انهار
انهار
مطالب خواندنی

نخستین مرد و زنی که به پیامبر ایمان آوردند

بزرگ نمایی کوچک نمایی
پیشقدمترین زنان؛ خدیجه بود
پیشرفت آیین اسلام و نفوذ آن در جهان، تدریجی بوده است در اصطلاح قرآن، به کسانی که در پذیرفتن و نشر آن پیشگام بوده اند: السابقون گفته می شود. و سبقت به گرایش به آیین پیامبر در صدر اسلام ملاک فضیلت و برتری بود. بنابراین با کمال بی طرفی و از روی مدارک صحیح موضوع را مورد بررسی قرار می دهیم.
از مسلمات تاریخ است که خدیجه نخستین زنی است که به پیامبر ایمان آورده است و در این موضوع مخالفی به چشم نمی خورد.
ما برای اختصار یک سند مهم تاریخی را که تاریخ نویسان از یکی از زنان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم نقل کرده اند در این جا می آوریم:
عایشه می گوید: من پیوسته بر اینکه روزگار خدیجه را درک نکرده بودم تاسف می خوردم و از علاقه و مهر پیامبر به او همیشه تعجب می کردم. زیرا پیامبر او را زیاد یاد می کرد؛ و اگر گوسفندی می کشت سراغ دوستان خدیجه می رفت و سهمی برای آنها می فرستاد.
روزی رسول گرامی خانه را ترک می گفت در آن حال خدیجه را یاد می کرد و قدری از او تعریف نمود. سرانجام کار به جایی رسید که من نتوانستم خودم را کنترل کنم با کمال جرأت گفتم: وی یک پیرزنی بیش نبود و خدا بهتر از آن نصیب شما کرده است!
گفتار من اثر بدی در رسول خدا گذارد. و آثار خشم و غضب در پیشانی او ظاهر گردید و فرمود: ابداً چنین نیست... بهتر از آن نصیب من نگشته او هنگامی به من ایمان آورد که سراسر مردم در کفر و شرک به سر می بردند او اموال و ثروت خود را در سخت ترین مواقع در اختیار من گذارد . خدا از او فرزندانی نصیبم نمود که به دیگر همسرانم نداد.
پیش قدمترین مردان، علی بود
شهرت قریب به اتفاق میان تاریخ نویسان اعم از سنی و شیعه این است که نخستین کسی که از مردان ایمان به پیامبر آورد علی بود.
علی علیه السلام خود در خطبه «قاصعه»در این باره می فرماید: در آن زمان، اسلام در خانه ای نیامده بود، مگر در خانه رسول خدا و خدیجه، و من سوم ایشان بودم نور وحی و رسالت را می دیدم و بوی نبوت را استشمام می کردم...
ابن اثیر در «اسد الغابة»، ابن حجر در «الاصابه» در ترجمه «عفیف کندی» و بسیاری از دانشمندان تاریخ داستان زیر را از او نقل می کنند که او گفت:
در روزگار جاهلیت وارد مکه شدم و میزبانم عباس بن عبدالمطلب بود و ما دو نفر در اطراف کعبه بودیم . ناگهان دیدم مردی آمد در برابر کعبه ایستاد و سپس پسری را دیدم که آمد و در طرف راست او ایستاد چیزی نگذشت زنی را دیدم که امد و در پشت سر آنها قرار گرفت و من مشاهده کردم که این دو نفر به پیروی از آن مرد، رکوع و سجود می نمودند. این منظره بی سابقه حس کنجکاوی مرا تحریک کرد که جریان را از عباس بپرسم او گفت:
آن مرد محمد بن عبدالله و آن پسر برادر زاده او و زنی که پشت آنها ست همسر محمد است. سپس گفت: برادرزاده ام می گوید: که روزی خواهد رسید که خزانه های «کسری» و «قیصر» را در اختیار خواهد داشت. ولی بخدا سوگند روی زمین کسی پیرو این آیین نیست جز همین سه نفر. سپس راوی گوید: ایکاش من چهارمین نفر انها بودم.
منبع: فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، آیت الله جعفر سبحانی

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -