انهار
انهار
مطالب خواندنی

راههای اثبات اعلمیت و اجتهاد و بدست آوردن ، عمل کردن و پاسخگویی به فتاوا

بزرگ نمایی کوچک نمایی

 سؤال:اگر عده اى از علما ـ که توانایى تشخیص مجتهد اعلم را دارند ـ فردى را معرفى نمایند، امّا خود انسان به اعلمیّت فرد دیگرى یقین داشته باشد و یا ببیند جمع دیگرى از علما، مجتهد دیگرى را معرفى نموده اند، تکلیف چیست؟

پاسخ:در صورتى که یقین انسان به اعلم بودن فرد دیگر، بر اساس موازین ذکر شده باشد، عمل به یقین مقدم است و در صورت تعارض نظرات علما، اگر مرجحات دیگر، هم چون اورعیت در یکى از آنان بود، باید از وى تقلید کرد و در صورت یأس از ترجیح یکى از آن دو بر دیگرى، فرد اختیار دارد که از هر یک از آن دو مجتهد تقلید نماید.

سؤال: آیا مى توان بدون تحقیق مرجع تقلید را انتخاب کرد؟

پاسخ:باید از مرجع اعلم تقلید کرد.

سؤال: آیا شلوغى درس خارج یک مجتهد، دلیل اعلمیّت او در استنباط احکام فقهى مى تواند باشد؟

پاسخ:از آن جا که ملاک اعلم بودن، فهم بهتر حکم الهى است و این مطلب با نحوه بیان و چگونگى تدریس ملازمه اى ندارد، پس شلوغى درس خارج نمى تواند ملاک اعلم بودن مجتهد محسوب گردد.

سؤال: طریق شناخت مجتهد اورع چیست؟

پاسخ: طریق شناخت مجتهد اورع، همان طریق شناخت اعلم است.

سؤال: اگر بزرگ یک قوم، عشیره و خانواده از فردى تقلید کند، آیا افراد دیگر مى توانند به تبعیت از او از همان مجتهد تقلید نمایند؟

پاسخ:خیر؛ مگر آن که او توانایى تشخیص مجتهد و اعلم را داشته باشد و به واسطه گفتار وى، براى دیگران علم یا اطمینان به اجتهاد و اعلمیّت آن فرد پیدا شود.

سؤال: اگر فردى بى سواد با راهنمایى یک عالم بدون تحقیق از کسى تقلید کند، جایز است؟

پاسخ:اگر فهمید از مرجع اعلم تقلید کرده مشکلى ندارد وگرنه در صورتى اعمال او صحیح است که بفهمد به وظیفه واقعى خود رفتار کرده است، یا عمل او با فتواى مجتهدى که وظیفه اش تقلید از او بوده، یا با فتواى مجتهدى که فعلاً باید از او تقلید کند مطابق باشد و عباداتى را که قبلاً انجام داده با قصد قربت انجام داده باشد.

عدم تشخیص فالأعلم در رجوع مرجع در احتیاط هاى واجب

سوال:اگر مجتهد اعلم بعدى را نتوانستیم بشناسیم، احتیاط هاى واجب را به چه کسى رجوع کنیم؟

پاسخ:در صورت تساوى مراجع از نظر علم و یا عدم امکان تشخیص اعلم، مخیّر هستید به هر کدام رجوع کنید؛ مگر این که یکى از آن ها اورع باشد که بر دیگران مقدّم است.

سؤال: آیا زن در انتخاب مرجع تقلید مستقل است، یا باید تابع شوهرش باشد؟

پاسخ:خیر، زن در انتخاب مرجع تقلید مستقل است.

سؤال:اگر بچّه اى به سنّ بلوغ برسد ولى هنوز از جهت نداشتن رشد کافى نتواند مرجع تقلیدش را بشناسد، والدین او در قبال وى چه وظیفه اى دارند؟

پاسخ: سیره ى مؤمنین بر ارشاد این دسته افراد و تحقیق براى آن ها است.

سؤال:اگر شک نمودم که آیا در زمان تقلید از مرجع قبلى، واجد شرط تقلید [تکلیف یا تمییز [بوده ام یا نه، وظیفه ام چیست؟

پاسخ:اگر در تمییز شک دارید، باید به مجتهد زنده اى که شرایط تقلید را داراست، رجوع کنید.

سؤال:آیا براى تقلید از مرجع تقلید نیّت زبانى لازم است؟

پاسخ:خیر بلکه عمل بر طبق فتاواى او لازم است.

سؤال: اگر کسى پس از مدّتى که از مجتهدى تقلید کرد، صلاحیّت مجتهد را براى تقلید احراز کرد، آیا حکم کسى را دارد که مى خواهد از آغاز از او تقلید نماید، مثلاً در صورتى که صلاحیّت وى، بعد از فوت او احراز شد، مى تواند بر تقلید وى باقى باشد؟

پاسخ:اعمال او در این مدت محکوم به صحّت است، ولى در فرض سؤال، بقاى بر تقلید مشکل است.

سؤال:در مسأله اى مرجع تقلید فتوا داشته و مقلّد نمى دانسته که رجوع در فتوى جایز نیست، به همین جهت رجوع به غیراعلم کرده است، آیا اعمالش صحیح است؟

پاسخ:عملى را که انجام داده است، اگر مخالف با فتواى اعلم بوده، به شرحى که در مسأله ى 20 رساله آمده است جبران نماید.

سؤال:شخصى مدتى اعمالى را انجام داده و بعد متوجه شده که بر خلاف فتواى مجتهد است، حکم اعمال گذشته اش چیست؟

پاسخ:اگر مکلف مدتى اعمال خود را بدون تقلید انجام دهد، در صورتى اعمال او صحیح است که بفهمد به وظیفه ى واقعى خود رفتار کرده است، یا عمل او با فتواى مجتهدى که وظیفه اش تقلید از او بوده یا با فتواى مجتهدى که فعلاً باید از او تقلید کند مطابق باشد، و عباداتى را که قبلاً انجام داده با قصد قربت انجام داده باشد.

سؤال:من مقلد امام بودم و بعد از رحلت ایشان بنا به فتواى آقاى اراکى بر تقلید از ایشان باقى ماندم، اکنون مرجع اعلم را نمى شناسم آیا الآن هم مى توانم بر امام باقى باشم؟

پاسخ:اگر احراز و یا احتمال اعلمیّت میّت در بین نباشد، رجوع به مجتهد زنده جایز است؛ و در صورتى که مجتهد زنده اعلم باشد یا احتمال اعلمیّت او در بین باشد رجوع به او واجب است (جهت اطلاع بیشتر به مسأله هاى 12 و 13 رساله رجوع شود.)

سؤال:چنان چه انسان یقین نماید که عملش با فتاواى یکى از مراجع محترم ـ که تقلید از آن ها جایز است ـ منطبق مى باشد، آیا همین مقدار کفایت مى کند؟

پاسخ:مطابقت عمل با نظرات مجتهدِ اعلم، شرط است.

سؤال:آیا لازم است براى تقلید از یک نفر، تمام رساله وى را بخوانیم؟

پاسخ:نه، فقط مسایلى را که انسان غالبا به آن ها احتیاج دارد، واجب است یاد بگیرد.

سؤال: اگر در شرایطى دسترسى به مرجع تقلید یا رساله ایشان نباشد، آیا مى توان از رساله ى سایر مراجع در مسأله ى مورد ابتلاء استفاده کرد؟

پاسخ:اگر صبر ممکن است، وظیفه، به دست آوردن فتواى مرجع است؛ و در غیر این صورت، اگر احتیاط ممکن است، به احتیاط عمل نماید؛ و اگر احتیاط ممکن نباشد، چنان چه از انجام عمل محذورى پیش نیاید، مى تواند عمل را به جا آورد و بعد از دسترسى به فتواى مرجع، در صورت مخالفت، اعاده کند، و این ها در صورتى است که عدم دسترسى در تمام مسایل نباشد، در غیر این صورت، مى تواند به مجتهد اعلم پس از او مراجعه کند.

سؤال:اگر مجتهد اعلم در مسأله اى احتیاط واجب کرد و مجتهد اعلم بعدى نیز احتیاط واجب کرد، آیا مى توان به مجتهد سوم با مراعات اعلم بودن نسبت به دیگر مجتهدین رجوع کرد؟

پاسخ:بله، مى توان به مجتهد سوم رجوع کرد.

سؤال:اگر مجتهد اعلم بعدى پس از فتوا دادن بر خلاف احتیاط مجتهد اعلم، احتیاط مستحبّى کرده باشد، چه باید کرد؟

پاسخ:عمل به این احتیاط خوب است.

سؤال:مقلّدى به احتیاط واجب مرجع تقلیدش در مسأله اى اعتنا نمى کند (نه به احتیاط عمل مى کند و نه به مجتهد اعلم بعدى رجوع مى کند)، اما پس از مدّتى به مجتهد اعلم بعدى رجوع مى کند که وى آن مسأله را واجب نمى داند، آیا عملش صحیح بوده است؟

پاسخ:با فرض عدم اختلال شرطى ـ مثل قصد قربت ـ مطابقت عمل با فتواى او در صحیح بودن عمل کافى است.

سؤال:آیا اعمال کسى که به جهت عدم وجود شرایط معتبر تقلید در مجتهد اعلم، از مجتهد غیر اعلم تقلید نموده، باطل است؟

پاسخ: اگر مراد از شرایط، فقدان شرایط ذکر شده در رساله است، با رعایت اعلم بودن مجتهد بعدى اعمالش محکوم به صحت است.

سؤال: آیا در عمل به دستورات حاکم شرع، شرایط تقلید از مجتهد نیز معتبر است؟

پاسخ:بله، حاکم شرع همان مجتهد جامع الشرایط است.

متابعت از مجتهد در موضوعات

سؤال: در صورت اختلاف نظر مجتهد و مقلد در تشخیص موضوع، نظر کدام مقدم است و آیا متابعت از نظر مجتهد در موضوع نیز واجب است.

پاسخ:در موضوعات، مقلد به نظر خودش عمل مى کند.

سؤال:در تعارض قوانین تصویب شده در مجلس و شوراى نگهبان با فتواى مرجع تقلید، وظیفه مکلف و یا قاضى مقلِّد چیست؟

پاسخ:وظیفه ى مقلّد رجوع به فتواى مرجع تقلید خود است.

سؤال:  در موارد تعارض بین حکم قاضى و فتواى مرجع به کدام یک باید عمل نمود؟

پاسخ:فتوا در کلیات است و حکم در قضایاى شخصیه، بنابراین تعارض بین این دو وجود ندارد.

سؤال:  آیا عمل به حکم یا فتواى ولى امر مسلمانان براى غیر مقلدین او واجب است و در صورت تعارض با رأى مجتهد اعلم، کدام یک مقدم است؟

پاسخ:مقلد باید به فتواى مرجع تقلید خودش رجوع کند و موارد خاصّه را سؤال کند.

سؤال: اگر زن و شوهر هر کدام مرجع تقلید متفاوتى داشته باشند، در موارد مشترک و اختلافى که به هر دو نفر آنان مربوط مى گردد ـ مثل جواز و یا عدم جواز دخول بعد از پاک شدن و قبل از غسل حیض ـ وظیفه ى آنان چیست؟

پاسخ:باید به احتیاط عمل نمایند.

سؤال: در حالى که کلیه احکام و مسایل از قرآن استخراج مى شود، چرا مراجع نظرات گوناگونى دارند؟

پاسخ:احکام از ادله ى اربعه (قرآن، روایت، عقل و اجماع) استخراج مى شود و این اختلاف در غیر مسلّمات و قطعیات در مقام استنباط است.

سؤال :  اگر برخى از طریق هاى چهارگانه ارایه شده براى به دست آوردن نظر مجتهد با یکدیگر منافات پیدا کرد، وظیفه چیست؟

پاسخ:شنیدن از خود مجتهد و یا دو نفر عادل، مقدم بر دیدن از رساله و یا شنیدن از فرد مورد اطمینان است و در صورت تعارض بین دو راه اخیر باید تا کسب نظر مجتهد در آن مسأله به احتیاط عمل نماید.

سؤال : اگر مکلف طبق موازین شرعى اعلم بودن مجتهدى را احراز نمود و به دستورات او عمل کرد ولى نظرات او مطابق واقع و دستورات واقعى شارع نبود؛

1) آیا اعمال او باعث رشد و کمال وى مى شود و مستوجب ثواب براى او مى گردد؟

2) آیا در قیامت مورد مؤاخذه قرار مى گیرد؟

پاسخ:در فرض مزبور عمل به حجّت کرده و مأجور است.

سؤال :  کسى که براى انجام عباداتى چون نماز و روزه و حجّ نایب مى شود، آیا باید به فتواى مرجع خودش عمل کند یا به فتواى مرجع تقلید کسى که از جانب وى نایب گردیده است؟

پاسخ:نایب باید به فتواى مرجع تقلید خودش عمل کند و در نیابت از حىّ در حجّ، فى الجمله احتیاط کند.

سؤال :  اگر وصىّ یا ورثه با متوفّى در مرجع تقلید متفاوت باشند، در محاسبه باید طبق فتواى مرجع خود عمل کنند یا مرجع تقلید میّت؟

پاسخ:در مقدار محاسبه دیون بر میّت، میزان و معیار تکلیفِ میّت در زمان حیاتش مى باشد، امّا در کیفیّت پرداخت، اگر مورد اختلاف باشد، میزان، تقلید وصى و ورثه است.

سؤال : پاسخگویى به مسایل و فتاوا براى عالمى که از آن ها اطلاع دارد واجب است؟

پاسخ:از باب ارشاد جاهل بدون عسر و محذور، لازم است.

سؤال :  کسى که در مقام بیان مسایل شرعى است، آیا باید به نظریات مجتهد یقین داشته باشد یا اطمینان و گمان کافى است و در صورت کشف خلاف تکلیف او چیست؟

پاسخ:اطمینان هم کافى است و اگر فهمید اشتباه کرده تا جایى که ممکن است باید اشتباه را برطرف کند.

سؤال :  اگر از کسى مسأله شرعى ـ که مورد اختلاف مراجع معظم تقلید مى باشد ـ پرسیده شود، آیا وى موظّف است نظر خود (در صورتى که مجتهد باشد) یا مرجع تقلید خود (در صورتى که مقلّد باشد) را در پاسخ بگوید، یا نظر مرجع تقلید سؤال کننده را؟

پاسخ:اگر از کسى مسأله ى مورد اختلافى را سؤال کنند، او نمى تواند، نظر و فتواى خودش را اجتهادا یا تقلیدا بگوید، بلکه باید بر طبق فتواى مرجع سؤال کننده جواب بگوید، چون فرد سؤال کننده از وظیفه ى فعلیه خودش سؤال کرده، که همان فتواى مرجع خودش است.

سؤال :  اگر تقلید کسى اشکال داشته باشد، آیا وظیفه داریم به او گوشزد کنیم؟

پاسخ:اگر جاهل به مسأله است، ارشاد نمایید.

سؤال : تقلید به چه چیز محقّق مى شود؟ به عمل یا به التزام یا به أخذ رساله و یا...؟

پاسخ:تقلید به وسیله ى عمل بر وِفق فتواى مجتهد جامع الشّرایط محقّق مى شود، و التزام و... از مقدّمات تقلید به شمار مى روند.

سؤال:  آیا مى شود به اطلاق کلام مجتهد عمل نمود و یا به ظهور آن اکتفا کرد؟

پاسخ:در مواردى که عقلا به ظهور و اطلاق تمسک مى کنند مانع ندارد، به شرطى که جستجوى کامل از مظانّ آن شده باشد

 


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -