انهار
انهار
مطالب خواندنی

(۲۸۴) حکم نماز خواندن پشت سر اهل سنت

بزرگ نمایی کوچک نمایی
بسم الله الرحمن الرحیم
حکم نماز خواندن پشت سر اهل سنت
    
به تحقیق یکی از جلوه های بارز توصیه های ائمه، (علیهم السلام)، به وحدت اسلامی را می توان در تأکیدهای فراوان ائمه اطهار، (علیهم السلام)، بر حضور شیعیان در اجتماعات سایر مسلمین و خصوصاً نمازگزاردن با آنها یافت. آن چنان که با دقت در این روایات می توان به اهتمام والای اهل بیت، (علیهم السلام)، به مسأله ی وحدت اسلامی پی برد.
    
{۱} امام صادق، علیه السلام، درباره اهمیت نمازگزاردن با مخالفان مذهبی می فرمودند: مَنْ صَلَّى مَعَهُمْ فِی الصَّفِّ الْأَوَّلِ فَکَأَنَّمَا صَلَّى مَعَ رَسُولِ اللَّهِ، صلی الله علیه وآله، فِی الصَّفِّ الْأَوَّل ‏؛
هر که با آنها (مخالفان) در صف اوّل نماز بگذارد، گویا با رسول خدا در صف اوّل نماز خوانده است.
شیخ صدوق، الهدایة، ص۵۳؛
شیخ کلینی، کافی، ج۳، ص۳۸۰؛
شیخ صدوق، امالی، ص۴۴۹؛
شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۸۲؛
شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۸، ص۲۹۹-۳۰.
(سند این روایت صحیح و معتبر است. امام خمینی، الخلل فی الصلاة، ص۸. محمد بن علی بن الحسین بإسناده عن حماد بن عثمان‏).
    
{۲}اسحاق بن عمار نیز می گوید که امام صادق، علیه السلام، به من فرمودند: یَا إِسْحَاقُ أَتُصَلِّی مَعَهُمْ فِی الْمَسْجِدِ؟ قُلْتُ: نَعَمْ قَالَ: صَلِّ مَعَهُمْ فَإِنَّ الْمُصَلِّیَ مَعَهُمْ فِی الصَّفِّ الْأَوَّلِ کَالشَّاهِرِ سَیْفَهُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ؛
ای اسحاق، آیا با مخالفین در مسجد نماز می خوانی، گفتم: آری، امام فرمودند: با آنها نماز بخوان؛ زیرا کسی که با آنها در صف اوّل نماز بخواند مانند کسی است که شمشیرش را در راه خدا آخته است.
شیخ طوسی، تهذیب، ج۳، ص۲۷۷ و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۸، ص۳۰۱.
{۳} و یا در روایت دیگری آن حضرت می فرمایند: إِذَا صَلَّیْتَ مَعَهُمْ غُفِرَ لَکَ بِعَدَدِ مَنْ خَالَفَک‏ ؛
هنگامی که با آنها نماز می گذاری خداوند به میزان کسانی که مخالف تو هستند گناهان تو را می بخشاید.
شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۴۰۷.
شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۸، ص۲۹۹.
این روایت گرچه مرسله است اما در معنا با روایات صحیحه مشترک است.
{۴} جالب اینکه در روایتی هنگامی از امام صادق (علیه السلام) سؤال می شود چرا ایشان فرمودند مسافران در مکه و مدینه نماز را تمام بخوانند، آن حضرت در پاسخ، علّت آن را جلوگیری از خروج زود هنگام شیعیان از صفوف نمازگزاران عنوان می کنند. زیرا بعضی از شیعیان پس از آن که نماز خویش را به صورت قصر و شکسته بجا می آوردند، صفوف جماعت را ترک می نمودند که اهل سنت این عمل را نوعی بی احترامی به خویش به حساب می آورند.
شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۲، ص۴۵۴.
شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۸، ص۵۳۲.
{۵} فراتر از اینها طبق روایات و نیز گزارش های تاریخی و روایی، امام علی (علیه السلام)، نیز در نماز جماعت زمان خلفا شرکت می کرد.
أحمد بن عیسى اشعری، النوادر، ص۱۲۹؛
شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۸، ص۳۰۱؛ ؛
بحارالأنوار، ج۱۰۰، ص۳۷۷.
شیخ طبرسی، الاحتجاج، ج۱، ص۱۲۶؛
ابن شهر آشوب، مناقب آل أبی طالب، ج۱، ص۲۳۶.
* نمی توان حضور بیست و پنج ساله حضرت در جمعه و جماعت را حمل بر خوف و تقیه سیاسی کرد، چرا که اگر بنا بود آن حضرت از ترس حاکمیت و به خاطر رعایت مصلحت شخصی اهل ترس و تقیه باشد، در این صورت می بایست از بیان حقوق از دست رفته خویش و برتری اش از دیگر خلفا نیز پرهیز می کرد، و حال آن که چنین نکرد. همچنان که هیچ دلیل تاریخی و روایی از ایشان نداریم که وی از قضای نمازهای مکرر خود پشت سر خلفا، خبر داده باشد. گویا مسئله آن قدر روشن بود که جاعلان حدیث نیز نتوانسته اند چنین احادیثی را جعل کنند.
علی آقا نوری، امامان شیعه و وحدت اسلامی، ص۱۸۴.
* البته روایات در این معنی آن قدر زیاد است که صاحب کتاب وسائل الشیعه بابی را به اختصاص داده و در آن روایات فراوانی که بر مطلوب بودن شرکت در نماز جماعت اهل سنت دلالت دارد را جمع نموده است.
علاوه بر این، فقها و مراجع تقلید نیز با توجه به استحکام و اتقان این روایات از حیث سند ومتن همواره فتوا به استحباب حضور در نماز جماعت داده اند، و آن را زمینه ساز وحدت میان مسلین دانسته اند.آنچنان که آیت الله العظمی خوئی نیز پس از ذکر تعدادی از این روایات، با بیان این که صدور چنین دستورهائی به جهت رعایت تقیه و خوف از ضرر نبوده است، زیرا اصحاب امام، علیه السلام، در آن زمان شناخته شده و معروف بودند، می نویسد:
«از این روایات استفاده می شود حکمت مدارا با اهل سنت در نماز جماعت و مانند آن مبتنی بر ترس از ضرر نیست، بلکه حکمت مدارا کردن با آنان رعایت مصلحت نوعیه و اتحاد کلمه ی مسلمین است، بی آن که ترک شرکت در نماز ضرری را در پی داشته باشد؛ زیرا در آن روزگار یاران امام به «تشیع» معروف بودند. بنابر این دستور امام، (علیه السلام)، به شرکت در نماز آنان، به جهت شناخته نشدن اصحاب نبوده، بلکه برای مؤدب شدن به اخلاق نیکو بوده تا با این رفتار، شیعه با اوصاف زیبا و دور از تعصب و عناد و لجاجت شناخته شود و گفته شود خدا رحمت کند جعفر را که اصحاب خوبی تربیت کرده است».
سید ابوالقاسم خوئی، کتاب الطهارة، ج۴، ص۳۱۶؛
ایشان {خوئی} همچنین در مورد بعضی از روایات که در باب تقیه آمده و در آنها ائمه، علیهم السلام، فرموده اند: هرکس تقیه را به عنوان شعار و علامت خویش قرار ندهد از ما نیست. می گوید: «روایاتی که دلالت دارد از ما نیست هرکس تقیه را شعار و دثار خویش قرار ندهد، ناگزیر باید حمل شود بر تقیه مداراتی؛ مانند حضور در مجالس آنان و شرکت در نمازشان؛ زیرا در تقیه مداراتی ترس از ضرر شرط نیست و ممکن نیست این گونه از روایات بر تقیه خوفی حمل گردد؛ چرا که چنین تقیه ای مشروط به وجود ترس از ضرر است و پر واضح است، از کسی که نسبت به او امان هست، ترس وجود ندارد.»
سید ابوالقاسم خوئی، کتاب الطهارة، ج۴، ص۳۱۸؛
* ایشان در ادامه با تأکید بیشتر بر معنایی که گذشت، این توصیه ها را مربوط به همه ی زمان ها دانسته و می فرماید:
«همانا حکمت از صدور چنین روایاتی رعایت مدارا و حفظ توحید کلمه ی مسلمین بوده است تا بدین وسیله شیعیان، خود را به عدم تعصب متمایز و مشخص سازند؛ بنابراین چنین توصیه هایی در زمان ما نیز جاری بوده و حضور در مساجد مخالفان و نماز خواندن با آنها به منظور مشخص ساختن شیعه از سایر مسلمانان به عدم تعصب، مستحب است تا بدین جهت اتحاد کلمه مسلمین حفظ گردد».
سید ابوالقاسم خوئی، کتاب الطهارة، ج۴، ص۳۱۹.
* فشرده سخن این که بر اساس مفاد این دسته از رویات، ائمه، علیهم السلام، ما را ترغیب و تشویق کرده اند که با اهل سنت ارتباط داشته باشیم و از راه های مختلف از جمله شرکت در نماز آنها، محبت آنان را به دست آوریم. پرواضح است که این گونه رفتار انسجام و وحدت اسلامی را در پی خواهد داشت.
رک: محمد رحمانی زروندی، تقیه مداراتی و انسجام اسلامی، مجله تخصصی فقه و اصول، زمستان۱۳۸۶؛ همان گونه که گذشت در مورد استحباب و مطلوب بودن حضور در نماز اهل تسنن با توجه به بسیاری روایات آن، اختلافی میان فقها وجود ندارد. اما در مورد مجزی بودن این نماز، اختلافاتی میان فقها وجود دارد که از بحث ما خارج و این نوشتار در صدد بیان آن نیست.
پایگاه اینترنتی انهار به نقل از پایگاه

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -