انهار
انهار
مطالب خواندنی

حجاب وعفت زن موجب زيبايي و سلامت اوست

بزرگ نمایی کوچک نمایی

يک زن آلماني که به اسلام گرويده است مي‌گويد: اسم قبلي من زابنيه است ماجراي تشرفم به اسلام از اين قرار است که در آلمان در همسايگي ما يک خانواده مسلمان اهل ترکيه زندگي مي‌کرد. دختران آن‌ها در مدرسه با من دوست بودند و با هم رفت وآمد داشتيم. وقتي به خانه آن‌ها مي‌رفتم مي‌ديدم آن‌ها نماز مي‌خوانند. کم کم به واسطه آن‌ها با اسلام آشنا شدم و در مسجد اسلامي هامبورگ به دين اسلام تشرف يافتم...

هر موجودي براي مصونيت يافتن از آسيب دشمن به دنبال پناهگاهي مي‌گردد تا در سايه آن احساس امنيت و آرامش کند. شما اگر يک لاک پشت را در نظر بگيريد، مشاهده مي‌کنيد که چگونه درون پوستي سخت و مقاوم است تا از گزند دشمن در امان باشد و چنان چه به طاووس بنگريد، متوجه مي‌شويد که طاووس تا وقتي پر دارد زيبا و قشنگ است، اگر پر را از او بگيري و عريان بشود، زيبايي خود را از دست مي‌دهد. حجاب براي زن همانند پر براي طاووس است. غنچه تا غنچه است، در حجاب است و هيچ کس هوس چيدن آن را نمي‌کند؛ اما همين که حجاب را کنار نهاد وباز شد آن‌را خواهند چيد. وقتي که چيدند، ممکن است آن را چند روزي در جاي مناسب قرار دهند اما ديري نمي‌پايد که پژمرده و پرپر مي‌شود و آن را در سطل زباله مي‌ريزند.

خواهران باحجاب هم همچون غنچه‌اند. هيچ کس دست طمع و تصرف به سمت آن‌ها دراز نمي‌کنند اما اگر اين حجاب را کنار گذارند مورد طمع ديگران واقع مي‌شوند.

اگر شما به ميوه بنگريد، متوجه مي‌شويد تا پوست برتن دارد مدت‌هاي زيادي دوام خواهد داشت. ولي وقتي پوست ميوه‌اي گرفته شود، دوام چنداني نخواهد داشت.

حجاب از نظر من همانند پوست ميوه‌اي است که تازگي و سلامت آن را حفظ مي‌کند تا زماني که زن‌ها حجاب و عفت دارند، از طراوت و زيبايي و تازگي و سلامت بهره مندند.

حجاب براي من نه تنها زحمت و تحميل نيست بلکه يک اصل خدشه‌ناپذير است که از عقيده‌‌ام سرچشمه گرفته و در‌صد دم عقيده و حجابم را براي زنان آلماني و براي همگان توضيح دهم. من دريافته‌ام که حجاب يک ارزش است و ارزش‌هاي ديگر در کنارحجاب به من ارزاني مي‌شود.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -