بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِمِ
وَ اَلسَّلاَمُ عَلَى عِبَادِ اَللَّهِ
برخی از احادیث خشم و عصبانیت
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلّم): اَلا اِنَّ خَيرَ الرِّجالِ مَن كانَ بَطىءَ الغَضَبِ سَريعَ الرِّضا؛
بدانيد كه بهترين انسان ها كسانى هستند كه دير به خشم آيند و زود راضى شوند.
نهج الفصاحه ص ۲۴۳ ، ح ۴۶۹.
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلّم): ما تَجَرَّعَ عَبدٌ جُرعَةً اَفضَل عِندَ اللّه مِن جُرعَةِ غَيظٍ كَظَمَها اِبتِغاءَ وَجهِ اللّه ؛
انسان هيچ جرعه اى ننوشيد كه نزد خدا از جرعه خشمى كه براى رضاى خدا فرو خورد بهتر باشد.
نهج الفصاحه ص ۶۹۷ ، ح ۲۶۲۸.
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلّم): إنّ الغضب من الشّيطان و إنّ الشّيطان خلق من النّار و إنّما تطفا النّار بالماء فإذا غضب أحدكم فليتوضّأ.
خشم از شيطان و شيطان از آتش آفريده شده است و آتش با آب خاموش مى شود، پس هرگاه يكى از شما به خشم آمد، وضو بگيرد.
نهج الفصاحه ص ۲۸۶ ، ح ۶۶۰.
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلّم): اَلصَّرعَةُ كُلُّ الصَّرعَةِ الَّذى يَغضبُ فَيَشتَدُّ غَضَبُهُ وَ يَحمَرُّ وَجهُهُ وَ يَقشَعِرُّ شَعرُهُ فَيَصرَعُ غَضَبَهُ؛
كمال دليرى آن است كه كسى خشمگين شود و خشمش شدّت گيرد و چهره اش سرخ شود و موهايش بلرزد، امّا بر خشم خود چيره گردد.
نهج الفصاحه ص ۵۴۹ ، ح ۱۸۷۲.
قال أمیرالمؤمنین على (عليه السّلام): بِئْسَ الْقَرِينُ الْغَضَبُ يُبْدِي الْمَعَايِبَ وَ يُدْنِي الشَّرَّ وَ يُبَاعِدُ الْخَيْر.
خشم هم نشين بسيار بدى است: عيب ها را آشكار، بدى ها را نزديك و خوبى ها را دور مى كند.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص ۳۰۲ ، ح ۶۸۳.
قال أمیرالمؤمنین على (عليه السّلام): اَقدَرُ النّاسِ عَلَى الصَّوابِ مَن لَم يَغضَب؛
تواناترين مردم در تشخيص درست كسى است كه خشمگين نشود.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص ۲۴۶ ، ح ۵۰۶۲.
قال الصادق (عليه السّلام): لَيسَ مِنّا مَن لَم يَملِكُ نَفسَهُ عِندَ غَضَبِهِ؛
كسى كه هنگام خشم خوددار نباشد، از ما نيست.
كافى، ج ۲ ، ص ۶۳۷، ح ۲.
قال الصادق (عليه السّلام): مَنْ غَضِبَ عَلَيْكَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ لَمْ يَقُلْ فِيكَ سُوءً فَاتَّخِذْهُ لِنَفْسِكَ خَلِيلًا.
هر كس سه بار بر تو خشم گرفت ولى به تو بد نگفت، او را براى خود به دوستى انتخاب كن.
معدن الجواهر ص ۳۴.
قال الصادق (عليه السّلام): الْمُؤْمِنُ إِذَا غَضِبَ لَمْ يُخْرِجْهُ غَضَبُهُ مِنْ حَقٍّ وَ إِذَا رَضِيَ لَمْ يُدْخِلْهُ رِضَاهُ فِي بَاطِلٍ وَ الَّذِي إِذَا قَدَرَ لَمْ يَأْخُذْ أَكْثَرَ مِمَّا لَهُ.
مؤمن چون خشمگين شود، خشمش او را از حق بيرون نبرد و چون خشنود شود، خشنوديش او را به باطل نكشاند و چون قدرت يابد بيش از حقّ خود نگيرد.
بحارالأنوار، ج ۷۵ ، ص ۲۰۹، ح ۸۵.
قال الهادی (عليه السّلام): اَلغَضَبُ عَلى مَن تَملِكُ لُؤمٌ؛
بر زيردستان خشمگين شدن نشانه پَستى است.
بحارالأنوار، ج ۷۵ ، ص ۳۷.
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلّم): اَلا وَ اِنَّ الغَضَبَ جَمرَةٌ فى قَلبِ ابنِ آدَمَ، اَما رَأيتُم اِلى حَمرَةِ عَينَيهِ وَ انتِفاخِ اَو داجِهِ؟! فَمَن اَحَسَّ بِشَى ءٍ مِن ذلِكَ فَليَلصَق بِالارضِ؛
بدانيد كه خشم پاره آتشى در دل انسان است. مگر چشمان سرخش و رگ هاى گردنش را [هنگام خشم] نديده اند. هر كس چنين احساسى پيدا كرد، روى زمين بنشيند.
مفردات الفاظ قرآن ص ۶۰۸.
قال أمیرالمؤمنین على (عليه السّلام): لا أدَبَ مَعَ غَضَبٍ؛
با خشم، تربيت {ممكن} نيست .
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص ۳۰۳ ، ح ۶۹۱۲.
قال السجّاد (عليه السّلام): مَرَّ رَسولُ اللّه صلى الله عليه و آله بِقَومٍ يَرفَعونَ حَجَرا فَقالَ : ما هذا ؟ قالوا : نَعرِفُ بِذاكَ اَشَدَّنا وَ اَقوانا . فَقالَ صلى الله عليه و آله : اَلا اُخبِرُ كُم بِاَشَدِّكُم وَ اَقواكُم؟ قالوا: بَلى، يا رَسولَ اللّه. قالَ: اَشَدُّكُم وَ اَقواكُمُ الَّذى اِذا رَضىَ لَم يُدخِلهُ رِضاهُ فى اِثمٍ وَ لا باطِلٍ وَ اِذا سَخِط لَم يُخرِجهُ سَخَطُهُ مِن قَولِ الحَقِّ وَ اِذا قَدَرَ لَم يَتَعاطَ مالَيسَ لَه بِحَقٍّ ؛
پيامبر صلى الله عليه و آله بر گروهى گذشتند كه سنگى را بلند مى كردند . فرمودند : اين چه كارى است؟ گفتند : با اين كار ، نيرومندترين و محكم ترينِ خود را مى شناسيم . فرمودند : آيا به شما خبر دهم كه محكم ترين و قوى ترينِ شما كيست؟ گفتند : بلى اى پيامبر خدا ! فرمودند : محكم ترين و قوى ترين شما ، كسى است كه هر گاه خشنود شود ، خشنودى اش او را به گناه و باطل نكشاند ، و هر گاه خشمگين شود ، خشمش او را از سخن حق ، بيرون نبرد ، و هر گاه به قدرت رسيد ، آنچه برايش حق نيست، دست نزند.
معانى الأخبار ص ۳۶۶.
قال أمیرالمؤمنین على (عليه السّلام): شيعَتُنَا المُتَباذِلونَ فى وِلايَتِنا، اَلمُتَحابّونَ فى مَوَدَّتِنا اَلمُتَزاوِرونَ فى اِحياءِ اَمرِنا اَلَّذينَ اِن غَضِبوا لَم يَظلِموا وَ اِن رَضوا لَم يُسرِفوا، بَرَكَةٌ عَلى مَن جاوَروا سِلمٌ لِمَن خالَطوا؛
شيعيان ما كسانى اند كه در راه ولايت ما بذل و بخشش مى كنند، در راه دوستى ما به يكديگر محبت مى نمايند، در راه زنده نگه داشتن امر و مكتب ما به ديدار هم مى روند. چون خشميگين شوند، ظلم نمى كنند و چون راضى شوند، زياده روى نمى كنند، براى همسايگانشان مايه بركت اند و نسبت به هم نشينان خود در صلح و آرامش اند.
كافى، ج ۲، ص ۲۳۶، ح ۲۴.
قال أمیرالمؤمنین على (عليه السّلام): الْحِلْمُ يُطْفِئُ نَارَ الْغَضَبِ وَ الْحِدَّةُ تُؤَجِّجُ إِحْرَاقَه.
بردبارى آتش خشم را فرو مى نشاند و تندى آن را شعله ورتر مى كند.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص ۲۸۷ ، ح ۶۴۵۰.
قال أمیرالمؤمنین على (عليه السّلام): مَنْ غَاظَكَ بِقُبْحِ السَّفَهِ عَلَيْكَ فَغِظْهُ بِحُسْنِ الْحِلْمِ عَنْه.
هر كس با زشتىِ سبكسرى تو را خشمگين كرد تو با زيبايى بردبارى او را به خشم آور.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص ۲۸۵ ، ح ۶۴۰۰.
قال الصادق (عليه السّلام): مَا مِنْ عَبْدٍ كَظَمَ غَيْظاً إِلَّا زَادَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عِزّاً فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة.
هيچ بنده اى خشم خود را فرو نخورد، مگر اين كه خداوند عزّوجلّ بر عزّت او در دنيا و آخرت افزود.
كافى، ج۲، ص ۱۱۰، ح۵.
قال أمیرالمؤمنین على (عليه السّلام): اَلحَسودُ سَريعُ الوَثبَةِ، بَطى ءُ العَطفَةِ؛
حسود زود خشمگين مى شود و دير كينه از دلش مى رود.
بحارالأنوار، ج ۷۰، ص۲۵۶، ح۲۹.
قال أمیرالمؤمنین على (عليه السّلام): جَاهِدْ شَهْوَتَكَ وَ غَالِبْ غَضَبَكَ وَ خَالِفْ سُوءَ عَادَتِكَ تَزْكُ نَفْسُكَ وَ يَكْمُلْ عَقْلُكَ وَ تَسْتَكْمِلْ ثَوَابَ رَبِّكَ.
با هوا و هوس خود جهاد كن، بر خشمت مسلّط شو و با عادتهاى بد خود مخالفت كن تا نفست پاكيزه شود، عقلت به كمال برسد و از پاداش پروردگارت بهره كامل ببرى.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص ۲۴۲ ، ح ۴۹۱۹.
قال الصادق (عليه السّلام): ثَلَاثَةٌ لَا تُعْرَفُ إِلَّا فِي ثَلَاثِ مَوَاطِنَ- لَا يُعْرَفُ الْحَلِيمُ إِلَّا عِنْدَ الْغَضَبِ وَ لَا الشُّجَاعُ إِلَّا عِنْدَ الْحَرْبِ وَ لَا أَخٌ إِلَّا عِنْدَ الْحَاجَةِ.
سه كس اند كه جز در سه جا شناخته نمى شوند: بردبار جز در هنگام خشم، شجاع جز در جنگ و برادر جز در هنگام نيازمندى.
بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۲۲۹، ح ۹ .
قال الرضا (عليه السّلام): تزاوَرُوا تَحـابـّوا و تَصـافَحُـوا و لا تَحـاشَمُـوا؛
به دیدن یکدیگر روید تا یکدیگر را دوست داشته باشید و دست یکدیگر را بفشارید و به هم خشم نگیرید.
بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۳۴۷.
قال أمیرالمؤمنین على (عليه السّلام): إِذَا احْتَشَمَ الْمُؤْمِنُ أَخَاهُ فَقَدْ فَارَقَه.
به خشم درآوردن و شرمنده ساختن دوست، مقدمه جدایی از اوست.
نهج البلاغه(صبحی صالح) ص ۵۵ ، ح ۴۸۰.
قال أمیرالمؤمنین على (عليه السّلام): خَيرُ النّاسِ مَن اِن اُغضِبَ حَلُمَ وَ اِن ظُلِمَ غَفَرَ وَ اِن اُسىءَ اِلَيهِ اَحسَنَ؛
بهترين مردم كسى است كه اگر او را به خشم آورند، بردبارى نمايد و چنانچه به او ظلم شود، ببخشايد و چون به او بدى شود، خوبى كند.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص ۲۸۵ ، ح ۶۳۹۴.
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلّم): مَن دَفَعَ غَضَبَهُ دَفَعَ اللّهُ عَنهُ عَذابَهُ وَ مَن حَفِظَ لِسانَهُ سَتَرَ اللّهُ عَورَتَهُ؛
هر كس خشمش را برطرف سازد، خداوند كيفرش را از او بردارد و هر كس زبانش را نگه دارد، خداوند عيبش را بپوشاند.
نهج الفصاحه ص ۷۶۷ ، ح ۳۰۰۴.
قال الصادق (عليه السّلام): ثَلَاثٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ كَانَ سَيِّداً كَظْمُ الْغَيْظِ وَ الْعَفْوُ عَنِ الْمُسِيءِ وَ الصِّلَةُ بِالنَّفْسِ وَ الْمَال.
سه چیز است که در هـر که بـاشـد آقـا و سـرور است: خشـم فـرو خـوردن ،گذشت از بدکـردار، کمک و صله رحـم بـا جـان و مـال.
تحف العقول ص ۳۱۷.
قال الباقر (عليه السّلام): مَنْ كَفَّ غَضَبَهُ عَنِ النَّاسِ كَفَّ اللَّهُ عَنْهُ عَذَابَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ.
کسی که خشمش را از مردمان باز دارد خداوند نیز در روز قیامت عذابش را از او باز می دارد.
كافى، ج ۲ ، ص ۳۰۵ ، ح ۱۵.
قال أمیرالمؤمنین على (عليه السّلام): لا تَسرَعَنَّ إلَی الغَضَبِ فَیَتَسَلَّطَ عَلَیکَ بِالعِبادَةِ؛
هرگز در خشم گرفتن شتاب مکن چرا که به صورت عادت بر تو مسلّط می شود.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص ۳۰۲ ، ح ۶۸۷۹.
قال الصادق (عليه السّلام): مَن کَفَّ غَضَبَهُ سَتَرَ اللهُ عَورَتَهُ؛
کسی که جلوی خشمش را بگیرد خداوند نقصها و کاستی های او را می پوشاند.
كافى، ج ۲ ، ص ۳۰۳ ، ح ۶.
قال الصادق (عليه السّلام): قالَ رَجُلٌ لِلنَّبی صلی الله علیه و آله: یا رَسُولَ اللهِ عَلِّمنی. فَقالَ : إذهَب فَلا تَغضَب؛
مردی به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله عرض کرد: ای رسول خدا چیزی به من بیاموز، حضرت فرمود: برو و خشمگین مشو.
وسایل الشیعه، ج ۱۵ ، ص ۳۵۹ ، ح ۲۰۷۳۵.