انهار
انهار
مطالب خواندنی

آب جاري

بزرگ نمایی کوچک نمایی
مسأله 29- آب جاری، آبی است كه دارای ماده است و جریان دارد؛ خواه منبع طبیعی داشته باشد و از زمین بجوشد ـ مانند چشمه و قنات ـ يا از برف‌های انباشته كوه‌ها باشد. آب لوله‌ها كه از سدّ راكد گرفته میشود، جاری نیست، مگر آنكه آب سدِّ متصل به چشمه یا قنات یا برف‌های انبوه باشد.
مسأله 30- آب جاری، هر چند كمتر از كُر باشد، با برخورد به شیء نجس نجس نمیشود، مگر آنكه بو، رنگ یا مزهٔ آن، به سبب برخورد با نجس، دگرگون شود.
مسأله 31- اگر آب جاری با شیء نجس برخورد كند و مقداری از آن تغيير كند و سمت متصل به ماده متغیّر نشود، فقط همان مقدارِ تغيير كرده نجس میشود و طرف متصل به ماده كه متغیّر نشده، پاک است، هرچند كمتر از كر باشد.
مسأله 32- آب چشمه‌ای كه جریان ندارد، ولی اگر از آن بردارند، باز میجوشد، با برخورد شیء نجس نجس نمیشود، مگر آنكه در یكی از اوصاف (بو، رنگ و مزه) متغیّر شود.
مسأله 33. آبی كه كنار آب جاری بدون حركت ایستاده است و با آب جاری اتصال دارد، آب جاری به شمار میآید و با برخورد به شیء نجس نجاست نمیپذیرد، مگر آنكه در یكی از اوصاف سه‌گانهٔ یادشده، متغیّر شود.
مسأله 34- چشمه یا برف انبوه كه گاهی میجوشند یا آب میشوند و گاهی خشک میشوند و مقداری آب در محل آن‌ها جمع شده و حركت میكند، این مقدار از آب، حكم جاری را ندارد و اگر كُر نباشد، با برخورد شیء نجس نجاست میپذیرد.
 مسأله 35- آب استخر، حوضِ حمام و مانند آن، اگر متصل به جاری باشند، حكم آب جاری را دارند و اگر متصل به كُر باشند، گرچه كمتر از آن باشند، حكم آب كُر را دارند.
مسأله 36- آب لوله‌های شهری، اگر متصل به جاری باشد، حكم جاری را دارد و اگر متصل به كُر باشد، حكم كُر را دارد و صِرف جریان آب در لولهٔ حمام و مانند آن، برای صدقِ آب جاری، كافی نیست.
مسأله 37- آبی كه روی زمین جریان دارد، ولی نه از زمین جوشیده، نه به برف انبوه اتصال دارد، چنانچه كمتر از كُر باشد، با برخورد شیء نجس نجاست میپذیرد، مگر آنكه با فشار از بالا به پایین بریزد كه در این صورت، اگر شیء نجس به پایین آن برخورد كند، بالای آن نجس نمیشود و اگر از پایین به بالا ـ همانند فواره ـ با فشار حركت میكند، بخش بالای آن، با برخورد نجس نجاست میپذیرد و پایین آن پاک است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  



پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -