انهار
انهار
مطالب خواندنی

(۲۳۵) احکام اجمالی طهارت از حدث: بخش غسل

بزرگ نمایی کوچک نمایی
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِمِ.
وَ اَلسَّلاَمُ عَلَى عِبَادِ اَللَّهِ اَلصَّالِحِين.
احکام اجمالی طهارت از حدث: بخش غسل
    
قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ اَلْبَاقِرُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: إِذَا دَخَلَ اَلْوَقْتُ وَجَبَ اَلطَّهُورُ وَ اَلصَّلاَةُ وَ لاَ صَلاَةَ إِلاَّ بِطَهُورٍ.
آقا امام باقر (عليه السلام) فرمود: هنگامى كه وقت نماز داخل شود طهارت واجب مى‌شود، و هيچ نمازى صحيح نيست مگر با طهارت.
من لا يحضره الفقيه، ج۱، ص ۳۳.
 
فهرست مطالب:
(۱) غسل چیست؟
(۲) غسلهای واجب:
(۳) غسلهای مستجبّ::
(۴) غسل دو قِسم است، ترتیبی و ارتماسی:
(۵) کیفیت انجام غسل ترتیبی:
(۶) کیفیت انجام غسل ارتماسی:
(۷) شرایط  صحیح بودن غسل:
(۸) مُبطلات غسل {چیزهائی که غسل را باطل می کند}:
 
توضیحات فهرست مطالب:
(۱) غسل چیست؟
غُسل یعنی شستشوی بدن با قصد قُربت و با آدابی خاص که در رساله های مراجع نقلید آمده است. غُسل به خودی خود مستحب است.
اصل نظافت و طهارت از مهم‌ترين مفاهيم دینی است و آقا رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) از آن به عنوان نمادی از ايمان مسلمانان ياد فرمودند.
 
(۲) غسل های واجب:
غُسل های واجب، به حسب جنسیّت، دو قِسم هستند:
(۱) غُسل های مشترک بین آقایان و بانوان.
(۲) غُسل های ویژه بانوان.
 
(۱) غُسل های مشترک بین آقایان و بانوان:
(۱) غسل جنابت.
(۲) غسل ميت.
(۳) غسل مس ميت.
(۴) غسل نذر، عهد يا سوگند.
(۲) غُسل های ویژه بانوان:
(۱) غسل استحاضه.
(۲) غسل حيض.
(۳) غسل نفاس.
 
«استحاضه» خونی است که گاهی از زن خارج می شود و به زن در موقع دیدن خون استحاضه، «مستحاضه» می گویند.
 
«حیض = عادت ماهانه» خونی است که غالباً در هر ماه چند روزی از رحم خارج می شود و به زن در موقع دیدن خون حیض، «حائض» می گویند.
 
«نفاس» خونی است که از بانوان هنگام زایمان خارج می شود و به زن را در موقع دیدن خون نفاس، «نفساء» می گویند.
 
جنابت به دو چیز است:
(۱) جماع.
(۲) خارج شدن منی، چه در خواب باشد یا بیداری، کم باشد یا زیاد، با شهوت باشد یا بی شهوت، با اختیار باشد یا بی اختیار.
 
برخی از مواردی که حُکم به جنابت نمی شود:
(۱) خوابی دیده ولی رطوبتی خارج نشده.
(۲) شک دارد رطوبت خارج شده یا نه.
(۳) در آمیزش یقین دارد دخول نشده.
(۴) در آمیزش شک دارد دخول شده یا نه.
(۵) از خارج شدن رطوبت جلوگیری کند.
(۶) رطوبت از جای خود حرکت کند ولی خارج نشود.
 
چه رطوبتی در بانوان منی است تا جنابت او اثبات می شود؟
آیات عظام: امام خمینی، خوئی، اراکی، فاضل لنکرانی، جوادی آملی: رطوبتی که با شهوت از او بیرون آید و لازم نیست بدن او سست شود.
آیات عظام: گلپایگانی، صافی گلپایگانی: رطوبتی که با شهوت و جستن از او بیرون آید و یا با جستن بیرون آید و بعد از بیرون آمدن آن رطوبت بدنش سست شود و اگر هیچ یک از این دو نشانه را نداشته باشد حکم منی ندارد مگر آنکه علم یا اطمینان پیدا کند که منی بوده است.
آیةالله العظمی تبریزی: رطوبتی که با شهوت و جستن بیرون آید.
آیةالله العظمی امام خامنه ای: مایعی که در هنگام اوج لذت جنسی {یعنی با شهوت} بیرون آید، و اگر شک کند که به این مرحله رسیده یا نه و یا شک در خروج مایع داشته باشد غسل واجب نیست.
آیةالله العظمی وحید خراسانی: رطوبتی که با شهوت انزال شود.
آیةالله العظمی سیستانی: رطوبتی که زنان در موقع ملاعبه یا تصوّرات شهوت انگیز در خود موضع احساس می‌کنند و آن رطوبت به اندازه‌ای زیاد نیست که جاهای دیگر را آلوده کند، پاک است و غسل ندارد و وضو را نیز باطل نمی‌کند و امّا اگر زیاد باشد به حدّی که صدق (انزال) کند و لباس را آلوده نماید؛ در صورتی که همراه با رسیدن زن به اوج لذّت جنسی و ارضای کامل (ارگاسم) باشد، نجس و موجب جنابت است، بلکه اگر همراه با آن هم نباشد ـ بنا بر احتیاط لازم ـ نجس و موجب جنابت می‌باشد.
آیةالله العظمی بهجت: رطوبتی که با شهوت و جستن بیرون آید و بعد از بیرون آمدن آن، بدن سست شود، بلکه اگر فقط با شهوت و جستن باشد، ثابت شدن حکم منی خالی از وجه نیست.
آیةالله العظمی شبیری زنجانی: رطوبتی که با شهوت خارج شود و لازم نیست دو نشانه دیگر را داشته باشد.
آیةالله العظمی مکارم شیرازی: رطوبتی که در اوج شهوت جنسی خارج شود.
آیةالله العظمی نوری همدانی: رطوبتی که با جستن بیرون آید، بلکه با شهوت بیرون آید و بدن سست شود.
آیةالله العظمی مظاهری: لازم نیست رطوبت با جستن بیرون آید و آنچه که مسلّم است خروج منی از زن بسیار نادر است و آنچه در موقع شهوت از او بیرن می آید ترشحاتی بیش نیست و غسل واجب نمی شود.
آیةالله العظمی سبحانی: رطوبتی که با شهوت و یا جستن بیرون آید - و غالباً با سستی بدن همراه است - و اگر هیچ یک از این دو نشانه را نداشته باشد حکم منی ندارد.
 
(۳) چند چیز بر جنب حرام است:
(۱) رساندن جایی از بدن به خطّ قرآن  یا به اسم خدا، {ویا اسامی مبارکهٔ پیامبران و امامان «علیهم السلام»}.
(۲) رفتن در مسجد الحرام در مکه و مسجد النبی در مدینه؛ اگر چه از یک در، داخل و از در دیگر خارج شود.
(۳) توقف در مساجد {و به احتياط واجب در حرم امامان عليهم السلام}؛ اما اگر از يك در داخل و از در ديگر خارج شود يا براي برداشتن چيزي برود مانعي ندارد.
(۴) چهارم: گذاشتن چيزي در مسجد.
(۵) خواندن سوره اي كه سجده واجب دارد.
چهار سوره سجده واجب دارند که عبارتند از:
(۱) سوره ۳۲، آیه الم تنزيل.
(۲) سوره ۴۱، آیه حم سجده.
(۳) سوره ۵۳، آیه والنجم.
(۴) سوره ۹۶، آیه إقرء.
اگر يك حرف  از اين چهار سوره هم خوانده شود حرام است.
 
(۴) چند چیز بر جنب مکروه است:
(۱) خوردن.{اگر ‏‎ ‎‏وضو بگیرد مکروه نیست}.
(۲) آشامیدن.{اگر ‏‎ ‎‏وضو بگیرد مکروه نیست}.
(۳) خواندن بیشتر از هفت آیه از سوره‌هایی که سجده ‏‎ ‎‏واجب ندارد.
(۴) رساندن جایی از بدن به جلد و حاشیه و بین خطهای قرآن. ‏
(۵) همراه داشتن قرآن.
(۶) خوابیدن. {اگر وضو بگیرد یا به واسطۀ نداشتن ‏‎ ‎‏آب،بدل از غسل تیمم کند،مکروه نیست}.
(۷) خضاب کردن به حنا و مانند آن. ‏
(۸) مالیدن روغن به بدن.
(۹) جماع کردن بعد از آن که محتلم شده؛یعنی در ‏‎ ‎‏خواب منی از او بیرون آمده است.‏
(۵) غسل های مستجبّ:
غسلهای مستحب زیادند و در رساله مرجع تقلید ذکر شده است طالبین به رساله مراجعه بفرمایند، امام مهمترین آنها که در مستحب بودن آن بین مراجع تفاوت فتوا نیست، غسل جمعه است.
غُسلهای مستحب عبارتند از:
(۱) غسل جمعه، و وقت آن از اذان صبح است تا ظهر.
(۲) غسل روز عید فطر و عید قربان، و وقت آن از اذان صبح است تا غروب.
(۳) غسل شب اول ماه رمضان و تمام شب های فرد آن، و وقت آن تمام شب است.
(۴) غسل شب عید فطر، و وقت آن از اول مغرب است تا اذان صبح.
(۵) غسل روز اول و پانزدهم و بیست و هفتم و آخر ماه رجب.
(۶) غسل روز هشتم و نهم ذی الحجه.
(۷) غسل روز بیست و چهارم ذی الحجه.
(۸) غسل روز عید غدیر.
(۹) غسل دادن بچه ای كه تازه به دنیا آمده.
(۱۰) غسل روز عید نوروز و پانزدهم شعبان و نهم و هفدهم ربیع الاول و روز بیست و پنجم ذی القعده.
(۱۱) غسل كسی كه در حال مستی خوابیده.
(۱۲) غسل زنی كه برای غیر شوهرش بوی خوش استعمال كرده است.
(۱۳) غسل كسی كه در موقع گرفتن خورشید و ماه نماز آیات را عمداً نخوانده، در صورتی كه تمام ماه و خورشید گرفته باشد.
(۱۴) غسل كسی كه جایی از بدنش را به بدن میتی كه غسل داده اند رسانده.
(۱۵) غسل كسی كه برای تماشای دار آویخته رفته و او را دیده باشد. و...
 
(۶) غسل به دو قِسم انجام می شود:
(۱) ترتیبی.
(۲) ارتماسی.
(۷) کیفیت انجام غسل ترتیبی:
غُسل ترتيبي آن است که شخص: پس از نیّت غُسل، زير دوش قرار گیرد و ابتدا سر و گردن و سپس نيمه راست بدن و سپس نيمه چپ بدن خود را شستشو دهد.
(۸) کیفیت انجام غسل ارتماسی:
غُسل ترتيبي آن است که شخص: پس از نیّت غُسل، در آب استخر يا دريا یا رود فرو ‌رود به طوري كه آب تمام سطح بدن را فرا بگيرد و سپس از آن خارج ‌شود.
(۹) شرایط  صحیح بودن غسل:
 
(۱۰) مُبطلات غسل {چیزهائی که غسل را باطل می کند}:
 
 
مبحث دوم: غسل‌هاي خاص زنان
1-غسل حيض 2- غسل استحاضه 3- غسل نفاس
بعد از بيان غسل‌هاي مشترك چهارگانه 1- غسل ميت 2- غسل مس ميت 3- غسلي كه به نذر و عهد و قسم واجب مي‌شود 4- غسل جنابت كه مشترك بين زنان و مردان مسلمان است به غسل‌هاي ويژه خانم‌ها مي‌پردازيم. غسل‌هاي خاص زنان به لحاظ خوني است كه از اندام تناسلي آنها خارج مي‌شود و براساس نوع خون نوع وضعيت جسمي آنان و به تبع آن حكم وضعي آنها در فقه شيعه متفاوت است بنابراين ابتدا ضروري است خوني كه مي‌بينند و وضعيتي كه در آن قرار مي‌گيرند را توضيح دهيم و سپس به حكم وضعي و حكم تكليفي بپردازيم
 
1- خون حيض و غسل حيض
در لغت، واژه حيض به معناي جمع شدن خون است و حوض را از اين جهت حوض مي‌نامند كه آب در آن جمع مي‌شود و در اصطلاح خون ماهانه‌اي است كه زن از سن بلوغ به بعد در اثر ريزش ديواره رحم از خود مي‌بيند.
طبق آفرينش الهي زنان سالم بالغ به اين اثر عيني مي‌رسند كه از سن بلوغ نه سال قمري تا سن يائسگي (زنان قريشي سادات 60 سال قمري و زن غيرسادات بعد از 50 سال قمري) در يك زمانبندي معلوم هر ماهه (پريود) خون مي‌بينند.
در حالت ديدن چنين خوني شارع اعتبار حائض (حيض بودن، عادت بودن) براي زن كرده است و چنين وضعيتي بنا به اعتبار و حكم وضعي خداي بزرگ مقرر مي‌شود كه زن براي خارج شدن از اين حالت بايد ايام خون ديدن حيض را سر كند و سپس غسل حيض همانند غسل جنابت انجام دهد.
 
2- خون زخم
خون زخم عبارتست از خوني كه زنان در اثر عمل جراحي يا رشد تومور يا زخم‌هاي ناحيه رحم و مجراي آن مي‌بينند كه چنين خوني غسل يا وضو ندارد بلكه همانند خون‌هاي عادي بايد آب كشيده شود.
 
3- خون بكارت
خوني كه در اثر پاره شدن پرده بكارت در اثر مباشرت جنسي يا اقدام فيزيكي ديگر، زن از خود مي‌بيند كه چنين خوني نيز هيچ غسل يا وضوي خاصي ندارد و همانند خون‌هاي عادي بايد آب كشيده و پاك شود.
 
4- خون نفاس و غسل نفاس
خوني است كه همراه با بيرون آمدن اولين جز نوزاد از رحم مادر به دنياي خارج رحم از زن خارج مي‌شود و زنان در اين حالت را نُفساء يا نَفساء مي‌نامند.
كمترين مدتي كه زنان زائو اين خون را مي‌بينند يك لحظه و بيشترين آن ده روز است و زن در پايان خون ديدن بعد از زايمان بايد غسل نفاس كند و بنا بر احتياط براي نماز بايد وضو بگيرد و به همان غسل اكتفاء نكند.
 
5- خون استحاضه و غسل استحاضه
به غير از خون‌هاي حيض كه اقل آن سه روز و اكثر آن ده روز اعتبار مي‌شود و خون زخم كه ناشي از بيماري زن در ناحيه رحم و مجاري مربوطه است و خون بكارت كه مربوط به پرده بكارت است و خون نفاس كه مربوط به اولين خون‌ديدگي همزمان با زايمان است، خون ديگري كه تعريف‌هاي فوق بر آن صادق نيست به نام استحاضه در فقه اعتبار شده است و زن را در موقع ديدن اين خون مستحاضه مي‌گويند. خون استحاضه بر سه قسم است: 1- قليله 2- متوسطه 3- كثيره
براي استحاضه قليله براي هر نماز يك وضو بگيرد.
براي استحاضه متوسطه بايد براي نماز صبح غسل كند تا صبح روز بعد.
براي استحاضه كثيره بايد يك غسل براي نماز صبح و يك غسل براي نماز ظهر و عصر و يك غسل براي نماز مغرب و عشا انجام دهد.
بنابراين غسل‌هاي حيض، نفاس، استحاضه از غسل‌هاي اختصاصي زنان است.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -