انهار
انهار
مطالب خواندنی

احكام تيمّم

بزرگ نمایی کوچک نمایی

مسأله 741- اگر مختصری از پيشانی و پشت دست‌ها را هم مسح نكند، تيمّم باطل است؛ چه بر اثر ندانستن حكم شرعی عمداً مسح نكند؛ يا حكم را فراموش كرده باشد؛ ولی دقت فراوان هم لازم نيست و همين قدر كه بگويند تمام پيشانی و پشت دست مسح شده، كافی است.

مسأله 742- برای آنكه يقين كند كه تمام پشت دست را مسح كرده، بايد مقداری بالاتر از مچ را هم مسح كند؛ ولی مسح ميان انگشتان لازم نيست.

مسأله 743- پيشانی و پشت دست‌ها را بايد از بالا به پايين مسح كند و كارهای آن را بايد پشت سر هم به‌جا آورد و اگر بين آن‌ها به قدری فاصله بدهد كه نگويند تيمّم میكند، باطل است.

مسأله 744- هنگام نيّت بايد معيّن كند كه تيمّم او بدل از غسل است يا بدل از وضو؛ و اگر بدل از غسل باشد، بايد آن غسل را معيّن كند و چنانچه اشتباهاً به جای بدل از وضو، بدل از غسل يا به جای بدل از غسل، بدل از وضو نيّت كند، يا مثلاً در تيمّم بدل از غسل جنابت، نيّت تيمّم بدل از غسل مسّ ميّت كند، تيمّم او باطل است.

مسأله 745- در تيمّم بايد پيشانی و كف دست‌ها و پشت دست‌ها پاک باشد و اگر كف دست نجس باشد و نتواند آن را آب بكشد، بايد با همان كف دست نجس تيمّم كند.

مسأله 746- انسان بايد برای تيمّم، انگشتر را از دست بيرون آورد و اگر در پيشانی يا پشت دست‌ها يا در كف دست‌ها مانعی باشد ـ مثلاً چيزی به آن‌ها چسبيده باشد ـ بايد آن را برطرف كند.

مسأله 747- اگر پيشانی يا پشت دست‌ها زخم است و پارچه يا چيز ديگری را كه بر آن بسته نمیتواند باز كند، بايد دست را روی آن بكشد؛ نيز چنانچه كف دست زخم باشد و پارچه يا چيز ديگری را كه بر آن بسته نتواند باز كند، بايد دست را با همان پارچه به چيزی كه تيمّم به آن صحيح است، بزند و به پيشانی و پشت دست‌ها بكشد.

مسأله 748-اگر پيشانی و پشت دست‌ها مو داشته باشد، اشكال ندارد؛ ولی اگر موی سر روی پيشانی آمده باشد، بايد آن را كنار بزند.

مسأله 749- اگر احتمال دهد كه در پيشانی و كف دست‌ها يا پشت دست‌ها مانعی هست، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد، بايد جست‌وجو كند، تا يقين يا اطمينان پيدا كند كه مانعی نيست.

مسأله 750-اگر وظيفهٔ كسی تيمّم است و نمیتواند تيمّم كند، بايد او را تيمّم داد؛ يعنی او را با دست خود او تيمّم داد و اگر تيمّم دادن ممكن نباشد، بايد نايب بگيرد و آن نايب، دست خود را به چيزی كه تيمّم به آن صحيح است، بزند و به پيشانی و پشت دست‌های او بكشد و در اين صورت، نايب هم به احتياط لازم نيّت كند.

مسأله 751- اگر در اثنای تيمّم، پس از ورود به جزء بعدی، شک كند كه قسمت پيش از آن را تيمّم داد يا نه، اعتنا نكند و تيمّم او صحيح است؛ نيز اگر پس از به‌جا آوردن هر جزء شک كند كه درست به‌جا آورده يا نه، اعتنا نكند و تيمّم او صحيح است.

مسأله 752- اگر پس از مسحِ دست چپ، يعنی بعد از فراغ از عمل، شک كند كه درست تيمّم كرده يا نه، تيمّم او صحيح است.

مسأله 753- كسی كه وظيفه‌اش تيمّم است و احتمال دهد كه عذر او برطرف میشود، به احتياط واجب نبايد پيش از وقت نماز، برای نماز تيمّم كند؛ ولی اگر برای كار واجب ديگر يا عمل مستحبّی تيمّم كند و تا وقت نماز عذر او باقی باشد، میتواند با همان تيمّم نماز بگزارد.

مسأله 754- كسی كه وظيفه‌اش تيمّم است، اگر بداند يا اطمينان داشته باشد تا پايان وقت، عذر او باقی است، در وسعت وقت میتواند با تيمّم نمازبگزارد؛ ولی چنانچه بداند يا مطمئن باشد كه تا آخر وقت عذر او برطرف میشود، بايد صبر كند و با وضو يا غسل نماز بگزارد.

مسأله 755- كسی كه توان وضو گرفتن يا غسل كردن ندارد، نمیتواند نمازهای قضای خود را با تيمّم اقامه كند؛ ولی در صورت علم به استمرار عذر میتواند نماز قضا را با تيمّم به‌جا آورد.

مسأله 756- كسی كه نمیتواند وضو بگيرد يا غسل كند، جايز است نمازهای مستحبّی را ـ كه مثل نافله‌های شبانه روز وقت معيّن دارد ـ با تيمّم به‌جا آورد، حتی در اول وقت به شرط آنكه به زوال عذر تا آخر وقت علم نداشته باشد.

مسأله 757- كسی كه احتياطاً بايد غسل جبيره‌ای و تيمّم كند ـ مثل اينکه جراحتی در پشت اوست ـ اگر پس از غسل جبيره‌ای و تيمّم نماز بگزارد و پس از نماز حَدَث اصغری ـ مانند ادرار ـ از او سر زند، برای نمازهای بعدی بايد وضو بگيرد.

مسأله 758-اگر به جهت نداشتن آب يا عذر ديگری تيمّم كند، پس از برطرف شدن عذر، تيمّم او باطل میشود.

مسأله 759- چيزهايی كه وضو را باطل میكند، تيمّم بدل از وضو را هم باطل میكند و چيزهايی كه غسل را باطل میسازد، تيمّم بدل از غسل را هم باطل میكند.

مسأله 760-كسی كه نمیتواند غسل كند، اگر چند غسل بر او واجب باشد، يک تيمّم بدل از همهٔ آن‌ها كافی است.

مسأله 761- كسی كه نمیتواند غسل كند، اگر بخواهد عملی را كه برای آن غسل واجب است انجام دهد، بايد بدل از غسل تيمّم كند و اگر نتواند وضو بگيرد و بخواهد عملی را كه برای آن وضو واجب است انجام دهد، بايد بدل از وضو تيمّم كند.

مسأله 762-اگر بدل از غسل جنابت تيمّم كند، لازم نيست برای نماز وضو بگيرد؛ ولی چنانچه بدل از غسل‌های ديگر تيمّم كند، بايد وضو بگيرد و اگر نتواند وضو بگيرد، بايد تيمّم ديگری هم بدل از وضو انجام دهد.

مسأله 763- اگر بدل از غسل جنابت تيمّم كند و سپس كاری كه وضو را باطل میكند برای او پيش آيد، چنانچه برای نمازهای بعد نتواند غسل كند، بايد وضو بگيرد و اگر نمیتواند وضو بگيرد، بايد بدل از وضو تيمّم كند.

مسأله 764- كسی كه وظيفه‌اش تيمّم بدل از وضو و بدل از غسل است، همين دو تيمّم كفايت میكند و تيمّم ديگری لازم نيست.

مسأله 765- كسی كه وظيفه‌اش تيمّم است، اگر برای كاری تيمّم كند، تا تيمّم و عذر او باقی است، كارهايی را كه بايد با وضو يا غسل انجام داد، میتواند به‌جا آورد؛ ولی چنانچه با داشتن آب برای نماز ميّت يا خوابيدن تيمّم كرده، فقط كاری را كه برای آن تيمّم كرده میتواند انجام دهد و در مورد تيمّم به سبب تنگی وقت، به احتياط واجب، كارهايی ديگر را كه مشروط به وضو يا غسل است، انجام ندهد.

مسأله 766- در چند مورد مستحب است نمازهايی را كه انسان با تيمّم خوانده دوباره به‌جا آورد: 1. از استعمال آب ترس داشته و عمداً خود را جنب كرده و با تيمّم نماز خوانده است. 2. میدانسته يا گمان داشته كه آب پيدا نمیكند و عمداً خود را جنب كرده و با تيمّم نماز گزارده است. 3. تا پايان وقت، عمداً در جست‌وجوی آب نرود و با تيمّم نماز بگزارد و سپس بفهمد كه اگر جست‌وجو میكرد، آب پيدا میشد. 4. عمداً نماز را تأخير انداخته و در آخر وقت با تيمّم نماز گزارده است. 5. میدانسته يا گمان داشته كه آب پيدا نمیشود و آبی را كه داشته، ريخته است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  



پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -