بسم الله الرحمن الرحیم
تقلید درس {۵}
مواردی دیگر که عدالت شرط است
مواردی دیگر که عدالت شرط است
فهرست محتوا:
(۱) دو حدیث تبرعاً در باره عدالت
(۲) گستردگی اجرای عدالت
(۳) نکته بسیار مهم در انتخاب مرجع تقلید
(۴) تعریف سه مرجع تقلید از عدالت
(۱) دو حدیث تبرعاً در باره عدالت
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلّم): عَدلُ ساعَةٍ خَيرٌ مِن عِبادَةِ سِتّينَ سَنَةً قِيامِ لَيلِها و صِيامِ نَهارِها، و جَورُ ساعَةٍ في حُكمٍ أشَدُّ و أعظَمُ عِندَ اللّه ِ مِن مَعاصي سِتّينَ سَنَةً .
يك ساعت عدالت، بهتر از شصت سال عبادت است كه شبش به عبادت و روزش به روزه دارى بگذرد و يك ساعت بى عدالتى در حكومت (داورى) نزد خدا سخت تر و سنگين تر از شصت سال گناه است.
قال الصادق (عليه السلام): العَدلُ أحلى مِنَ الشَّهدِ، و أليَنُ مِنَ الزُّبدِ، و أطيَبُ ريحا مِنَ المِسكِ .
عدالت از عسل شيرين تر، از خامه نرمتر و از مشك خوش بوتر است.
(۲) گستردگی اجرای عدالت
علاوه بر شرط مرجع تقلید به داشتن عدالت؛ مواردی دیگر که عدالت شرط است
مواردی که متقدمین یا متأخرین یا هر دو { فتواءً یا احتیاطاً} عدالت را شرط دانسته اند .
(۱) ولی فقیه؛
(۷) مأمورین جمعآوری اموال عمومی؛ مانند: زکات؛
(۸) نائب در نمازهای قضا شدۀ میّت یا حجّ؛
(۹) منشی دادگاه در صورتی که قاضی به او اعتماد میکند و نوشتهاش را نمیبیند؛
(۱۰) کارشناس قیمت گذاری اموال؛
(۱۱) کسی که از سوی حاکم برای تقسیم اموال مشترک تعیین میشود؛
(۱۲) راوی حدیث بنابر مشهور؛ بسیاری عدالت را در راوی حدیث شرط ندانسته و اطمینان به راستگویی او را کافی دانستهاند؛
(۱۳) مشهور قدما مستحق زکات؛ ولی مشهور متأخران، عدالت در مستحق زکات شرط نیست.(برخی اجتناب از گناه کبیره را شرط کرده اند)؛
بسیاری از معاصران فرمودهاند: احتیاطاً به کسی که آشکارا مرتکب گناه کبیره، به ویژه شراب خواری میشود، زکات ندهند؛ (البته اگر پرداخت زکات، مصداق کمک به گناه و تشویق به کار ناشایست گردد، قطعاً جایز نیست)؛
بنابر اعتبار عدالت در مستحق زکات، صنفهای «مؤلفة القلوب»، «سبیل اللّه»، «رقاب»، «ابن سبیل» و «غارمان» از این حکم مستثنا هستند و در آنان عدالت شرط نیست؛
(۱۴) عدالت در مستحق خمس نیز شرط نیست؛ لیکن بسیاری از معاصران احتیاط را در ندادن خمس به مرتکب علنی گناه کبیره دانستهاند؛
(۱۵) نماز و حجّ کسی که برای نماز قضای میّت یا حجّ نائب میشود صحیح است ولی تا عادل نباشد نمیتوان به گفته او بر انجام عمل اعتماد کرد، برخی نیز معتقدند اطمینان به انجام عمل از هر راهی به دست آید کافی است.
(۳) نکته بسیار مهم در انتخاب مرجع تقلید
البته عدالت در تمام موارد فوق الذکر ضروری و از اسباب آرامش فرد و جامعه است ولی عدالت در برخی از مناصب - به ویژه در منصب ولایت فقیه و مرجع تقلید - ضروری تر و دارای تأکید بیشتر است.
بنابراین، كسی كه بهعنوان مرجع تقليد انتخاب میشود بايد نسبت به بقیه موارد اعدل بلکه اتقی بوده و نیز حریص به دنیا نباشد زیرا حرص به دنیا مخرّب عدالت است.
در جامعه و زمان كنونی، مرجع صرفاً بيان کننده احكام شرعی نيست بلکه پناهگاه و شخصيت طراز اول روحانيت و ملجأ اجتماعی و مردم است و بسیار طبيعی است كه بايد مرجع تقلید اعدل و اتقی از سایر موارد باشد.
بنابراين برای انتخاب مرجع تقلید؛ بايد حساب شده و دقیق عمل شود و برای انتخاب آن واجب است با كارشناس احکام شرعی که خُبره و عادل است مشورت کرد.
بی دقتی در انتخاب مرجع تقلید موجب آسيبهای جدّی و اجتماعی می شود.
(۴) تعریف سه مرجع تقلید از عدالت
آیةالله العظمی امام خمینی: عدالت به شهادت دو عادل و به معاشرتى كه موجب علم يا اطمينان است و به شيوع علمآور ثابت مىشود. بلكه عدالت به حسن ظاهر و مواظبت در امور شرعى و طاعات و حضور در جماعات (مسلمين) و مانند اينها ثابت مىگردد. و ظاهر آنست كه حسن ظاهر تعبدا كاشف از عدالت است اگر چه موجب گمان يا علم به عدالت نباشد.
آیةالله العظمی امام خامنه ای: عدالت عبارت از حالت نفسانی است که باعث می شود انسان آن همیشه تقوایی داشته باشد که مانع از ترک واجبات یا انجام محرمات شرعی بشود.
عادل کسی است است که عدالت داشته باشد و به عبارت دیگر کسی است که پرهیزکاری او به حدی رسیده است که از روی عمد مرتکب گناه (ترک واجب یا انجام حرام) نشود.
برای اثبات و احراز عدالت حُسن ظاهر کافی است.
آیةالله العظمی وحید خراسانی: عدالتی که در مرجع تقلید معتبر می باشد عبارت است از استقامت در طریق شریعت مقدسه و عدم انحراف از آن و این مطلب حاصل نمی شود مگر به اینکه مرتکب معصیت صغیره یا کبیره نشده و بدون عذر شرعی کار حرامی انجام نداده و واجبی را ترک نکند. و عدالت مرجع تقلید از چند راه ثابت می شود: اول: علم، که از راه آزمودن یا غیر آن حاصل شود. دوم: دو عادل به عدالت او شهادت دهند به شرط اینکه معارض نداشته باشد. سوم: یک نفر شخص عادل بر عدالت او شهادت دهد به شرط اینکه ظنّ بر خلاف گفته او نباشد. چهارم: کسی که ثقه است و انسان به او وثوق و اطمینان دارد، شهادت بر عدالت او بدهد و ظنّ بر خلاف گفته او نباشد. پنجم: حسن ظاهر، مراد این است که معاشرت و رفتار دینی او نیکو باشد به گونه ای که اگر از حال او جویا شوند مردم خواهند گفت: ما از او جز خوبی ندیده ایم.