه السلام) بجا آورده و نماز و سعي و تقصير را هم بعداً انجام داده و پس از فراغ عمره فهميده كه طواف ناقص بوده يك طواف هفت شوط كامل بجا آورده كافي است يا وظيفه ديگري دارد؟

پاسخ: در فرض سوال، بنابراحتياط يك شوط به قصد اتمام طواف ناقص انجام و احتياطاً سعي و تقصير را نيز اعاده كند.

سؤال: حاج پس از محل شدن از عمره تمتّع قبل از وقوف به عرفات يا در عرفات يا بعد از حج متوجه مي‎شود كه طواف را از ميان حجر اسماعيل انجام داده و لباس پوشيده، اكنون حج او صحيح است يا نه؟ و در هر حال كفّاره آن چيست؟

پاسخ: در فرض سوال، طواف او باطل است و احرام عمره او باقي است، و بايد طواف و نماز آن و سعي را ثانياً بجا آورد، و بعد تقصير نمايد، و آنگاه محرم به احرام حج شود، و براي وقوف عرفات برود و اگر وقت او تنگ است بطوري كه اگر بخواهد اعمال مزبوره را بجا آورده و عمره را تمام كند وقوف ركني عرفات را درك نمي‎كند با همان احرام عمره، نيّت خود را تبديل به حج إفراد نمايد، و حج را تمام كند، و بعد عمره مفرده بجا آورده و اگر وقت او به قدري است كه مي‎تواند اعمال عمره تمتّع را تمام كند و از اعمال حج وقوف ركني عرفات را درك كند اعمال عمره تمتّع را تمام كند و باز محرم به احرام حج تمتّع شود. و وقوف عرفات را بجا آورد و كفّاره تقصير چون جاهل به مسئله بوده بر او واجب نيست. و هم چنين، اگر جماع كرده باشد و اگر بعد از حج متوجه شده حج او مبدل به حج إفراد شده و بايد عمره مفرده بجا آورد. و در سال بعد هم حج تمتّع را انجام دهد و اگر از اعمال حج فقط اضطراري آن را درك مي‎كند احتياط اين است كه با همان احرام رجاءاً نيّت خود را تبديل به حج إفراد نمايد و اعمال اضطراري حج را انجام دهد و طواف و نماز آن و سعي را به قصد ما في الذمّه انجام دهد و تقصير نمايد و طواف نساء و نماز آن را نيز به قصد ما في الذمّه بجا آورد، و احتياطاً كفّاره حلق را بدهد و سپس يك عمره مفرده بجا آورد و سال بعد هم حج تمتّع را اعاده نمايد.

سؤال: طواف عمره تمتّع را از داخل حجر اسماعيل انجام داد و تقصير كرد واز احرام خارج شد و در وقت طواف حج متوجه شده اكنون تكليف او چيست؟

پاسخ: حج او مبدل به حج إفراد شده و بايد بعد از اكمال حج، عمره مفرده بجا آورد ولي مجزي از حَجّة‎الاسلام نيست و بايد سال بعد حج تمتّع را بجا آورد.

سؤال: شخصي در عمره‎تمتّع، حجر اسماعيل را داخل در طواف ننموده، و نماز طواف عمره تمتّع و سعي و بين صفا و مروه را بجا آورده، و تقصير كرده، و لباس مخيط نيز پوشيده، و پس از التفات مجدّداً لباس احرام پوشيده، و اعمال را به وجه صحيح دوباره بجا آورد، آيا حج او صحيح است يا نه؟

پاسخ: در فرض سوال، عمره او صحيح است، و در صورت جهل به مسئله چنانچه ظاهر سوالاست كفّاره هم ندارد، و همين طور اگر از جهت نسيان باشد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -