اين روزها موضوع مذاکره با امريکا به صورت گستردهاي در رسانههاي داخلي و خارجي مطرح شده است. سخنان مقام معظم رهبري درباره نرمش قهرمانانه نيز در برخي رسانهها بهگونهاي تفسير شده که گويا ايشان نيز مجوز سازش با امريکا را براي دولتمردان صادر کردهاند! در اينباره نکاتي را متذکر ميشويم:
1. استقبال رسانههاي خارجي از ديدار اوباما و روحاني
روزنامه وال استريت ژورنال نوشته است: دولت امريکا خود را براي ديدار با مقامات ايراني در حاشيه اجلاس آماده ميکند. بي بي سي نيز ميگويد: امريکا پذيرفته است که راهي کم هزينهتر، آسانتر، و واقعيتر به جز معامله با ايران وجود ندارد. اين شبکه در ادامه ضمن اظهار خوشحالي ميافزايد: روزنامههاي تهران از احتمال ديدار روحاني و اوباما در اجلاس سازمان ملل سخن گفته و مقالاتي بر خلاف گذشتهها در مدح مذاکره و حل مشکلات خارجي نوشتهاند.
2. تلاش رسانههاي خارجي براي انجام مذاکرات
رسانههاي غربي در طي اين مدت در حال گفتمان سازي براي انجام اين مذاکره هستند؛ بي بي سي ضمن تحسين مقاله آقاي روحاني در واشنگتن پست مينويسد: مقاله آقاي روحاني نسبت به مقاله آقاي پوتين بسيار صلح جويانه است. نشنال اينترست نيز به غربيها و امريکا هشدار ميدهد که از اين فرصت طلايي غفلت نکنند زيرا "دولت جديد ايران دري را باز کرده و امريکا بايد خيلي احمق باشد که از آن عبور نکند." العربيه هم همين هشدار را به نحوي به هر دو طرف ميدهد و ميگويد: روحاني فرصت کمي دارد تا در پرونده هستهاي و رابطه با امريکا تحول ايجاد کند و در صورت ناکامي، باز هم اصولگرايان زمام امور را به دست خواهند گرفت.
3. زمينه سازي براي تعليق هستهاي
صداي امريکا به نحوي آقاي روحاني را تشويق به تعليق ميکند و ميگويد: روحاني در 2003 نشان داد ميتواند آيت ا... خامنهاي را براي تعطيلي بخشي از فعاليتهاي اتمي ايران در کوتاه مدت قانع کند. از اين اظهارات استفاده ميشود که غربيها هرچند به ظاهر شعار مذاکره را سر ميدهند ولي باز هم بر همان راهبرد قبلي - تعليق هستهاي هر چند به صورت محدود- اصرار ميورزند.
4. زمينه سازي براي تعليق دائم
در اين راستا ميتوان به سخنان آقاي احمد شيرزاد که با اظهاراتش از تريبون مجلس ششم راديو رژيم صهيونيستي را شاد کرده و مورد اعتراض جدي آقاي کروبي رئيس مجلس وقت قرار گرفته بود، اشاره کرد. وي که سال 84 در مقالهاي با عنوان زهر مار هستهاي، نوشته بود انرژي هستهاي براي ايران صرف نميکند، در جديدترين اظهاراتش در مصاحبه با روزنامه آرمان بر همان سخنان تاکيد کرده در پاسـخ به اين پرسش که " کدام قسمت از انرژي هستهاي وجود دارد که به نظر شما در ايران قابل استفاده و مفيد خواهد بود؟ ميگويد "اين بخشها بخش نظامي نيست، بخش توليد انرژي هم به نظر من نميتواند باشد. ما در بحث پزشکي هستهاي يا در بحثهاي تحقيقاتي و... ميتوانيم به فعاليتهاي هستهاي خود ادامه دهيم که براي اين کار نيازي به اورانيوم غني شده نداريم و اگر نيازي هم باشد مقدار آن کم و قابل تهيه در بازار خواهد بود." يعني نيازي به غنيسازي نيست و بايد تعطيل شود! اين روزنامه در ادامه تلاش ميکند با اين سـؤال معنادار از شيرزاد که"در اين سالها شايعاتي از بعضي شهرها مثل نطنز و اراک و اصفهان و بوشهر شنيده ميشد درباره تاثير منفي اين تکنولوژي. اين شايعات تا چه اندازه مبتني بر واقعيتهاي علمي بود؟" افکار عمومي را بر ضد چنين دانش مهم و استراتژيک تحريک کند. آقاي شيرزاد در پاسـخ به اين پرسش ميگويد" نگهداري اورانيوم خطرناک و مشکلساز است. حتي کيک زرد تابش بيشتري نسبت به خاک اورانيوم دارد و حتي همان خاک طبيعي اورانيوم هم بدون خطر نيست؛ يعني کساني که در نزديکي منابع اورانيوم زندگي ميکنند گاه با مشکلاتي مواجه ميشوند و سلامتيشان تحت تاثير قرار ميگيرد که در طبيعت اين مواد پخش است، وقتي اين مواد در کنار هم قرار ميگيرند، تابش بيشتري از خود توليد ميکنند و به شکل زنجيروار عمل پرتوزايي بسيار خطرناکتر خواهد بود." اين مصاحبه در اکثر سايتهاي اصلاح طلب و اعتدال انعکاس گستردهاي داشته است. ظاهراً اين روزنامهها و سايتهاي زنجيرهاي در تلاشند با ترتيب دادن اينگونه مصاحبهها و اظهارنظرهاي کارشناسانه! زمينه سازش و وادادگي کامل را فراهم کنند و براي اين کار لازم ميدانند افکار عمومي را آماده سازند. به راستي آيا سران کشورهاي پيشرفته دنيا از امريکا گرفته تا آلمان و فرانسه و روسيه که تاکنون انحصار اين دانش را در اختيار داشتهاند و حتي استفاده نظامي هم کردهاند، احساس خطري براي کشورشان نداشتهاند که اين جماعت اصلاحطلب به خطر آن پي برده است؟!
5. البته ممکن است غربيها بخواهند در اين راستا گامهاي مثبتي بردارند که اين گامها نيز در راستاي اهداف و منافع ملت ايران برداشته نميشود بلکه منافع گروههاي مورد حمايتشان در داخل، هدف اصلي است. در اين رابطه جک استراو در مصاحبه با راديو فردا به غربيها هشدار ميدهد "من شاهد اين بودم که چگونه قدرت خاتمي به دليل برخي تصميمهاي نامناسب امريکا تحت الشعاع قرار گرفت. گنجاندن ايران در يک گروه با حکومتهاي بسيار بدي چون کره شمالي و عراق با عنوان شرارت، اشتباهي بود که من اميدوارم دوباره شاهد آن نباشيم." گري سيک نيز ضمن هشدار به امريکاييها اظهار داشته است: اوباما و روحاني هر دو بايد تا 6 ماه آينده به راه حل برسند؛ در غير اين صورت در داخل، مخالفان خود را موجه نشان ميدهند و جلوي هرگونه پيشرفتي در مذاکرات را خواهند گرفت. العربيه نيز به غربيها هشدار داده است که در صورت عدم موفقيت در اين فرصت کوتاه، باز هم اصولگرايان زمام امور را در دست خواهند گرفت.
6. يکي از اهرمهايي که براي تشويق مذاکرات با امريکا از آن استفاده ميشود، ناراضي نشان دادن رژيم صهيونيستي است؛ اين روزها در تحليلهاي مختلفي اينگونه وانمود ميشود که نتانياهو از اين مذاکرات بسيار خشمگين شده و همه همت خودش را براي به ثمر نرسيدن اين مذاکرات و يا خنثي سازي آثار آن به کار بسته است و پس از صهيونيستها، عربستان و امارات نيز از انجام اين مذاکرات بسيار ناراحت و عصبانياند.
7. گذشته از مباحث فوق، مهمترين پرسش مطرح اين است که منظور مقام معظم رهبري از نرمش قهرمانانه چيست و آيا ايشان از مواضع گذشته خود عدول کردهاند؟ و به عبارتي چرا شعار استقامت و ايستادگي جاي خود را به شعار نرمش قهرمانانه داده است؟
براي پاسـخ به اين سـؤال به بيان چند مقدمه نيازمند است:
اول: مقام معظم رهبري بهسان فرماندهاي است که به نيروهاي تحت امر خود نگاه ميکند؛ چنانچه اين نيروها قدرت و انگيزه لازم را براي فتح قلهاي داشته باشند، آنها را براي آن هدف مهم تجهيز ميکند ولي اگر در آنها انگيزه يا توان لازم وجود نداشته باشد، به نحو ديگري و به فراخور توان آنها برنامهريزي ميکند؛ زيرا در غير اين صورت، نه تنها قلهاي فتح نخواهد شد بلکه ممکن است سنگرهاي فتح شده نيز از دست برود. از اينرو در دولت آقاي خاتمي که روحيه انفعال و سازش موج ميزد و مجلس و دولت هماهنگ با يکديگر از ضرورت تعليق داوطلبانه سخن به ميان ميآوردند، اجازه تعليق البته به شرط موقت صادر شد. در اين راستا هم براي مسؤولان و هم براي تودههاي عظيم مردمي ثابت شد که دشمن به دنبال معطل کردن و عقب نشاندن ما از اين حق مسلم است و هرگز از طريق مذاکرات، اين حق به ما داده نخواهد شد، بلکه آنها درصدد دائمي کردن تعليق و به عبارت ديگر محروم کردن ملت ايران از اين حق مسلم هستند. از اين رو معظم له در اواخر عمر دولت آقاي خاتمي خطاب به آنها فرمودند: دولتي که اين عقب نشيني کرده است خودش بايد اين تعليق را بشکند و مجددا فناوري را آغاز کند.
در دولت آقاي احمدينژاد که از روحيه استکبار ستيزي برخوردار بود، حضرت آقا دولت را به فتح قلههاي مهمتر علمي در اين زمينه تشويق کردند و نظام به نتايج مهمي از جمله غناي 20درصد دست يافت و اکنون نيز به سمت غناي 50درصد براي تامين سوخت زيردرياييهايمان در حال حرکت هستيم. در دولت يازدهم که شعار اعتدال را سرلوحه فعاليتهايش قرار داده، رئيس دولت کسي است که در تعليق هستهاي نقش مهمي داشته است و تيمي که امروز در اين دولت سر کار آمدهاند، که در دولت اصلاحات نيز نقش بسزايي ايفا ميکردند. اين تيم با نگاه به بيرون از مرزها چنين ميانديشند که مشکلات کشور، تنها با کليد مذاکره و گفتگو حل خواهد شد. رسانههاي اين جريان نيز مدتهاست که چنين تفکري را به جامعه القا ميکنند. آقاي روحاني هم در برنامههاي انتخاباتياش از جمله مناظره سوم قول داده است که چرخه سوخت را تکميل و با سياست و تدبير، پرونده را از شوراي امنيت خارج و تحريمها را لغو کند. روشن است مقام معظم رهبري با توصيههايي که ميتواند نقشه راه مذاکرات باشد، به چنين دولتي اجازه ميدهند که با حفظ اصول و رعايت خط قرمزهاي نظام در اين راستا تلاش کند. البته چنانچه خداي ناکرده دولتمردان بخواهند ذرهاي از خط قرمزها عدول و بر سر حقوق ملت ايران معامله کنند، طبعاً با مخالفت مردم و نظام روبهرو ميشوند.
دوم: برخي نرمش قهرمانانه را با سازش ذليلانه اشتباه گرفتهاند و تصور ميکنند کشور درشرايطي قرار گرفته که چارهاي جز پذيرش صلح نيست و با تحليلهاي آبکي، اين گونه وانمود ميکنند که شرايط صلح امام حسن(ع) فراهم شده و بايد همه چيز را به معاويه واگذار کرد.در حالي که با چند دليل ميتوان اثبات کرد مراد امام خامنهاي چنين چيزي نيست؛ زيرا اولا ايشان با ارائه مثالي نقشه راه جامعي براي دولت تعيين کرده اند بدين گونه که حال که اصرار بر مذاکره داريد، مراقب باشيد رقيب شما رقيب سرسختي است و بيش از 35 سال است که با ما دشمني ميورزد و اهل فريب و دروغ است. علاوه بر آن اگر نرمشي از خود نشان ميدهيد، نبايد اين نرمش، سازش و وادادگي در برابر دشمن باشد بلکه براي ضربه فني کردن دشمن به کار برده شود. ثانيا ياران امام خامنهاي بهسان ياران امام حسن(ع) نيستند بلکه در کوران حوادث نشان داده اند که اگر از سوي معظم له اشارتي صورت گيرد، قيامتي برپا ميکنند. آقاي روحاني از يک راي شکننده لب مرزي برخوردار است و رهبري از پشتوانه عظيم مردمي؛ چه از طرفداران آقاي روحاني و چه کساني که به آقاي روحاني راي ندادهاند. مردم و رهبري نظام با چشمان تيز بين خود رفتارهاي مذاکره کنندگان را زير نظر دارند. بنابراين شرايط کشور شرايط صلح امام حسن(ع) نيست.
سوم: اينک تيم مذاکره کننده از شوراي امنيت ملي به وزارت خارجه منتقل گرديده تا از طريق مجموعه تحت امر دولت اين مذاکرات انجام شود. اکنون چنان غربيها ولو به خاطر حمايت از عناصر افراطي مدعي اصلاحات گامهايي مثبت به نفع ايران بردارند و حقوق ملت ايران و ارزشهاي انقلاب تامين شود پيروزي بزرگي براي ملت ايران رقم خورده است ولي اگر شيطنت کنند و بخواهند بر همان روال هميشگي از سياست فريب و دروغ استفاده کنند، باز مانند گذشته براي مردم و مسؤولان روشن ميشود که خوشبيني به امريکاييها اشتباه بوده است و براي پيشرفت کشور بايد روي پاي خود ايستاد و به دروازههاي بيروني اميدي نبست. به هرحال اتخاذ چنين سياستي از سوي رهبري نظام، يک بازي برد برد خواهد بود.
چهارم: بر فرض که غربيها اين بار در مذاکرات از خود صداقتي نشان دهند، معنايش آن است که آنها مستاصل شده و در برابر سياستهاي جمهوري اسلامي در 8 سال گذشته به بن بست رسيدهاند؛ زيرا به خوبي دريافتهاند که نه در عرصه نظامي توان مقابله با ايران اسلامي را دارند، نه در عرصه سياسي و نه در عرصه تحريمهاي اقتصادي، در عرصه نظامي هم مجبور شدند پس از تحمل جنگ 33 روزه لبنان و 22 روزه با غزه، دستان خود را به نشانه تسليم بالا برند و امروز نيز در سوريه به رغم به کار گرفتن همه امکانات و نيروهايشان هم در عرصه نظامي شکست خوردهاند و هم در عرصه سياسي. در عرصه تحريم هم پس از تحريم سنگين و همه جانبه، ايران اسلامي توانست با نسخه اقتصاد مقاومتي مشکلات خودش را تا حد زيادي حل و فصل کند. از اين رو امروز اين امريکا و غرب هستند که براي برقراري ارتباط با ما مضطر شده و به عبارتي مجبور به نوشيدن جام زهر شدهاند نه ايران اسلامي. ما امروز در شرايطي پا به عرصه مذاکرات گذاشته ايم که از اقتدار بالايي برخورداريم؛ نمايش بيش از 30 فروند موشک با برد 2000 کيلومتر در مراسم هفته دفاع مقدس، رساندن کشور به مراحل بالايي از علم و فناوري، برخورداري از پشتوانه دانش هستهاي و در اختيار داشتن ميليونها جوان آماده شهادت در داخل و خارج از کشور همه از سرمايههايي است که ميتواند دست بالاي ايران را در مذاکرات نشان دهد.
منبع: هفته نامه پرتوسخن. شماره694{92/07/03} از قاسم روانبخش.