بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
الـــــسَّـــــلاَمُ عَـــــلَـــــى
مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم
وَ اَلسَّلاَمُ عَلَى عِبَادِ اَللَّهِ
در باره حَوْقَلَه یا حَوْلَقَه
حَوْقَلَه یا حَوْلَقَه به معنای گفتن «لاحَولَ وَ لا قُوَّةَ إِلّا بِالله؛ هر دگرگونی و نیرویی، تنها به دست خدا است»، میباشد.
این عبارت در قرآن نیامده، اما عبارت لا قُوَّة إِلّا بالله یک بار در آیه ۳۹ سوره کهف به کار رفته است. بر اساس این ذکر، انجام عبادات و ترک محرمات تنها با یاری خداوند ممکن است. همچنین بر پایه احادیث، هر کس این ذکر را بگوید، خود و امور زندگانیاش را به خدا سپرده است.
حَوْقَلَه از ذکرهای مهم و بافضیلت مسلمانان به شمار میرود و در روایات، به بسیار گفتن آن سفارش و آثار فراوانی برای آن ذکر شده است. این ذکر برای برآورده شدن حاجات، برطرف شدن وسوسه، فقر، بیماری و حزن توصیه شده است.
حوقله در نظم و نثر فارسی، برای راندن شیطان، اظهار تعجب، اعتراض و نشان دادن ناخرسندی به کار رفته است.
فضیلت و اهمیت
احادیث بسیاری در فضیلت این ذکر نقل شده است و مسلمانان به بسیار گفتن آن توصیه شدهاند.
برقی، المحاسن، ۱۳۷۱ق، ج۱، ص۹، ۱۱ و۴۱؛
سیوطی، الدرّالمنثور، دار الفکر، ج۸، ص۱۹۷.
در روایتی آمده است که آقا رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) در سفر معراج به خداوند عرض کرد: پروردگارا تو به پیامبرانت کرامت فرمودی، به من نیز عنایتی کن. خداوند فرمود: به تو نیز در میان آنچه عطا کردم، دو کلمه عطا کردم که در زیر عرشم نوشته شده است و آن کلمه «لاحول ولا قوة إلا بالله» و کلمه «لا منجی منک إلا إلیک» است.
تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۱۱.
بنابر احادیث این جمله گنجی از گنجهای بهشت
برقی، المحاسن، ۱۳۷۱ق، ج۱، ص۹ و ۱۱؛
بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۵، ص۷۵؛
ابن حنبل، مسند احمد بن حنبل، دارصادر، ج۲، ص۳۳۳؛
سیوطی، الدرّالمنثور، دار الفکر، ج۲، ص۷۸ و ج۵، ص۳۹۲.
دری از درهای بهشت،
سیوطی، الدرّالمنثور، دار الفکر، ج۵، ص۳۹۱.
درختان بهشت
سیوطی، الدرّالمنثور، دار الفکر، ج۵، ص۲۱۸.
و کلید درهای آسمان و زمین است.
سیوطی، الدرّالمنثور، دار الفکر، ج۷، ص۲۴۵.
این ذکر از ذکرهایی است که حضرت موسی، هنگام شکافته شدن دریا بر زبان جاری کرد.
سیوطی، الدرّالمنثور، دار الفکر، ج۶، ص۲۹۹.
نقل شده آقا امام حسین (علیه السّلام) در روز عاشورا پیوسته این ذکر را بر لب داشت.
ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۱۹۵۶م، ج۳، ص۲۵۸؛
ابن طاووس، اللهوف، ۱۴۱۷ق، ص۷۰ .
همچنین در برخی روایات به گفتن حوقله، پس از دعا.
ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۱۹۵۶م، ج۳، ص۲۵۸؛
ابن طاووس، اللهوف، ۱۴۱۷ق، ص۷۰ .
و نماز صبح و مغرب،
کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۵۲۱؛
صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ۱۴۰۶ق، ص۹.
و هنگام خروج از منزل،
کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۵۲۸.
و پس از پوشیدن لباس نو
کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۵۴۲ و۵۴۳ .
و پس از گفتن یا شنیدن حَی عَلی الصَّلوةِ، حَی عَلی الْفَلاحِ و حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل در اذان سفارش شده است.
کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۴۵۹.
آثار
در احادیث آقا رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) و امامان (علیهم السلام)، گفتن این ذکر برای برطرف شدن بیماری و فقر،
طوسی، المبسوط فی فقه الامامیة، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۹۷؛
بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۱، ص۱۵۲؛
ابن حنبل، مسند احمد بن حنبل، دارصادر، ج۴، ص۹۱۹۲.
برآورده شدن حاجات،
کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۵۵۱، ح۳ و ج۸، ص۹۳، ح۶۵؛
برقی، المحاسن، ۱۳۷۱ق، ج۱، ص۴۲ و ۴۳.
و رفع وسوسه و حزن
برقی، المحاسن، ۱۳۷۱ق، ج۱، ص۴۲.
سفارش شده است.
در روایتی، آقا امام باقر (علیه السلام) از آقا رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) نقل کرده است که:
اگر کسی سه مرتبه بگوید: «بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِالله الْعَلِیِّ الْعَظِیم» خداوند او را از ۹۹ نوع بلا حفظ میکند که آسانترین آنها خفگی است.
کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۴۲۵، ح۴؛
الفقه المنسوب للامام الرضا(ع)، ۱۴۰۶ق، ص۳۸۵.
برپایه روایات دیگر، این ذکر دوای ۷۰ یا ۹۹ نوع بلا و بیماری دانسته شده که آسانترین آنها غم و اندوه است.
برقی، المحاسن، ۱۳۷۱ق، ج۱، ص۴۱،
کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۵۲۱.
برطرف شدن از ترس از شیطان، سلطان، بیماری جذام و برص(پیسی) نیز در روایات جزو آثار ذکر حوقله آمده است.
صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ۱۴۰۶ق، ص۱۶۲؛
سیوطی، الدرّالمنثور، دار الفکر، ج۵، ص۳۹۳.
این ذکر در روایات اهل سنّت از مصادیق باقیات الصالحات دانسته شده است.
برقی، المحاس، ۱۳۷۱ق، ج۱، ص۴۱.
در منابع اهلسنت آمده است که آقا رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود این ذکر شخص را از چشم زخم در امان میدارد. {نیاز به منبع}.
لغت شناسی
حَوْلَقَه و حَوْقَلَه، هر دو، مصدر منحوتِ (تراشیده شده) و جعلی عبارت «لاحَولَ وَ لاقُوَّةَ إِلّا بِالله» هستند مانند بَسمَلَه که از «ِبِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم» ساخته شده است.
سیوطی، الدرّالمنثور، دار الفکر، ج۵، ص۳۹۶، ۳۹۸ و۴۸۵.
در زبان عربی برای اختصار در بیان دو یا چند کلمه یا عبارت پرکاربرد، آنها را باهم ترکیب کرده و عبارت جدیدی پدید میآورند. حوقله و حولقه نیز از این جملهاند.
ازهری، تهذیب اللغة، دار احیاءالتراث العربی، ج ۵، ص۲۴۲.
برخی در تفاوت حول و قُوّه گفتهاند: حول، توان تصرّف و تغییر است در حالی که قوّه، منشأ افعال سخت است.
ازهری، تهذیب اللغة، دار احیاءالتراث العربی، ج ۵، ص۲۴۲؛
ابن انباری، الزاهر فی معانی کلمات الناس، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۱۰۳.
عسکری، معجم الفروق اللغویة، ۱۴۱۲ق، ص۲۰۴ و۲۰۵.
معنای حوقله در روایات
ذکر «لا حَولَ ولا قُوّةَ إلّا بِالله» در منابع روایی متعددی از جمله دعای ۴۶ صحیفه سجادیه.
صحیفه سجادیه، دعای ۴۶،
و کتب اربعه
شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۵۲۶، ج۳، ص۲۰۰ و ج۴، ص۳۷۱.
آقا رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) و اهل بیت (علیهم السلام) نقل شده است و به سه گونه تفسیر شده است:
تفسیر اوّل: انجام عبادات و ترک محرمات تنها با یاری خداست
در حدیثی از آقا رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) آمده است:
«لا حَولَ عَن مَعصِیةِ الله ِ إلّا بِقُوَّةِ الله ِ، ولا قُوَّةَ عَلی طاعَةِ الله ِ إلّا بِعَونِ الله؛
هیچ بازدارندهای از معصیت خدا نیست مگر به نیروی خدا، و هیچ توانی بر طاعت خدا نیست مگر به کمک خدا».
مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۱۲، ص۲۱۳.
مشابه این روایت از آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السّلام)
عسکری، معجم الفروق اللغویة، ۱۴۱۲ق، ص۲۰۵.
و آقا امام باقر (علیه السّلام)
صدوق، معانی الاخبار، ۱۴۰۳ق، ص۲۲ و۲۳.
نیز نقل شده است.
مطابق این روایت، مبدأ توان و قدرت انسان، خداست و او بدون کمک خداوند، نه میتواند از معصیت پروردگار، خودداری کند و نه میتواند اوامر او را اطاعت نماید.
تفسیر دوم، سلب مالکیت عَرْضی از انسان
مطابق این تفسیر مالکیت انسان، در طول مالکیت خداوند متعال است، نه در عرض او به صورت مستقل از مالکیت خداوند، و در مالکیت طولی نیز خدا به مالکیت، سزاوارتر است تا انسان؛ زیرا مالکیت انسان، در ابتدا و ادامهاش وابسته به خواست و اراده الهی است.
از آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) در تبیین معنای «حوقله» چنین نقل شده است:
«إنّا لا نَملِکُ مَعَ الله شَیئا، ولا نَملِکُ إلّا ما مَلَّکَنا، فَمَتی مَلَّکَنا ما هُوَ أملَکُ بِهِ مِنّا کَلَّفَنا، ومَتی أخَذَهُ مِنّا وَضَعَ تَکلیفَهُ عَنّا؛
ما در برابر خدا مالک چیزى نیستیم و مالک چیزى نمیشویم جز آنچه او به ما بخشیده است. پس چون خدا چیزى به ما ببخشد که خود سزاوارتر است، وظایفى نیز بر عهده ما گذاشته، و چون آن را از ما گرفت، تکلیف خود را از ما برداشته است».
صحیح صبحی صالح، حکمت ۴۰۴، ص۵۴۷؛ مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۱۲، ص۲۱۳.
به سخن دیگر، کسی حقیقتا شایستگی گفتن «لا حول و لا قوّة إلّا بالله» را دارد که به مرتبه توحید افعالی رسیده باشد؛ زیرا تا به این پایه از توحید نرسد، نمیتواند به طور مطلق، توان را از خود، سلب و به خداوند متعال منسوب نماید.
محمدی ریشهری، منتخب نهج الذکر، ۱۳۸۷ش، ص۳۸۷.
تفسیر سوم، تفویض امور به خدا
تفسیر سوم، تفسیر به لازم است، بدین معنا که وقتی انسان باور کند که توان و مالکیت او در طول قدرت و مالکیت خداست و بدون اراده تکوینی خداوند، هیچ کاری از هیچ کس ساخته نیست و او تواناترین و بهترین کارگزار است، همه کارهای خود را به او واگذار مینماید.
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم):
إذا قالَ العَبدُ: «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِالله» فَقَد فَوَّضَ أمرَهُ إلَی الله، وحَقٌّ عَلَی الله أن یکفِیهُ؛
هر گاه بنده بگوید: «هیچ نیرو و توانی نیست مگر به مدد خداوند»، در واقع، کار خود را به خدا واگذاشته است و بر خداست که برایش کارسازی کند.
مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۰، ص۱۸۹.
در روایتی از آقا امام سجّاد (علیه السّلام) نیز آمده است که هرکس این عبارت را بگوید کار خود را به خدا سپرده است.
صدوق، کتاب الخصال، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۲۹۹.
کاربرد در فارسی
واژه حوقله در فارسی نیز به کار رفته است.
وقار شیرازی، محاکمه انسان و حیوان «مرغزار»، ۱۳۷۲ش، ص۱۳۷.
در نظم و نثر فارسی، تعابیر لاحول گویان و لاحول کنان و گفتن لاحول ولا قوّةالّا باللّه، برای راندن شیطان، اظهار تعجب، اعتراض و نشان دادن ناخرسندی کاربرد دارد.
منوچهری، دیوان، ۱۳۷۵ش، ص۱۹۶، ۲۰۳؛ مولوی، مثنوی معنوی، ۱۳۶۳ش، ج۱، دفتر۲، ص۲۵۸۲۶۱، بیت ۲۰۶۲۵۰؛ سعدی، بوستان سعدی، ۱۳۶۳ش، ص۱۵۴، بیت ۲۹۱۰، ص۱۵۷، بیت ۲۹۷۵.
تکنگاری
جلال الدّین سیوطی در کتاب شرح الحوقلة و الحیعلة به توضیح درباره این ذکر و فضیلت آن پرداخته است.
حاجی خلیفه، ج ۲، ستون...
پس از ویرایش و زیبا سازی به نقل از