انهار
انهار
مطالب خواندنی

(۲۶۲) اجمالی پیرامون: قتل و اقسام و احکام آن در فقه

بزرگ نمایی کوچک نمایی
بسم الله الرحمن الرحیم
اجمالی پیرامون: قتل و اقسام و احکام آن در فقه
    
قتل اصطلاحا یعنی عملی که زندگی و حق حیات را از انسانی سلب کند.
۱ - قتل در لغت
واژه‌ی «قتل» در لغت به معنی ازاله‌ی روح از بدن [۱]
و از بین رفتن زندگی است [۲]
    
۲ - قتل در اصطلاح
این واژه در اصطلاح فقه به عملی گفته می‌شود که ادامه‌ی زندگی و حیات را از انسان گرفته و به مرگ شخص منجر شود. [۳]
این عمل به دست قاتل انجام می‌گیرد. [۴]
    
۳ - تعریف لغوی و اصطلاحی حکم
احکام از ریشه‌ی «حکم» در لغت به معنی منع و بازداشتن است و در اصطلاح فقه درباره‌ی چیزی حکم کردن گفته می‌شود. به‌طوری‌که بگوییم آن‌طور هست یا آن‌طور نیست. [۵]
امر و نهی کردن درباره‌ی یک موضوع از لوازمات احکام است. [۶]
به قوانین و دستوراتی که خدای متعال برای موضوعات مختلف صادر نموده، حکم شرعی گفته می‌شود. [۷]
پس منظور از احکام قتل بایدها و نبایدهایی است که خداوند در قرآن کریم درباره‌ی قتل بیان نموده است که در ذیل به آن می‌پردازیم.
    
۴ - کاربرد قتل در قرآن
در قرآن کریم مباحث مربوط به قتل به صورت گسترده مطرح شده و آیات زیادی را به خود اختصاص داده است، این واژه معانی و مفاهیم مختلفی را در برگرفته و مباحث مختلفی را همچون کشته شدن در راه خدا ( شهادت )، جنایت و آدم‌کشی، [۸][۹]
پاک‌سازی زمین از فساد با کشتن انسان‌های فاسد، [۱۰]
نهی از خودکشی [۱۱] و فرزند کشی [۱۲][۱۳][۱۴]
و... را در خود جای داده است. اما در این مقاله مطالبی که منحصراً در مورد مسائل احکام قتل بوده، مورد بررسی قرار گرفته است.
    
۵ - احکام قتل در قرآن
در قرآن کریم همانند دیگر مسائل فقهی برای قتل نیز احکامی بیان شده که در دو بخش کلی قابل تقسیم است:
    
۵.۱ - قتل انسان
قرآن کریم کشتن انسان را از دو بعد عمدی و غیر عمدی مورد بررسی قرار داده و برای هر کدام احکام مخصوصی را وضع نموده است.
    
۵.۱.۱ - از روی خطا
وقتی کسی اشتباها و به طور اتفاقی، توسط شخص دیگری به قتل برسد، به آن قتل غیر عمد گفته می‌شود. این درحالی است که قاتل در عمل خود نیز قصد ضربه زدن به مقتول را نداشته و از بین رفتن مقتول کاملا تصادفی صورت گرفته است. [۱۵][۱۶]
دیه‌ای که در قرآن به این نوع قتل مطرح شده به قرار ذیل است:
«وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ یَقْتُلَ مُؤْمِناً إِلاَّ خَطَأً وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً فَتَحْریرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَ دِیةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلی‌ أَهْلِهِ إِلاَّ أَنْ یصَّدَّقُوا...» [۱۷]
«هیچ فرد باایمانی مجاز نیست که مؤمنی را به قتل برساند، مگر اینکه این کار از روی خطا و اشتباه از او سر زند (و در عین حال،) کسی که مؤمنی را از روی خطا به قتل رساند، باید یک برده مؤمن را آزاد کند و خونبهایی به کسان او بپردازد مگر اینکه آنها خونبها را ببخشند...»
    
این آیه جریمه و کفاره‌ی قتل غیر عمدی را در سه صورت متفاوت بیان می-کند:
۱. در صورتی که فرد بی‌گناهی از روی خطا فرد مؤمنی را بکشد، باید در برابر آن برده‌ی مسلمانی را آزاد کند؛ یعنی همان‌طورکه انسانی را از قید حیات خارج نموده و میرانده است، به جای آن با آزاد کردن انسانی از بردگی، به او زندگی دوباره ببخشد، همچنین باید خونبهای مقتول را به صاحبان او بپردازد؛ مگر اینکه خانواده‌ی مقتول او را عفو کنند و دیه را ببخشند. [۱۸]
    
۲. مؤمنی که به قتل رسیده، اگر وابسته به خاندانی باشد که با مسلمانان دشمنی دارند، کفاره‌ی قاتل فقط آزاد نمودن برده است و پرداخت دیه به جمعیتی که دشمن مسلمانان هستند لازم نیست. [۱۹]
    
۳. چنانچه خاندان مقتول مؤمن از هم‌پیمانان با مسلمانان باشند، هم دیه و هم آزاد کردن بنده لازم است. [۲۰]
در این صورت برای احترام به پیمانهای بسته شده و نیز برای رفع اتهام مسلمانان از پیمان‌شکنی باید در ابتدا دیه و خون‌بها پرداخت شود؛ سپس یک بنده‌ی مؤمن آزاد گردد. البته در ادامه‌ی آیه برای کسانی که توان پرداخت خون‌بها و آزاد کردن بنده را ندارند، دستور گرفتن دو ماه روزه پی‌درپی به عنوان تخفیف بیان شده است. [۲۱]
    
۵.۱.۲ - قتل عمد
حرمت قتل نفس و احترام خون انسان‌ها از مسائلی است که در همه‌ی شرائع آسمانی به آن اشاره است، دین مبین اسلام نیز به عنوان سرآمد تمام ادیان الهی بر این مسئله‌ی مهم اهمیت فوق‌العاده‌ای قائل است. [۲۲]
از جمله‌ی این مسائل، قرار دادن حق خونخواهی از مقتول برای ولیّ دم است:
«وَ لاتَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتی‌ حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیّهِ سُلْطاناً...» [۲۳]
«و کسی را که خداوند خونش را حرام شمرده، نکشید، جز بحق! و آن کس که مظلوم کشته شده، برای ولیش سلطه (و حق قصاص ) قرار دادیم؛...»
یکی از جاهایی که خداوند کشتن انسان را جایز شمرده، هنگامی است که فرد مرتکب قتل عمد شده باشد، در این صورت برای ولی دم مقتول، اختیاری وجود دارد که بر اساس آن می‌تواند قاتل را به قتل رساند، یا از او دیه بگیرد. [۲۴]
    
۵.۱.۳ - عدالت در قصاص قتل
احترام خون‌ها مسئله‌ی مهمی در روابط اجتماعی است، خدای متعال در قرآن کریم با تشریع حکم عدالت در قصاص، این امر مهم را مورد توجه قرار داده و خط بطلان بر آداب و سنن جاهلیت کشیده است: [۲۵]
«یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیکُمُ الْقِصَاصُ فیِ الْقَتْلیَ الحُرُّ بِالحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنثیَ‌ بِالْأُنثیَ‌...» [۲۶]
«ای افرادی که ایمان آورده‌اید! حکم قصاص در مورد کشتگان، بر شما نوشته شده است:آزاد در برابر آزاد، و برده در برابر برده، و زن در برابر زن،...»
در این آیه به رعایت عدالت در امر قتل اشاره شده و شرط قصاص برای اولیاء مقتول را فقط منحصر به خود قاتل دانسته است،حال آنکه قاتل مرد یا زن، مسلمان یا کافر، مولی یا بنده باشد، در پیشگاه خدا و برای اولیاء دم هیچ فرقی نمی‌کند و باید فقط خود او قصاص شود. [۲۷]
البته بر اساس رحمت و مغفرت پروردگار، استثنایی در آیه بیان شده که صاحبان قصاص می‌توانند قاتل را عفو کنند به شرط اینکه قاتل نیز باید نسبت به پرداخت خونبها اقدام نموده و بدون آزار دادن اولیای دم، آن را تقدیم آنها کند [۲۸]
همچنین در زمان جاهلیت قبل از اسلام، میان قبایل هرج و مرج و آشوبی وجود داشت و بر اساس آن قبیله‌های قدرتمند هنگامی که شخصی از آنها به قتل می‌رسید، برای قصاص یک مرد، قاتل و تعداد زیادی از اطرافیانش را می-کشتند و برای قصاص یک قاتل زن، تعدادی از مردان قبیله یا خانواده‌اش را می‌کشتند، این مسئله تا جایی ادامه پیدا می‌کرد که گاهی به جن‌گهای سخت قبیله‌ای تبدیل می‌شد و افراد زیادی از بین می‌رفتند [۲۹]
قرآن کریم با تعبیر زیبا و پرمعنایی می‌فرماید:
«...فَلایُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ...» [۳۰]
«...اما در قتل اسراف نکند...»
منظور از اسراف نکردن در قتل این است که ولی دم در قصاص و دیه افراط و تفریط نکند و فقط شخص قاتل را قصاص کند؛ همچنین از نظر کمی و کیفی نوع قصاص و دیه را در نظر بگیرد و از حد خود تجاوز نکند. [۳۱]
    
۵.۲ - قتل حیوانات در حال احرام
از جمله مواردی که در قرآن مجید برای آن حکمی تعیین شده، ‌کشته شدن حیوانات توسط انسان مُحرم است:
«یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لاتَقْتُلُوا الصَّیدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ وَ مَنْ قَتَلَهُ مِنْکُمْ مُتَعَمِّداً فَجَزاءٌ مِثْلُ ما قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ...» [۳۲]
«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! در حال احرام، شکار نکنید، و هر کس از شما عمداً آن را به قتل برساند، باید کفاره‌ای معادل آن از چهارپایان بدهد...»
آیهِ‌ی شریفه در مقام بیان حرمت کشتن حیوانات در حال احرام است،با توجه به آیات بعد فهمیده می‌شود که مقصود از صید در حال احرام،‌ صید خشکی و صحرایی است.حال ‌کسی که در حال احرام از روی عمد، حیوانی را صید کند و از پا در آورد، کفاره بر او واجب می‌شود، کفاره با نظر دو مرد عادل، نظیر حیوانی که صید کرده، تهیه نموده و در مکه یا منی قربانی نماید، همچنین می‌تواند به جای آن مستمندان را اطعام نماید، یا به همان مقدار روزه بگیرد و هرکس بعد از نزول آیه و دادن کفاره، دوباره به کار خود ادامه دهد، دیگر کفاره برای او کافی نبوده و به عذاب الهی گرفتار می‌شود [۳۳]
    
۶ - پانویس
۱. المفردات فی غریب ‌القرآن‌ {راغب اصفهانی}، ص.
۲. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم {مصطفوی}، ج‌۹، ص۱۹۳.
۳. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم {مصطفوی ج‌۹، ص۱۹۳.
۴. المفردات فی غریب ‌القرآن‌ {راغب اصفهانی ص۶۵۵.
۵. المفردات فی غریب ‌القرآن‌ {راغب اصفهانی ص۲۴۸.
۶. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم {مصطفوی ج‌۲، ص۲۶۵.
۷. فقه پژوهی قرآنی (درآمدی بر مبانی نظری آیات الاحکام) {سیدمحمد ایازی}، ص۱۱.
۸. سوره نساء، آیه۹۳.   
۹. سوره انعام، آیه۳۲.   
۱۰. سوره بقره، آیه۱۷۹.   
۱۱. سوره نساء، آیه۲۹   
۱۲. سوره نحل، آیه۵۹.   
۱۳. سوره انعام، آیه۳۲.   
۱۴. سوره انعام، آیه۳۲.   
۱۵. تفسیر الکاشف {محمدجواد مغنیه}، ‌ج‌۲، ص۴۰۷.
۱۶. انوار درخشان {حسینی همدانی}، ج۴، ص۱۵۹.
۱۷. سوره نساء، آیه۹۲.   
۱۸. کنزالعرفان فی فقه القرآن‌ {جمال‌الدین فاضل مقداد}، چاپ مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی‌، ج‌۲، ص۳۶۷.
۱۹. آیات الأحکام {حسینی جرجانی}،ج‌۲، ص۶۹۳.
۲۰. آیات الأحکام {حسینی جرجانی}،ج‌۲، ص۶۹۳.
۲۱. تفسیر نمونه، ج‌۴، ص۶۲.
۲۲. تفسیر نمونه، ج‌۱۲، ص۱۰۵.
۲۳. إسراء/سوره۱۷، آیه۳۳.   
۲۴. تفسیر من وحی القرآن {سید محمدحسین فضل الله}، ج‌۱۴، ص۱۰۷.
۲۵. تفسیر نمونه، ج‌۱، ص۶۰۳.
۲۶. سوره بقره، آیه۱۷۸.   
۲۷. فقه القرآن فی شرح آیات الأحکام {قطب‌الدین راوندی}، ج‌۲، ص۳۹۵.
۲۸. المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌۱، ص۴۳۲، ‌چاپ دفتر انتشارات اسلامی جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ.
۲۹. تفسیر الکاشف {محمدجواد مغنیه ج‌۱، ص۲۷۴.
۳۰. سوره إسراء، آیه۳۳.   
۳۱. الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج‌۱۷، ص۱۸۶- ۱۸۷.
۳۲. سوره مائده، آیه۹۵.   
۳۳. زبدة البیان فی أحکام القرآن‌ {مقدس اردبیلی}، ص۲۸۹.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -