انهار
انهار
مطالب خواندنی

بعض موارد صحت و يا عدم صحت وقف

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 991 - زيد در حال جنون و سفاهت جميع املاك و رقبات خود را وقف بر حضرت ابا عبد الله الحسين عليه السلام نموده لكن به تصرف وقف نداده است آيا اين وقف صحيح است يا باطل.

جواب: از قضيه شخصيه اطلاعى ندارم بنحو كلى واقف بايد عاقل باشد و وقف ديوانه و سفيه باطل است و شرط صحت وقف قبض دادن عين موقوفه به متولى يا موقوف عليه است و اگر قبل از قبض، واقف فوت شود وقف باطل است.

سؤال 992 - شخصى چند سال است فوت نموده و داراى اولاد نبوده و برادرش وارث او بوده و تمام ما ترك او را ارث برده و يك باب خانه او را بعد از فوت او وقف حسينيه كرده كه در آن عزادارى حضرت سيد الشهداء عليه السلام بشود لكن هوائى خانه مال  شخص متوفى است و مالك زمين كسى ديگر است وواقف از مالك زمين اجازه نگرفته و هنوز هم رضايت ندارد و چون خانه مزبور كوچك و ظرفيت براى اجتماع مردم ندارد لذا كمتر اجتماع مىشود و فعلا هم در معرض خرابى است و در جوار آن خانه زمينى قرار دارد در اين صورت مىشود خانه مزبور را كه وقف شده با زمين مذكور كه در جنب خانه است معاوضه كرد يا نه چون زمين مزبور خيلى بيشتر از آن خانه موقوفه است.

جواب: در فرض مسأله كه زمين خانه مال غير واقف است وقف بناء در ملك غير بدون اجازه مالك زمين مشكل است لذا صحت تبديل به محل ديگر با اجازه مالك آن بعيد نيست.

سؤال 993 - آيا بچه مىتواند ملك خودش را وقف نمايد يا خير.

جواب: وقف نمودن بچه باطل است اگر چه ده ساله باشد بلى چون اقوى صحت وصيت بچه ده ساله است پس اگر وصيت به وقف كند وصى مىتواند از جانب او وقف نمايد.

سؤال 994 - آيا در چيزى كه وقف مىشود لازم است در حين وقف كردن داراى منفعت باشد يا خير.

جواب: لازم نيست و همين اندازه كه معرضيت براى انتفاع داشته باشد كافى است پس وقف حيوان كم سال كه هنوز شير نمىدهد و زاد وولد نمىكند و وقف نهال كاشته شده كه هنوز ثمر نمىدهد صحيح است.

سؤال 995 - هر گاه كسى وقف را معلق بر شرطى كند كه در حال وقف نمودن حاصل نيست ولى انتظار حصول آن هست يا اين كه يقينى است كه در آينده حاصل مىشود مثلا بگويد اين ملك را وقف نمودم در صورتى كه پسرم از سفر بيايد يا وقتى كه اول ماه برسد چه صورت دارد.

جواب: وقف بايد منجز باشد و چون وقف به نحو مذكور معلق است باطل مىباشد.

بلى هر گاه وقف معلق بر شرطى شود كه در حين وقف نمودن حاصل است وواقف قطع به حصول آن داشته باشد مثل اينكه بگويد اين ملك را وقف نمودم اگر امروز جمعه باشد در حالى كه مىداند جمعه است صحيح است.

سؤال 996- اگر كسى بگويد اين ملك وقف است بعد از موت من، حكمش چيست

جواب: در مورد سؤال اگر در نظر عرف از جمله مذكوره وصيت به وقف استفاده شود صحيح است و بر ورثه واجب است چنانچه از ثلث بيشتر نباشد يا اگر بيشتر از ثلث باشد در صورت امضا و رضايت آنها ملك مزبور را وقف نمايند و به صرف وصيت وقفيت محقق نمىشود و اگر از جمله مذكوره وصيت به وقف فهميده نشود وقف باطل است چون در وقف تنجيز شرط است.

سؤال 997 - شخصى مقدار زيادى زمين جهت دفن اموات وقف كرده و پس از دفن موتى در آن زمين آب ظاهر شده بطورى كه جنازه وسط آب قرار گرفت و ديگر مؤمنين از دفن اموات خوددارى مىكنند در اين صورت مىشود آن زمين را به مالك فروخت و يا تعويض كرد تا زمين ديگرى وقف شود يا خير.

جواب: صحت وقف مذكور محل تأمل و اشكال است لكن احوط آنست كه مالك، زمين را تصرف كند و وجه آن را بدهد و در محل قابل دفن، زمين تهيه نمايند و براى دفن اموات وقف كنند.

سؤال 998 - شخصى حيوانى را وقف كرده بود ولى فعلا همين حيوان موقوفه از بين رفته و نتائج و بچه آن حيوان باقى است در اين صورت نتاج و بچه آن حيوان هم وقف است يا نه وواقف هم تصريح كرده كه اين حيوان و نتائج او هر چند كه باقى ماندند وقف باشند.

جواب: بچه حيوان موقوفه در حكم ساير منافع آن حيوان مانند شير و غيره است و بايد به همان مصرفى كه براى آن وقف شده برسد و وقف نمودن آن صحيح نيست.

سؤال 999 - در قريه‌اى كه قسمتى از آن در دامنه كوه است و آب آن را فرا نمىگيرد و قسمت ديگر هم آب گير و مزروعى است آن قسمت را كه در دامنه كوه بوده اهالى قريه مسطح نموده و در آن خانه بنا كرده‌اند ولى تمام آنها از اراضى دائره و بائره مشهور به موقوفه است در اين صورت زن كه هشت يك بر است از كليه متصرفى اعم از خانه و غيره ارث مىبرد يا نه و همچنين وقف جبال كه بائر و حاصل خيز نيست صحيح است يا فقط اراضى مزروعه بايد متعلق وقف باشد و در مندرجات وقف نامه هم اشاره به زمينهاى مزروعى است.

جواب: هر گونه تصرف در موقوفه موكول به اذن متولى شرعى موقوفه است و اما احياء زمين موات اگر حريم ملك شخصى يا موقوفه باشد بدون اذن مالك يا متولى شرعى موقوفه به احياء كسى مالك آن نمىشود و چنانچه حريم نباشد هر كس به قصد تملك احياء كند مالك آن مىشود و اما ارث زن از قيمت متصرفى اگر مقصود از متصرفى موردى است كه شرعا براى متصرف حقى ثابت باشد زن نيز از آن حق ارث مىبرد و اگر مقصود چيز ديگرى است واضح بيان فرمائيد تا جواب داده شود و وقف جبال و زمينهاى موات قبل از احياء و تملك، صحيح نيست.

سؤال 1000 - شخصى مبلغ يك هزار تومان وجه براى مسجدى وقف نموده و صيغه وقف هم خوانده شده آيا اجازه مىفرمائيد وجه مذكور را صرف بناء غسالخانه بنمائيم يا خير.

جواب: اگر مقصود وقف پول است صحيح نيست و اگر صاحب آن وصيت كرده كه اين مبلغ را صرف مسجدى بنمايند وصيت او صحيح است و در صورتى كه بيش از ثلث او نباشد نافذ است و اگر بيشتر از ثلث تركه او باشد به مقدار ثلث نافذ و در ما زاد بر ثلث محتاج به امضاء ورثه است و صرف آن در غير مسجد جايز نيست.

سؤال 1001 - آيا در وقف قصد قربت معتبر است يا خير.

جواب: احتياط به قصد قربت حتى در وقف خاص ترك نشود.

سؤال 1002 - شخصى باغى را كه مشجر به اشجار مثمره و مركبات بوده وقف امور خيريه كرده ولى ملك و عرصه مال ديگرى است و او فقط ميوه باغ را وقف كرده آيا اين وقف صحيح است يا نه.

جواب: سؤال مجمل است وقف ميوه صحيح نيست و اگر درخت را وقف نمايد در حالى كه صاحب ملك اذن غرس درختها را داده باشد كه از آن اذن حق ابقاء درختها براى غارس استفاده شود صحيح است و در اين صورت اگر عين اين درختها بين صاحب ملك و موقوفه مشترك است مالك مىتواند تقاضاى افراز درختهاى خودش را از درختهاى وقفى از متولى شرعى بنمايد.

سؤال 1003 - اگر دختر زردشتى بشرف دين مبين اسلام مشرف شود و زردشتيان از روى عناد و لجاج مادر او را با اكراه و اجبار وادار نمايند كه املاك خود را وقف بر كهن بار زردشتيان نمايد تا پس از فوت او آن دختر از ارث محروم گردد با توجه به اين كه اين وقف براى مقاصد غير مشروع و محروم نمودن مسلمان از ارث بوده و مادر بعدا پشيمان و به تصرف وقف هم نداده است آيا چنين وقفى شرعا صحيح مىباشد يا خير.

جواب: در فرض مسأله كه موقوفه به تصرف داده نشده وقف تمام نيست وواقف مىتواند هر نحو تصرف در آن بنمايد و اگر قبل از قبض، واقف فوت شود ملك مفروض مال وارث مىباشد و در اين جهت فرق نيست كه قائل شويم به صحت اين وقف از جهت مصرف يا واقف يا قائل نشويم بعلاوه كه وقف با اجبار و اكراه باطل است.

سؤال 1004 - آيا در وقف عام و خاص تعيين موقوف عليه لازم است يا خير.

جواب: بلى تعيين موقوف عليه شرط صحت وقف است پس اگر چيزى وقف بر يكى از دو نفر يا يكى از دو گروه يا يكى از دو مسجد بنمايد باطل است.

سؤال 1005 - دو قطعه تابلو كه مشتمل بر شمائل حضرت ابو الفضل العباس

و حضرت سيد الشهداء عليهما السلام است وقف مسجدى كرده‌اند ولى شنيده ايم مراجع تقليد حكم به كراهت فرموده‌اند حال اجازه مىفرمائيد كه صاحبش يعنى واقف عكس را بفروشد و وجه آن را به مصرف مسجد برساند يا نه.

جواب: وقف عكس جهت مسجد محل اشكال است بنابر اين مالك آن مىتواند آنها را به غير بدهد و وجه آن را صرف مسجد نمايد.

سؤال 1006 - شخصى اراده حج دارد و وصيت كرده و در آن تذكر داده كه اگر از حج بيت الله الحرام برنگشتم املاك من وقف باشد و مصارف آن را هم معين كرده خواهشمند است مرقوم فرمائيد كه چنين وصيتى صحيح و نافذ است يا نه و وصى مىتواند در صورتى كه موصى از حج بر نگشت به وصيت او عمل نمايد يا نه و املاك موقوفه را هم به قبض موقوف عليهم نداده است.

جواب: وقف مذكور در وصيتنامه كه موقوف به برنگشتن از حج شده باطل است و نيز در صورتى كه منجزا وقف كرده ولى ملك را به قبض موقوف عليهم يا متولى نداده باشد باطل است.

سؤال 1007 - آيا وقف نمودن چيزى بر فرزندى كه در رحم مادر باشد و غير از او موقوف عليه ديگرى وجود نداشته باشد يعنى ابتداءا وقف بر خصوص حمل شود صحيح است يا خير.

جواب: در فرض سؤال وقف باطل است.

سؤال 1008 - كسى مقدار يك صد هزار روپيه براى وقفيه بدهد و شرط كند كه تا حيات دارم نفقه مرا بدهند آيا دادن اين پول با اين شرط براى وقفيه جائز است يا خير.

جواب: سؤال مجمل است چنانچه مراد اين باشد كه خود روپيه را وقف نموده وقف آن صحيح نيست چون عين او تلف مىشود و اگر مراد اين است كه مبلغ مزبور را بدهند چيزى كه عين آن باقى مىماند خريدارى نموده و وقف كنند

بايد طبق گفته صاحب پول عمل كنند ولى شرط اين كه خود واقف مادام الحياة نيز استفاده كند باطل است.

سؤال 1009 (1) - ملكى وقف اولاد ذكور است آيا مىشود داخل اين ملك درخت زد و وقف مساجد كرد يا خير؟

سؤال 1010 (2) - ملكى كه وقف اولاد ذكور است اجاره داده‌ام آيا اين اجاره كننده مىتواند داخل اين ملك درخت مثمر و غير مثمر بزند و او را وقف مسجد كند و يا به اسم حضرت سيد الشهداء عليه السلام.

سؤال 1011 (3) اين اجاره كننده فوت كرده است بنده آمده‌ام به سر ملك خود، درخت ها مزاحم است از كشت و كار و بنا تكليف بنده چيست.

ج (1 و 2) - صحت آن مورد اشكال است و احوط ترك آن است.

ج (3) - در صورتى كه مستأجر براى زراعت اجاره كرده و اشجار غرس كرده اشجار بايد كنده شود يا رضايت موقوف عليهم تحصيل شود براى ابقاء آنه


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -