انهار
انهار
مطالب خواندنی

امور حسبیه

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال:مراد از امور حسبیه چیست؟

پاسخ:امورحسبیه کارهایى هستند که مشروعیت آنها حتمى است و از نظر شرع مقدس اسلام باید انجامشوند و مسؤولیت آن هم متوجه شخص خاصى نیست، مانند امر به معروف و نهى از منکر وامثال آن(1).

سؤال:آیا تشخیص اینکه مثلاً شطرنج از آلت قمار بودن خارج شده یا خارج نشدهاست یا فلان موضوع از آلت لهو خارج شده یا نه، از وظایف مقلّد استیا باید مجتهد تعیینکند؟

پاسخ:تشخیص موضوع از وظایف مقلّد است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

(1)حسبه و امور حسبیه و تصدى امور حسبیه، در بین فقهاىعظامکثرالله امثالهم مشهور است و حِسبهدر این موارد به معناى اجر و ثواب مى باشد ومراد از امور حسبیه کارهایى هستند که بدانیم شارع مقدس اسلام راضى به تعطیلو روىزمین ماندن آنها نیست و باید انجام داد و سعادتِ فرد و جامعه بستگى به تصدىو انجامآنها است و از طرفى مسؤولیت انجام آنها متوجه شخص خاصى نشده و به نحو واجبکفایىمسؤولیت انجام آنها برعهده واجدین شرایط گذاشته شده بطورى که اگر همهمکلفین ازتصدى و قبول مسؤولیت امتناع کنند، همه معصیت کار و مؤاخذه مى شوند، مانندامر بهمعروف و نهى از منکر، دفاع از حوزه اسلام و مسلمین، حفظ نسل جوان ازانحرافاتاخلاقى، قضاوت و حکومت و اجراى حدود، حفظ موقوفات عامه و بدون متولى، حفظ وصرفمجهول المالک در موارد مقرر، حفظ اموال ایتام و غُیبَّ و قُصّر بدون ولىّ وتجهیزاموات بدون ولى و امثال آنها. و چون کسى که مسؤولیت انجام هر یک از آنها رابه عهدهمى گیرد براى رضاىخداوند و به امید اجر و ثواب الهى انجام مى دهد، لذا به آنهاامورحسبیه اطلاق فرموده اند. (به جلد دوم کتاب بیع حضرت امام رضوان الله تعالىعلیه، ص497 مراجعه شود) ضمناً مرحوم شیخ انصارى (در مکاسب، ج 1، ص 270) امور حسبیهراچنین تعریف کرده است: «الامور التى یکون مشروعیة ایجادها فى الخارج مفروغاعنهابحیث لو فرض عدم الفقیه کان على الناس القیام بالکفایة»

و در مجمع البحرین دررابطه با امور حسبیّه و حسبه فرموده است: «فى الحدیث: من صام شهر رمضان ایماناً واحتساباً، اى طلبا لوجه الله و ثوابه، و مثله: من اذن ایمانا و احتساباً اى تصدیقاًبوعده و احتساباً بالأجر و الثواب بالصبر على المأمور به یقال احتسب فلان عمله طلبالوجه الله و ثوابه و منه الحِسبة (بالکسر) و هى الاجر... و الحسبة الأمر بالمعروف والنهى عن المنکر»

و در مهذب الاحکام (ج 24، ص 255) در این رابطه چنین فرمودهاست: «... والبحث فیها من جهات: الأولى فى معنى لفظ الحسبة و هو بمعنى الأجرة أى مایرجى من اتیانه الأجر و الثواب عندالله تعالى و منه الحدیث «من أذّن ایماناً واحتساباً غفرله» (الوسائل، باب 2، من ابواب الاذان و الاقامة ح 17) اى طلباً للثوابمن اللّه تبارک و تعالى و کذا «من صام یوماً من شعبان ایماناً و احتساباً» (الوسائلباب 26، من ابواب الاذان و الاقامة، ح 17) اى طلباً للثواب من الله تبارک و تعالى وکذا «من صام یوماً من شعبان ایماناً و احتساباً» ـ الوسائل باب 26 من أبواب الصومالمندوب ح 11 ـ فالأمور الحسبیة هى: ما یصح ان یطلب فى اتیانها الأجر و الثواب منالله تبارک و تعالى سواء کانت من الامور النوعیة کالقضاوة و الحکومة بین الناسمثلاً او من الأمور الشخصیة کتجهیز جنازة مسلم لاولىّ له او تطهیر مسجد او مصحف اوالمقدسات الدینیة او المذهبیة، و منه یعلم أن موضوعها لابد و أن یکون ما فیه رضاءالشارع و الأذن فیه فما هو المرجوح، سواء کان مکروهاً او محرّماً لایعدّ بنفسه منموارد الحسبة، فموردها یکون من موارد الأمر بالمعروف و النهى عن المنکر و القیامبما فیه مرضاة اللّه تعالى ایجاباً و ندباً. ـ الى ان قال ـ

الثالثة: موردالحسبة یمکن أن یکون واجباً کفائیاً کتجهیزات المیت مثلاً و الأمر بالمعروف والنهىعن المنکر و إقامة جمیع الواجبات النظامیة، أو عیناً کنفس ما تقدم من الأمثلة معالانحصار، أو مندوباً کإقامة جمیع قضاء الحوائج مع عدم الاقتران بالنهی، أو مباحاًکجملة من المباحات النظامیة مع عدم منع شرعى فى البین.

و لایصح أن یکون مکروهاًفضلاً عن کونه محرماً، لأن موضوعها متقوِّم بما یحتسب فیه الأجر للّه تبارک وتعالى.

الرابعة: یکفی فى الدلیل على الحسبة عموم مثل قوله تعالى: «فاستبقواالخیرات» (سوره بقره: 148) و قوله تعالى: «و سارعوا إلى مغفرة من ربکم» (آل عمران: 133) فضلاً عن السنة المقدسة المتواترة مثل قوله(ع): «عونک الضعیف من أفضل الصدقة»،(الوسائل باب: 59 من أبواب جهاد العدو الحدیث: 2، و قوله(ع) «الله فى عون العبدمادام العبد فی عون أخیه»، (الوسائل باب: 29 من أبواب فعل المعروف الحدیث: 2) و کلذلک اذن فی التصدّى». الخ


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -