انهار
انهار
مطالب خواندنی

(*) حکمت حرام بودن آمیزش با همسر در حال حیض

بزرگ نمایی کوچک نمایی
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ
وَ جَامِعِ الْكَلِمِ.
وَٱلسَّلَامُ عَلی عِبادِاللهِ الصالِحینَ
وَ رَحْمَةُ ٱللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ
(*) حکمت حرام بودن آمیزش با همسر در حال حیض
سؤال:
چرا در قرآن و احادیث آمیزش با زنان در عادت ماهیانه حرام شده است؟
پاسخ:
دختران و زنان غالباٌ و به صورت عادى در هر ماه (حدّ اقل ۳ روز و حدّ اكثر ۱۰ روز) خون می بينند كه اگر با اوصاف خاص (گرم، غليظ، رنگ تيره و همراه با سوزش و فشار) همراه باشد به آن خون حيض، قاعدگى يا عادت ماهيانه گويند.
قرآن كريم می فرمايد:
يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذىً فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِي الْمَحِيضِ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ.
از تو درباره خون حيض سؤال می كنند، بگو: چيز زيان بار و آلوده اى است و لذا در حالت قاعدگى از زنان كناره گيرى نمائيد و با آنها نزديكى ننماييد و به آنها نزديك نشويد تا پاك شوند.
سوره بقره آیه ۲۲۲.
شأن نزول:
آئين كنونى يهود و مسيحيت احكام ضد يكديگر در مورد آميزش مردان با چنين زنانى دارند.
جمعى از يهود می گويند:
معاشرت مردان با اين گونه زنان مطلقا حرام است و لو اينكه بصورت غذا خوردن سر يك سفره و يا زندگى در يك اطاق باشد.
در مقابل اين گروه مسيحيان می گويند:
هيچ‏گونه فرقى ميان حالت حيض و غير حيض زن نيست، همه گونه معاشرت حتى آميزش جنسى با آنان بی مانع می باشد.
مشركين عرب بخصوص آنها كه در مدينه زندگى می كردند، كم وبيش به خلق و خوى يهود انس گرفته بودند و با زنان حائض مانند يهود رفتار می كردند و در زمان عادت ماهيانه از آنها جدا می شدند.
همين اختلاف در آئين و افراط و تفريطهاى غير قابل گذشت، سبب شد كه بعضى از مسلمانان از پيغمبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) در اين باره سؤال كنند و در پاسخ آنان اين آيه نازل گرديد.
تفسير نمونه، ج ۲، ص ۹۱- ۹۲.
از آنجا كه زنان در اين حالت از نزديكى با مردان تنفر دارند و با توجه به اينكه ممكن است برخى از مردان اراده خود را بر زنان تحميل كنند، قرآن خطاب به مردان می كند و به آنان دستور دورى و عدم آميزش با زنان را می دهد.
تاريخچه:
دورى از زنان در حالت، حيض تاريخى طولانى در سرگذشت بشر دارد.
ايرانيان قديم معاشرت با زنانى را كه در حالت عادت ماهيانه بودند ممنوع می ساختند.
شهيد مطهرى، مسئله حجاب، ص ۳۵ به بعد.
در تورات كنونى می خوانيم كه:
«اگر زنى جريان دارد و جريانى كه در بدنش است خون باشد هفت روز در حيض خود بماند و هر كه او را لمس نمايد تا شام نجس باشد و بر هر چيزى كه در حيض خود بخوابد نجس باشد و بر هر چيزى كه بنشيند چيزى نجس باشد و بر هر كه بستر او را لمس كند رخت خود را بشويد و به آب غسل كند و تا شام نجس باشد ... و اگر مردى با او هم بستر شود و حيض او بر وى باشد تا هفت روز نجس خواهد بود.»
كتاب مقدس، سفر لاويان، باب پانزدهم، آيه ۱۹- ۲۵.
ممنوعيت نزديكى با زنان در اين حالت (با وجود همه ضررهاى بهداشتى آن) امروزه از طرف بسيارى از مردم جهان رعايت نمی شود و حتى از مسيحيان نقل شده كه آن را جايز می شمارند.
تفسير نمونه، ج ۲، ص ۹۲.
تذكر:
در اسلام آن افراط و تفريطهايى كه در برخى مذاهب و جوامع نسبت به زنان هست وجود ندارد بلكه فقط آميزش با زنان در حال عادت ماهيانه ممنوع است.
احكام:
در دين مبين اسلام چند حكم فقهى در مورد زنان حائض وجود دارد:
۱. جماع كردن در فرج هم براى مرد و هم براى زن حرام است.
۲. عبادتهايى كه مانند نماز بايد با وضو يا غسل يا تيمم بجا آورده شود بر حايض حرام است.
۳. تمام چيزهايى كه بر جنب حرام است بر حائض هم حرام است، مثل: رساندن جايى از بدن به خط قرآن يا اسم خدا و پيامبران و ائمه (علیهم السلام)- توقف در مساجد و گذاشتن چيز در آنها و رفتن به مسجد الحرام و مسجد النبى (صلی الله علیه و آله)- خواندن سوره اى كه سجده واجب دارد.
۴. طلاق دادن زن در اين حالت نیز باطل است.
۵. اگر كسى در حال حيض با زن آمیزش كرد كفّاره (جريمه نقدى براى گناه) بر او واجب می شود.
تحرير الوسيله، العروةالوثقی و رساله عمليه مراجع معظم تقليد، مبحث احكام حائض و غسل جنابت.
۶. پس از اتمام دوره حيض براى انجام نماز و ... غسل حيض بر زن واجب می شود.
تذكر:
برخى از اين احكام از آيه قرآن استفاده شده و برخى ديگر از روايات اهل بيت (علیهم السلام) بدست آمده است.
حكمت‏ها و اسرار علمى:
در مورد ممنوعيت آميزش با زنان حائض در روايات اهل بيت (علیهم السلام) مطالبى بيان شده و اين امر موجب پيدايش برخى بيماری ها معرفى شده است.
فلسفه احكام، ص ۲۵۸.
برخى از پزشكان و صاحب‏نظران نيز در مورد اين حكم و اسرار علمى آن اظهار نظر كرده اند كه پاره اى از سخنان آنان نقل می شود:
{۱} حكمت اين حكم از طرفى مربوط به مردان است، يعنى عادت كردن آنها به صبر و جلوگيرى از اسراف در شهوت‏رانى است و از طرف ديگر مربوط به زنان است. يعنى اين حالت باعث ناراحتى زنان است كه در صورت نزديكى اين ناراحتى تشديد می شود.
{۲} جلوگيرى از افراط و تفريط در مورد زنان:
برخى مفسران معاصر می نويسند:
«جمله هاى اوّل اين آيه كه امر به گوشه گيرى و اعتزال‏ «فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِي الْمَحِيضِ وَ لا تَقْرَبُوهُنَ»‏ و نهى از نزديك شدن و آميزش با زنان حائض می كند، در بدو نظر شباهتى به دستورات كنونى آئين يهود دارد لكن به قرينه جمله بعد «فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّه»  كه درباره آميزش جنسى با زنان بعد از پاك شدن از خون حيض می باشد، معلوم می شود كه مراد از گوشه گيرى و نزديك نشدن، فقط دورى از آميزش جنسى است.
پس اسلام راه ميانه را در مورد عادت ماهيانه زنان پيموده است و روش اسلام همه جا راه ميانه است و از افراط و تفريط بر كنار است. در اينجا نيز از تندروى يهود جلوگيرى كرده و گفته كه معاشرت و هرگونه آميزش و نشست و برخاست با زنان در اين حالت، غير از عمل جنسى هيچ‏گونه مانعى ندارد. همچنين از رفتار مسيحيان كه هيچ‏گونه محدوديتى براى تماس با زنان حائض قائل نيستند جلوگيرى كرده است و به اين ترتيب ضمن حفظ احترام و شخصيت زن و ترك تحقير او از كارهايى كه زيانهاى بهداشتى فراوانى براى مرد و زن دارد پيشگيرى نموده است.»
تفسير نمونه، ج ۲، ص ۹۳- ۹۴.
{۳} يكى از حكمت‏هاى اين دستور الهى، مصون ماندن مرد و زن از بيماری ها است.
يكى از پزشكان می نويسد:
«در شرايط طبيعى، مهبل زن به وسيله ترشحاتى نرم می شود و از آسيب محفوظ می ماند و اين ترشحات كه خاصيت اسيدى (اسيد لاكتيك ‏Lactic Acid) دارد مهبل را از آلودگى توسط ميكروب‏ها مصون می دارد. وجود خون در مهبل باعث تغيير اين حالت می شود و نزديكى با زنان به هنگام قاعدگى، ميزان آلودگى را افزايش می دهد كه ضررهايى براى مرد و زن دارد. چون از طرفى باعث ايجاد خراشهايى در مهبل (كه التهاب يافته است) می شود. و غشاى مخاطى رحم (كه در حالت پوست اندازى و مثل زخم سرباز است) محل نفوذ ميكروب‏ها از مهبل می شود. رحم نيز دچار التهاب می شود و در نتيجه باعث پيدايش دردهاى شديد در رحم و احساس سنگينى آن و بالا رفتن تب می شود و در صورت شديد بودن التهاب ممكن است به ساير قسمتها هم سرايت كند و در نهايت زن را عقيم نمايد.
و نيز آميزش موجب احتقان خون شده و خونريزى را افزايش می دهد و از طرف ديگر مردى كه در اين حالت با زن نزديكى كند در معرض بيمارى قرار می گيرد و ممكن است دچار التهاب مجراى بول شود. و گاهى اين التهاب به ساير قسمتها از جمله بيضه ها سرايت می كند.»
برگرفته از طب در قرآن، ص ۵۰- ۵۱.
برخى از مفسران معاصر با طرح آيه: «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذی» «... آن چيز زيان ‏آور و ناپاكى است» می نويسند:
در مفردات راغب می خوانيم: الاذى ما يصل الى الحيوان من الضرر امّا فى نفسه او جسمه أو تبعاته دنيويا كان او اخرويا (قل هو أذى) فسمى ذلك أذى باعتبار الشرع و باعتبار الطب.
«در حقيقت اين جمله فلسفه حكم اجتناب از آميزش جنسى با زنان را در حالت قاعدگى كه در جمله بعد آمده است را بيان می كند زيرا آميزش جنسى با زنان در چنين حالتى علاوه بر اينكه تنفرآور است زيانهاى بسيار به بار می آورد كه طب امروز نيز آثار آن را اثبات كرده است از جمله: احتمال عقيم شدن مرد و زن و ايجاد يك محيط مساعد براى پرورش ميكروب بيماری هاى آميزشى چون سفليس و سوزاك و نيز التهاب اعضاى تناسلى زن و وارد شدن مواد حيض، كه آكنده از ميكروب‏هاى داخل بدن است، در عضو تناسلى مرد و غير اينها كه در كتب طب موجود است.
لذا پزشكان، آميزش جنسى با چنين زنانى را ممنوع اعلام می دارند ... اصولا خونى كه به هنگام عادت ماهيانه دفع می شود خونى است كه هر ماه در عروق داخلى رحم براى تغذيه احتمالی جنين جمع می گردد. زيرا می دانيم كه رحم زن در هر ماه توليد يك تخمك می كند، و مقارن آن عروق داخلى رحم بعنوان حالت آماده باش براى تغذيه نطفه مملو از خون می شود. اگر هنگامى كه تخمك از لوله اى بنام شيپور «فالپ» عبور و وارد رحم می شود اسپرماتوزئيد كه نطفه مرد است در آنجا موجود باشد تشكيل جنين می دهد و خونهاى موجود در عروق صرف تغذيه آن می گردد. در غير اين صورت خونهاى موجود بر أثر پوسته پوسته شدن مخاط رحم و شكافتن جدار رگهاى رحم بصورت خون حيض از رحم خارج می شود. از اين سخن روشن می شود كه چرا آميزش جنسى در اين حال زيان‏ آور و ممنوع است، زيرا رحم زن در موقع تخليه اين خونها هيچ‏گونه آمادگى طبيعى براى پذيرش نطفه ندارد. و به همين دليل از آن صدمه می بيند.»
تفسير نمونه، ج ۲، ص ۹۲- ۹۳.
و يكى از صاحب‏نظران می نويسد:
«در خون رگل (حيض) و زايمان علاوه بر ميكروب‏هائى كه در خونهاى عادى بدن است ميكروب‏هاى ديگرى هست و ... اصولا نطفه مرد يا اسپرماتوزئيد و تخمدان زن خيلى پاك و عارى از ميكروب است و خداوند اين‏طور اراده فرموده كه اين محل كه در آنجا يك جسم صغير غير قابل رؤيت براى آدم شدن وجود می گيرد برى از هر كثافتى باشد. اگر هم اتفاقا ميكروبى بدانجا راه پيدا كرد اسپرماتوزئيدها خود براى دفاع آماده اند و آن را از بين می برند. امّا در موقع حيض، ميكروب‏هاى بسيارى به وسيله خون وارد شده كه اسپرماتوزئيدها قدرت ندارند همه آنها را از بين بردارند و ناچار غلبه با ميكروب می شود و نطفه ناقص و عليل می گردد.»
فلسفه احكام، ص ۲۵۸ و ۲۷۰ به نقل از كتاب اسلام و علم امروز، ص ۴۲۸.
{۴} فلسفه غسل بانوان بعد از حيض:
صاحب‏نظرى در اين باره می نويسد:
«الف: چون در حالت آلودگى حالت منفوريت براى شوهر و معاشرين حاصل می شود لهذا پس از حصول پاكى و انقطاع خون، غسل كه شستشوى كامل همه بدن است براى او واجب گرديد تا منفوريت او زايل و كاملا مطبوع (دلپذير) گردد.
بـــــــ: در اين مدت نسبتا طولانى قاعدگى از عروقهاى او [زن‏] رسوب زيادى روى مسامات جلدى او جمع می شود و با غسل كردن علاوه بر حصول نظافت و پاكيزگى ظاهرى (كه از غرائز بشريت بلكه حيوانات است) مسامات و منافذ بدن او باز شده براى استنشاق جلدى آماده و كثافات جلدى او كه لانه انگل‏هاست مرتفع می گردد.
جـــــ: در اين مدت آلودگى، كثافات و ميكروب‏هاى زيادى كه در خونهاى زن (زيادتر از خونهاى عادى) موجود است و به اعضاى بدن او قهرا سرايت كرده، لازم است تنظيف كامل به عمل آيد تا اطمينان براى خودش و ديگران كه با او معاشرند حاصل شود و اكمل تنظيفات غسل است.»
فلسفه احكام، ص ۲۵۷- ۲۵۸ به نقل از كتاب اسلام و علم امروز، ص ۴۲۸.
{۵} استاد آيةاللّه معرفت نيز در مورد آيه ۲۲۲ سوره بقره ابتدا برخورد يهود با زنان حائض را بيان می كند و سپس دورى از زنان را در حال حيض به سبب ضرر جسمانى می دانند. و نكاتى علمى از تفسير مراغی {ج ۱، ص ۱۵۷}  در اين مورد نقل می كنند، كه ممكن است نزديكى در اين حالت به عقيم شدن مردان منتهى شود.
التمهيد فى علوم القرآن، ج ۶، ص ۱۸۱- ۱۸۲.
{۶} در مورد مسايل بهداشتى و طبى مسايل حيض و آيه ۲۲۲ سوره بقره آقاى دكتر عبد العزيز اسماعيل پاشا «*» و دكتر السيد الجميلی  «* ۱» و دكتر صادق عبد الرضا علی  «* ۲» و عبد الرزاق نوفل‏ «* ۳» و سيد جواد افتخاريان‏ «* ۴» نيز سخنانى مشابه دارند.
(*) دكتر عبد العزيز اسماعيل پاشا، اسلام و طب جديد، ص 52 ترجمه سعيدى.
(* ۱) ر. ك: دكتر السيد الجميلى، الاعجاز الطبى فى القرآن، ص ۲۳۳- ۲۳۴.
(* ۲) ر. ك: القرآن و الطب الحديث، ص ۱۲۸- ۱۳۳.
(* ۳) عبد الرزاق نوفل، القرآن و العلم الحديث، ص ۱۴۴- ۱۴۸.
(* ۴) ر. ك: سيد جواد افتخاريان، قرآن و علوم روز، ص ۱۸۸- ۱۹۴.
{۷} يدالله نيازمند شيرازی  نيز با ذكر آيه فوق ۲۲۲ سوره بقره، آن را اعجاز علمى قرآن می خواند و چهار نكته علمى از آن استخراج می كند كه عبارتند از: حيض براى زنان آزار و زحمت و بيمارى و كم دوامى است- عادت عرب آن زمان به عدم رعايت بهداشت زنان- زيان نزديكى در آن موقع براى مرد و زن- رفع خطر پس از ظهور آثار بهبودى كامل (از كلمه حتى در آيه استفاده می كند) و سپس توضيحات مفصّلى در اين مورد و نكات علمى قاعدگى می دهد.
يدالله نيازمند شيرازى، اعجاز قرآن از نظر علوم امروزى، ص ۵۴- ۶۳.
بررسى:
۱. ممنوعيت آميزش با زنان در حال عادت ماهانه و دستور غسل و يا شستشوى پس از آن، از خدمات اديان الهى به بشريت است. چرا كه اين حكم باعث جلوگيرى ضررهاى بهداشتى براى مردان و زنان بوده و از اذيت شدن زنان جلوگيرى می كند.
پس اين احكام را می توان از دستورات بهداشتى و علمى اديان الهى مثل يهود و اسلام دانست چرا كه در شرايطى اين احكام صادر شده كه بشريت از ضررهاى بهداشتى اين امور اطلاع نداشته است.
۲. همان‏طوركه بيان شد اين دستور در اديان قبل از اسلام از جمله يهود وجود داشته است پس اين حكم نمی تواند اعجاز علمى منحصر به فرد قرآن باشد.
۳. ضررهاى بهداشتى و اسرار علمى ممنوعيت نزديكى و غسل بعد از آن جزئى از حكمت‏ها و فلسفه صدور آن است. امّا علت تامه و منحصر اين احكام نيست؛ چرا كه ممكن است شارع مقدّس اسلام مصالح و مفاسد ديگرى (مثل مسايل معنوى و روانى) را در نظر داشته است و لذا می بينيم كه عبادتهاى خاصى (مثل نماز) در دوره حيض براى زنان ممنوع است؛ و لو آنكه براى هر نماز يك غسل بكنند.
۴. اين مطلب كه گفته شد: حكمت اين حكم مسئله تمرين صبر و جلوگيرى از زياده روى مردان در شهوت است، قابل اشكال است چرا كه اسلام راههايى را براى جبران اين دوران قرار داده است. براى مثال تعدد زوجات يكى از راه حل‏هاى اين مطلب است.
۵. اين مطلب كه گفته شد: نزديكى در حال حيض در أثر وجود ميكروب‏ها باعث ناقص و عليل شدن نطفه می گردد، صحيح بنظر نمی رسد چرا كه در اين دوره امكان ازدواج تخمك‏ زن با اسپرماتوزئيد و لانه گزينى در رحم وجود ندارد تا بچّه حاصله ناقص يا كامل باشد.
نویسنده: محمد علی رضایی اصفهانی
منبع: کتاب «پژوهشى در اعجاز علمى قرآن»؛ ص ۳۷۴.
    
پس از ویرایش و زیبا سازی به نقل از:

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -