انهار
انهار
مطالب خواندنی

(۳۹۴) چرا شیعیان نمازهای پنجگانه را در سه نوبت می‌خوانند؟

بزرگ نمایی کوچک نمایی
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
الـــــسَّـــــلاَمُ عَـــــلَـــــى
مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم
وَٱلسَّلَامُ عَلی عِبادِالله
چرا شیعیان نمازهای پنجگانه را در سه نوبت می‌خوانند؟
یکی از پرسش‌هایی که برخی مطرح می‌کنند و در پی القاء شبههٔ عدم پای‌بندی شیعیان به سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) هستند این است که می‌پرسند چرا شیعه همچون اهل سنت نماز را در پنج وقت نمی‌خواند؟
برای پاسخ به این شبهه باید گفت که شیعه چون دیگر فرقه‌های اسلامی معتقد است که انجام هر نماز در وقت مخصوص خودش افضل است. همان‌طور که می‌دانیم هر یک از نمازها یک وقت خاص دارند و یک وقت مشترک. برای مثال وقت خاص نماز ظهر از آغاز ظهر شرعی (وقت زوال) است تا مقدار زمانی که چهار رکعت نماز خوانده می‌شود. در این مدت محدود تنها می‌توان نماز ظهر را به جا آورد.
وقت خاص نماز عصر نیز زمانی است که از آن لحظه تا وقت غروب تنها به اندازه مدت خواندن نماز عصر فرصت باشد. وقت مشترک بین دو نماز ظهر و عصر از پایان وقت خاص نماز ظهر تا ابتدای وقت خاص نماز عصر است. شیعه می‌گوید در تمام این وقت مشترک می‌توانیم نماز ظهر و عصر را با هم و بدون فاصله بخوانیم. در مقابل اهل سنت معتقدند از اول ظهر شرعی (وقت زوال) تا آن گاه که سایه هر چیز به اندازه خود آن چیز شود به نماز ظهر اختصاص دارد و نباید نماز عصر در این مدت خوانده شود و از آن پس تا زمان مغرب به نماز عصر اختصاص دارد و نمی‌توان نماز ظهر را در آن وقت به جا آورد. همین بحث‌ها در نماز مغرب و عشا هم وجود دارد.
از سوی دیگر همه مسلمانان در این مورد اتفاق نظر دارند که پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلّم) میان دو نماز جمع می‌کرد ولی در اینکه این کار برای هر زمان و مکانی جایز است و یا آنکه اختصاص به زمان و مکان و حالت و شرایط خاصی دارد دو نظر وجود دارد.
الف) نظریه شیعیان که به پیروی از اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) می‌گویند مقصود این است که در نخستین اوقات نماز ظهر می‌توان پس از پایان نماز ظهر نماز عصر را به جا آورد. همچنین در نخستین اوقات نماز مغرب می‌توان پس از خواندن نماز مغرب نماز عشا را ادا کرد و این مسئله به زمان یا مکان یا شرایط خاصی بستگی ندارد بلکه در همه جا و همه وقت جایز است.
ب) نظریه اهل سنت که می‌گویند: جمع بین دو نماز برای مکان‌ها و زمان‌ها و شرایط خاصی جایز است.
دلایل شیعیان برای جمع بین دو نماز چیست؟
با رجوع به کتاب و سنت نبوی که از طریق اهل بیت (علیهم السلام) به ما رسیده در می‌یابیم که چرا شیعه نماز را به صورت جمع و نه تفریق ادا می‌کند هر چند به استحباب تفریق و جدا کردن نمازها اعتقاد دارند.
الف) قرآن
خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:
أقم الصلاة لِدُلُوکِ الشّمسِ إلَی غَسَقِ اللّیلَ و قرآنَ الفَجر إنّ قرآنَ الفجرِ کانَ مَشهوداً.
سوره اسراء، آیه ۷۸.
نماز را وقت زوال آفتاب تا اول تاریکی شب به جای آر و نماز صبح را نیز به جای آر که در حقیقت مشهود نظر (فرشتگان شب و فرشتگان روز) است.
خداوند متعال در شبانه روز پنج نماز بر بندگانش واجب کرده اما در این آیه سه وقت برای آن نام برده است. شافعی در این باره می‌گوید: (أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ)، و دلوک الشمس: زوالها (إِلی‏ غَسَقِ اللَّیْلِ): العتمة (وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ): الصبح،
أحکام القرآن، ج‏۱، ص: ۵۶.
ازهری گفته است: بهتر آن است که دلوک را به معنای زوال یعنی وسط روز بگیریم در این صورت معنی آیه چنین می‌شود نماز را از وقت زوال تا تاریکی شب ادامه بده. بنا بر این معنا نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا داخل حکم می‌شود. سپس خداوند فرمود: وقرآن الفجر (که همان نماز صبح است).
مفاتیح الغیب، ج‏۲۱، ص: ۳۸۳.
بر این اساس جمع بین ظهر و عصر و مغرب و عشا مطلقاً جایز است چه انسان در سفر باشد چه در وطن مگر آن که بر عدم جواز جمع در وطن بدون عذر دلیلی اقامه شود که در این صورت جمع جایز نیست و حال آنکه در سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) هر چند استمرار بر تفریق بین نماز‌های پنجگانه بوده است اما بطور مکرر هم در وطن یعنی مدینه و هم در سفر و یا در حال اضطرار نماز خود را به صورت جمع بین دو نماز به جای آورده‌اند.
دلایل اهل سنت، موید نظریه شیعه است
«اما مذاهب چهارگانه اهل سنت جمع بین نمازها را فقط به حالات خاص اختصاص داده‌اند و متفقند که در عرفه می‌توان نماز ظهر و عصر را در وقت ظهر با هم و بدون فاصله ادا کرد و در «مزدلفه» نیز جایز است نماز مغرب و عشا را در وقت عشا به جا آوریم. حنفی‌ها جمع بین نمازها را در عرفه و مزدلفه جایز می‌دانند و در دیگر موارد گفته‌اند نباید صورت پذیرد. حنبلی‌ها و مالکی‌ها و شافعی‌ها علاوه بر موارد یاد شده این کار را در حال سفر نیز جایز می‌دانند. البته برخی از این گروه‌ها با هم خواندن دو نماز را در موارد اضطراری مانند زمانی که باران ببارد و یا نمازگزار بیمار بوده یا در هراس از دشمن باشد جایز می‌دانند«.
شیعه این جواز را در یک سطح گسترده‌تری می‌بیند و آیه بالا و روایات منقول در کتاب‌های اهل سنت مؤید دیدگاه شیعه است
ر. ک: الفقه علی المذهب الاربعه، عبدالرحمن جزیری، کتاب الصلاة، مباحث الجمع بین الصلاتین تقدیماً و تأخیراً، ج۱ص۴۰۹، بیروت دارالفکر، ۱۴۲۸.
ب) روایات
احمد بن حنبل رهبر گروه حنابله در مسند خود و بخاری در صحیح خود از جابر بن زید نقل نموده‌اند که: از ابن عباس شنیدم که می‌گفت: با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) هشت رکعت نماز (ظهر و عصر) را با هم و هفت رکعت نماز (مغرب و عشا) را نیز با هم به جای آوردم.
می‌گوید به «ابوشعثا» گفتم: فکر می‌کنم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) نماز ظهر را به تأخیر انداخت و نماز عصر را زودتر ادا کرد و نیز نماز مغرب را به تأخیر انداخت و نماز عشا را زودتر به جا آورد. (ابوشعثا) گفت: من هم چنین می‌اندیشم.
صحیح بخاری، التهجد، ابواب التطوع ج۲ص۶۷، کتاب باب۳۰ح۱۱۷۴. مسند احمد بن حنبل، ج ۱، ص ۲۲۱.
از این روایت به روشنی در می‌یابیم که پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلّم) هر دو نماز ظهر و عصر را با هم و هر دو نماز مغرب و عشا را نیز با هم و بدون فاصله به جای آورده است. اما اینکه ابو شعثاء می‌گوید من گمان می‌کنم که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) نماز ظهر را به تاخیر انداخته است ظن و گمان وی است و حجیتی برای استدلال ندارد آن چه مهم است رفتار خود پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) است که بین دو نماز جمع نموده است اما کیفیت آن باید از روایات دیگر بدست آید نه با ظن و گمان
بخاری در صحیح خود از ابن عباس نقل می‌کند: ان النبی (صلی الله علیه و آله و سلّم) صلی بالمدینه سبعا وثمانیا الظهر و العصر والمغرب والعشاء.
صحیح بخاری کتاب مواقیت الصلاه، ج۱ص۱۵۵ باب تاخیر الظهر الی العصر، ح۵۴۳.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) در مدینه نماز هفت رکعتی و نماز هشت رکعتی بجای آورد، یعنی نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء
مالک ابن انس رهبر مذهب مالکی در کتاب موطّأ و مسلم در صحیح خود و محدثان دیگر از ابن عباس نقل کرده‌اند:
صلّی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم) الظهر و العصر جمیعاً و المغرب و العشاء جمیعاً فی غیر خوفٍ و لا سفرٍ.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) هر دو نماز ظهر و عصر را با هم خواند و هر دو نماز مغرب و عشا را نیز با هم به جا می‌آورد بدون اینکه از دشمن بهراسد یا در سفر باشد
مؤطا مالک، کتاب قصر الصلاه فی السفر، باب الجمع بین الصلاتین فی السفر والحضر، ص ۱۴۴. و صحیح مسلم، ص۳۲۴، کتاب صلاه المسافر، باب ا لجمع بین الصلاتین فی الحضر، ح۱۵۱۳. سنن ابی داود، کتاب الصلاته، تفریع ابواب صلاه المسافر، باب الجمع بین الصلاتین ص۲۲۸ح. ۱۲۱۰. سنن نسایی، ص۱۵۴کتاب المواقیت، باب ا لجمع بین الصلاتین فی الحضر، ح۵۹۷، بیروت دارالفکر، دوم ۱۴۲۱ .
در صحیح مسلم پس از نقل روایت از ابو الزبیر نقل می‌کند که از ابو سعید پرسیدم چرا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) چنین نمود وی گفت من همین پرسش را از ابن عباس پرسیدم او گفت: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) چنین نمود تا امتش به حرج و سختی نیفتند.
صحیح مسلم، ص۳۲۴، کتاب صلاه المسافر، باب ا لجمع بین الصلاتین فی الحضر، ح۱۵۱۴ .
در منابع معتبر اهل سنت از ابن عباس نقل شده: صلّی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم) الظهر و العصر جمیعاً و المغرب و العشاء جمیعاً فی غیر خوفٍ و لا مطر.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) هر دو نماز ظهر و عصر را با هم خواند و هر دو نماز مغرب و عشا را نیز با هم به جا می‌آورد بدون اینکه از دشمن بهراسد یا آن که هوا بارانی باشد.
صحیح مسلم، ص۳۲۴، کتاب صلاه المسافر، باب ا لجمع بین الصلاتین فی الحضر، ح، ح۱۵۱۸. سنن ابی داود، کتاب الصلاته، تفریع ابواب صلاه المسافر، باب الجمع بین الصلاتین ص۲۲۸ح ۱۲۱۱. سنن نسایی، ص۱۵۴کتاب المواقیت، باب ا لجمع بین الصلاتین فی الحضر، ح۵۹۸، .
از عبدالله بن عباس روایت شده است: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) بین ظهر و عصر، مغرب و عشا را جمع کرد در حالی که مقیم بود نه مسافر. شخصی از وی پرسید: چرا این گونه عمل کرد؟ او در جواب گفت: تا آن که بر امّتش دشوار نشود.
مسند احمد ج۱ص۲۴۶.
روایت مسلم هم در این دسته قرار دارد زیرا خود وی این روایت را در باب الجمع بین الصلاتین فی الحضر قرار داده است. وی می‌گوید: پیامبر گرامی جمع بین نمازها را در هنگام مسافرت خود به سوی غزوه تبوک انجام داد و بین نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشا جمع کرد. سعید بن جبیر می‌گوید: از ابن عباس سبب آن را پرسیدم: گفت: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) می‌خواست که امت خود را در رنج و سختی نیندازد.
صحیح مسلم، ص۳۲۴، کتاب صلاه المسافر، باب ا لجمع بین الصلاتین فی الحضر، ح ۱۵۱۵ .
جمع بین دو نماز به حالت ترس یا مسافرت اختصاص ندارد
بسیاری از روایات بر این حقیقت گواهی می‌دهد که اگر جمع میان نماز ظهر و عصر و یا مغرب و عشا در یک وقت جایز نباشد موجب رنج و مشقت در کار مسلمانان می‌شود از این رو پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) به منظور ایجاد نوعی توسعه و تسهیل در امور مسلمانان با هم خواندن هر دو نماز را در یک وقت تجویز کرد. از جانب دیگر روایات فوق به صراحت دلالت دارد که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) بدون عذری و یا بدون شرطی بین نمازها جمع نمود از این رو قید زدن این روایات به حالت ترس یا مسافرت و یا باران بی دلیل است. همچنان که شیخ احمد شاکر از عالمان اهل سنت بعد از نقل کلام ابن سیرین به جواز جمع می‌گوید: این رأی همان رای صحیحی است که از متن حدیث گرفته شده است. ولی تاویل به مرض یا عذر یا غیر آن تکلفی است که دلیلی بر آن نیست و با حکم به جواز جمع بسیاری از دشواری‌هایی که در تفریق بر مردم پیدا می‌شود برطرف می‌شود و حکم به جمع کمکی است به طاعت مردم عادی البته نباید این حکم موجب شود که جمع عادت مردم شود همان گونه که ابن سیرین به آن اشاره کرده است.
حاشیه سنن ترمذی، ج ۱، صص ۳۵۸ و ۳۵۹.
جمع بین دو نماز از سوی اهل بیت تایید شده است
در مکتب اهل بیت (علیهم السلام) هم جواز جمع بین نمازها تأیید شده است. کلینی به سند خود از امام صادق (علیه السلام) نقل می‌کند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) نماز ظهر و عصر را بدون عذر از هنگام زوال خورشید با مردم به جماعت به جای آورد و نیز نماز مغرب و عشا را قبل از سقوط شفق بدون هیچ مشکلی با جماعت به جای آورد. این جمع را برای گشایش کار بر امت خود انجام داد.
الکافی، ج ۳، ص ۲۸۶ .
شیخ طوسی هم در تهذیب و استبصار به سند خود از اسحاق بن عمار نقل می‌کند که از امام صادق (علیه السلام) پرسید: آیا می‌توانم بین مغرب و عشا در حضر قبل از آن که شفق غایب شود، بدون هیچ عذری جمع کنم؟ حضرت فرمود: اشکالی ندارد.
تهذیب الاحکام، ج ۲، ص ۲۶۳ ح ۱۰۴۷ دارالکتب الاسلامیه چهارم. و الاستبصار، ج ۱، ۲۷۲ ح ۹۸۲دارالکتب الاسلامیه چهارم، ۱۳۶۲.
پس از ویرایش و زیبا سازی به نقل از:

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -