انهار
انهار
مطالب خواندنی

(۲۷۸) چه کسانی از شفاعت محروم می شوند؟

بزرگ نمایی کوچک نمایی
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَم
وَ جَامِعِ الْكَلِم
وَ اَلسَّلاَمُ عَلَى عِبَادِ اَللَّه
چه کسانی از شفاعت محروم می شوند؟
    
هدف نهایی از خلقت انسان، بهره مندی او از نعمات اخروی است. با توجه به قصور اعمال انسان، تنها چشم امید وی در قیامت، بهره مندی از رحمت خدا و شفاعت مشفعین است. اما عواملی وجود دارد که حرکت در آن مسیر، انسان را از شفاعت محروم می‌گرداند.
ضروری بودن شفاعت در شریعت
یکی از ضروریات مسلّم دین اسلام، مساله شفاعت است.
علامه مجلسی، ضمن ضروری دانستن مساله شفاعت در بین مسلمین، به شفاعت غیر مسلمانان نیز قائل است.
بحارالانوار، ج ۸ ، ص ۲۹۶۳.
لازم است به این مهم نیز توجه داشت که شفاعت مساله‌ای صرفا نظری نیست، بلکه اعتقاد به آن در زندگی انسان نیز، نقش خواهد داشت.
در این میان عده‌ای از این نعمت، به خاطر اعمالشان محروم خواهند بود.
محرومین از شفاعت، در قرآن
در سوره مبارکه مدثر طی آیات ۳۸ تا ۴۸، درباره معذّبین در جهنم، سخن به میان آمده.
در پایانِ معرفی این عده، آنان را محروم از شفاعت معرّفی می‌کند:
فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَهُ الشَّافِعِینَ.
(این گروه) شفاعتِ شفاعت‌کنندگان برایشان سودی ندارد».
سوره مدثر، آیه ۴۸.
چون شفاعت، حاصل برقراری پیوندی عمیق است، بین شفیع و شفاعت شونده است، در حالیکه این عده فاقد این پیوند می‌باشند، و در نتیجه از شفاعت شافعین محروم می‌گردند.
عوامل محروم شدن از شفاعت:
{۱} پایبند نبودن به نماز
اولین جُرمی که اهل جهنم، در این آیات به آن اعتراف می‌کنند، عدم التزام به نمازشان است.
قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّین‏؛
گفتند ما از نمازگزاران نبودیم.
سوره مدثر، آیه ۴۳.
از مهمترین ارکان اسلام، نماز است. سستی در نماز، علاوه بر اینکه انسان را از بسیاری از جلوه‌های رحمانی پروردگار، محروم می‌گرداند؛ آخرین راه نجاتِ آخرت را نیز، به روی او مسدود می‌نماید.
آقا رسول اکرم (صلی الله علیه وآله و سلّم) فرموده است: انّ شفاعتنا لا تنال مستخفّابالصلاة.
شفاعت من به کسى که نمازش را سبک بشمارد، نمى رسد.
سفینه البحار، جلد، ۲، ص ۱۹.
{۲} رسیدگی نکردن به مساکین
در ادامه آیات سوره مدثر، از جمله کسانی‌که مشمول شفاعت نمی‌شوند، آنانند که، نسبت به حال نیازمندان بسیار فقیر، بی تفاوت بوده‌اند.
وَ لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِین.
و مسکین را طعام نمی‌دادیم».
سوره مدثر، آیه۴۴.
کلمه مسکین از سوی امام صادق(علیه السلام) اینگونه تفسیر شده:
الْفَقِیرُ الَّذِی لایَسْأَلُ وَ الْمِسْکِینُ الَّذِی هُوَ أَجْهَدُ مِنْهُ الَّذِی یَسْأَلُ.
فقیر کسى است که سؤال نمى کند، و مسکین حالش از او سخت تر است، و کسى است که از مردم سؤال و تقاضا مى کند.
وسائل الشیعه، جلد ۶، صفحه ۱۴۴.
ممکن است در اطراف انسان، نیازمندانی وجود داشته باشند، در صورتی‌ که انسان به وجود ایشان علم داشته باشد، وظیفه دارد به وی کمک کند. برخی اوقات به سبب آبرومندی نیازمند، کسی از فقر وی مطلع نمی‌شود و مؤاخذه‌ای برای اطرافیان نیست. اما گاهی آنقدر وضع آن نیازمند، سخت می‌گردد، که چاره‌ای جز ابراز نیاز ندارد. این گروه همان مسکینانند. خداوند نسبت به فقرایی که می‌شناسیم و یاری نمی‌رسانیم، در قیامت مؤاخذه خواهد کرد، اما نسبت به مساکین؛ علاوه بر مؤاخذه، او را از شفاعت نیز محروم می‌کند.
اهمیت رسیدگی به حال مساکین تا بدان حد است که مؤمنین علاوه بر بذل مال به شخص مسکین؛ وظیفه دارد دیگران را به این کار تشویق کند.
وَ لا یَحُضُّ عَلى‏ طَعامِ الْمِسْکِینِ.
(ویژگی اهل جهنم این است که) و هرگز مردم را بر اطعام مستمندان تشویق نمی‌‏نمود.
سوره الحاقه، آیه۳۴.
یحضُّ؛ مضارع از حض، به معناى تحریک و تشویق کردن است.
ترجمه تفسیر المیزان، ج‏۱۹، ۶۶۹.
{۳} غرق شدن در لهو و لعب دنیا
در ادامه، خداوند از زبان اهل دوزخ، علت فرورفتن در گناهشان را اینگونه بیان می‌کند:
وَ کُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضِینَ.
و با فرو رفتگان و تعمق کنندگان در غرور و اباطیل دنیا فرورفته بودیم.
ٰسوره مدثر، آیه۴۵.
«نخوض» از ماده «خوض»، در اصل به معنى ورود و حرکت در آب است، و سپس به ورود و آلوده شدن به سایر امور نیز گفته شده، ولى در قرآن، غالبا در مورد ورود در مطالب باطل و بی‌‏اساس استعمال می‌شود.
تفسیر نمونه، ۲۸جلد، ج‏۲۵، ص ۲۵۴.
قرآن مجید در زمینه غرق شدن در دنیا، به تحریک شهوات و امیال و آرزوها؛ و غرائز شیطانى می‌‏فرماید:
أُولئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الْحَیاهَ الدُّنْیا بِالْآخِرَهِ فَلا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ.
اینان کسانی‌‏اند که زندگى [زودگذر] دنیا را به جاى آخرت خریدند؛ پس نه عذاب از آنان سبک شود و نه یارى شوند.
سوره بقره، آیه۸۶.
اسلام؛ با بهره‌مندی از دنیا مخالف نیست، اما چانچه دنیا او را فریفته خویش بگرداند؛ و از هدف اصلی خلقتش، دور بگرداند، چنین دنیایی مذموم است و مورد نکوهش.
پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله و سلّم) در مورد تفاوت این دو می‌فرمایند:
الدُّنْیا مَلْعُونَهٌ مَلْعُونٌ ما فیها إلّاما کانَ لِلّهِ مِنْها.
دنیا از نظر خدا مطرود است و آنچه در اوست نیز مطرود است، مگر آنچه براى خداست.
محجه البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ج ۵، کتاب ذم الدنیا، ص ۳۵۳
 
{۴} اعتقاد نداشتن به قیامت
از دیگر عوامل دور شدن از شمول شفاعت، عدم باور به معاد؛ و تکذیب زبانی و یا عملی آن است:
وَ کُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ‏.
و همواره روز جزا را انکار می‌‏کردیم.
سوره مدثر، آیه۴۵.
در مقابل؛ باورِ به قیامت، انسان را نسبت به واجبات مقید و ملتزم می‌گرداند. به عنوان نمونه، خداوند در وصف اهل نماز می‌فرماید: «وَ الَّذِینَ هُمْ مِنْ عَذابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ[معارج، ۲۷] و کسانى که از عذاب پروردگارشان ترسانند». از آثار باور به معاد، مقید شدن به واجبات است.
{۵} دوری از رضایت خداوند
و در نهایت، آخرین چیزی که شخص را از شفاعت محروم می‌گرداند، دوری از رضای حضرت حق است.
یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضی وَ هُمْ مِنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُون.
او(خدا)، اعمال امروز و آینده و اعمال گذشته‌ی آن‌ها را می‌داند؛ و آن‌ها جز برای کسی که خدا راضی (به شفاعت برای او) است، شفاعت نمی‌کنند؛ و از ترس او بیمناکند.
سوره انبیاء، آیه۲۸.
خداوند؛ که صاحب مُلک و ملکوت است، در صورتی‌که نخواهد شافعین کسی را شفاعت نمایند؛ ممکن نیست که محبت شفاعت شونده در دل شفیع جای گیرد، تا مشمول رحمت خدا شود.
از این جهت است که امام صادق(علیه السّلام) مى‌فرماید: «هر کس دوست دارد شفاعت در مورد او سودمند واقع شود، باید در صدد جلب رضایت خداوند برآید. بدانید هیچ کس رضایت خداوند را جلب نخواهد کرد؛ مگر با اطاعت از خدا و پیامبر و اولیاى الهى از آل محمد (صلی الله علیه وآله).
بحارالانوار ج ۷۵، ص ۲۲۰.
لازم به ذکر است: اصل اولی آن است که شخص؛ با اعمال صالح، اسباب دوری از دوزخ را برای خویش فراهم کند. اما در صورت قصور رفتار ایمانی، امید به رحمت الهی و شفاعت شافعین، تنها دلگرمی مومنان است، که امید است با رفتار سوء، خود را از آن محروم نکرده باشند.
 

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -