انهار
انهار
مطالب خواندنی

افراز وقف

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 1247 - مرتع و زمينى است كه مقدارى از آن موقوفه است و با توجه به وقف نامه و استفتائى كه از حضرت آية اللهى شده مقدار آن معلوم گرديده وتوليت آن به نحوى كه در وقف نامه مذكور است به اين نحو است - توليت آن با زيد و عمرو و بعد از آنها با ارشد اولاد است كه فعلا از اولاد زيد و عمرو هستند، نظر به اين كه مقدارى از همين زمين و مرتع محل سكونت اشخاص گرديده خواهشمند است اجازه فرمائيد كه مقدار موقوفه با نظر اهل خبره وعدول مؤمنين جدا و معين شود.

جواب: افراز وقف مشاع با اذن متولى شرعى و ساير شركاء جايز است و با لحاظ تساوى وتعديل سهام و با وجود متولى شرعى منصوص احتياج به اذن حاكم شرع نيست.

سؤال 1248 - هفت برادر املاك خود را بطور مشاع وقف بر اولاد ذكور خود نموده‌اند كه نسلا بعد نسل از در آمد آن زمين استفاده نمايند پس از فوت واقفين اولاد ذكور آنها املاك موقوفه مشاعى را بين خود به هفت سهم تقسيم نموده‌اند آيا تقسيم موقوف عليهم جايز است يا خير.

جواب: تقسيم به اين نحو كه تراضى حاصل شود هر يك از قسمتى از موقوفه انتفاع ببرند اشكال ندارد ولى تقسيم به اين نحو كه قسمت هر يك ملك او باشد و بعد هم به اولاد ارشد او برسد جايز نيست.

سؤال 1249 - هر گاه عين موقوفه مشاع باشد و وقف و موقوف عليه متعدد مثل اين كه خانه‌اى مشترك بين زيد و عمرو است و هر كدام سهم خود را وقف بر اولادش نموده آيا تقسيم آن جايز است يا نه.

جواب: بلى جايز است بلكه بعيد نيست در صورتى هم كه وقف و موقوفه عليه متعدد است ولى واقف يكى است مثل اين كه كسى وقف كند نصف خانه‌اش را بنحو مشاع بر مسجدى و نصف ديگر آن را بر زيارتگاهى تقسيم آن جائز باشد.

سؤال 1250 - شخصى ملك وقفى را اجاره داده است به مبلغ معينى شخص ديگرى اضافه‌تر اجاره مىنمايد موجر مىتواند اجاره را فسخ كند و به دومى اجاره بدهد يا نه.

جواب: اگر موجر متولى شرعى ملك موقوفه يا وكيل از جانب او بوده است و در حال انشاء صيغه اجاره اجرة المثل ملك موقوفه مطابق اجرة المسمى بوده است بطورى كه اجاره غبنيه نبوده و اختيار فسخ هم براى خود قرار نداده نمىتواند اجاره را فسخ كند و الا مىتواند و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيه لازم است.

سؤال 1251 - زيدى خانه‌اى دارد دو دانگ آن وقف و چهار دانگ آن ملك طلق است زيد يك دانگ از چهار دانگ خود را وقف كرده است تا سه دانگ خانه وقف و سه دانگ آن ملك طلق باشد نظر به اين كه شش دانگ مشاع است زيد نامبرده كه هم مالك و هم متولى است بعلتى تصميم گرفته وقف را از ملك مجزى و تفكيك نمايد به نظر كارشناس خبره تفكيك و مجزى شده سه دانگ آن مرغوب و سه دانگ ديگر غير مرغوب است زيد نامبرده حاضر است آن سه دانگ غير مرغوب وقف باشد و آن سه دانگ مرغوب ملك باشد و ما به التفاوت مرغوب و غير مرغوب را بپردازد اكنون سؤال اين است كه زيد در اختيار هر يك از اين سه دانگ بعنوان ملك يا وقف مجاز است يا حتما بايد آن طرف مرغوب را وقف قرار دهد رعاية لغبطة الوقف آنچه نظر مبارك است مرقوم فرمائيد

جواب: اگر قسمت مرغوب را وقف قرار دهد بى اشكال است و هم چنين اگر افراز به نحوى باشد كه هر دو قسمت مساوى باشند نيز بى اشكال است و وقف قرار دادن قسمت غير مرغوب خالى از اشكال نيست


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -