انهار
انهار
مطالب خواندنی

فروش وقف

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 1211 - دو قطعه زمين وقف اولاد است و مالكان فعلى آن غير از زراعت ديمى كارى كه در دو سال يك مرتبه صورت مىگيرد و در اثر خشك سالى اين منطقه ممكن است چهار سالى يك مرتبه عوائد قليلى آن هم بوسيله اجاره دادن بدست بياورند استفاده ديگرى از موقوفه نمىبرند در صورتى كه هر دو قطعه زمين قابل موتور آبى و بهره بردارى كافى مىباشد آيا مالكين آن مىتوانند يك قطعه زمين مذكور را بفروشند و در عوض موتور آبى خريد كنند كه درخت غرس نمايند و از انواع محصولات نفع كلى ببرند يا نه.

جواب: در فرض سؤال فروش آن جايز نيست.

سؤال 1212 - كاروانسرائى در كنار دهى قرار دارد و گفته مىشود در زمان قديم كه رفت و آمد مردم و حمل و نقل كالاها بوسيله حيوانات بوده شخصى آن را براى استفاده واردين در آن محل ساخته ولى وقف نامه در دست نيست و لكن شهرت دارد كه موقوفه است بعدا در اثر عدم احتياج مردم به اين قبيل امكنه از بين رفته و خراب شده اكنون جز آثارى از آن باقى نيست و به هيچ وجه استفاده‌اى از آن نمىشود در اين صورت اجازه مىفرمائيد كه زمين مزبور فروخته شود و در محل ديگر خانه جهت استفاده غرباء و فقراء ساخته شود يا نه و نيز كاروانسراى مزبور موقوفاتى هم داشته و چون منافع آنها مصرفى نداشته جمع شده و موجود است مرقوم فرمائيد در چه راهى مصرف شود.

جواب: در فرض مسأله اگر ممكن است همان محل را تعمير نموده و مسافرين از آن استفاده نمايند و فروش آن در اين صورت جايز نيست و اگر قابل استفاده در جهت منظوره واقف نيست جايز است بفروشند و در محل ديگرى جهت مسافرين ساختمان تهيه نمايند كه اقرب به نظر واقف باشد و در صورتى كه ورثه واقف معلوم باشند در فروش از آنها استجازه نمايند و اما منافع موقوفات آن اگر ممكن است در تعمير و ساختمان بايد مصرف نمايند و با عدم امكان در چيزى كه اقرب به نظر واقف است صرف شود و از ورثه واقف نيز احتياطا استيذان نمايند و الا با اذن حاكم شرع صرف كنند.

سؤال 1213 - ديگ وقفى متعلق به حضرت ابا عبد الله الحسين عليه السلام كه در آن طعام طبخ مىكنند و به عزاداران آن حضرت مىدهند اگر سوراخ شود بطورى كه نشود در آن طعام طبخ كرد مىشود با ديگ سالم عوض كرد و يا فروخت و در عوض ديگ سالم خريد يا نه.

جواب: در صورتى كه به جهت سوراخ شدن قابل استفاده نيست و متبرعى هم كه آن را اصلاح كند نباشد جايز است بفروشند و تبديل به ديگ صحيح نمايند.

سؤال 1214 - شخصى كه داراى دو سهم ملك بوده و به تدريج اين دو سهم را فروخته به اين ترتيب، سهمى را به شخصى و نيم سهمى را هم به شخص ديگرى و پس از آن نيم سهمى اخير را به ثالثى فروخته بعد از چند سال براى مشترى ثالث ثابت شده كه نيم سهم از املاك مزبوره را مالك اول وقف نموده بوده ومع ذلك فروخته و در وقف نامه هم تعيين حدود املاك آن نشده و مشاع بوده حال وظيفه مشترى راجع به نيم سهمى كه خريده چيست.

جواب: در صورتى كه معلوم شود كه نيم سهم مشاع وقف است با تحقق شرائط صحت وقف بيع يك سهم و بيع نيم سهم كه قبلا فروخته اگر بنحو مشاع فروخته صحيح است و بيع نيم سهم اخير باطل است.

سؤال 1215 - زمينى است كه چند نفر در آن شركت دارند و يك قسمت آن وقف حضرت سيد الشهداء عليه السلام است قسمتى از اين زمين زير كوه و بلندى واقع شده كه قابل زراعت نيست و استفاده‌اى ندارد فقط براى منزل و ساختمان خوب است و شركاءاز متولى وقف خواسته‌اند كه چون اهالى محل احتياج به ساختمان دارند و ما ها قسمت خودمان را مىخواهيم بفروشيم شما هم بايد قسمت خودتان را بفروشيد و يا تقسيم كنيد و احتمال مىرود كه بر طبق قانون دولتى امروز در معرض خطر باشد و به كلى از بين برود در اين صورت جايز است كه قسمت وقف را بفروشند و بجاى آن فرش يا درخت يا چيز ديگر بگيرند يا نه اگر چه ممكن است قسمت وقف مجزا شود و اجاره داده شود و لكن به لحاظ آن كه در معرض خطر است و به تصرف دولت در مىآيد ممكن است بعضى اجاره آن را ندهند.

جواب: در فرض مرقوم فروش و تبديل وقف جايز نيست ولى اجاره آن با اذن متولى شرعى و مصلحت وقف جايز است

سؤال 1216 - درخت توتى است سر كوچه كه چندين سال است از عمر وقفيت آن مىگذرد و فعلا مزاحمتى براى عابرين فراهم نموده آيا اجازه مىفرمائيد كه قطع كنند و قيمت آن را به مصرف امور خيريه برسانند يا نه

جواب: تغيير وقف جايز نيست چنانچه بعضى از شاخه‌هاى آن مزاحم عابرين است رفع مزاحمت به قطع آن شاخه‌ها جائز است.

سؤال 1217 - در محلى حمامى وقف بر عموم شده و چون حمام مذكور خزانه‌اى بوده و از نظر بهداشت صحيح نبوده لذا از طرف مسئولين امر استفاده از آن ممنوع شده از اين جهت دو حمام مردانه و زنانه در دست ساختمان و در شرف اتمام است و حمام قديمى متروك و معطل مانده و احتمال نمىرود كه در مكان آن حمام جديدى بنا شود از نظر شرع مقدس فروش مكان حمام قديمى جايز است يا خير و در صورت جواز و عدم متولى شرعى چه كسى بايد متصدى فروش شود آيا عدول مؤمنين مىتوانند مباشرت در فروش بنمايند يا نه و پس از فروش وجه آن را در چه محلى مصرف كنند.

جواب: در فرض سؤال اگر حمام مزبور مخروبه شده و از انتفاع بالمره ساقط شده در صورتى كه ممكن است زمين آن را اجاره دهند و مال الاجاره آن را به مصرف حمام هاى موقوفه عمومى برسانند و اگر اجاره آن هم ممكن نيست چنانچه در محل فقيه جامع الشرائط يا مأذون از قبل او نيست عدول مؤمنين بفروشند و ثمن آن را صرف ساختمان يا تعمير حمام موقوفه عمومى ديگرى بنمايند.

سؤال 1218 - آب انبارى كه در محل مورد استفاده و احتياج مردم نيست وقف نامه هم ندارد در اين صورت ورثه مىتوانند آن را به فروش برسانند يا نه.

جواب: در فرض سؤال اگر آب انبار وقف بوده و محتمل باشد كه بعدا مورد استفاده قرار بگيرد فروش آن جايز نيست هر چند وقف نامه نداشته باشد و در نزاع موضوعى محتاج به مرافعه شرعيه است.

سؤال 1219 - از چند سال قبلى الى الان بطور توالى عده‌اى از اهل تهران وكذلك اهالى ورامين به عناوين مختلفه پارچه‌هائى نذر كرده و به حساب حضرت امام حسين و حضرت ابو الفضل سلام الله عليهما در مكانى مخصوص جمع آورى مىكنند ولى مصارف آنها را تعيين نمىنمايند و اين موضوع براى اهالى موجب شبهه گشته و هم چنان پارچه‌ها روى هم انباشته شده و فقط در دهه اول براى شبيه خوانى استفاده مىكنند در اين صورت مىشود كه آنها را فروخته و به مخارج روضه خوانى صرف كرد يا نه و نيز قليلى از آن بيشتر مورد انتفاع است و بقيه در معرض تلف قرار گرفته است.

جواب: با فرض اين كه اشياء مذكوره مورد انتفاع نيست و در معرض تلف باشد فروش و صرف بهاى آن در روضه‌خوانى و تبليغات به قصد حضرت سيد الشهداء و حضرت ابو الفضل عليهما السلام جايز است.

سؤال 1220 - در اين محل قليانى كه داراى كوزه چينى و سر قليان چينى است جهت مجالس روضه خوانى وقف شده و فعلا مصرف آن كم است آيا اجازه مىفرمائيد كه آن را بفروشند و براى مسجد فرش تهيه كنند يا خير.

جواب: در فرض مسأله مادامى كه براى جهت موقوفه مورد استفاده باشد فروش آن جايز نيست و اگر به كلى مورد استفاده نباشد يا به حدى كم باشد كه استفاده از آن در حكم عدم باشد فروش آن جايز است و فرش براى مجالس روضه خوانى تهيه كنند كه اقرب به غرض واقف است.

سؤال 1221 - حمامى است قديمى كه عوائد آن وقف روضه خوانى حضرت ابا عبد الله الحسين عليه السلام بوده فعلا مخروبه شده ولى مصالحى از قبيل سنگ و آجر دارد تكليف اين مصالح چيست و هم چنين نسبت به زمين حمام چه عملى انجام بدهند و نيز مىگويند سه دانگ از زمين حمام وقف است و سه دانگ ديگر ملك طلق.

جواب: اگر مأيوس باشند كه حمام مورد استفاده واقع شود نسبت به سه دانگ وقف نيز جايز است زمين و مصالح آن را بفروشند و قيمت آن را به مصرف حمام وقفى ديگر برسانند ولو در غير اين محل باشد.

سؤال 1222 - زنى در حيات شوهرش قدرى آب وملك را وقف نموده كه براى حضرت امير المؤمنين عليه السلام مجلس عزادارى برپا شود و قيد كرده كه اگر محتاج شد بفروشد و زندگى خود را اداره نمايد و از آن مدت يا چندى بعدش تا به حال سالى يك مجلس روضه هم خوانده‌اند ولى در وقفنامه‌اش اين قيد ذكر نشده كه در صورت احتياج بفروشد و حاليه شوهرش فوت نموده و واقفه هم در نهايت فقر و تنگ دستى به سر مىبرد در اين صورت زن مزبوره مىتواند آب وملك مزبور را بفروشد يا نه.

جواب: در فرض مسأله اگر صاحب ملك بينه و بين الله مىداند كه وقف مطلق نكرده ظاهر آنست كه فعلا مىتواند بفروشد لكن احتياط طريق نجات است.

سؤال 1223 - حمامى را خراب كرده‌اند كه از نو بسازند و مقدارى خاك از قطعه زمينى جهت مصرف حمام برداشته‌اند در اين صورت مىشود خاك كهنه قديمى را بجاى خاكهاى برداشته شده بريزيم چون براى زمين فايده دارد.

جواب: اگر خاكهاى كهنه قابل مصرف نباشند مىتوانند به قيمت عادله بفروشند و خاك تازه خريدارى نمايند.

سؤال 1224 - در ابهر حمامى بوده است قديمى شايد قدمت آن به پانصد سال مىرسد نظر به اينكه مالك معلومى نداشت شهردارى آن را تقاضاى ثبت داده و اخيرا چون طلبكاران زيادى پيدا كرده از طرف شهردارى توقيف شده و در نتيجه بعنوان مزايده به معرض فروش گذاشته شده جمعى از اهالى وجهى تهيه و حمام مزبور را خريدارى و پس از كوبيدن و تخريب آن، حمام جديدى در آن مكان احداث نموده‌اند و چون از نظر شرع مقدس اسلام مجهول المالك بوده براى غسل و تصرفات اهالى، احتياج به تصحيح دارد طريق شرعى بودن آن و صحت غسل و ساير تصرفات را هر طورى كه صلاح نظر مبارك حضرت آية اللهى است بيان فرمائيد كه مسلمين به موازين شرعيه عمل كنند.

جواب: ظاهر آنست كه اين گونه حمامها وقف بوده و به فروش شهردارى از وقف بودن خارج نمىشود و زمين آن بوقفيت سابق باقى است غسل و ساير تصرفات در آن براى مردم جايز است و اگر معلوم باشد كه مجهول المالك است مسلمين مجازند در غسل و ساير تصرفات و براى صاحب آن طلب مغفرت نمايند.

سؤال 1225 - قطعه شالى زارى كه چهار سال دائر و آباد و مورد استفاده و چهار سال هم بائر و غير مورد استفاده مىباشد طبق شهرت محلى و اقوال پير مردان اين زمين وقف مسجدى است و در سنوات گذشته مورد استفاده بوده وكم و بيش صرف در جهت وقف شده اكنون مدت بيست سال است كه بواسطه نبودن آب از حيز انتفاع افتاده و به صورت بائر در آمده بديهى است در اين مدت نفعى براى مورد وقف نداشته و سال گذشته شركت تعاونى ملى مركبات رامسر بمناسبت قرب مكانى محل كارشان، تمام زمينهاى جوانب اربعه اين قطعه زمين را خريدارى نموده نتيجة زمين مزبور احتمالا در زمانهاى آينده بلا انتفاع خواهد ماند در اين صورت آيا متولى مىتواند قطعه زمين مزبور را به شركت فروخته و ثمن آن را بعنوان سهام براى جهت وقف بردارد تا آن كه منافع سنواتى آن سهم را صرف در مورد وقف نمايد يا آن كه عوض اين قطعه زمين موقوفه كه به شركت فروخته زمين ديگرى را خريدارى نموده و وقف براى مسجد كند يا نه.

جواب: در فرض مسأله در صورتى كه ممكن باشد زمين مذكور را اجاره بدهند و مال الاجاره را به مصرف موقوفه برسانند و در صورتى كه اجاره ممكن نباشد و در معرض سقوط از انتفاع هميشگى باشد مجازند بفروشند و در عوض آن زمين چيز ديگرى بخرند و وقف كنند كه منافع آن به مصرف همين موقوفه برسد.

سؤال 1226 - قريه اى است موقوفه و در دست كشاورزان بعنوان نصفه كارى بوده كه نصف منافع را به مصرف مورد نظر واقف مىرسانده‌اند الان آن صورت وقفى را به هم زده و شش دانگ قريه را به مردم اجاره داده‌اند و به هر فردى مقدارى زمين واگذار كرده‌اند آيا مىشود زمينهاى واگذار شده را بفروشند يا آنها نيز واگذار به ديگرى نمايند و حق اولويت بگيرند و يا اين كه مىتوانند در اين زمين واگذار شده احداث منزل و خانه مسكونى بنمايند يا نه.

جواب: خريد و فروش وقف در غير مواردى كه فقهاء رضوان الله عليهم تعيين فرموده‌اند جايز نيست و هر گونه تصرف در موقوفه موكول به اذن متولى شرعى است و با نبودن متولى منصوص منوط به اذن مجتهد جامع الشرائط است.

سؤال 1227 - هر گاه متولى وقف، علم يا اطمينان داشته باشد كه اگر عين موقوفه فروخته نشود خراب مىشود بطورى كه يا به كلى غير قابل انتفاع مىشود و يا اگر هم نفعى داشته باشد بقدرى جزئى است كه مثل معدوم است تكليف چيست.

جواب: در فرض سؤال فروش آن جايز است و تفاوتى ندارد كه منشأ خرابى موقوفه اختلاف موقوف عليهم باشد يا چيزى ديگر.

سؤال 1228 - ملك وقف بر حضرت سيد الشهداء عليه السلام به چند دست در بيع و شراء قرار گرفته و منتقل شده و خريدار بنام خود ثبت و به ديگران فروخته فعلا در آن ملك ساختمانهائى بنا كرده‌اند مشتريان بعد از بناء ساختمان در آن ملك متوجه شده‌اند كه زمينهاى خريده شده و ساختمان گرديده موقوفه و معامله باطل است و تصرفات ايشان در آن ساختمان ها جايز نيست در اين صورت چون زمينهاى موقوفه تماما از صورت زمين در آمده و تبديل به ساختمان شده راهى دارد كه تصرفات و عبادات آنها در آن ساختمان ها مباح و صحيح باشد يا نه زيرا فعلا نه واقف و نه متولى هيچ يك موجود نيستند.

جواب: در صورتى كه از متولى شرعى اجاره شود و مال الاجاره به مصرف برسد اشكال ندارد و عبادت صحيح است و اگر متولى منصوص نباشد توليت با حاكم شرع جامع الشرائط است.

سؤال 1229 - درختهاى گردوى موقوفه خشك شده و به فروش رسيده ولى پولش مختصر و قابل تبديل به عين ديگرى نيست آيا جايز است كه وجه آن در مصارف لازمه موقوف عليه صرف شود.

جواب: اگر ممكن است نهال گردو غرس نمايند و يا درخت گردو بخرند و وقف نمايند و يا عين ديگرى بخرند و وقف نمايند و اگر به اين نحو هم ممكن نيست به هر طورى كه اقرب به نظر واقف باشد صرف نمايند.

سؤال 1230 - فرشهاى قالى جهت مسجدى خريدارى و وقف شده و پس از چندى كهنه و فرسوده شده و قيمت آن تنزل كرده آيا اجازه مىفرمائيد آنها را بفروشند و در عوض فرشهائى مشابه آن خريدارى و در مسجد فرش نمايند يا نه.

جواب: در صورتى كه در معرض سقوط از قيمت و تلف عرفى باشد فروش آن جايز است.

سؤال 1231 - زيد يك رشته آب مربوط به زمينهاى موقوفه را جهت محفوظ ماندن از تصرف غاصبين بنام خود ثبت داده و بعد آن را به مبلغ دو هزار تومان فروخته و وجه آن را تحويل گرفته حاليه اين مبلغ را بچه مصرفى برساند و تكليف اين مشترى كه آن آب وملك را خريده چيست.

جواب: در فرض سؤال معامله باطل است و خريدار بايد عين موقوفه را به متولى منصوص بدهد و اگر متولى منصوص ندارد به حاكم شرع بدهد و وجه آن را از فروشنده بگيرد و نيز خريدار بايد اجرة المثل مدتى را كه موقوفه در دست او بوده به حاكم شرع بدهد.

سؤال 1232 - شخصى كشاورز موقوفه، خانه مسكونى با ملك موقوفه حضرت سيد الشهداء عليه السلام در دست داشته است اكنون قدرى از مال خودش خرج نموده و خانه مسكونى موقوفه را درست كرده و بعد آن خانه مسكونى را فروخته به يك شخصى ديگر و اين خريدار دوباره اين خانه را به شخص ديگر فروخته آيا به نظر مبارك اين طور خانه كه خريد و فروش بشود جائز است و اين شخص خريدار كشاورز موقوفه هم نيست آيا نشستن اين شخص در اين خانه يا اگر چنانچه يك وقت خواست بفروشد به ديگرى جائز است يا خير.

جواب: از خصوصيات موقوفه اطلاع ندارم بطور كلى اگر خانه مورد سؤال وقف بوده خريد و فروش آن جائز نيست و هر كس هم در مقابل آن پولى بدهد مالك آن نمىشود و اگر متولى منصوص براى موقوفه باشد و متولى منافع خانه را به شخص خاصى واگذار كرده باشد به شرط آن كه كشاورز موقوفه باشد آن شخص حق انتفاع از آن خانه را دارد تا وقتى كه زمين موقوفه را كشت كند و اگر بر خلاف شرط عمل كند حق انتفاع از خانه ندارد بلى اگر كشاورز مخارجى براى تعمير خانه متحمل شده با اذن متولى شرعى در صورتى كه خانه را واگذار نمايد حق دارد مخارج مزبوره را از متولى وقف و در آمد آن بگيرد و اگر در خصوصيات آن نزاع باشد محتاج به مرافعه شرعيه است.

سؤال 1233 - مقدارى زمين وقف بر اولاد ذكور است و در قطعه‌اى از آن مكينه آبى گذاشته‌اند و درخت كاشته‌اند اكنون مكينه شكسته و درختها خشكيده در اين صورت اجازه مىفرمائيد كه قطعه‌اى از زمين كه مانده بفروشند و مكينه بخرند و نگذارند كه درختها خشك شود يا خير.

جواب: راجع به موقوفه اگر به غير اين نحو نمىشود از آن انتفاع شود با اجازه صلاحديد متولى شرعى يا موقوف عليهم جائز است بنحو مذكور عمل نمايند.

سؤال 1234 - قطعه زمينى است كه در آن چند نخله خرمائى بوده و صاحبش آن را وقف كرده براى دو مسجد والحال مقدارى از آن زمين در خيابان افتاده و نخله خرما كه در آن هست خوب ثمر نمىدهد و اگر اين مقدار از قطعه كه هست به فروش نرسد از بين مىرود آيا مىشود اين قطعه زمين را به صورت چند دكانى در آوريم وخرج مسجد نمائيم و مقدارى از اين زمين به فروش برسد جهت احداث چند مغازه يا نه و خود بنده هم متولى آن هستم.

جواب: در فرض سؤال اگر نخلها وقف باشد اجازه تبديل نمىدهم مگر آن كه به كلى بى فائده و در حكم تلف باشد كه در اين صورت مجازند بفروشند و قيمت آن را به مصرف تعمير دكاكين برسانند و وقف نمايند ومع ذلك اگر به قيمت و ثمن نخلها در محل ديگر نخل بخرند و وقف نمايند اقرب به غرض واقف است و در صورتى كه انتفاع از وقف موقوف بر فروش بعض باشد مجازند اقل ما يمكن از نخلها را بفروشند

سؤال 1235 - زمينى بوده موقوفه و در زمان قديم قابل كشت ولى الان اطراف آن خانه گرديده و اين زمين راه عبور گرديده وجز خانه شدن راه ديگرى براى استفاده ندارد و در ضمن حسينيه‌اى مىباشد خيلى مخروبه آيا ممكن است اين زمين به فروش برود وخرج حسينيه بگردد موقوفه هم مربوط به حضرت ابا عبد الله الحسين سلام الله عليه است.

جواب: در فرض سؤال كه استفاده از زمين مزبور فقط از طريق ساختن خانه ميسر است با اجازه متولى شرعى زمينها را براى خانه سازى اجاره داده و وجه اجاره را طبق وقف نامه به مصرف برسانند و فروختن آن جهت صرف در حسينيه جائز نيست.

سؤال 1236 - حمامى در زمان طاغوت در زمين موقوفه حضرت سيد الشهداء عليه السلام ساخته شده و خود طاغوت اجازه داده زمين ديگر به عوض آن داده شود الان هم زمين چون احياء گرديده درختان زيادى دارد وبغير از اين حمام، حمام ديگرى وجود ندارد با توجه به بى بضاعتى اهالى برگرداندن هر دو زمين به صورت اول مشكل است در اين صورت وظيفه اهالى نسبت به اين حمام چيست.

جواب: معاوضه زمين وقفى به اجازه طاغوت صحيح نيست و زمين وقفى كه حمام در آن بنا شده به وقفيت خود باقى است و بايد زمين حمام از متولى شرعى وقت اجاره شود و مال الاجاره اش در مصارفى كه در وقف نامه زمين معين شده همه ساله خرج شود.

سؤال 1237 - شخصى بيست سال قبل پنج شعير ملك از يك نفر خريدارى كرده به مبلغ يك هزار تومان حالا پس از بيست سال وقفنامه‌اى از ورثه فروشنده به رؤيت مشترى رسيده و هم چنين اهالى محل اظهار مىدارند كه اين وقف است و نوه واقف آن را فروخته ولى در دفتر ثبت اسناد ثبت نشده و وقفنامه‌اى كه بدست مشترى رسيده عادى است و به گفته اهالى مورد وقف هم روضه‌خوانى بوده و شخص مشترى هم چند سال روضه‌خوانى كرده فعلا با اين وقف نامه و اظهارات اهالى كه ملك مزبور موقوفه است تكليف مشترى چيست و هم چنين مبلغى جهت آبادى اين ملك خرج كرده و قيمت ملك از اصل قيمت تا الان دو برابر شده در اين صورت نظر مبارك را مرقوم فرمائيد.

جواب: با فرض وقف بودن معامله باطل، و واجب است تحويل متولى شرعى بدهد واجرة المثل اين مدت را نيز ضامن است كه بايد به متولى شرعى بدهد تا به مصرف وقف برساند و پولى كه به فروشنده داده حق دارد مطالبه نمايد و نسبت به مقدارى كه براى مجلس روضه مصرف نموده اگر بمقتضى وقف شرعا مجاز بوده است مىتواند از اجرة المثل آن محسوب نمايد و اگر شرعا جايز نبوده ضامن است و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيه لازم است.

سؤال 1238 - منزلى كه موقوفه بوده خريده بودم شما فرموديد جايز نيست اينجانب منزل را پس دادم اما مبلغى در آن منزل خرج كرده ام مثلا كنتور برق و چوب براى سقف وخرج كارگر و امثال آن آيا مىتوانم به اندازه خرجى كه كرده‌ام پس بگيريم يا نه.

 

جواب: اگر عين مال موجود است مىتواند بردارد يا به ديگرى بفروشد و اگر بخواهد به خود وقف بفروشد بايد به اذن متولى شرعى باشد و مخارجى كه كرده و عينش موجود نيست حق ندارد.

سؤال 1239 - شخصى دو قطعه باغ انگورى در چند سال قبل وقف نموده است كه محصول آن را در راه خير بدهند بعد از فوت شخص مذكور كس ديگر او را اداره مىكرد و فعلا آن كس هم باغ مذكور را رها نموده و در شرف انهدام است در اين صورت فروش باغ را تجويز مىفرمائيد يا نه جواب: در فرض سؤال شخص امينى را اجير كنند و مقدارى از عوائد باغ يا همه آن را به او بدهند تا باغ را آباد كنند و پس از آبادى سهميه واقف را به مصرف معين شده برسانند و تا ممكن مىشود نمىتوانند آن را بفروشند و اگر به هيچ وجه نگهدارى از آن ممكن نباشد مجازند بفروشند و به مصرف خيرات واقف برسانند.

سؤال 1240 - به شهادت عده‌اى از مؤمنين و مشاهده آثار قبر در يكى از قراء گيلان قبرستانى است كه به مدت تقريبا چهل سال قبل در آن قبرستان انواع درخت ميوه از قبيل پرتقال و غيره غرس نموده‌اند و تا حال استمرار دارد البته تصرف قبرستان عدوانى و در رابطه با قدرتمندانى كه در ادارات دولتى زمان طاغوت بوده، مستدعى است نظر آية اللهى را در اين موضوع مرقوم تا به وظيفه شرعيه خود عمل نمائيم ضمنا آيا مىشود بعد از گذشت سى سال در قبرستان متروك مزبور ساختمان احداث نمود.

جواب: اگر عدوانى بودن تصرف متصرف فعلى در آن بنحو شرعى ثابت و احراز شود مثل اين كه زمين قبرستان وقف باشد و بدون مجوز شرعى تملك كرده باشد غصب است و بايد از يد غاصب انتزاع شود و چنانچه مورد نياز دفن اموات باشد درختها قلع و به صاحبش رد شود و زمين قبرستان جهت دفن اموات در اختيار مؤمنين قرار بگيرد و اگر در معرض انتفاع براى دفن اموات نباشد متولى موقوفه اگر متولى داشته باشد و الا مجتهد جامع الشرائط يا مأذون از قبل او مىتواند زمين را به غارس يا ديگرى بفروشد و زمين ديگرى محل مناسب براى قبرستان خريدارى نمايد و اگر معلوم نباشد كه تصرف عدوانى است مثل اين كه موات بودن زمين محتمل باشد و پس از مخروبه و متروك شدن قبرستان آن را احيا كرده يا اين كه مدعى بلا معارض باشد كه از مجتهد جامع الشرائط خريدارى كرده و صحت ادعايش محتمل باشد يا دليلى شرعى معارض با (يد) او نباشد جائز نيست از او گرفته شود وكيف كان شهرت وقف در اثبات آن كافيست.

سؤال 1241 - زيد خانه‌اى جهت امام راتب مسجد تبرعا و يا از سهم مبارك امام عليه السلام بنا مىكند و وقف مىنمايد چون خانه در محلى واقع شده كه مناسب با امام جماعت نيست وواقف هم زنده است در اين صورت مىتواند آن را بفروشد و در جاى ديگر براى امام راتب مسجد خانه بخرد و وقف كند يا نه.

جواب: در صورتى كه وقف صحيحا واقع شده باشد و به قبض متولى يا موقوف عليهم داده شده باشد تغيير آن جايز نيست و تبديل با حسن را حقير اجازه نمىدهم.

سؤال 1242 - باغى است منافع ابدى آن وقف بر اقامه مجلس عزادارى حضرت ابا عبد الله الحسين عليه السلام و مشجر است به اشجار مختلفه بطورى كه بعضى از اشجار آن مانع از محصول و عوائد ساير اشجار است و متولى آن مىخواهد چند اصله درخت گردو كه در واقع مانع از محصول و عوائد مهمه آن باغ است و باعث ضرر موقوفه مىشود قطع كند و بفروشد اجازه مىفرمائيد يا خير و در صورت اجازه وجه آن بچه مصرفى برسد مرقوم فرمائيد.

جواب: با فرض آن كه باغ مشجر وقف شده درخت گردو از اعيان موقوفه است و جايز نيست براى ازدياد منافع زمين درخت را قطع نمود بلى در موقعى كه خود درخت در معرض تلف باشد و در نظر عرف از انتفاع ساقط شود جايز است فروش آن و پول آن را به مصرف درخت گردو برسانند كه بجاى آنها غرس نمايند و وقف كنند.

سؤال 1243 - هر گاه واقف در وقف خود شرط كند كه هر وقت مخارج موقوفه زياد شود عين موقوفه فروخته شود آيا اين شرط صحيح است و چنانچه مخارج وقف زياد شود فروش آن جايز است يا خير.

جواب: بلى شرط مذكور صحيح است و موقعى كه مخارج آن زياد شود فروش آن جايز است.

سؤال 1244 - پنج قطعه زمين وقف حضرت أمير المؤمنين عليه السلام است و هر سال براى گندم كارى مهيا مىشود و از عوائد آن شبهاى ماه مبارك رمضان افطارى مىدهند ولى فقط شنيده شده كه اين زمينها وقف است و قباله و مدركى در بين نيست كه معلوم شود كه چه نحو وقف شده اما بطور مسلم وقف حضرت أمير المؤمنين عليه السلام است پير مردان محل مىدانند و چون همسايه‌هاى آن زمين فضلات مرغ و پهن گوسفند به اين زمينهاى موقوفه مىريزند عوائد آن خيلى كم است در اين صورت اجازه مىفرمائيد كه متصدى اين زمينها را اجاره بدهد به اشخاص كه خانه بسازند و مال الاجاره آن را اخذ نموده و به مصرف وقف برساند و يا زمينها را به فروش رسانيده و عوض آن اشياء و مؤسسه خريدارى شود و به اصطلاح تبديل به احسن بشود.

جواب: در فرض مسأله اجازه فروش نمىدهم و اگر در وقف قيد نشده كه بايد زراعت بشود جايز است در صورت صرفه وقف با اجازه متولى اجاره داده شود كه خانه بسازند و مال الاجاره را به مصرف موقوفه برسانند و در مصرف همان طريقى كه سالهاى قبل معمول بوده فعلا هم معمول شود.

سؤال 1245 - هر گاه يك قسمت از موقوفه‌اى بطورى خراب شود كه مجوز فروش آن باشد و قسمت ديگر آن موقوفه محتاج به تعمير باشد ولو براى زياد شدن منفعت آيا جايز است ثمن قسمت خراب شده را صرف تعمير قسمت ديگر نمود يا خير.

 جواب: در فرض سؤال چنانچه ممكن باشد قسمت خراب را تبديل به ملك ديگرى كنند و آن را وقف نمايند و اگر ممكن نيست صرف ثمن قسمت خراب شده در تعمير قسمت ديگر مانع ندارد.

سؤال 1246 - عده‌اى از متصرفين و زارعين املاك موقوفه كه در زمان رژيم سابق از طرف اداره باصطلاح اصلاحات ارضى زمان سابق اراضى مزروعه موقوفه به آنها فروخته شده اظهار داشتند چنانچه رأى كتبى مبارك به آنها ارائه شود نسبت به حكم شرعى خريد املاك موقوفه و وظيفه شرعيه آنها با متولى شرعى آن نسبت به تصرفات و زراعت آنها در اراضى مزروعى موقوفه طبق رأى كتبى مبارك عمل نمايند انشاء الله اميد است با ارائه آن استيفاى حقوق املاك موقوفه عينا و منفعتا بشود انشاء الله.

جواب: بيع موقوفه از طرف اداره اصلاحات ارضى رژيم سابق باطل بوده و بر زارعين لازم است كه فعلا اراضى موقوفه را از متولى شرعى آن اجاره نمايند و مال الاجاره را همه ساله به متولى شرعى بپردازند كه به مصرف وقف برساند


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -