انهار
انهار
مطالب خواندنی

احكام وقف

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 1123 - دهكده است كه در زمان سابق ارامنه در آنجا سكونت داشته‌اند الحال مدت هفت سال است كه مسلمان نشين شده ولى مسجد ندارد اهالى ده مىخواهند كليسا را مسجد نمايند و چون ساختن مسجد براى ايشان مقدور نيست آيا اجازه مىفرمائيد كليسا را مسجد نمايند يا نه.

جواب: بلى جايز است مكان مزبور را مسجد قرار دهند و احكام مسجد بر آن مترتب مىشود و هر جا كه نجاست آن مشكوك باشد مثل سقف يا ديوار محكوم به طهارت است و هر جا كه مقطوع باشد احتياط لازم آنست كه قبلا تطهير كنند و اگر خاك زمين نجس باشد بردارند و بجاى آن خاك پاك بريزند.

سؤال 1124 - احياء كردن و كشت و زراعت در زمين مخروبه‌اى كه در آن آثار قبور مسلمين باشد جايز است يا نه.

جواب: هيچ گونه تصرف در زمين وقف بر قبرستان جايز نيست و حرام است خواه مستلزم نبش باشد يا نباشد و نبش قبور مسلمين هم حرام است اگر چه زمين مباح باشد.

سؤال 1125 - در بعضى از روستاها مرسوم است كه شب تاسوعا زنان بطوريكه كسى نفهمد يكى از استكان هاى مسجد يا نعلبكى را به منزل مىبرند و در سال ديگر اگر حاجت شرعيه و منويه آنها بر آورده شد آن استكان را با شش استكان ديگر به مسجدمىآورند و از اين نظر در مسجد استكان زيادى جمع شده در اين صورت مىشود كسى كه از اول قصد بردن استكان را داشته باشد نيت كند عوض استكان اسباب و وسائل ديگرى جهت مسجد خريدارى نمايد يا نه و نيز جائز است ظروف مسجد و يا چراغهاى هديه شده به مسجد را در مجالس عمومى ديگر مصرف كرد يا نه.

جواب: استكانى كه وقف براى مسجد است جايز نيست به منزل ببرند و اما بردن اشيائى كه متعلق به مسجد است به مجالس عمومى ديگر موقوف به نظر واقفين آنها است.

سؤال 1126 - خريد و فروش سرقفلى مغازهائى كه ملكشان وقفى است و در اختيار سازمان اوقاف قرار گرفته شرعا جايز است يا نه.

جواب: در فرض سؤال مذكور متولى شرعى وقف بايد رعايت مصلحت وقف را بنمايد اگر مصلحت وقف اقتضاى گرفتن سرقفلى داشته باشد بايد بگيرد و اگر گرفتن سرقفلى موجب مفسده باشد نبايد بگيرد و در غير اين صورت مخير است ولى اگر سرقفلى بنحو شرعى گرفته شود از منافع وقف است و بايد به مصرف وقف برسد و متولى نمىتواند خود مصرف كند.

سؤال 1127 - ملكى و آبى است كه حدود 130 سال قبل وقف شده و من هيچ گونه اطلاعى از وقف بودنش نداشتم فقط شايعاتى در موردش بود تا اين كه پدرم مريض شد هنگامى كه وصيت مىكرد سؤال كردم جوابى نداد در اثر بى اطلاعى بعد از فوت پدرم اين ملك به اولاد منتقل شد و در آمد آن تا چهار سال تقسيم مىگرديد سال پنجم وقف نامه‌اى ديده شد و همان سال طبق وقف نامه عمل شد.

(1) اين چهار سال كه در آمد آن بين اولاد تقسيم مىشد و از وقف بودنش اطلاع نداشتيم آيا در آمد سالهائى كه تقسيم شده بايد پرداخت يا نه و در صورت نداشتن تكليف چيست؟ (2) با در آمد جزئى كه پدرم از ممر ديگر داشته و در آمد عمده

از همين ملك وقفى بوده وسائلى خريدارى شده از قبيل - يخچال - قالى - ماشين تكليف چيست؟ (3) اطلاع دارم كه پدرم به اين وقف نامه عمل نكرده البته چند روزى در اوائل روضه خوانى مىكرد و آن هم قطع شد اما نمىدانم كه او از اين وقف نامه اطلاع داشته يا نه اين مدت كه پدرمان به اين وقف نامه عمل نكرده تكليف چيست؟ ج (1) - اگر زمين و آب وقف بوده اجرة المثل زمين و آب را به مصرف موقوفه برسانيد و فرقى بين اطلاع و عدم اطلاع نيست و در صورت نداشتن نيز ذمه شما مشغول است.

(2) - آنچه خريده شده ملك خود ايشان است فقط قيمت آنچه را كه از وقف مصرف شده مديون است.

(3) - نظر به اين كه وقف عام مىباشد اگر احتمال عقلائى مىدهيد كه در جاى ديگر در آمد موقوفه را به مصرف عزادارى رسانده باشند اشتغال ذمه آن مرحوم معلوم نيست و اگر اطمينان داريد به مصرف نرسانده به مقدار متيقن از تركه ايشان بايد برداريد و به مصرف عزادارى برسانيد.

سؤال 1128 - آيا از در آمد اين ملك وقفى مىشود خرج مستضعفين يا حمام - آب انبار - منزل - مسجد كرد.

جواب: بايد طبق وقف نامه صرف عزادارى شود.

سؤال 1129 - بطورى كه در وقف نامه قيد شده توليت اين ملك به پسر بزرگ يا هر كدام عادل تر باشند مىرسد بعد از من، در صورتى كه فرزندم بچه باشد حق توليت به چه كسى مىرسد.

جواب: اگر اولاد كبيرى نباشد حاكم شرع جامع الشرائط مىتواند موقتا فردى را تعيين نمايد كه متصدى امور موقوفه باشد تا وقتى كه صغير كبير شود.

سؤال 1130 - باغى است كه زمينش وقف نبوده اما به علت نداشتن آب كافى از آب وقفى آبيارى مىشده از هنگام ديدن وقف نامه، اين آب قطع شده آيا مىشود از آب وقفى آبيارى كرد و اين باغ را مشروب نمود.

جواب: جائز است اما قيمت آب وقفى را در مدتى كه قبلا مصرف نموده ضامن مىباشد و منافع زمين براى مالكين مىباشد.

سؤال 1131 - زمينى است كه وقف نبوده و از آب وقفى مدتها آبيارى مىشده هم اكنون درختهاى ميوه اين زمين بيست ساله هستند و اين زمين به فروش مىرسد آيا پول اين زمين اشكال ندارد.

جواب: قيمت آب مصرف شده را بپردازند تا به مصرف وقف برسد و معامله اشكال ندارد.

سؤال 1132 - زمين وقف را مىشود به خاطر راه واگذار كرد.

جواب: اگر راه مورد احتياج خود زمين وقفى باشد بطورى كه اگر راه نداشته باشد منفعتى نخواهد داشت به قدر ضرورت مانعى ندارد اما براى سائر جهات نمىشود زمين موقوفه را راه نمود.

سؤال 1133 - ملك وقفى را رژيم سابق بما اجاره داده به مبلغ معين ما در اين ملك موقوفه با نظر متولى آن روز يك چاه نيم عميق حفر نموده ايم يعنى در اين ملك به ملبغ 220000 دويست و بيست هزار تومان خرج كرده ايم و ليكن برداشت آن مبلغ از سهم موقوفه به مبلغ چهل هزار تومان مىباشد آيا خرجى كه نموده ايم در اين ملك از سهم خودش برداريم تا مبالغ خرج كرد تمام شود يا خير نظر مبار كتان را مرقوم فرمائيد كه مورد نياز است.

جواب: در فرض سؤال اگر با متولى شرعى قرار داد كرده باشيد بايد مطابق قرارداد عمل شود و اگر با متولى شرعى قرارداد نكرده باشيد و فقط با اوقاف سابق قرارداد شده در اين صورت اگر اعيانى از مال شما موجود باشد مثل موتور چاه

و امثال آن ملك خود شما است و بقيه مخارجى كه براى ملك شده حق مطالبه نداريد واجرة المثل مدتى كه در تصرف شما بوده بايد بپردازيد والله العالم.

سؤال 1134 - زمين بائر كه فقط اسمش از موقوفه بوده ليكن به هيچ وجه من الوجوه به قدر درهمى فايده موقوفه نداده است اينجانبان با خرج زياد ماشين و تراكتور آن را به صورت زمين مزروعى درآورده ايم و اگر ما اين خرج را نمىكرديم هيچ موقع احدى فايده از آنجا نمىبرد آيا اين زمين هم موقوفه است و خرجى كه ما نموده ايم چطور مىشود.

جواب: اگر زمين مزبور حريم ملك موقوفه بوده با آباد نمودن آن مالك آن نمىشويد و حق مطالبه مخارج نداريد.

سؤال 1135 - يك باب ساختمان با زمين زير بناء آن را پدرم وقف حضرت سيد شهداء عليه السلام نموده است و در اختيار اين جانب گذاشته و من در آن خانه چندين سال زندگى كردم و در هر سال در ايام عاشورا مال الاجاره آن را خرج مىكردند و ساختمان مذكور به علت گلى بودن ديوارهاى آن در شرف خراب شدن بود و خطر جانى داشت و من با اجازه پدرم كه واقف اين خانه است خراب كردم و با شرط اين كه به ساختمان جديد كه مىسازم اجاره ندهم فقط زمين موقوفه در اجاره من باشد ايشان قبول كردند و من ساختمان ديگرى ساختم و مصالح ساختمان موقوفه سابق را به علت بى قابل بودن اصلا به كار نبردم و چوبهاى آن در طبخ طعام جهت اطعام سوگوارى امام حسين عليه السلام مصرف شده است و علامت روى ساختمان موقوفه باقى است در كنارى جمع شده است اين كه واقف مىگويد به اين ساختمان كه تو ساختى بايد اجاره بدهى آيا به اين ساختمان كه تماما از پول خودم ساختم بايد اجاره بدهم يا به زمين تنها، مستدعى است نظر مبارك حضرت آيت اللهى را مرقوم فرمائيد.

جواب: در فرض مسأله اگر متولى شرعى صلاح وقف را در آن دانسته كه اجازه بناء براى خود شما بدهد و با اجازه متولى بناء را ساخته‌ايد متولى حق اجرت بناء

را ندارد لكن اجرة المثل زمين را بايد بدهيد و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيه لازم است.

سؤال 1136 - بعض اماكن بابل و اكثر اماكن عمومى يك منطقه موقوفه است لكن از نحوه وقف اطلاعى در دست نيست و تحقيق عسرت دارد با اينكه باصطلاح تبديل با حسن شده انجام غسل ونحو آن از اعمال عبادى چه حكمى دارد.

جواب: با عدم علم به غصب بودن تصرفات در آن جائز است و مجازيد و تحقيق لازم نيست.

س 1137 - چون قبرستان اين ده پر شده است لذا يك قطعه باغ از يك كشاورزى جنب قبرستان خريدارى شده و اجازه از مالك هم گرفته شده ولى يك مقدار از ملك اين ده وقف است و ما نمىدانيم چه نوع وقفى است خاص است يا عام و آيا ملك باغ هم جزء موقوفه است يا نه بر فرض جزء موقوفه باشد در اين صورت وظيفه شرعى اهالى چيست.

جواب: در فرض مرقوم كه مالك زمين رضايت داده است اشكالى در قرار دادن آن زمين براى قبرستان نيست و نسبت به مقدارى كه احتمال دارد وقف باشد مجازند آن مقدار را به مدت طولانى اجاره نمايند براى قبرستان و همه ساله مال الاجاره را با نظر حاكم شرع به مصارفى كه محتمل است زمين براى آن وقف شده باشد برسانند والله العالم.

سؤال 1138 - در حسينيه‌اى كه آن جناب در سنوات گذشته امر به تجديد بناى آن فرموديد علاوه بر سالن قبلى كه مدتى است مورد استفاده مىباشد سالن ديگرى با توافق اهالى و جمع آورى نذوراتى بنام حضرت ابو الفضل عليه السلام در قسمتى از زمين حسينيه مقابل سالن قبلى در دو طبقه به شكل آبرومندى ساخته شده اكنون عده‌اى از مردم محل و جمعى از فرهنگيان خواستار در اختيار گرفتن طبقه فوقانى اين سالن بعنوان كتابخانه شده‌اند با توجه به اين كه جنب حسينيه از چند سال قبل

مخزنى بعنوان كتابخانه دائر و مورد استفاده مىباشد و جنب اين مخزن انبارى وجود دارد كه با تجديد بنا به اضافه مخزن قبلى كتابخانه مجزا از حسينيه مىتوان دائر نمود نظر آن جناب را در امر نوسازى كتابخانه قبلى يا استفاده از سالن جديد حضرت ابو الفضل عليه السلام بعنوان كتابخانه مرقوم فرمائيد.

جواب: تغيير عنوان ساختمان مرقوم از عنوانى كه اهالى براى آن وجوه پرداخته‌اند جائز نيست ولى مطالعه كتابهاى دينى بطورى كه مانع از استفاده از آن در جهتى كه براى آن ساخته شده است نباشد اشكال ندارد.

سؤال 1139 - زمينى در تهران كنار امام زاده قرار دارد كه قبرستان عمومى بوده و در حدود 25 سال است كه در آنجا ميتى دفن نشده و از نظر قانون دولتى نيز ممنوع مىباشد چون در منطقه مسكونى قرار دارد مستدعى است مرقوم فرمائيد كه آيا جائز است در آن زمين عده‌اى از مستضعفين به كاسبى اشتغال ورزند و اجاره جهت آن امام زاده بپردازند يا خير.

جواب: در فرض سؤال صرف نشستن بر زمين قبرستان و كاسبى كردن عيبى ندارد ولى اگر در قبرستان تصرفاتى بنمايند كه منافى با دفن اموات باشد جائز نيست و اگر كسى در آنجا براى خود حق اختصاصى قرار دهد لغو و بى اثر است.

سؤال 1140 - بعضى از مغازهائى كه جزء موقوفات آستانه مقدسه مىباشد متولى به مستأجر سه ساله اجاره داده و در سند اجاره شرط شده كه مستأجر به هيچ وجه حق انتقال به غير ندارد لكن مستأجر در اثناء مدت اجاره براى اعراض از حق خود نسبت بما بقى مدت اجاره به نفع شخص خاص تحت عنوان خريد و فروش سرقفلى با مبلغى معين با آن شخص معامله نموده و شرط مىكنند كه نزد متولى حاضر تا مستأجر اعلام اعراض نموده و بعد از بهم خوردن معامله نسبت بوى متولى موقوفه را به شخص دوم اجاره دهد آيا اين نحو معامله صحيح است يا خير در فرض فوق على تقدير عدم صحت و يا اين كه شرط اين باشد كه مستأجر حتى حق اين نحوه از معامله را هم ندارد آيا با اجازه بعدى متولى معامله تصحيح مىشود يا خير.

جواب: در فرض سؤال اگر مستأجر اول اجاره مزبوره را با متولى شرعى اقاله كرده باشند و اقاله نيز به مصلحت موقوفه باشد اجاره دوم صحيح است و اگر نبوده و بقيه مدت را به ديگرى انتقال داده در مفروض سؤال اجاره فضولى و باطل است و در صورتى كه متولى شرعى امضاء كند و به مصلحت وقف باشد صحيح است و اما پولى كه مستأجر اولى از دوم گرفته اگر پول را به مستأجر تمليك كرده كه او اجاره را اقاله كند تا مستأجر دوم آن را اجاره نمايد پول را مالك مىشود و در غير اين صورت پول را مالك نيست والله العالم.

سؤال 1141 - اينجانب بطور ناچار مقدارى از زمين قبرستان را كه 3 در 9 مىباشد گرفته و جزء مغازه نجارى نموده‌ام و همين مقدار از زمين خود را در كنار ديگر قبرستان وا گذاشته‌ام براى قبرستان اگر چنانچه اشكالى در اين امر هست ارشاد فرمائيد و احيانا بخواهم نماز در اين مقدار زمين بخوانم نظر مبارك چيست

جواب: در فرض سؤال چنانچه زمين قبرستان وقف باشد تبديل آن با زمين ديگر جائز نيست و نماز در آن هم براى غاصب محل اشكال است.

سؤال 1142 - در بعضى از مساجد مشاهده مىشود كه واقف آن مسجد نام خود را در آن مسجد مخصوصا در بالاى محراب بتوسط كاشى نصب نموده آيا اين عمل از نظر شرعى صحيح است يا خير با توجه به اين كه در اسلام انجام امور خيريه بايد لله باشد آيا اين عمل تظاهر و ريا هست يا خير.

و اگر تشخيص داده شود كه اين عمل (نوشتن نام واقف در بالاى محراب) از نظر شرعى مورد اشكال هست آيا بر داشتن آن كاشىها و گذاشتن آيه‌اى از قرآن بجاى آن از نظر شرعى درست هست يا خير.

جواب: ثبت نام واقف در بناى مسجد دليل بر تظاهر و ريا نيست و تصرف در بناى مسجد تصرف در وقف است و حرام است.

سؤال 1143 - اينجانبان يك باب مغازه كه از موقوفات مسجد حضرت صاحب الزمان عليه السلام است جهت شغل خياطى طبق قرارداد اجاره نموده ايم در حالى كه ساختمانى مخروبه و فاقد استفاده بوده وطى مدتى با زحمات و مخارجى آن را به صورت قابل سكونت در آورده ايم و با اعتماد به قول و تعهد لفظى كه متولى مسجد بما داده كه از اين ساختمان مادام العمر شما بهره بردارى مىكنيد و هر زمانيكه خواستيد آن را تخليه كنيد رضايت شما را تحصيل خواهيم نمود و ما به اين اميد مدت يك سال اتلاف وقت و پرداخت عوارض صنفى و بيمه و ساير مخارج قانونى كه در رژيم قبل رائج بود جهت محل مذكور پروانه كسب گرفته‌ايم به اميد اين كه دو خانواده بدين وسيله امرار معاش نمائيم و اكنون هر محل ديگرى را كه بخواهيم براى اين شغل بگيريم بايد مبلغ هنگفتى جهت سرقفلى پرداخت نمود بعلاوه خسارات وارده ديگر و بيكارى طولانى تا مجددا بشغل خود باز گرديم و حال كه انقلاب صورت گرفته هيئت مديره مسجد تحت عنوان اين كه به ساختمان احتياج داريم براى كميته، تصميم به تخليه آن گرفته و با مراجعه به داد گاه كميته مركزى تهران طبق مفاد قانون نظام گذشته و نظريه قاضى حقوقى، دادگاه بر له اينجانبان رأى داده كه نمىتوانند شما را اخراج كنند تا اين كه رضايت شما را حاصل نمايند ولى معذلك باز هم مىخواهيم كه نظر مبار كتان را نسبت به اين مسأله مرقوم فرمائيد.

جواب: در صورتى كه شرط و تعهد مزبور در ضمن عقد لازم باشد و به مصلحت موقوفه نيز باشد لازم است متولى شرعى بر طبق آن عمل كند و ليكن اگر مطابق مصلحت موقوفه نباشد يا در ضمن عقد لازم شرط نكرده باشند عمل به آن لازم نيست بلكه اگر خلاف مصلحت وقف باشد شرط باطل است و عمل به آن جائز نيست.

سؤال 1144 - زمين موقوفه‌اى است كه اينجانب با اجازه جنابعالى توليت شرعى آن را دارم اين زمين را به شخصى اجاره داده‌ام و او در آن با اذن من خانه ساخته است اينك قصد دارد كه هوائى آن را كه متعلق به اوست بفروشد آيا زمين موقوفه، سهمى از بهاى هوائى آن را دارد يا خير.

جواب: اگر در عقد اجاره مدت معين شده و نسبت به ساختمان كه در آن بناء مىشود قرار داد خاص نشده باشد ساختمان ملك مستأجر است ولى در آخر مدت نمىتواند بعنوان مالكيت آن، متولى شرعى وقف را ملزم به تجديد اجاره نمايد و زمين موقوفه سهمى از بهاى هوائى آن را ندارد.

سؤال 1145 - زمين موقوفه‌اى كه واقف و متولى شرعى آن فوت كرده اند در معرض تلف واقع شده يكى از ورثه واقف به منظور حفظ آن زمين از تلف كوشش كرد تا نتيجتا آن را حفظ كرد و چون اگر مىگفت كه زمين وقف است اداره اوقاف ممكن بود آن را بگيرد لذا در دفتر ثبت اسناد آن را بعنوان ملك خودش و بقيه ورثه به ثبت رسانيده تا بعدا بوظيفه شرعيه خودشان عمل كنند لكن بعدا بعضى از ورثه با اين كه مىدانستند وقف است آن را بعنوان ملك تصرف كردند و مورد وقف را ابدا رعايت نكردند الا يك نفر كه بوظيفه وقف عمل كرد حالا وظيفه اين شخص كه اين زمين را به منظور حفظ از تلف ثبت كرد و بقيه ورثه آن را تصرف كردند چيست آيا ضامن است يا نه.

جواب: در فرض سؤال اگر اقدام بر ثبت به منظور حفظ موقوفه از تلف بوده اقدام كننده بر ثبت ضمانى ندارد و كسانى كه تصرف عدوانى نموده‌اند غاصب و ضامن هستند.

سؤال 1146 - هر گاه كسى چيزى را بر كسى يا بر جهتى وقف كند و در ضمن شرط نمايد كه اگر خودم احتياج پيدا كردم به خودم بر گردد آيا چنين وقفى صحيح است يا خير.

جواب: اقوى صحت وقف بنحو مذكور است پس هر وقت محتاج شد وقفيت از بين مىرود و اين وقف داخل در وقف منقطع الآخر است و چنانچه واقف بعد از عروض حاجت بميرد ارث است و به ورثه مىرسد و اگر قبل از عروض حاجت بميرد بر وقفيت باقى است و به ورثه مربوط نيست.

سؤال 1147 - زيد زمين وقفى را از كسى خريدارى نموده و از آن زمين گل برمىدارد و آجر درست مىكند و به مردم مىفروشد و بعضى از مردم از موضوع وقف مطلع و بعضىها هم بى خبر و آجرها را مىخرند آيا اين بيع وشرى جايز است يا نه و در صورت عدم جواز اگر اشخاص مطلع آجرها را خريدند و بعد نادم و پشيمان شدند چنانچه بخواهند معامله را بر گردانند يا به ديگران بفروشند و يا اشخاص بى خبر پس از خريدن آجرها بخواهند به بايع پس بدهند و ثمن را از او دريافت بدارند ولى بايع پس نمىگيرد و وجه را به مشترى پس نمىدهد آيا خريداران مىتوانند آجرها را در مصارف خيريه كه عام البلوى باشد از قبيل پل يا تكيه و يا مسجد به كار ببرند يا نه.

جواب: در فرض مسأله واجب است وجه آجرها را با نظر متولى شرعى به مصرف همان وقف برسانند و اگر متولى ندارد يا خائن است با نظر حاكم شرع به مصرف برسانند.

سؤال 1148 - شخصى ملكى را وقف مىكند كه مال الاجاره و منافع آن را بفلان مصرف خيريه برسانند و در حين وقف ابتداءا اين زمين مال الاجاره اش مثلا هزار تومان بوده ولى متولى در آن احداث نهال ميوه و غيره كرده و فعلا مال الاجاره اش ده هزار تومان است در اين صورت متولى بايد همان هزار تومان را خرج كند يا ده هزار تومان را.

جواب: اگر متولى درخت را به قصد خودش غرس كرده ميوه مال خود او است لكن بايد اجرة المثل زمين را به مصرف برساند و اگر درخت را براى موقوفه غرس كرده بعد از حق توليت تمام منافع را بايد در مصارف موقوفه مصرف كند.

سؤال 1149 - حمامى است كه از وضع بناء و بانى آن كسى اطلاع ندارد ولى اهالى محل در سابق يك نفر حمامى معين مىكردند براى گرم كردن و پاكيزه نمودن آن و هر خانواده‌اى در سال مبلغ معينى به او مىداد و از حمام استفاده مىكرد فعلا محل عنوان شهريت پيدا كرده و حمام را به اجاره داده‌اند آيا مىتوانند مال الاجاره را بعد از مخارج تعمير حمام در امور خيريه محل مانند مخارج مسجد و روضه خوانى و امام جماعت مسجد مصرف نمايند يا خير.

جواب: در فرض مسأله ظاهر آنست كه حمام مذكور وقف مسلمين است و مورد احتياج و ابتلاء آنها است و از اين جهت اجاره دادن صحيح نيست بلى اگر مسلمين حاضر شوند جهت اداره آن مبلغى وجه به حمامى بدهند و حمامى ملتزم شود كه اگر اهالى او را اختيار كنند براى اداره حمام مبلغى جهت مسجد يا امور خيريه بدهد اشكال ندارد ولى عنوان اجاره باطل است.

سؤال 1150 - قناتى است مخصوص به دو باب حمام كه وقف بر عموم اهالى قريه است و چند باغچه خصوصى در اطراف حمام مذكور از فاضل آب همان قنات مشروب مىگرديده و در اثر خشك سالى آب قنات مرقوم كم شده و در مسير راه كثيف مىشود و وارد آب انبار حمام مىگردد عده‌اى از اهالى قريه وجهى جمع آورى نموده دهنه قنات را تا آب انبار حمام لوله كشى كردند و چند نفر از آقايانى كه منزلشان نزديك به مسير لوله كشى است براى برداشتن آب شيرى به لوله وصل نموده و استفاده مىكنند ولى بعضى از آقايانى كه در دادن پول لوله كشى شركت داشته‌اند اظهار عدم رضايت مىنمايند در اين صورت مىتوان از آب شيرهاى نصب شده به لوله استفاده نمود و غسل به عمل آورد يا خير.

جواب: در فرض مسأله تصرف در آب بر خلاف قرارداد واقف جايز نيست و تصرف در لوله موقوف به اذن صاحبان آب است و اگر لوله هم وقف شده حكم خود آب بر آن جارى است.

سؤال 1151 - در باغچه مسجد شبيه خوانى جايز است يا نه.

جواب: در ملك موقوفه بايد تصرف بر خلاف نكنند.

سؤال 1152 - زمينى جهت قبرستان وقف شده و در دو ثلث آن اموات دفن شده و يك ثلث آن خالى است و فعلا از دفن اموات منصرف شده‌اند و زمين ديگر اختيار كرده‌اند در اين صورت مىشود خاك اين زمين را كنده و خشت بزنند و براى ساختمان مسجد به كار ببرند يا نه.

جواب: محل اشكال است براى مسجد از محلى خاك بردارند كه مورد شبهه نباشد.

سؤال 1153 - آبى كه از زمين موقوفه بواسطه حفر چاه بيرون آمده و بوسيله لوله در دسترس اهالى شهرى گذاشته شده مردم آن شهر مىتوانند از اين آب هر گونه استفاده‌اى بنمايند از قبيل وضوء و غسل وغيرهما و زمين مذكور وقف بر طلاب وغيرهم مىباشد تكليف اهالى را نسبت به اين آب بيان فرمائيد.

جواب: چنانچه بعضى از مؤمنين زمين مذكور را از متولى شرعى اجاره نمايند و آب آن را در اختيار مسلمانان قرار دهند و مال الاجاره آن را به متولى برسانند تا به مصرفى كه در وقف نامه معين شده برسد اشكالى ندارد.

سؤال 1154 - ملك مغازه‌اى كه وقفى است و در اختيار سازمان اوقاف مىباشد اداره اوقاف هم طبق مالك هاى عادى اجاره ماهانه و هنگام فروش سرقفلى مغازه مبلغى بعنوان رضايت ارباب از مستأجر مىگيرد آيا اين برنامه كه در رژيم سابق و دولت فعلى اجرا مىشود مطابق شرع است يا نه و بايد به حاكم شرع رجوع شود.

جواب: براى مغازه هاى موقوفه مثل مغازه هاى ملكى متولى شرعى مىتواند سرقفلى بگيرد البته به نفع جهت وقف و غير متولى نمىتواند ملك وقفى را اجاره داده

يا براى آن سرقفلى بگيرد.

سؤال 1155 - چندى است كه تعدادى از افراد علاقه‌مند به امام حسين عليه السلام اقدام به تأسيس هيئت حسينى نموده‌اند و براى گردهمائى و عزادارى وسائل لازمه را با پرداخت مبالغى توسط اعضاء خريدارى نموده و به صورت وقف نگهدارى و استفاده مىگردد اكنون اعضاء، كه جهت تأسيس اين هيئت مبلغى پرداخته‌اند در صدد استرداد وجه خود مىباشند و پرداخت آن مستلزم فروش لوازم و اثاثيه هيئت مىباشد و آنها هم به صورت وقف در آمده آيا از نظر شرع فروش لوازم مربوطه و استرداد پول اعضاء واجب مىباشد يا خير؟

 جواب: در فرض سؤال آنچه وقف شده قابل فروش نيست و دهند گان وجه حق استرداد آن را ندارند.

سؤال 1156 - باغى است بدون آب مالك باغ براى آبيارى باغ از آب شش دانگ استفاده مىكرده در صورتى كه يك دانگ از اين شش دانگ وقف بوده و كسى از اين موضوع اطلاع نداشته بفرمائيد مدتى كه از آب وقفى براى آبيارى اين باغ استفاده شده است چه صورت دارد.

جواب: قيمت آب وقفى را كه صاحب باغ به باغ مذكور داده ضامن است و بايد به اجازه متولى شرعى به مصارف شرعيه وقف برسد.

سؤال 1157 - زمينهائى است كه وقف بر حضرت سيد الشهداء عليه السلام است و كسى ياد ندارد كه در آن زمينها زراعت شده باشد و در اداره ثبت هم به اسم وقف ثبت شده و فعلا اراضى مزبوره باطل افتاده و هيچ گونه علامت تصرف در آنها نيست آيا اجازه مىفرمائيد كه آن اراضى را ساختمان نموده به اجاره بدهند و مال الاجاره آنها را به مصرف حضرت سيد الشهداء سلام الله عليه برسانند يا نه.

جواب: حقير از وضع زمينهاى مزبور اطلاع ندارم بنحو كلى اگر مشهور بوقفيت باشد بايد با آن معامله وقفيت نمود و مراعات احتمال وقف بودن به اين است كه به قيمت

عادلانه زمينهاى مزبور را با اذن متولى شرعى براى ساختمان اجاره نمائيد و مال الاجاره را همه ساله به مصرف حضرت سيد الشهداء عليه السلام برسانيد.

سؤال 1158 - در رسائل عمليه فقهاء عنوان شده كه اجرت گرفتن براى گفتن مسائل واجبه جايز نيست در اين صورت اگر كسى ملك وقفى گذاشته باشد كه هر ساله عوائد آن را به مسأله گو بدهند يعنى به يك نفر اهل علم بدهند كه در ايام محرم يا ماه رمضان بالاى منبر فقط مسأله براى مردم بگويد آيا جايز است از مال الاجاره ملك وقفى به اين عنوان اجرت بگيرد يا جايز نيست.

جواب: در فرض سؤال مسأله گو موقوف عليه وقف است و مبلغى كه با و داده مىشود بعنوان اجرت نيست و اشكال ندارد.

سؤال 1159 - شخصى زمينى داشته است ملكى، و آن زمين را به زارعى داده كه در آن زراعت كند زارع مزبور چند اصله درخت در آن زمين غرس نموده و وقف جهت مورد خاصى كرده است بعد از مدتى مالك زمين - زمين را به ديگرى فروخت و زارع هم عوض شد و ديگرى متصرف گرديد اكنون مالك دومى مىخواهد اين درختها را كه در زمين او غرس شده است بكند و از بين ببرد و راضى نيست در ملك او مال موقوفه باشد در اين صورت شرعا مىتواند اين كار را بكند يا نه.

جواب: اگر زارع بدون اذن مالك زمين درختهاى مذكوره را در آن غرس نموده و بعد هم مالك زمين وقف آن را امضا نكرده باشد مالك فعلى مىتواند آنها را از زمين بكند.

سؤال 1160 - ملكى از موقوفه در دست دارم كه چندين سال است از آن استفاده مىنمايم وجه آن را به مصرف عزادارى مىرسانم مىگويند نهالى را كه خودتان در كنار جوى آب كاشته‌ايد ربطى به موقوفه ندارد زيرا شما اجاره مىدهيد و درختى كه در سابق كنار ملك بوده انداختم و به مصرف خود موقوفه رسانده‌ام و از جاى درختى كه از ريشه كنده شده مجددا نهالى بوجود آمده اين نهال مربوط به زمين موقوفه است يا نه.

جواب: نهالى كه از درخت موقوفه روئيده يا از درخت موقوفه بريده و كاشته‌ايد ملك موقوفه است و اگر نهال از خودتان باشد و كاشته‌ايد ملك شما است.

سؤال 1161 - زمينى است موقوفه مربوطه به حضرت امام حسين عليه السلام كه شخصى با جهل به مسأله زمين موقوفه را متصرف و از خاك آن زمين مقدارى خشت جهت ساختمان شخصى خود ماليده بعد متوجه شده كه در زمين موقوفه اين گونه تصرفات نمىشود انجام داد تكليف اين شخص چيست.

جواب: واجب است قيمت خشتهائى كه از آن درست كرده‌اند بدهند به متولى شرعى آن زمين موقوفه كه در جهت وقف مصرف شود و چنانچه با اين تصرف در زمين وقف عيبى به هم رسيده باشد جاى آن را از خاك مشابه آن پر كنند كه عيب آن بر طرف شود.

سؤال 1162 - راجع به ملكى كه مالكش آن را وقف نموده و معين هم كرده كه مبلغ پنج تومان مثلا در سوگوارى حضرت سيد الشهداء عليه السلام و ساير مخارج لازمه صرف شود و در ضمن تاريخ وقف سال 1329 قمرى بوده و فعلا كه سؤال مىشود سال 1359 قمرى است اكنون وظيفه چيست.

جواب: اگر به اين نحو مقرر كرده كه از عوائد آن پنج تومان صرف سوگوارى حضرت سيد الشهداء عليه الصلاة والسلام شود و براى بقيه عوائد مصارف ديگر معين نموده است نسبت اين پنج تومان را با مجموع در آمد وقف در حين وقف ملاحظه كنيد و به آن نسبت از عوائد فعلى به مصرف سوگوارى برسانيد.

سؤال 1163 - درخت غير مثمرى كه در صحن مسجد غرس شده است و سبب خرابى مسجد مىشود اجازه مىفرمائيد آن را قطع نمايند يا نه.

جواب: در فرض سؤال اگر درخت مزبور وقف يا ملك كسى نيست بلكه مباح است قطع آن جايز است و اما اگر ملك كسى باشد موقوف به اذن مالك است و اگر وقف باشد براى استفاده از سايه آن و مسجد بعد از آن احداث شده باشد خرابى مسجد را تعمير كنند.

سؤال 1164 - زمين موقوفه‌اى در جنب مسجدى بوده مقدار چهار متر از آن زمين را جهت توسعه مسجد جزء مسجد نموده‌اند در اين صورت مىشود در آن مسجد نماز خواند يا نه و بطور كلى مىشود زمين مذكور را جهت وسعت مسجد تصرف كرد يا نه.

جواب: هرگونه تصرف در زمين موقوفه موكول به اذن متولى شرعى آن است و در مورد سؤال اگر متولى شرعى صلاح بداند جايز است آن را براى مسجد اجاره دهد مال الاجاره آن را همه ساله به مصرف وقف برساند.

سؤال 1165 - زمينى قبلا مدرسه و وقف طلاب علوم دينيه بوده و در اثر خرابى مدتى است كه محل فاضل آب حمام شده است در اين صورت جايز است آن را بفروشند و حمام بنا كنند يا اين كه فعلا آن را جزء حريم مسجد نموده بعدها در صورت امكان مدرسه بنا شود.

جواب: حقير اجازه فروش و تبديل نمىدهم و خوب است مؤمنين همت نمايند و آنجا را مدرسه علميه بسازند.

سؤال 1166 - شخصى محلى را وقف نموده كه نصف در آمد ساليانه آن مصرف مخارج امام جماعت مسجدى بشود و نصف ديگر مصرف مخارج طلاب مدرسه علوم دينيه همان مسجد گردد در صورتى كه مدرسه فاقد طلاب باشد و متولى هم مؤمن به عدالت امام جماعت مسجد نباشد وظيفه او در مصرف در آمد موقوفه چيست.

جواب: لازم نيست متولى علم به عدالت امام جماعت داشته باشد همين اندازه كه امام جماعت حاضر در مسجد مىشود و اقامه جماعت مىنمايد و جمعى به او اقتداء مىكنند در استحقاق در آمد وقف كفايت مىكند و اما نسبت به طلاب چنانچه اشخاصى هستند در مدرسه كه مشغول درس باشند هر چند دروس ابتدائى و مقدماتى باشد كفايت مىكند در جواز دادن در آمد موقوفه به آنها و اگر هيچ طلاب ومحصل ندارد متولى سعى

و كوشش كند كه چند نفرى را براى تحصيل فراهم كند كه در مدرسه مشغول تحصيل شوند.

سؤال 1167 - اراضى وسيعه‌اى است كه ربع تمام آن مسلما وقف است ولى متولى آن معلوم نيست و سه ربع آن طلق و متعلق به مالك عمده و خرده است و چندين قريه و باغ و مسجد و حمام در آن احداث شده و از طرفى مشمول اصلاحات ارضى و تقسيم گرديده در اين صورت تكليف مؤمنين و نماز خوانان اعم از اهالى آن قريه و عابرين كه در حمام غسل مىكنند و در مسجد نماز مىخوانند چيست.

جواب: در فرض سؤال كه زمين مزبور مشترك است بين وقف وملك طلق هرگونه تصرف در آن موقوف است به اذن متولى شرعى و مالكين آن.

سؤال 1168 - زمينى از پدرم بعنوان ارث به من رسيده بعضىها مىگويند اين زمين وقف اولاد است عده‌اى هم مىگويند كه اصلا وقف نبوده و زمينهاى كنار آن ساختمان شده و در آن سكونت دارند تصرفات من در اين زمين چه صورت دارد آيا مىتوانم اين را بفروشم و از پول آن ساختمانى خريدارى كنم و يا در آن زمين ساختمانى بسازم يا نه.

جواب: از موضوع شخصى اطلاع ندارم به علماء محل كه اطلاع دارند مراجعه نمائيد تا راهنمائى كنند و در صورتى كه معلوم شود وقف است بايد آن زمين را با اجرة المثل آن در مدتى كه در تصرف شما بوده به متولى شرعى آن برسانيد تا به مصرف وقف برساند و سهم الارث خود را از غير اين زمين مىتوانيد از بقيه ورثه مطالبه نمائيد.

سؤال 1169 - شخصى عوائد ملك معينى را به موقوف عليهم با حقوق معينه بطور محدود در زمان سابق وقف كرده مثلا حقوق امام جماعت ده تومان به همين ترتيب مدرس و خادم وجهت روشنائى و روضه خوانى و بقيه عوائد در تعمير و ضروريات صرف شود فعلا حقوق معينه آن روز با مخارج امروزه تناسب ندارد و شايد هم كسى حاضر نيست خدمت كند در اين صورت آيا از مازاد عوائد موقوفه مزبوره بعنوان قيد ضروريات كه واقف در وقف نامه ذكر كرده به نسبت حقوق موقوف عليهم پرداخت شود جايز است يا خير.

جواب: در فرض مسأله اگر ممكن است نسبت ده تومان امام جماعت به مجموع عوائد موقوفه در زمان را تعيين كنند و فعلا به همان نسبت به او بدهند مثلا اگر ده تومان عشر عوائد بوده فعلا هم عشر عوائد را بدهند و ما بقى مصارف به همين نسبت بلى مثل خادم را زائد بر اجرت متعارف ندهند.

سؤال 1170 - دو مسجد نزديك هم واقع شده در قديم الايام فرشهائى كه در هر يك از اين دو مسجد بود در مسجد ديگر مورد استفاده قرار مىگرفت يعنى به جهت بزرگى مسجد در فصل زمستان براى اقامه جماعت و گفتن مسأله شرعيه از عين فرشها هر دو مسجد استفاده مىنموده‌اند آيا به همان طور قديم عمل شود جايز است يا خير.

جواب: به نحوى كه در قديم الايام سيره بر استفاده از فرشهاى مرقوم بوده فعلا عمل كنند مگر آن كه خلاف آن معلوم باشد.

سؤال 1171 - شخصى ملكى را وقف نمود و قيد نمود كه متولى وقف عوائد حاصله موقوفه را پس از مخارج عمران موقوفه و حق الزحمه متولى خرج روشنائى حرم حضرت معصومه عليها السلام نمايد متولى وقف بايد آن وجه را عينا بعنوان روشنائى تحويل متولى آستانه نمايد يا اين كه بايد خودش شخصا آن را به مصرف روشنائى حضرت برساند.

جواب: اگر وقف به ترتيب خاصى معين نشده باشد متولى وقف مىتواند شخصا آن را به مصرف روشنائى آستانه مقدسه برساند مگر آن كه بر خلاف وضع و تنظيم آستانه باشد كه در اين صورت اذن متولى آستانه هم لازم است.

سؤال 1172 - اگر مسجدى چند در داشته باشد و براى گرم شدن مسجد

درها را تا چند روز ببندند و از يك در عبور كنند جايز است يا نه.

جواب: اگر موجب زحمت نمازگزاران نباشد مانعى ندارد مگر آن كه موانع خارجى در بين باشد از قبيل مزاحمت زن و مرد.

سؤال 1173 - زمينى موقوفه بوده فعلا دولت تصرف كرده و بنام دانشگاه ساختمانى تأسيس كرده و در آن مسجد و حمامى هم ساخته است و كارگرانى در آنجا مشغول كار هستند آيا جايز است از مسجد و حمام استفاده كنند يا نه.

جواب: در صورتى كه از متولى شرعى آن اجاره نموده باشند و مال الاجاره آن را مطابق قرار داد بپردازند مانعى ندارد.

سؤال 1174 - فرشهائى است وقف روضه خوانى حضرت سيد الشهداء عليه السلام در ايام عزادارى آنها را در مسجد پهن مىكنند و شبها روضه‌خوانى مىشود در اين صورت نماز خواندن روى فرشها در ساعتى كه روضه خوانى است و وقت هاى ديگر كه روضه نيست جايز است يا نه.

جواب: در فرض سؤال اگر محل مخصوصى در ايام عزادارى براى فرشها تعيين نشده، پهن كردن آنها در مسجد در ايام عزادارى بى اشكال است و چه در ساعت روضه خوانى و چه در غير آن ساعت نماز خواندن روى آنها مانع ندارد ولى در غير ايام روضه‌خوانى نمىشود روى آنها نماز خواند.

سؤال 1175 - زمين حسينيه قريه‌اى كه از طريق شياع و ظاهر امر وقفيتش براى حسينيه ثابت است و از قديم دفن اموات اهالى آن قريه در زمين مذكور معمول است در اين صورت دفن اموات در آن جايز است يا نه و اگر جائز باشد بالا آوردن سطح قبر با آهن و سيمان از سطح زمين مذكور به مقدار يك متر تقريبا چه صورت دارد.

جواب: در مفروض سؤال كه از قديم دفن اموات در آنجا معمول بوده اشكالى ندارد و لكن تصرفاتى كه منافات با انتفاع از آن بعنوان حسينيه داشته باشد جايز نيست.

 سؤال 1176 - شخصى ساختمانى درست نموده و از حياط آن خاك بردارى كرده و چون حياط گود شده از خاك قبرستان آورده حياط را پر نموده و بعد آن ساختمان را به كسى ديگر فروخته ولى خريدار پس از انجام معامله در شك است و نمى داند كه چه مقدار خاك آورده و در حياط ريخته در صورتى كه اشكال شرعى دارد بيان فرمائيد.

جواب: اگر زمين قبرستان مباح بوده بر خريدار چيزى نيست و اگر وقف بوده لازم است هر قدر كه يقين دارد از آن خاك در منزل ريخته شده به محل خودش برگرداند.

سؤال 1177 (1) - كسى در گذشته زمين موقوفه‌اى را از متولى اجاره نموده و در آن درختكارى نموده در زمان حاضر اجاره اين زمين در صورتى كه به صورت باغ باشد فرضا سالى دو هزار تومان است اما اگر نهالها را مستأجر بردارد متولى مىتواند زمين را جهت خانه سازى به اشخاص به مبلغ بيست هزار تومان اجاره دهد آيا در صورتى كه مدت اجاره زمين منقضى شده باشد متولى مىتواند مستأجر را وادار كند كه نهالها را بردارد يا بايد با همان اجاره كم بسازد و مستأجر هم بيشتر اجاره نمىدهد.

سؤال 1178 (2) - اگر در آمد موقوفه از مصرف تعيين شده از طرف واقف زياد بيايد متولى مازاد را بچه مصرفى برساند مثلا واقف گفته باشد اجاره وقف را در دهه عاشورا روضه بگيرند حال در آمد فوق اين حرفها و خيلى بيشتر است.

سؤال 1179 (3) - زمينى جزء مرافق مدرسه علميه بوده است كه طلاب از آن استفاده مىكرده‌اند بعدا غاصبى آن را تبديل به گاراژ نموده و اجاره هم مىداد آيا اجاره به ذمه غاصب تعلق مىگيرد فعلا چه بايد كرد.

ج (1) - در فرض سؤال متولى شرعى مىتواند از مستأجر پس از انقضاء مدت اجاره بخواهد كه اجاره را زياد كند يا نهالهاى خود را از زمين مزبور بيرون آورد.

 ج (2) - در فرض سؤال بايد تمام در آمد در دهه عاشورا صرف روضه‌خوانى شود اگر چه به كثرت مجالس واطعام مستمعين و دادن وجه بيشتر به روضه خوانها باشد.

ج (3) آنچه جزء مرافق مدرسه بوده فعلا هم شرعا ملحق به مدرسه و جزء مرافق مدرسه است و اجاره دادن آن خلاف شرع است و مبالغى را كه غاصب بابت اجاره آن تا به حال گرفته بايد به مستأجرين بر گرداند و اگر به آنها دسترسى ندارد بعنوان مظالم از جانب آنها به مجتهد بدهد و از معصيتى كه كرده نيز توبه كند و از خداى متعال طلب مغفرت نمايد و اگر مرافق وقف شده كه طلاب از اجاره آن استفاده كنند بايد اجاره هائى را كه گرفته به طلاب همان مدرسه بدهد والله العالم.

سؤال 1180 - استفاده از خاك قبرستان كه وقف بودن آن معلوم نيست چه صورت دارد.

جواب: جايز نيست بلى اگر زمين مباحى باشد كه مردم در آن زمين اموات خود را دفن مىكنند برداشتن خاك از محلى كه در آن، قبر نباشد مانعى ندارد و در قبور تصرف ننمايند.

س 1181 - براى توسعه مسجد از كوره آجرپزى محل چندين هزار آجر خريدارى كردم بعدا كشف شد كه زمين كوره مزبور وقف يكى از مساجد كرمان است كه عدوانا تصرف شده و در حال حاضر هم در تصرف اوقاف است و قبل از تصرف اوقاف آجرهاى مورد حاجت خريدارى و مصرف مسجد شده بنابر اين تكليف اينجانب در مورد مسجد و ساير مردم نسبت به آجرهائى كه از عين موقوفه در زمان گذشته به كار رفته است چيست.

جواب: بايد آجرهاى مذكوره از متولى وقف اگر متولى منصوص دارد و الا از مجتهد جامع الشرائط خريدارى شود و قيمت آن به مصرف مسجدى كه زمين مرقوم براى آن وقف شده برسد.

 سؤال 1182 - زمينى است موقوفه و مزروعى كه دنباله و اواخرش مقدارى در مسير رودخانه واقع شده و چند مترش هم از استفاده و انتفاع زراعتى افتاده و به هيچ وجه قابل استفاده نيست و فعلا شخصى مىخواهد مسير قناتى را كه در كنار رودخانه دارد از زير همين اراضى موقوفه غير قابل استفاده عبور دهد و در سطح زمين تصرفى نمىكند و در عين حال پولى هم مىدهد در اين صورت اجازه مىفرمائيد كه اين پول اخذ گردد و به دستور حضرت آية اللهى مصرف شود.

جواب: در صورتى كه مضر به وقف نباشد محل مذكور را جهت انتفاع آب بردن اجاره بدهيد و همه ساله مال الاجاره را به مصرف وقف برسانيد و پس از انقضاء مدت تجديد اجاره نمائيد و اجاره نامه رسمى بگيريد كه وقف از بين نرود.

سؤال 1183 - حوض مسجد يا مدرسه در صورتى كه معلوم نباشد وقف عام است يا خاص چنانچه غير طلبه و غير آنهائى كه در آن مسجد نماز مىخوانند از آن حوض وضو بسازند و نخواهند در آنجا نماز بخوانند چه صورت دارد.

جواب: در صورتى كه مزاحم حق نماز گذاران مسجد و ساكنين مدرسه نباشد بعيد نيست جواز آن مگر آن كه احراز شود كه منع از ديگران در وقف قيد شده س 1184 - شخصى يك قطعه زمين بدون آب را كه نزد جمعى از مردم معروف به موقوفه حضرت سيد الشهداء عليه السلام است بنام ملك خود به ثبت داده و درخت كارى كرده و نصف آن را يكى از فرزندانش خريدارى نموده و مبلغى هم خرج كرده بعد از خريدارى عده‌اى از معتمدين گفته‌اند زمين باغ موقوفه است و پدرش تا حين وفات منكر بوده لكن موقع وفات سخن آنان را قبول كرده و چون اجاره اين قسمت زمين سابقا در هر دو سال پنجاه من گندم بوده معادل مقدار مزبور را به مصرف خرج سوگوارى مىرساند فعلا تكليف مشار اليه را نسبت به مصرف خود و ورثه و نقل و انتقال زمين و اشجار معين فرمائيد.

جواب: در فرض سؤال اشجار ملك غارس است و اصل ملك را اگر مىداند موقوفه

است بايد به مقدار اجرة المثل سابق با اذن متولى شرعى به مصرف موقوفه برساند پس اگر آنچه مصرف نموده كمتر از اجرة المثل سابق بوده بايد بقيه را هم به مصرف برساند و در آينده از متولى اجاره نمايد و اگر متولى ندارد توليت با حاكم شرع است و در هر حال لازم است وقف را به ثبت اوقاف برساند كه محفوظ بماند.

سؤال 1185 - درختى موقوفه است و در زمين موقوفه هم مغروس است شاخه آن درخت داخل در ملك زيد شده وزيد مىخواهد در ملك خود خانه بسازد وعرف محل نيز طورى است كه هر شاخه‌اى از ملك همسايه داخل در ملك همسايه ديگر شود او حق منع ندارد در اين صورت شرعا مىتواند شاخه درخت وقف را قطع كند يا نه.

جواب: در فرض مسأله اگر حقى از صاحب درخت بر صاحب ملك معلوم نباشد صاحب ملك مىتواند به صاحب درخت يا به متولى وقف بگويد آن مقدار از شاخه كه در ملك من آمده قطع كن و اگر قطع نكرد خودش حق دارد قطع نمايد و فرق بين وقف و غير وقف نيست وعرف محل در اين مورد موجب تغيير حكم شرع نيست.

سؤال 1186 - يك جلد كلام الله مجيد را كسى وقف بر محل معينى نموده ولى چون كلام الله در آن محل خيلى جمع شده اين قرآن به كلى از استفاده افتاده در اين صورت جايز است انتقال به محل ديگرى بدهند يا نه.

جواب: در صورتى كه هيچ مورد استفاده نمىباشد ببرند محل ديگر كه از آن استفاده شود اشكالى ندارد.

سؤال 1187 - (1) مرحوم پدرم تقريبا در حدود سيصد متر مربع زمين وقف كرده متولى آن را اصلح اولاد خود قرار داده و در متن وقف نامه شرط كرده است كه هر گاه درخت در ملك مزبور خشك شد يا لازم شد استفاده شود اختيار آن با متولى مىباشد بفرمائيد آيا متولى مىتواند در ملك مزبور مقدار شصت متر

مربع ساختمان جهت سكونت خود بسازد يا خير ضمنا متولى در روستاى مذكور فاقد خانه مسكونى مى باشد.

سؤال 1188 - (2) در مورد ملك نامبرده از مال الاجاره ملك مزبور واقف در متن وقف نامه مبلغ يك تومان را تصريح نموده است كه صرف ذكر مصيبت شود و در سطر 12 همين وقف نامه تصريح نموده كه تتمه آن حق التوليه متولى مىباشد با توجه به مورد تصريح شده كه مىگويد تتمه آن حق التوليه مىباشد آيا از اجاره ملك مزبور همان مبلغ يك تومان بايد صرف ذكر مصيبت شود يا اين كه بايد اجاره ملك مزبور به قيمت عادلانه روز تعيين و صرف ذكر مصيبت شود.

سؤال 1189 - (3) چون ملك نامبرده فوق در جهت رودخانه قرار دارد هر ساله مبالغى خسارات در اثر سيل به ملك مزبور وارد مىشود و تا كنون خسارات وارده را متولى جبران كرده است آيا متولى مىتواند خسارات وارده را از اجاره كسر كند يا خير.

ج (1) - مال الاجاره زمينى را كه متولى آن را ساختمان مىكند با نظر اهل خبره معين كنند و هر سال به مصرف وقف برسانند مانعى ندارد.

ج (2) - بايد مال الاجاره ملك مزبور در زمانى كه وقف شد معين شود و نسبت يك تومان با مجموع مال الاجاره ملاحظه شود و همان نسبت در مصرف عوائد و مال الاجاره فعلى مراعات شود مثلا اگر مال الاجاره ملك در زمان وقف 12 ريال بوده فعلا بايد پنج ششم مال الاجاره صرف اقامه عزا شود و يك ششم باقى حق التوليه متولى است.

ج 3 - چنانچه متولى خسارات وارده را تبرعا جبران نموده حق كسر نمودن از مال الاجاره را ندارد ولى اگر به قصد اين كه طلب خود را از عوائد وقف بردارد خرج كرده مىتواند خرجى را كه جهت وقف نموده از مال الاجاره كسر كند.

سؤال 1190 - زمينهاى موقوفه‌اى در مسير خيابان واقع شده ولى قبلا به صورت محوطه و داراى ديوار بوده است در اين صورت براى عابرين جهت عبورشان اشكالى هست يا اين كه چون اين افراد عبورشان دخالتى در تصرف اوليه نداشته مانند زمينهاى مباح بلا مانع است.

جواب: با علم به وقف بودن و مغصوب بودن فعلى احتياط ترك عبور است و در صورت اضطرار مال الاجاره عبور را در مدت هر سال به ذمه بگيرند و با اذن متولى شرعى به مصرف وقف برسانند و در صورت جهل به مصرف در مطلق خيرات صرف نمايند.

سؤال 1191 - شخصى در اراضى موقوفه عامه كه قبلا باغ و يا مزروعى بوده جهت توسعه اماكن با اجازه و اجاره متصديان موقوفه عامه و يا از اداره اوقاف محلى احداث بناء مسكونى نموده و مدت اجاره را نود ساله قرار داده مثلا هر ساله چهل تومان به متصديان موقوفه بپردازد و در راه معينى عند الواقف صرف وخرج شود الان مدت بيست سال گذشته و فعلا قيمت همه اجناس به چند مقابل ارتقاء يافته و هم بخشنامه از اداره مركز اوقاف آمده مدت اجاره بيش از ده سال باطل است در اين صورت آيا تجديد اجاره با امتناع مستأجر كه فقط همان سالى چهل تومان را مىخواهد بدهد محكوم به غصبيت است يا خير مستدعى است كه آنچه حكم خدا است مرقوم فرمائيد.

جواب: از موضوع شخصى اطلاع ندارم بطور كلى در مثل مورد سؤال چنانچه از متولى شرعى اجاره شده و متولى هنگام اجاره دادن صلاح وقف را در نظر گرفته اجاره مزبوره صحيح است ولى ترقى فاحش مال الاجاره بعد از گذشتن مدتى از زمان اجاره بعيد نيست كاشف از غبن در اجاره وقف باشد لذا احتياط اين است كه اجاره فسخ و طبق معمول زمان اجاره تنظيم شود.

سؤال 1192 - شخصى ملك وقفى را اجاره داده است بفلان مبلغ به شخصى و شخص ديگرى بيش از اولى اجاره مىكند در اين صورت موجر مىتواند اجاره را فسخ كند و به دومى اجاره بدهد يا نه.

جواب: اگر موجر، متولى شرعى ملك موقوفه يا وكيل از جانب او بوده است و در حال انشاء عقد اجاره اجرة المثل موقوفه مطابق اجرة المسمى بوده است بطورى كه اجاره غبنيه نبوده است و اختيار فسخ هم براى حفظ قرار نداده است نمىتواند اجاره را فسخ كند و الا مىتواند و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيه لازم است.

سؤال 1193 - هر گاه كسى درخت ميوه را وقف كند يا مثلا گوسفند آبستن را آيا ميوه‌اى كه در حال وقف نمودن بر درخت موجود است و هم چنين حملى كه در گوسفند در حال وقف هست حكم وقف را دارد يا نه.

جواب: حكم وقف را ندارد و به ملك واقف باقى است بلى در پشمى كه در حال وقف بر گوسفند است و همين طور در شيرى كه در همان حال در پستان او است مراعات احتياط ترك نشود


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -