انهار
انهار
مطالب خواندنی

سوم: ماندن یک ماه بدون قصد

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سوم: ماندن یک ماه بدون قصد[1]
مسأله 1353-اگر مسافر بعد از رسيدن به هشت فرسخ سي روز در محلّي بماند و در تمام سي روز در رفتن و ماندن مردد باشد1، بعد از گذشتن سي روز اگر چه مقدار كمي در آنجا بماند، بايد نماز را تمام بخواند2، ولي اگر پيش از رسيدن به هشت فرسخ3 در رفتن بقيه راه مردد شود4، از وقتي كه مردد مي شود5، بايد نماز را تمام بخواند.
1- فاضل: در طول اين مدت نمازش شكسته است ولي...
2- بهجت: [پايان مسأله].
گلپايگاني، صافي: و همچنين است اگر پيش از رسيدن به هشت فرسخ مردد شود بين ماندن در آنجا و رفتن بقيه راه، از وقتي كه مردد مي شود بايد نماز را تمام بخواند، ولي اگر مردد شود بين رفتن بقيه راه و برگشتن به محلّ خود در صورتي كه به مقدار چهار فرسخ آمده باشد بايد نماز را شكسته بخواند و اگر به قدر چهار فرسخ نباشد، نماز را تمام بخواند.
3- اراكي: چهار فرسخ...
4-  سبحانی: اگر به مقدار چهار فرسخ نرفته باشد از وقتی که مردد می شود باید نماز را تمام بخواند.
5- نوري: اگر به مقدار چهار فرسخ آمده باشد، بايد شكسته بخواند و اگر به قدر چهار فرسخ نباشد تمام بخواند.
*****
خوئي، سيستاني، تبريزي، وحید، مظاهری: مسأله- اگر مسافر اتفاقاً سي روز در محلّي بماند مثلاً در تمام سي روز در رفتن و ماندن مردد باشد، بعد از گذشتن سي روز اگر چه مقدار كمي در آنجا بماند بايد نماز را تمام بخواند.
زنجاني: مسأله- اگر مسافر بعد از رسيدن به هشت فرسخ، بدون قصد اقامه ده روز، سي شبانه روز در محلّي بماند، بعد از گذشتن سي شبانه روز، اگر چه مقدار كمي هم در آنجا بماند بايد نماز را تمام بخواند و اگر فقط سي روز مانده باشد و شب اول یا شب آخر کامل نشده ، بنابراحتياط نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند.
مكارم: ‌[سوم از چيزهايي كه سفر را قطع مي كند] توقف يك ماه بدون قصد، هرگاه مسافر در محلّي توقف كند ولي نمي داند مدت توقف او چند روز است بايد نماز را شكسته بخواند، اما بعد از گذشتن سي روز بايد نماز را تمام بخواند، اگر چه مقدار كمي بعد از آن در آنجا بماند (اگر يك ماه از ماههاي قمري بماند كه كمتر از سي روز باشد نيز كافي است مثلاً از دهم اين ماه تا دهم ماه ديگر).
مسأله 1354-مسافري كه مي خواهد نه روز يا كمتر در محلّي بماند، اگر بعد از آن كه نه روز يا كمتر در آنجا ماند، بخواهد دوباره نه روز ديگر يا كمتر بماند1 همين طور تا سي روز2، روز سي و يكم بايد نماز را تمام بخواند.
1- فاضل: در تمام اين مدت تا سي روز نمازش شكسته است ولي از روز سي و يكم بايد نمازرا تمام بخواند اگر چه به مقدار يك نماز بماند.
2- زنجاني: سي شبانه روز...
*****
مظاهری: مسأله- مسافری که می خواهد نه روز در محلّی بماند اگر بعد از آنکه نه روز ماند ، بخواهد دوباره  یک روز یا بیشتر بماند باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1355-مسافري كه سي روز1 مردد بوده2 در صورتي بايد نمازرا تمام بخواند كه سي روز3 را دريك جا بماند، پس اگر مقداري از آن را در جايي و مقداري را در جاي ديگر بماند، بعد از سي روز 4 هم بايد نماز را شكسته بخواند5.
1- زنجاني: سي شبانه روز...
2- خوئي، تبريزي، سيستاني، وحید: مسافر بعد از سي روز...
3و4- زنجاني: سي شبانه روز...
5- بهجت: مگر اين كه قسمت عمده روز را در جايي بماند و بقيه روز را در جاي ديگري كه كمتر از چهار فرسخ شرعي است به طوري كه عرفاً صدق كند سي روز يكجا مانده است كه در اين صورت بعد از سي روز مثل محلّ اقامت نماز را در آن جا تمام مي خواند.
*****
مكارم: مسأله- هرگاه توقف سي روز دريك محلّ نباشد كافي نيست، بنابراين اگر در جايي مثلاً بيست روز بدون قصد بماند سپس از آنجا چند فرسخ دورتر رود و بيست روز ديگربماند نماز او شكسته است.

___________________________________-
[1] این عنوان در اینجا در رساله آیات عظام: زنجانی و سبحانی آمده است.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -