(۱) دلایل عقلی
(۲) دلایل قرآنی
(۳) دلایل حدیثی
(۴) دلایل اجماعی عالمان دین
(۱) توضیح دلیل عقلی
چون از نظر عقلی، اگر مُکلَّف در اثر ناآگاهی، دچار فعل حرام یا ترک واجب شود، و مستوجب کیفر اُخرَوی شود پس باید دلیلی داشته باشد تا او را از کیفر ایمن سازد.
بنابراین اگر توان علمی نداشته باشد که مجتهد باشد یا توان علمی نداشته باشد که احتیاط کند باید حتماً برای نجات خود از کیفر گناه تقلید کند.
(۲) دلایل قرآنی
در قرآن دو نوع تقلید مطرح شده است: {تقلید پسندیده و تقلید ناپسند} و البته تقلیدهای ناپسند مذمّت شده است:
(۱): تقلید پسندیده مانند:
تقلید و پیروی غیرعالم از عالم و خُبره، و به عبارت دیگر یعنی: تقلید کسی که نمیداند از کسی که میداند.
قرآن میفرماید:
وَمَا کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِینفِرُوا کافَّةً ۚ فَلَوْلَا نَفَرَ مِن کلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَائِفَةٌ لِّیتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِینذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیهِمْ لَعَلَّهُمْ یحْذَرُونَ.
و شایسته نیست مؤمنان همگی (به سوی میدان جهاد) کوچ کنند، چرا از هر گروهی از آنان، طایفهای کوچ نمیکند (تا طایفهای در مدینه بماند)، که در دین (و معارف و احکام اسلام) آگاهی یابند و به هنگام بازگشت به سوی قوم خود،آنها را بیم دهند؟! شاید (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند، و خودداری کنند.
برخی از مفسران {آیةالله مکارم در تفسیرنمونه، ذیل آیه} و فقیهان {مرموم آیةالله غروی تبریزی در التنقیح فی شرح العروه}، درباره جایز بودن تقلید به همین آیه استناد کردهاند. به نظر آنان آیه نَفر، که بر ضرورت سفر برای تفقّه در امر دین دلالت دارد، از دلایل قرآنی تقلید غیرعالمان از فقیهان و عالمان است. آنان معتقدند که فراگیری تعلیمات اسلام و رساندن آن به دیگران در مسائل فروع دین و لزوم پیروی از آنها، همان تقلید است.
{البته برخی از عالمان و بزرگان؛ مانند مرحوم علامه طباطبائی؛ آیه را به سایر معارف دینی همچون: عقاید هم تعمیم داده است}
(۲): تقلید ناپسند مانند:
تقلید از رهبران شرک،
تقلید از مستکبران،
تقلید جاهلانه و متعصبانه از نیاکان،
تقلید کورکورانه و خلاف عقل،
تقلید چشم بسته و پیروی بیچون و چرای یهود از پیشوایان دینی خود.
برخی از مفسران، از آیات ۴۳ سوره نحل و ۷ سوره انبیاء نیز ضرورت تقلید و رجوع به عالمان و مجتهدان را برداشت فرمودهاند.
(۳) دلایل حدیثی
احادیثی که گاه فقهای امامی برای جواز تقلید به آنها استناد کردهاند، عبارتند از:
(۱) الإمامُ العسكريُّ (عليه السلام) - بعد تقبيح تقليد عوام اليهود لعلماء الفسقة - : فَمَن قَلَّدَ مِن عَوامِّنا مِثلَ هؤلاءِ الفُقَهاءِ فَهُم مِثلُ اليَهودِ الذينَ ذَمَّهُمُ اللَّهُ بالتَّقليدِ لِفَسَقَةِ فُقَهائهِم.
فَأمَّا مَن كانَ مِن الفُقَهاءِ صائناً لنفسِهِ حافِظاً لِدينِهِ مُخالِفاً على هَواهُ مُطِيعاً لأمرِ مَولاهُ فلِلعَوامِّ أن يُقَلِّدُوهُ ، وذلكَ لا يكونُ إلّا بَعضَ فُقَهاءِ الشِّيعَةِ لا جَميعَهُم.
امام عسكرى عليه السلام - بعد از تقبيح تقليدِ عوامِ يهود از علماى فاسقشان - : اگر (مسلمانان) از چنين فقهايى تقليد كنند ، مانند همان يهوديانى هستند كه خداوند آنان را به سبب تقليد و پيروى از فقهاى فاسق و بدكارشان نكوهش كرده است .
اما هر فقيهى كه خويشتندار و نگاهبان دين خود باشد و با هواى نفْسش بستيزد و مطيع فرمان مولايش باشد ، بر عوام است كه از او تقليد كنند و البته اين ويژگيها را تنها برخى فقهاى شيعه دارا هستند ، نه همه آنها .
وسايل الشیعه ج۱۸-ص۹۴و۹۵ * بحار الانوار ج۲-ص۸۸ * احتجاج طبرسي ج۲-ص۵۵۳
{البته برخی از فقها سند این حدیث را معتبر ندانستهاند.}
احادیثی که در آنها، أئمّه (علیهم السلام) شیعیان و یاران خود را
(۲) یا به راویان حدیث ارجاع دادهاند، مانند توقیع امام دوازدهم.
وسايل الشیعه، ج۲۷، ص۱۴۰.
(۳) یا برای احکام دینی به اشخاص معینی با ذکر نام، ارجاع دادهاند.
وسايل الشیعه، ج ۲۷، ص۱۴۲، ۱۴۴ـ۱۴۶، ۱۴۸.
(۴) یا به فتوا دادن برای مردم ترغیب یا فتوای آنها را تأیید کردهاند.
وسايل الشیعه، ج ۲۷، ص۱۴۸ـ۱۴۹.
(۵) یا از فتوا دادن بدون علم یا فتوا دادن بر پایه روشهایی مانند رأی و قیاس نهی کرده است.
وسايل الشیعه، ج ۲۷، ص۲۰ـ۳۱، ۳۵ـ۶۲،
(۶) یا تقلید از کسانی است که بر طبق ضوابط شرعی فتوا میدادند تأیید می کردند.
وسايل الشیعه، ج ۲، ص۳۸۴ـ۳۸۶.
(۴) دلایل اجماعی و اتفاق نظر عالمان دین
اجماع یا «اتفاق نظر فقیهان» از ادله دیگر جواز تقلید در احکام شرعی است؛ یعنی: همه فقیهان شیعه معتقدند که مکلف میتواند یا خود به درجه اجتهاد برسد و یا از کسی که به این درجه رسیده است، احکام شرعی را دریافت کند بدون آن که از ادله فقهی احکام شرعی اطلاعی داشته باشد، لذا اجماع، نیز یکی از منابع فقه و ادلّه شیعه محسوب میشود.