بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم
وَ اَلسَّلاَمُ عَلَى عِبَادِ اَللَّهِ اَلصَّالِحِين
چرا نمازیها، مسجدیها و هیئتیها؟
پـــیـــام وارده:
بی حجابی حق الناس نیست!!
خود طرف جواب خدا رو میده!!
زمان پیامبر برید کتاب بخونید نوشته هرکس به دین خودش!!
ولی اختلاس، کلاه برداری، خوردن حق یتیم، گرفتن پول زور و رشوه؛ اینها حق الناس هستند و اینها باید درست شوند.
سر مردم گرم کردن به حجاب!
دوربین بین راهی موی زن میبنه!
انوقت قدرت اول منطقه یعنی: اختلاس، بدبختی و فقر دیده نمی شود.
از اختلاس؛ گرونی فقر و بی حجابی میاد،
کلا مملکت رو رشوه برداشته،
لقمه حروم باعث فقر و فحشا میشه،
یعنی حجاب باشه همچی درست میشه؟
دور از جون مسجدی های خودمون، خاوری صف اول نماز بود با مهر پیشونی!!
این زنه که دزدی کرد به تازگی چادری بود، ماشاءلله
تمام مسولین که صف اول نماز جمعه هستن،
هرجا هم که دزد مگیرن تو مغازها ماشاءالله چادرین!!!
پـــــاســـــخ:
گاهی گفته میشود چرا کسانی که مسجدی یا هیئتی یا حزباللهی یا در لباس و کسوت روحانیت هستند کارهائی را انجام میدهند که دور از انتظار است و خطا و اشتباهات فاحشی میکنند و این خطاها و اشتباهات را به نام اسلام حساب میکنند و از دین اسلام بدگویی میکنند و میگویند: ما چنین اسلامی را قبول نداریم و زبان به جسارت یشتری باز میکنند و میگویند از اسلام نعوذ بالله باید دست کشید و دین اسلام را ناقص میدانند و رفتارهای سخیف را به حساب اسلام میگذارند در حالی که اشتباه بزرگ همین است.
آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) میفرمایند: رفتارهای دیگران را نباید به حساب دین گذاشت بلکه باید حقّ را شناخت تا بتوان اهل حق را شناخت. حضرت (علیه السلام) میفرمایند:
إنّ الحقَّ لا يُعرَفُ بالرِّجالِ، اعْرِفِ الحقَّ تَعرِفْ أهلَهُ.
حقّ به شخصيتها شناخته نمى شود؛ خودِ حقّ را بشناس تا پيروان آن را بشناسى.
بنابراین:
اگر خانم یا آقایی مسجدی یا هیئتی یا حزب الهی هست ولی بداخلاقی یا غیبت یا ظلم میکند یا…
یا خانم یا آقایی مسجدی یا هیئتی یا حزب اللهی باشد ولی بد اخلاقی یا غیبت یا ستمی کند
اگر آقایی مسجدی یا هیئتی یا حزب الهی هست ولی تهمت میزند یا مزاحمت میکند یا مال حرام میخورد یا…
یا:
اگر آقا یا خانمی که حوزوی و روحانی باشند و تهمت بزنند یا بد اخلاقی کنند یا غیبت کنند یا قضاوت ناجوری داشته باشد یا…
هیچ یک از اینها را نمیتوان به نام اسلام تلقی کرد زیرا آنها خطا دارند ولی:
اسلام به ذات خود ندارد عیبی
هر عیبی که هست از مسلمانی ماست
و لذا اسلام تاکید فراوان دارد که با هر کسی نشست و برخاست و رفاقت و دوستی نکنید و در مقابل هر عالمی ننشینید بلکه با کسی نشست و برخاست کنید که رفتارهایش منطبق بر اسلام باشد و با عالمی گفتگو کنید که گفتگو با او شما را به خدا نزدیک کند نه اینکه شما را از خدا دور کند.
لذا آقا رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرموده اند: لَا تَجْلِسُوا عِنْدَ كُلِّ عَالِمٍ يَدْعُوكُمْ إِلَّا عَالِمٌ يَدْعُوكُمْ مِنَ الْخَمْسِ إِلَى الْخَمْسِ مِنَ الشَّكِّ إِلَى الْيَقِينِ وَ مِنَ الْكِبْرِ إِلَى التَّوَاضُعِ وَ مِنَ الرِّيَاءِ إِلَى الْإِخْلَاصِ وَ مِنَ الْعَدَاوَةِ إِلَى النَّصِيحَةِ وَ مِنَ الرَّغْبَةِ إِلَى الزُّهْدِ.
با هر عالمى ننشينيد، مگر عالمى كه شما را از پنج چيز، به پنج چيز دعوت كند: از شكّ به يقين، از دشمنى به خيرخواهى، از تكبّر به تواضع، از ريا به اخلاص و از علاقه به دنيا، به بى اعتنايى به آن.
پس با ملاحظه توصیههای دینی متوجه میشویم که نزد هر عالمی نباید نشست و هر کسی را برای دوستی نباید انتخاب کرد مگر اینکه آن عالم و آن دوست شرایط رفتاری و کرداریش مطابق با معیارهای دین و ارزشهای معنوی باشد.
لذا وقتی ما شخصی را به عنوان دوست انتخاب کنیم یا رفتار شخصی را ملاحظه میکنیم که با معیارهای فکری دینی سازگار نیست خیال میکنیم او نماد دین هست و بلافاصله زبان به ایراد و انتقاد نابجا از دین میکنیم در حالی که دین جدا هست و دیندار هم جدا هست در ذیل چند حدیث از آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) ملاحظه میفرمایید که حضرت چقدر تاکید و اصرار دارند که رفتار افراد را به حساب دین و اسلام نگذاریم
قال أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام): اعْرِفِ الحقَّ تَعرِفْ أهلَهُ.
حق را بشناس تا اهل آن را بشناسی.
چند حدیث از آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در مورد ميزان شناخت حقّ و باطل.
{۱} يا حارِثُ، إنّكَ نَظَرْتَ تَحْتَكَ و لَم تَنْظُرْ فَوقَكَ فَحِرْتَ، إنّكَ لَم تَعْرِفِ الحقَّ فتَعْرفَ مَن أتاهُ، و لَم تَعْرِفِ الباطِلَ فتَعْرِفَ مَن أتاهُ.
اى حارث! تو پايينت را نگريسته اى و بالايت را نگاه نكرده اى و از اين رو در حيرت و سرگردانى به سر مى برى، تو حقّ را نشناختى، تا اهلش را بشناسى و باطل را نشناختى، تا باطل گرايان را بشناسى.
نهج البلاغة : الحكمة ۲۶۲ .
{۲} إنّ الحـقَّ و الباطِـلَ لا يُعرَفانِ بالنّاسِ، و لكـنِ اعْرِفِ الحـقَّ باتِّبـاعِ مَنِ اتَّبعَهُ، و الباطِـلَ باجْتِنابِ مَنِ اجْتَنَبَهُ.
همانا حقّ و باطل به مردم (شخصيّت افراد) شناخته نمى شود، بلكه حقّ را به پيروى كسانى كه از آن پيروى مى كنند بشناس و باطل را به اجتناب كسانى كه از آن اجتناب مى كنند.
الأمالي للطوسي : ۱۳۴/۲۱۶ .
{۳} إنّ الحقَّ لا يُعرَفُ بالرِّجالِ، اعْرِفِ الحقَّ تَعرِفْ أهلَهُ.
حقّ به شخصيتها شناخته نمى شود؛ خودِ حقّ را بشناس تا پيروان آن را بشناسى.
مجمع البيان : ۱/۲۱۱ ، روضة الواعظين : ۳۹ .
{۴} فقالَ لَهُ الحارِثُ: لَو كَشَفتَ ـ فِداكَ أبي و اُمّي ـ الرَّينَ عَن قُلوبِنا و جَعَلْتَنا في ذلكَ على بَصيرةٍ مِن أمْرِنا. قالَ (عليه السلام): قَدْكَ؛ فإنّكَ امْرؤٌ مَلْبوسٌ علَيكَ، إنّ دِينَ اللّه ِ لا يُعرَفُ بالرِّجالِ بَلْ بآيَةِ الحقِّ، فاعْرِفِ الحقَّ تَعْرِفْ أهلَهُ.
حارث به آن حضرت (امام على عليه السلام ) عرض كرد : پدر و مادرم فدايت باد ! كاش زنگار از دلهاى ما مى زدودى و در اين موضوع ما را از بينش لازم برخوردار مى ساختى. امام عليه السلام فرمود: بس كن . تو مردى هستى كه امر بر تو مشتبه شده است . همانا دين خدا با اشخاص شناخته نمى شود، بلكه با معيار و نشانه حقّ شناخته مى گردد ؛ پس حقّ را بشناس، تا اهلش را بشناسى.
الأمالي للمفيد : ۵/۳.
پایگاه اینترنتی انهار