انهار
انهار
مطالب خواندنی

(۳۹) در باره رد مظالم

بزرگ نمایی کوچک نمایی
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِمِ
وَ اَلسَّلاَمُ عَلَى عِبَادِ اَللَّه
مطالبی مختصر پیرامون «رد مظالم»
   
فهرست محتوا:
(۱) «رد مظالم» چیست؟
(۲) به چه کسی باید «رد مظالم» داد؟
(۳) اقسام «رد مظالم = مظلمه»:
(۴) توضیح مرحوم امام خمینی در مورد «مظلمه معنوی»
(۵) تذکری مهم در باره رفع «مظلمه معنوی»
(۶) اگر ندانیم به چه کسی مدیون هستیم
(۷) برخی از موارد «رد مظالم»
(۸) چگونگی محاسبه و پرداخت «رد مظالم»
(۹) احادیث در باره «رد مظالم العباد»
(۱۰) آیا برای دادن «رد مظالم» اجازه از حاکم شرع واجب است؟
(۱۱) آیا با کسب اجازه از دفتر مرجع تقلید می توان رد مظالم را به سادات فقیر داد؟
(۱۲) «اقباض» شرط ادای «رد مظالم»
(۱۳) دعا برای خارج شدن از «رد مظالم»
   
(۱) «رد مظالم» چیست؟
«رد مظالم» به اموال و بدهی هایی گفته می شود که انسان از روی ظلم یا بی عدالتی از بندگان خدا گرفته یا مالی که به کسی بدهکار است ولی نپرداخته است یا اموالی که به حرام ىا غیر حرام در دست انسان است ولی صاحبش را نمى‏ شناسد یا اگر می شناسد دیگر به او دسترسی ندارد.
   
(۲) به چه کسی باید «رد مظالم» داد؟
«رد مظالم» را باید یا به مجتهد داد و یا با اجازه مجتهد جامع شرایط به فقیر داد.
   
(۳) اقسام «رد مظالم = مظلمه»:
«مظلمه» دو قِسم است:
(۱) مالی و مادّی، {پول یا غیر پول و جنس}
(۲) معنوی، مانند: {غیبت، دروغ، تهمت، صدمه جانی، هتک حرمت، فحاشی، آبروریزی و...}
در مورد «مظلمه مالی و مادّی»؛ باید آن را با شرحی که خواهد آمد به صاحبش داد.
در مورد «مظلمه معنوی»؛ مثلاً غیبت، باید توبه کند و در صورت امکان از او حلالیت بطلبد و به نحوی جبران کند.
   
(۴) توضیح مرحوم امام خمینی در مورد «مظلمه معنوی»
کسی که خدای نخواسته، مرتکب غیبت شده است، واجب نیست از شخصی که غیبت‌ او را کرده است، حلالیّت خواسته و رضایت وی را بدست آورد؛ بلکه صرف پشیمانی و توبه از گناه و ترک غیبت، کافی است؛ و چنانچه حلالیّت بخواهد، امّا او حلال نکند و یا این که وی به هر طریقی، از این که غیبت او را کرده‌اند، آگاه شده و بگوید: من حلال نمی‌کنم، تکلیفی غیر از توبه بر عهده غیبت‌کننده نبوده و با این حال، اگر توبه کند، توبه وی محقّق شده است و کفایت می‌کند.
استفتاءات، ج۲، ص۶۱۷.
(۵) تذکری مهم در باره رفع «مظلمه معنوی»
لازم به ذکر است که واجب نبودن طلب رضایت، نافی اهمیّت و ارزش اخلاقی آن نیست؛ مضافا این که به جهت وجود قول به لزوم، از نظر فقهی مطابق با احتیاط نیز می‌باشد.
به همین جهت مرحوم امام، لزوم و اهمیت اخلاقی طلب رضایت در صورت امکان و عدم فساد را گوشزد نموده و می‌فرمایند: « پس بر هر مُسلِم غیور دینداری لازم است ... و اگر خدای نخواسته تاکنون دارای این عمل زشت [بوده]، از آن توبه کند، و در صورت امکان و عدم فساد، از صاحبش استرضاء و استحلال نماید، و الّا برای او استغفار کرده و ترک این خطیئه را نموده و ...»
چهل حدیث ص ۳۱۱.
   
(۶) اگر ندانیم به چه کسی مدیون هستیم
سؤال: گاهی به عللی (مانند: کم سن بودن، فراموشی، و...) به خاطر نداریم که به چه کسی مدیون هستیم یا از چه کسی پول قرض گرفته یا خدای ناکرده بدون اجازه برداشته ایم و بعدا هم پرداخت نکرده ایم یا به اموال چه کسی صدمه زده ایم و حالا هم دیگر آن اشخاص را نمی‌شناسیم، در چنین مواردی باید چکار کنیم؟
پاسخ: اگر صاحبش را می‌شناسیم باید او را پیدا کنیم تا طلبش را ادا کنیم یا از او حلالیت بطلبیم؛ ولی اگر به هیچ وجه انسان نتواند صاحبش پیدا کند، در این صورت با اجازه مرجع تقلید اموال و یا قیمت آن‌ها را (در صورتی که اموال از بین رفته باشد) به فقرا صدقه بدهد.
   
(۷) برخی از موارد «رد مظالم»
آن‌چه ذکر می شود فقط برخی از موارد «رد مظالم» است وگرنه مصادیق «رد مظالم» زیادند.
(۱) مال پیدا شده (لُقَطَة) که صاحب آن را نمی‌شناسد و از پیدا شدنش مأیوس است.
(۲) مالی که قرض کرده و طلبکار را فراموش کرده یا به او دسترسی ندارد.
(۳) آن‌چه انسان در بین اموال خود می‌یابد و یقین دارد که مِلک خودش نیست.
(۴) مالی را که شخصی غصب کرده ولی دیگر صاحب آن را پیدا نمی‌کند.
(۵) شخصی که در خدمت «ظَلَمة» بوده و به دستور او اموالی را از مردم گرفته است، ولی صاحبان آن‌ها را پیدا نمی‌کند.
(۶) زرگری که می‌داند خرده‌های طلا و نقره بجا مانده در محل کار، مال مردم است و صاحبان آن‌ها راضی نیستند، ولی آن‌ها را نمی‌شناسد.
(۷) همه ارباب حرفه‌ها که مقداری از مال، نزد آنان می‌ماند و دارای ارزش می‌باشد و صاحبان آن را نمی‌شناسند. در این مورد اگر در ابتدای قرار داد، شرط عفو کنند، دیگر نیاز به رد مظالم نیست.
(۱) مالی‌که از مراجعه‌کنندگان یا میهمانان در محل کار یا منزل و...، جا مانده است و مالکش معلوم نیست.
   
(۸) چگونگی محاسبه و پرداخت «رد مظالم»
(۱) اگر شخص مقدار آن را می‌داند همان مقدار را در صورت نومیدی از یافتن صاحبان آن با اجازه مرجع تقلید، صدقه بدهد.
(۲) اگر مقدار آن را نمی‌داند به هر مقداری که یقین دارد، آن را صدقه بدهد.
(۳) اگر مقدار را به هیچ وجه نمی‌داند باید یک پنجم مالی که در آن حرام قرار دارد را به نیت ادای وظیفه اعم از خمس و صدقه با اجازه مرجع تقلید صدقه بدهد.
(۴) اگر ورثه می‌دانند میان اموال میت مال حرام وجود دارد، چنانچه صاحبان شان را می‌شناسند اموال شان را به صاحبان آن‌ها بازگردانند، اگر صاحبان اموال را نمی‌شناسند و امکان شناسایی آن‌ها هم وجود ندارد باید با اجازه مرجع تقلید به مقداری که یقین دارند مال دیگران است را به فقرا صدقه بدهند، اگر مقدار را هم نمی‌دانند یک پنجم اموال را به با اجازه مرجع تقلید به نیت قصد ادای وظیفه اعم از خمس و صدقه به فقرا صدقه بدهند.
(۵) اگر میت وصیت کرده باشد که فلان مبلغ بابت رد مظالم بدهند، لازم است آن مبلغ را با اجازه مرجع تقلید به فقرا صدقه بدهند، در این صورت حتی اگر مقدار مال مورد وصیت بیش از ثلث مال میت باشد باید به آن عمل شود.
(۶) اگر ورثه نمی‌دانند که در مال میت مال حرامی وجود دارد یا نه؟ و میت وصیت هم نکرده باشد، ولی ورثه احتمال می‌دهند که در مال میت مال حرامی وجود داشته باشد، در این فرض لازم نیست چیزی بابت «رد مظالم» به فقرا صدقه بدهند، اما اگر به نیت «رد مظالم» و یا صدقه از جانب میت به فقرا اموالی را صدقه بدهند مستحب است.
   
(۹) احادیث در باره «رد مظالم العباد»
(۱) عن عليِّ بنِ أبي حمزةَ : كانَ لي صَديقٌ مِن كُتّابِ بَني اُميّةَ فقالَ لي : استأذنْ لي عن أبي عبدِ اللّه ِ عليه السلام، فاسْتَأذَنتُ لَه علَيهِ، فأذِنَ لَه، فلَمّا أنْ دَخلَ سَلّمَ و جَلسَ، ثُمّ قالَ: جُعِلتُ فِداك، إنّي كنتُ في دِيوانِ هؤلاءِ القَومِ فأصَبْتُ مِن دُنياهُم مالاً كثيراً، و أغمَضتُ في مَطالِبهِ ... فهَل لي مَخرَجٌ مِنهُ؟ قالَ : إنْ قُلتُ لكَ تَفْعَلْ؟ قالَ: أفعَلُ. قالَ لَهُ: فاخْرُجْ مِن جميعِ ما اكْتَسَبتَ في دِيوانِهِم، فمَن عَرَفْتَ مِنهُم رَدَدْتَ علَيهِ مالَهُ، و مَن لَم تَعْرِفْ تَصَدّقْتَ بهِ، و أنا أضْمَنُ لكَ على اللّه ِ عزّ و جلّ الجَنّةَ.
به نقل از على بن ابى حمزه: دوستى داشتم كه از دبيران بنى اميّه بود؛ به من گفت: از امام صادق عليه السلام براى من اجازه ملاقات بگير. من از حضرت اجازه خواستم و ايشان اجازه داد. وقتى آن مرد به حضور حضرت رسيد، سلام كرد و نشست و سپس گفت: فدايت شوم، من در دستگاه ادارى اين جماعت كار مى كردم و از دنياى آنان به مال و منال فراوانى رسيدم و براى به دست آوردن آن ، چشم بر هم نهادم (به حلال و حرام توجّهى نكردم) ... آيا راهى براى بيرون آمدن [از اين وضع ]دارم؟ فرمود: اگر برايت بگويم انجام مى دهى؟ عرض كرد: انجام مى دهم. فرمود: از تمام مال و ثروتى كه در دستگاه ادارى آنها به دست آورده اى خودت را خلاص كن. كسانى را كه مى شناسى مالشان را به آنها برگردان و كسانى را كه نمى شناسى از طرفشان صدقه بده. در اين صورت ، من براى تو ضمانت مى كنم كه خداوند عزّ و جلّ تو را به بهشت برد.
الکافی، ج۵، ص۱۰۶، ح۴.
(۲) عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: اَلظُّلْمُ ثَلاَثَةٌ ظُلْمٌ يَغْفِرُهُ اَللَّهُ وَ ظُلْمٌ لاَ يَغْفِرُهُ اَللَّهُ وَ ظُلْمٌ لاَ يَدَعُهُ اَللَّهُ فَأَمَّا اَلظُّلْمُ اَلَّذِي لاَ يَغْفِرُهُ فَالشِّرْكُ وَ أَمَّا اَلظُّلْمُ اَلَّذِي يَغْفِرُهُ فَظُلْمُ اَلرَّجُلِ نَفْسَهُ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اَللَّهِ وَ أَمَّا اَلظُّلْمُ اَلَّذِي لاَ يَدَعُهُ فَالْمُدَايَنَةُ بَيْنَ اَلْعِبَادِ .
آقا امام باقر(عليه السّلام) فرمود: ستم بر سه گونه است: ستمى كه خدا می‌آمرزد، و ستمى كه خدا نمی‌آمرزد، و ستمى كه خدا از آن صرف نظر نمی‌كند. اما ستمى كه خدا نمی‌آمرزد شرك است، و آنكه خدا می‌آمرزد ظلم به نفس است، و آن ستمى كه از آن صرف نظر نمی‌كند ديونى است كه بنده‌ها به يك ديگر دارند.
الکافي، ج۲، ص۳۳۱.
(۳) عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ما يَأخُذُ المَظلومُ مِن دِينِ الظَّالِمِ أكثَرُ ممّا يَأخُذُ الظَّالِمُ مِن دُنيا المَظلومِ.
امام باقر عليه السلام : آنچه ستمديده از دين ستمگر مى گيرد بيشتر است از آنچه ستمگر از دنياى ستمديده مى ستاند .
بحار الأنوار، ج ۷۵، ص ۳۱۱، ح ۱۵.
(۴) (أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) وقد سألَهُ شَيخٌ مِن النَّخَعِ، إنّي لَم أزَلْ والِيا مُنذُ زَمنِ الحَجّاجِ إلى يَومي هذا، فهَلْ لي مِن تَوبةٍ؟ قالَ: فَسَكتَ، ثُمّ أعَدْتُ علَيهِ، فقالَ (علیه السلام) لا، حتّى تُؤَدّيَ إلى كُلِّ ذي حَقٍّ حقَّهُ.
آقا امام باقر (عليه السلام) در پاسخ به يكى از بزرگان نخع كه از حضرت سؤال کرده بود که: من از زمان حَجّاج تا كنون والى هستم آيا توبه من پذيرفته مى شود؟ خاموش ماند، سپس او سؤالش را تكرار كرد حضرت (علیه السلام) فرمود: نه، مگر آن كه حقّ هر حقّ دارى را به او برگردانى.
الكافی، ج ۲، ص ۳۳۱.
رجوع کنید به کتاب ارزشمند «وسایل‌الشیعة إلی تحصیل مسایل الشریعة؛ بَابُ وُجُوبِ رد الْمَظَالِمِ إِلَى أَهْلِهَا وَ اشْتِرَاطِ ذَلِكَ فِي التَّوْبَةِ مِنْهَا فَإِنْ عَجَزَ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ لِلْمَظْلُومِ، از تألیفات مرحوم شیخ حر عاملی.
(۱۰) آیا برای دادن «رد مظالم» اجازه از حاکم شرع واجب است؟
آیةالله العظمی امام خامنه ای: براى اين کار احوط - استحبابی - آن است که از حاکم شرع اذن بگيرد.
آیةالله العظمی سیستانی: بنابر احتیاط باید از مرجع تقلید اجازه بگیرد.
آیةالله العظمی مکارم شیرازی: با اجازه حاكم شرع صرف نيازمندان مى‌شود.
نکته: به صاحبان وجه اجازه داده می شود ماهیانه تا ۴۰۰ هزار تومان به نیازمند داده شود و مابقی را باید به دفتر بدهند یا اجازه بگیرند و صرف در مورد مصرف کنند.
آیةالله العظمی شبیری زنجانی: باید با اجازه حاکم شرع به فقیر صدقه داده شود.
   
سوال:
(۱۱) آیا با کسب اجازه از دفتر مرجع تقلید می توان رد مظالم را به سادات فقیر داد؟
پاسخ:
آیةالله العظمی امام خامنه ای: اشکال ندارد هر چند احتیاط در ترک آن است.
استفتاء اینترنتی پایگاه اطلاع رسانی آیةالله العظمی امام خامنه ای، شماره استفتاء: ۶۱۰۳۹۵.
آیةالله العظمی مکارم شیرازی: با کسب اجازه از مجتهد می تواند رد مظالم را به فقیری که شیعه است پرداخت نماید و تفاوتی ندارد فقیر از سادات باشد یا خیر.
استفتاء اينترنتی پايگاه اطلاع رسانی حضرت آيةالله العظمی مکارم، کد رهگیری: ۹۴۱۰۲۵۰۰۱۴.
آیةالله العظمی سیستانی: جایز است.
استفتاء اينترنتی پايگاه اطلاع رسانی حضرت آيةالله العظمی سیستانی، کد استفتاء: ۴۳۵۲۷۳.
آیةالله العظمی وحید خراسانی: اشکالی ندارد.
استفتاء اينترنتی پايگاه اطلاع رسانی حضرت آيةالله العظمی وحید خراسانی.
آیةالله العظمی شبیری زنجانی: پرداخت رد مظالم به فقیر سید در فرض سوال مانعی ندارد.
استفتاء اينترنتی پايگاه اطلاع رسانی حضرت آيةالله العظمی شبیری زنجانی، شماره سوال: ۲۵۹۶۷.
آیةالله العظمی فاضل لنکرانی: دادن رد مظالم با اجازه دفتر مرجع تقلید به سید فقیر اشکال ندارد.
استفتاء اينترنتی پايگاه اطلاع رسانی حضرت آيةالله العظمی فاضل لنکرانی، کد رهگیری: ۹۴۰۴۲۰۰.
(۱۲) «اقباض» شرط ادای «رد مظالم»
یکی از نکاتی که پیرامون هر صدقه و از جمله «رد مظالم» توجه به آن حائز اهمیت است، مسأله «اشتراط اقباض» است؛ یعنی صدقه آن‌گاه صدقه تلقی می‌گردد که به‌دست فقیر یا وکیل وی برسد.
بر این اساس، کنار گذاشتن مالی به‌عنوان «رد مظالم»، «رد مظالم» محسوب نمی‌گردد و تا وقتی به‌دست خود فقیر یا وکیل خاص یا عام او (مجتهد جامع‌الشرایط) نرسیده، ذمّه شخص، مشغول است و همچنان شرعاً مدیون و بدهکار است.
   
(۱۳) دعا برای خارج شدن از «رد مظالم»
سید بن طاووس (رحمه‌الله) در مهج‌الدعوات از آقا رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) روایت کرده که جبرئیل به آن حضرت گفت: ای محمد! هرکس از امت تو را مظلمه‌ای باشد که نتواند آن را به صاحبش ادا کند و نتواند از او حلالیت بطلبد، این دعا را بخواند. خدای تعالی آن مظلمه را ادا کند و صاحب مظلمه را از او راضی نماید. (ولی اگر بتواند باید رد کند و صاحبش را راضی کند.)
یا نُورَ السَّمواتِ وَ الْأَرْضِ یا غَوْثَ الْمُسْتَغیثینَ وَ یا جارَ الْمُسْتَجیرینَ اَنْتَ الْمَنْزِلُ بِکَ کُلُّ حاجَهٍ اَسْتَغْفِرُکَ وَ اَتُوبُ اِلَیْکَ مِنْ مَظالِمٍ کَثیرَهٍ لِعِبادِکَ قَبْلی اَللّهُمَّ فَاَیُّما عَبْدٍ مِنْ عَبیدِکَ اَوْ اَمَهٍ مِنْ اِمائِکَ کانَتْ لَهُ قِبَلی مَظْلِمَهٌ ظَلَمْتُها اِیّاهُ فی نَفْسِهِ اَوْ فی عِرْضِهِ اَوْ فی مالِهِ اَوْ فی اَهْلِهِ وَ وَلَدِهِ اَوْ غَیْبَهٍ اِغْتَبْتُهُ بِها اَوْ تَحامُلٍ عَلَیْهِ بِمَیْلٍ اَوْ هَوَیً اَوْ اَنْفَهٍ اَوْ حَمِیَّهٍ اَوْ رِیاءِ اَوْ عَصَبِیَّهٍ غَائِباً کانَ اَوْ شاهِداً حَیًّا کانَ اَوْ مَیَّتاً فَقَصُرَتْ یَدی وَضاقَ وَسْعی عَنْ رَدِّها اِلَیْهِ وَ التَّحَلُّلِ مِنْهُ فَاَسْئَلُکَ یا مَنْ یَمْلِکُ الْحاجاتِ وَ هِیَ مُسْتَجیبَهٌ بِمَشیَّتِهِ وَ مُسْرِعَهٌ اِلی اِرادَتِهِ اَنْ تُصَلَّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تُرْضیهُ عَنّی بِما شِئْتَ مِنْ خَزائِنِ رَحْمَتِکَ ثُمَّ هَبْ لی مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً اِنَّهُ لا یَنْقُصُکَ الْمَغْفِرَهُ وَ لا یَضُرُّکَ الْمَوْهِبَهُ رَبِّ اَکْرِمْنی بِرَحْمَتِکَ وَ لا تُهینی بِذُنُوبی اَنَّکَ واسِعُ الْمَغْفِرَهِ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
مهج‌الدعوات.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -