انهار
انهار
مطالب خواندنی

حبس ملك

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 1257 - فرق بين وقف و حبس چيست.

جواب: وقف موجب زوال مالكيت واقف است بطورى كه ديگر عين موقوفه ارث برده نمىشود ولى در حبس عين به ملكيت حابس باقى است وارث برده مىشود و تمام تصرفاتى كه منافات با استيفاء غرضى كه براى آن حبس شده نداشته باشد براى حابس جايز است بلى اگر حبس هميشگى باشد مانند وقف موجب زوال ملكيت است.

سؤال 1258 - شخصى ملكى را وقف نموده و براى در آمد ملك موقوفه مصارفى معين نموده و مادام الحيوة بعنوان متولى در ملك موقوفه مداخله مىنموده و درآمد آن را به مصارفى كه مقرر داشته بودند مىرسانيده بعد از فوت او هم وصى او كه متولى موقوفه است عمل به وقف نموده و مىنمايد و درآمد موقوفه را به مصارف مقرره مىرساند واقف چون عوام بوده و شنيده كه وقف عبارت از حبس اصل و سبيل منفعت است ملك موقوفه را حبس دائم ذكر كرده و بجاى اين كه ملك را موقوفه هميشگى بداند آن را حبس دائم بعد از فوت قلمداد نموده و به همين ترتيب در سند مالكيت قيد شده آيا شرعا اين ملك وقف است يا خير و متولى در عمل خود مجاز بوده يا نه.

جواب: با فرض آن كه وقف كرده باشد و خود او هم متولى بوده و عمل به وقف هم نموده فعلا ملك مزبور وقف است و بر فرض كه بعنوان حبس هم صيغه خوانده باشد حبس ابد اگر براى سبيل خيرى باشد كه صلاحيت داشته در حكم وقف است وارث برده نمىشود والى الابد بايد منافع آن به مصرفى كه حابس مقرر داشته صرف شود و با وقف فرق ندارد و اين در صورتى است كه گفته نشود حبس ابد عين وقف است و الا ممكن است گفته شود حبس ابد وقف است چنان كه فرموده‌اند.

سؤال 1259 - اگر كسى بگويد فلان ملك را تا يك سال مثلا وقف نمودم صحيح است يا نه.

جواب: بعنوان وقف صحيح نيست ولى بعنوان حبس صحيح است مگر اين كه دانسته شود كه خصوص وقف بودن را قصد نموده كه در اين صورت بعنوان حبس هم صحيح نيست.

سؤال 1260 - زمينى را وقف موقت كرده‌اند كه منافع آن را در روضه خوانى حضرت سيد الشهداء عليه السلام مصرف نمايند وواقف اجازه داده بعد از مدتى زمين را بفروشند وايضا در آن مورد مصرف نمايند آيا اين وقف صحيح است و مىشود به فروش برسانند يا خير؟

جواب: در فرض سؤال زمين مذكور محكوم به حبس است نه وقف و فروش آن بعد از انقضاء مدت معينه مانع ندارد مگر اين كه علم حاصل شود كه منظور صاحب زمين وقف بوده نه حبس كه در اين صورت وقف باطل است و قهرا در اين صورت هم فروش آن اشكال ندارد و لكن اگر صاحب زمين فوت نموده باشد در فرض اول كه حبس است قيمت زمين جزء ثلث است و بايد صرف روضه خوانى شود و در فرض دوم كه وقف كردن باشد (كه باطل بوده) متعلق به ورثه است و نمىتوان آن را در روضه خوانى صرف نمود مگر اينكه ورثه اجازه دهند و اگر در بين آنها صغيرى باشد بايد سهم او را براى خودش نگاه دارند

 سؤال 1261 - شخصى ملكى را تا پنجاه سال براى اولاد ذكور خويش حبس مىنمايد و در خلال ايام حبس ملك، بعضى از فرزندان او مىميرند آيا فرزندان متوفى بجاى پدر از مال محبوس سهم مىبرند يا فقط فرزندان حابس سهيمند و اولاد آنها سهمى ندارند.

جواب: اگر عبارت حبس همان است كه در سؤال مرقوم شده منافع محبوس اختصاص به اولاد ذكور بلا واسطه دارد و اولاد اولاد محروم است.

سؤال 1262 - دو قطعه باغ حبس موقت بوده به مدت پنجاه سال و مدت آن منقضى شده آيا ورثه مىتوانند در بين خود تقسيم كنند و اولاد اناث هم سهيم هستند يا خير.

جواب: از موضوع شخصى اطلاع ندارم عين محبوسه ملك ورثه است و بعد از تمام شدن مدت حبس بين ورثه كما فرض الله تقسيم مىشود.

سؤال 1263 - زيد دو قطعه زمين خودش را حبس مؤبد نموده كه متوليش عوائد آن را هر ساله در مطلق خيرات به مصرف برساند حال در ملك حبسى مدت پنج سال است از طرف دولت حمام بهداشتى تأسيس شده و معتمدين محل به صورت ظاهر تحويل گرفته‌اند در اين صورت آيا در ملك حبسى مىشود تأسيس حمام نمود يا خير و غسلهاى واجب و مستحب در آن مكان چه صورتى دارد و خاك آن مكان را متولى مىتواند به مصرف فروش برساند يا خير.

جواب: در فرض سؤال چنانچه زمين حبس شده به مدت طويلى جهت ساختن حمام استيجار شده و مال الاجاره بنحو معمول و به نظر خبره امين معين شده و يا اگر بنحو مذكور اجاره نشده فعلا جهت حمام از متولى شرعى آن اجاره نمايند به مدت طولانى و اجرت آن را به نظر خبره امين تعيين و به مصرف شرعى و معين از طرف حابس برسانند و اجاره سابق را يعنى از حين ساختن حمام نيز بدهند اشكال ندارد و در غير اين صورت جائز نيست و غسل در آن باطل است و متولى حق فروش خاك ملك محبوسه را ندارد مگر آن كه زيادى باشد بطورى كه انتفاع از ملك حبس شده موقوف باشد به برداشتن خاك اضافه كه در اين صورت به همان مقدار مانعى ندارد.

سؤال 1264 - بر طبق وصيت شخصى، ملكى تا مدت چهل سال حبس شده كه عوائد آن در روضه خوانى وامور خيريه صرف شود از جمله در آن ملك درخت گردوئى است بطور مشاع كه سهمى از آن حبس نيست وملك مالك ديگر است و به جهت پوچ شدن درخت گردو وصى حابس با مالك ديگر متفقا درخت گردو را فروخته‌اند در صورتى كه بيست سال از زمان حبس ميگذرد و بيست سال ديگر باقى است مستدعى است بفرمائيد آن مقدار از وجهى كه متعلق به حبس است وصى در چه مصرف بايد صرف كند.

جواب: با فرض آن كه درخت مرقوم ثمر نداشته وجه مذكور به ورثه موصى مىرسد


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -