انهار
انهار
مطالب خواندنی

(۲۳۲) یاد مرگ و ذکر معاد و چهل حدیث در باره مرگ و معاد

بزرگ نمایی کوچک نمایی
بسم الله الرحمن الرحیم
یاد مرگ و ذکر معاد از نظر آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بالاترین ذکرهاست
یاد مرگ، انسان را از فرو رفتن در دام دنیای نکوهیده باز می‌دارد و سرکشی آدمی را مهار می‌زند؛ و از این رو یاد مرگ و ذکر معاد بالاترین ذکرهاست.
 
یادداشت استاد قرآن و حدیث و پژوهشگر نهج البلاغه و مثنوی معنوی مصطفی دلشاد تهرانی درباره اثرات یاد مرگ و مرگ اندیشی از دیدگاه آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام):
 
در آموزه‌های آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و در نهج البلاغه یاد مرگ و مرگ اندیشی بسیار برجسته دیده می‌شود که هیچ چیز چون آن، آدمی را از گردنفرازی و گردنکشی فرود نمی‌آورد و به تواضع و فروتنی در برابر حقیقت هستی نمی‌کشاند. انسان با مرگ اطرافیان و دوستان و دیگران پیوسته مرگ را در برابر خویش می بیند و با این احوال چنین گردنفرازی و گردنکشی می‌نماید. اگر مرگ نبود چه می‌کرد؟! غفلت آدمی از مرگ و معاد، خود، عاملی بزرگ در عصیان و تباهگری است.
آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) تلاش بسیار کرده است تا این غفلت را بزداید و آدمی را با مرگ اندیشی آشتی دهد و بدین یاد، او را از دام تبختر و تکبر، و تجاوز و تعدی آزاد سازد.
 
آن حضرت در ضمن خطبه‌ای به مردمان چنین سفارش فرموده است:
«أُوصِیکُمْ بِذِکْرِ الْمَوْتِ وَ إِقْلاَلِ الْغَفْلَةِ عَنْهُ، وَ کَیْفَ غَفْلَتُکُمْ عَمَّا لَیْسَ یُغْفِلُکُمْ، طَمَعُکُمْ فِیمَنْ لَیْسَ یُمْهِلُکُمْ! فَکَفَی وَاعِظًا بِمَوْتَی عَایَنْتُمُوهُمْ، حُمِلُوا إِلَی قُبُورِهِمْ غَیْرَ رَاکِبِینَ، وَ أُنْزِلُوا فِیهَا غَیْرَ نَازِلِینَ، فَکَأَنَّهُمْ لَمْ یَکُونُوا لِلدُّنْیَا عُمَّارًا، وَ کَأَنَّ الاْخِرَةَ لَمْ تَزَلْ لَهُمْ دَارًا. أَوْحَشُوا مَا کَانُوا یُوطِنُونَ، وَأَوْطَنُوا مَا کَانُوا یُوحِشُونَ، وَ اشْتَغَلُوا بِمَا فَارَقُوا، وَ أَضَاعُوا مَا إِلَیْهِ انْتَقَلُوا. لاَ عَنْ قَبِیحٍ یَسْتَطِیعُونَ انْتِقَالاً، وَ لاَ فِی حَسَنٍ یَسْتَطِیعُونَ ازْدِیَادًا. أَنِسُوا بِالدُّنْیَا فَغَرَّتْهُمْ، وَ وَثِقُوا بِهَا فَصَرَعَتْهُمْ. فَسَابِقُوا رَحِمَکُمُ اللهُ إِلَی مَنَازِلِکُمُ الَّتِی أُمِرْتُمْ أَنْ تَعْمُرُوهَا، وَ الَّتِی رَغِبْتُمْ فِیهَا، وَ دُعِیتُمْ إِلَیْهَا. وَ اسْتَتِمُّوا نِعَمَ اللهِ عَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ عَلَی طَاعَتِهِ، وَ الْمُجَانَبَةِ لِمَعْصِیَتِهِ، فَإِنَّ غَدًا مِنَ الْیَوْمِ قَرِیبٌ. مَا أَسْرَعَ السَّاعَاتِ فِی الْیَوْمِ، وَ أَسْرَعَ الاَْیَّامَ فِی الشَّهْرِ، وَ أَسْرَعَ الشُّهُورَ فِی السَّنَةِ، وَ أَسْرَعَ السِّنِینَ فِی الْعُمُرِ!»
نهج البلاغه، خطبۀ ۱۸۸.
 
شما را به یاد کردن مرگ و کاستن بیخبری‌تان از آن سفارش می‌کنم. چگونه از چیزی غافلید که شما را رها نمی‌کند و از شما غافل نیست؟ چگونه از کسی که مهلت نمی‌دهد (ملک الموت) مهلت می‌طلبید؟ برای پند دادن به شما مردگان بسنده‌اند که آنان را دیدید. بر دوش‌ها به گورهایشان بردند، نه خود سوار بودند؛ در گورهایشان فرود آوردند، نه خود فرود آمدند. گویی آنان آباد کننده دنیا نبودند، و گویی همیشه آخرت خانه‌هایشان بود، و پیوسته در آن غنودند. آنچه را وطنِ خود گرفته بودند، از آن رمیدند؛ و در آنجا که از آن می‌رمیدند، آرمیدند. بدانچه از آن جدا شدند، سرگرم گردیدند؛ و جایی را که بدان رفتند، تباه گردانیدند. نه از زشتی، باز گردیدن توانند؛ و نه بر کارِ نیک، افزودن. به دنیا خو گرفتند و آنان را فریفته ساخت؛ و بدان اعتماد کردند و بر خاکشان انداخت. پس بر یکدیگر پیشی گیرید خدایتان بیامرزد! در خانه‌هایتان که شما را آباد کردنِ آن فرموده‌اند، و بدانچه خواهان آنتان ساخته‌اند و بدان خوانده‌اند. و با شکیبایی بر طاعتِ خدا و دوری گزیدن از معصیتِ او، کامل ساختن نعمتهایش را بخواهید، که فردا به امروز نزدیک است، و چه شتابان گذرد ساعتها در روز، و روزها در ماه، و ماه‌ها در سال، و سال‌ها در دورانِ زندگانیِ کوتاه.
 
یاد مرگ و مرگ اندیشی وسیله‌ای نیکو در مهار آدمی و دست مایه‌ای پر توان برای پرواپیشه نمودن انسان است. آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در سخنی پس از بیان مرزبانی دقیق خویش این حقیقت را یادآور می‌شود که آدمی برای چه مرزها را زیر پا بگذارد و حرمتها را بشکند و دنیاطلبی نماید و ستمگری کند؟ برای جسمی که مرگ در کمین اوست؛ و پس از مردن، پاسخ دادن به همه چیز در انتظار اوست، و رسیدگی سخت فرا روی اوست؟
 
«وَ اللهِ لاَِنْ أَبِیتَ عَلَی حَسَکِ السَّعْدَانِ مُسَهَّدًا، أَوْ أُجَرَّ فِی الاَْغْلاَلِ مُصَفَّدًا، أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أَلْقَی اللهَ وَ رَسُولَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ ظَالِمًا لِبَعْضِ الْعِبَادِ، وَ غَاصِبًا لِشَیْءٍ مِنَ الْحُطَامِ، وَ کَیفَ أَظْلِمُ أَحَدًا لِنَفْسٍ یُسْرِعُ إِلَی الْبِلَی قُفُولُهَا، وَ یَطُولُ فِی الثَّرَی حُلُولُهَا؟»
نهج البلاغه، کلام ۲۲۴.
به خدا سوگند، اگر شب را روی خارهای سخت مانم بیدار، و از این سو بدان سویم کِشند در طوقه‌ای آهنین گرفتار، خوش‌تر دارم تا روز رستاخیز بر خدا و رسول در آیم، بر یکی از بندگان ستمکار، یا اندک چیزی را گرفته باشم به ناسزاوار. و چگونه بر کسی ستم کنم به خاطر نفسی که به کهنگی و فرسودگی شتابان است و زمانِ ماندنش در خاک دراز و فراوان؟!
 
در این سخن، آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به روشنی نقش یاد مرگ و معاد را در بازدارنگی از ستم و بیداد به انسان‌ها، و دست اندازی و تعدّی به دارایی‌ها، آن هم در کمترین میزان و مقدار بیان کرده است. چرا آدمیان از یاد مرگ و مرگ اندیشی گریز دارند و از این وسیله و دست مایۀ بی مانند بهره نمی‌گیرند؟!
 
یاد مرگ، انسان را از فرو رفتن در دام دنیای نکوهیده باز می‌دارد و سرکشی آدمی را مهار می‌زند؛ و از این رو یاد مرگ و ذکر معاد بالاترین ذکرهاست. آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرزند خود حسن (علیه السلام) و همۀ فرزندان معنوی خویش را بدین روش نیکوی تربیتی، یادآور شده و فرموده است:
«یَا بُنَیَّ، أَکْثِرْ مِنْ ذِکْرِ الْمَوْتِ، وَ ذِکْرِ مَا تَهْجُمُ عَلَیْهِ، وَ تُفْضِی بَعْدَ الْمَوْتِ إِلَیْهِ، حَتَّی یَأْتِیَکَ وَ قَدْ أَخَذْتَ مِنْهُ حِذْرَکَ، وَ شَدَدْتَ لَهُ أَزْرَکَ، وَ لاَ یَأْتِیَکَ بَغْتَةً فَیَبْهَرَکَ. وَ إِیَّاکَ أَنْ تَغْتَرَّ بِمَا تَرَی مِنْ إِخْلاَدِ أَهْلِ الدُّنْیَا إِلَیْهَا، وَتَکَالُبِهِمْ عَلَیْهَا، فَقَدْ نَبَّأَکَ اللهُ عَنْهَا، وَ نَعَتْ هِیَ لَکَ عَنْ نَفْسِهَا، وَتَکَشَّفَتْ لَکَ عَنْ مَسَاوِیهَا، فَإِنَّمَا أَهْلُهَا کِلاَبٌ عَاوِیَةٌ، وَ سِبَاعٌ ضَارِیَةٌ، یَهِرُّ بَعْضُهَا عَلَی بَعْضٍ، وَ یَأْکُلُ عَزِیرُهَا ذَلِیلَهَا، وَ یَقْهَرُ کَبِیرُهَا صَغِیرَهَا. نَعَمٌ مُعَقَّلَةٌ، وَ أُخْرَی مُهْمَلَةٌ، قَدْ أَضَلَّتْ عُقُولَهَا، وَ رَکِبَتْ مَجْهُولَهَا. سُرُوحُ عَاهَةٍ بِوَادٍ وَعْثٍ، لَیْسَ لَهَا رَاعٍ یُقِیمُهَا، وَ لاَ مُسِیمٌ یُسِیمُهَا. سَلَکَتْ بِهِمُ الدُّنْیَا طَرِیقَ الْعَمَی، وَ أَخَذَتْ بِأَبْصَارِهِمْ عَنْ مَنَارِ الْهُدَی، فَتَاهُوا فِی حَیْرَتِهَا، وَ غَرِقُوا، فِی نِعْمَتِهَا، وَاتَّخَذُوهَا رَبًّا، فَلَعِبَتْ بِهِمْ وَلَعِبُوا بِهَا، وَ نَسُوا مَا وَرَاءَهَا.»
نهج البلاغه، نامۀ ۳۱.
 
فرزندم! بسیار یاد مرگ کن، و یاد آنچه با آن بر می‌آیی، و آنچه پس از مردن روی بدان نمایی، تا چون بر تو در آید سازِ خویش را آراسته باشی و کمرِ خود را بسته، و ناگهان نیاید و تو را مغلوب نماید؛ و مبادا فریفته شوی که بینی دنیاداران به دنیا دل می‌نهند، و بر سرِ دنیا بر یکدیگر می‌جهند. چه خدا تو را از دنیا خبر داده و دنیا وصف خویش را با تو در میان نهاده و پرده از زشتی‌هایش برائت گشاده. همانا دنیاپرستان سگانند عوعوکنان، و درندگانند در پی صید دوان. به جان یکدیگر افتاده‌اند؛ نیرومندشان ناتوان را طعمه خویش می‌نماید، و بزرگشان بر خُرد دست چیرگی می‌گشاید. گروهی از ایشان [چون] حیوانات پایبند نهاده، و گروهی دیگر [چون] حیوانات رها شده، و خِرَد خود را از دست داده. در کار خویش سرگردان، در چراگاه زیان، در بیابانی دشوارگذر روان؛ نه شبانی که به کارشان رسد، نه چراننده‌ای که به چرایشان بَرَد. دنیا به راه کوری‌شان راند و دیده‌هایشان را از چراغ هدایت بپوشاند. در بیراهگی‌اش سرگردان، و فرو شده در نعمت آن. دنیا را پروردگار خود گرفته‌اند و دنیا با آنان به بازی پرداخته و آنان سرگرمِ بازی دنیا، و آنچه را پسِ آن است فراموش ساخته.
 
اگر انسان مرگ را فرا راه خویش بیند و پیامدهای آن را در نظر آورد، بی‌گمان از دل سپردن به دنیای نکوهیده آزاد می‌شود و از تن دادن به فریبکاری‌های آن سرباز می‌زند. آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) با یاد آوردن مرگ و تبعات آن، مردمان را به اصلاح خود می‌خواند و می‌فرماید: «اُذْکُرُوا انْقِطَاعَ اللَّذَّاتِ، وَ بَقَاءَ التَّبِعَاتِ.» به یاد دارید که لذّتها تمام شدنی است، و پایانِ ناگوارِ آن بر جای ماندنی.
نهج البلاغه، حکمت ۴۳۳.
 
آن حضرت درباره خود و نقش یاد مرگ در راه و رسم زندگی خود می‌فرماید: «أَمَا وَ اللهِ إِنِّی لَیَمْنَعَنِی مِنَ اللَّعْبِ ذِکْرُ الْمَوْتِ.» به خدا سوگند، یادِ مرگ مرا از بیهودگی باز می‌دارد.
نهج البلاغه، خطبۀ ۸۴.
 
راه نجات آدمی از خودخواهی و دنیاطلبی، از حیوان صفتی و درنده خویی، از پست نگری و فزونخواهی در تداوم یاد مرگ و مرگ اندیشی است؛ و آنچه انسان را از غفلت دنیاپرستی بیرون می‌برد و از نیرنگ‌های آن رهایی می‌دهد، پیوستگی یاد مرگ است، چنانکه پیشوای موحّدان، آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بدان اشارت کرده و فرموده است: «مَنْ أَکْثَرَ مِنْ ذِکْرِ الْمَوْتِ نَجَا مِنْ خِدَاعِ الدُّنْیَا.» هر که مرگ را بسیار یاد کند، از نیرنگ‌های دنیا نجات یابد.
شرح غررالحکم، خوانساری، ج ۵، ص ۳۰۹.
 
از دیدگاه آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فراموشی مرگ و معاد، بستری است که آدمی را به تمایلات پست سوق می‌دهد و عاملی است که انسان را از بهره گرفتن از فرصتها در جهت کمالات حقیقی و توشه برداشتن برای زندگی آخرتی باز می‌دارد. بنابراین با یاد مرگ، این مانع اساسی تربیت رفع می‌شود و انسان خود را چون مسافری می‌بیند که باید از فرصتها بهره گیرد و سرمایه عمر را از بین نبرد و ره‌توشه آخرت را فراهم نماید.
 
آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در نامه‌ای که خطاب به مردم مصر نوشت زمانی که محمد بن ابی‌بکر را به عنوان زمامدار ایشان می‌فرستاد آنان را به یاد مرگ سفارش کرد و فرمود: «یَا عِبَادَ اللهِ، إِنَّ الْمَوْتَ لَیْسَ مِنْهُ فَوْتٌ، فَاحْذَرُوهُ قَبْلَ وُقُوعِهِ، وَ أَعِدُّوا لَهُ عُدَّتَهُ. فَإِنَّکُمْ طَرَدُ الْمَوْتِ. إِنْ أَقَمْتُمْ لَهُ أَخَذَکُمْ، وَ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنْهُ أَدْرَکَکُمْ، وَ هُوَ أَلْزَمُ لَکُمْ مِنْ ظِلِّکُمْ. الْمَوْتُ مَقْعُودٌ بِنَوَاصِیکُمْ، وَ الدُّنْیَا تَطْوِی خَلْفَکُمْ. فَأَکْثِرُوا ذِکْرَ الْمَوْتِ عِنْدَ مَا تُنَازِعُکُمْ إِلَیْهِ أَنْفُسُکُمْ مِنَ الشَّهَوَاتِ، وَ کَفَی بِالْمَوْتِ وَاعِظًا. وَ کَانَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَثِیرًا مَا یُوصِی أَصْحَابَهُ بِذِکْرِ الْمَوْتِ، فَیَقُولُ: أَکْثِرُوا ذِکْرَ الْمَوْتِ فَإِنَّهُ هَادِمُ اللَّذَّاتِ، حَائِلٌ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ الشَّهَوَاتِ.»
الامالی، طوسی، ج ۱، ص ۲۷.
 
ای بندگان خدا! همانا از مرگ گریزی نیست. پس قبل از آنکه شما را دریابد، از آن بیم دارید و ساز و برگ آن را فراهم دارید، زیرا در هر حال شما شکار مرگید. اگر در جای خود بمانید، به سر وقتتان آید، و اگر از آن بگریزید، شما را دریابد. و [بدانید که] این مرگ از سایه شما با شما همراه‌تر است. مرگ بر پیشانی شما نگاشته شده است و دنیا پس از شما نیز در نوردیده خواهد شد. پس هر گاه شهوت‌ها به شما روی آوردند، مرگ را بسیار یاد کنید که یاد مرگ برای پندآموزی بسنده است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) اصحاب خود را پیوسته به یادآوری مرگ سفارش می‌کرد و می‌فرمود: مرگ را بسیار یاد کنید که همانا مرگ بر هم زننده لذّتها و جدا کننده شما از شهوتهاست.
 
از جمله روش‌های تربیتی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) در تربیت یارانش، یاد مرگ بود که چیزی چون یاد مرگ آدمی را از فرو رفتن در گنداب پلیدی‌های دنیا باز نمی‌دارد؛ و آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) نیز بر این روش در تربیت بسیار سفارش نموده است: «أَلاَ فَاذْکُرُوا هَادِمَ اللَّذَّاتِ، وَ مُنَغِّصَ الشَّهَوَاتِ، وَ قَاطِعَ الاُْمْنِیَّاتِ، عِنْدَ الْمُسَاوَرَةِ لِلاَْعْمَالِ الْقَبِیحَةِ.» هان! بر هم زننده لذّتها، و تیره کننده شهوت‌ها، و بُرنده آرزوها را به یادآرید، آن‌گاه که به کارهای زشت شتاب می‌آرید.
نهج البلاغه، خطبۀ ۹۹.
 
«فَإِنَّ الْمَوْتَ هَادِمُ لِذَّاتِکُمْ، وَ مُکَدِّرُ شَهَوَاتِکُمْ، وَ مُبَاعِدُ طِیَّاتِکُمْ. زَائِرٌ غَیْرُ مَحْبُوبٍ، وَ قِرْنٌ غَیْرُ مَغْلُوبٍ، وَ وَاتِرٌ غَیْرُ مَطْلُوبٍ. قَدْ أَعْلَقَتْکُمْ حَبَائِلُهُ، وَ تَکَنَّفَتْکُمْ غَوَائِلُهُ، وَ أَقْصَدَتْکُمْ مَعَابِلُهُ، وَ عَظُمَتْ فِیکُمْ سَطْوَتُهُ، وَ تَتَابَعَتْ عَلَیْکُمْ عَدْوَتُهُ، وَ قَلَّتْ عَنْکُمْ نَبْوَتُهُ، فَیُوشِکُ أَنْ تَغْشَاکُمْ دَوَاجِی ظُلَلِهِ وَاحْتِدَامُ عِلَلِهِ، وَ حَنَادِسُ غَمَرَاتِهِ، وَ غَوَاشِی سَکَرَاتِهِ، وَ أَلِیمُ إِرْهَاقِهِ، وَدُجُوُّ أَطْبَاقِهِ، وَ جُشُوبَةُ مَذَاقِهِ. فَکَأَنْ قَدْ أَتَاکُمْ بَغْتَةً فَأَسْکَتَ نَجِیَّکُمْ، وَ فَرَّقَ نَدِیَّکُمْ، وَ عَفَّی آثَارَکُمْ، وَ عَطَّلَ دِیَارَکُمْ، وَبَعَثَ وُرَّاثَکُمْ، یَقْتَسِمُونَ تُرَاثَکُمْ، بَیْنَ حَمِیمٍ خَاصٍّ لَمْ یَنْفَعْ، وَ قَرِیبٍ مَحْزُونٍ لَمْ یَمْنَعْ، وَ آخَرَ شَامِتٍ لَمْ یَجْزَعْ.»
نهج البلاغه، خطبۀ 230.
 
همانا مرگ به هم زننده لذّتها و شادمانی شماست، و تیره کننده خواهش‌های نفسانی، و دور کننده از مقصدهای این جهانی. دیدار کننده‌ای است که او را نپذیرند، و همتایی است شکست نخوردنی، و کینه‌توزی است که پی او را نگیرند. حلقه‌های ریسمانهایش را بر شما انداخته است، و سختی‌هایش فرایتان گرفته، و پیکان‌هایش را به سویتان روانه ساخته. قهرش سترگ است و دشمنی‌اش در پی هم، و خطا در آسیبش کم. زودا که ابرهای تیره مرگ بر شما سایه افکَنَد و دردهایش را هر دم سخت‌تر کند و تاریکی‌های مرحله جان کندن، و از خود بی‌خود شدن و بیهوش بودن. و رنج گرفته شدن جان، و پرده‌های تاریک مرگ یکدیگر را پوشان، و طعم ناخوشایند آن. گویی ناگهان مرگ بر شما تاخته و گفتگوهایتان را خاموش ساخته، و جمعیتتان را پراکنده و نشانه‌هایتان را از میان برده، و خانه‌هایتان را تهی کرده و میراث خوارهایتان را بر انگیخته تا گِرد شوند و مرده ریگتان را میان یکدیگر قسمت کنند: از دوستی گزیده که سودی نرساند، و خویشاوندی غمین که بلایی باز نگرداند، و به غم شادمانی که اندوه نداند.
 
«فَعَلَیْکُمْ بِالْجِدِّ وَ الاِجْتِهَادِ، وَ التَّأَهُّبِ وَ الاِسْتِعْدَادِ، وَ التَّزَوُّدِ فِی مَنْزِلِ الزَّادِ. وَلاَ تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا کَمَا غَرَّتْ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ مِنَ الاُْمَمِ الْمَاضِیَةِ، وَالْقُرُونِ الْخَالِیَةِ، الَّذِینَ احْتَلَبُوا دِرَّتَهَا، وَ أَصَابُوا غِرَّتَهَا، وَأَفْتَوْا عِدَّتَهَا، وَأَخْلَقُوا جِدَّتَهَا. وَ أَصْبَحَتْ مَسَاکِنُهُمْ أَجْدَاثًا، وَ أَمْوَالُهُمْ مِیرَاثًا. لاَ یَعْرِفُونَ مَنْ أَتَاهُمْ، وَ لاَ یَحْفِلُونَ مَنْ بَکَاهُمْ، وَ لاَ یُجِیبُونَ مَنْ دَعَاهُمْ. فَاحْذَرُوا الدُّنْیَا فَإِنَّهَا غَدَّارَةٌ غَرَّارَةٌ خَدُوعٌ، مُعْطِیَةٌ مَنُوعٌ، مُلْبِسَةٌ نَزُوعٌ، لاَ یَدُومُ رَخَاوُهَا، وَ لاَ یَنْقَضِی عَنَاوُهَا، وَ لاَ یَرْکُدُ بَلاَوُهَا.»
نهج البلاغه، خطبۀ 230.
 
پس بر شما باد به کوشش و کوشیدن، و ساخته شدن و آماده گردیدن. و برداشتن توشه‌ای که به کار آید، از منزلی که باید. و مفریبد شما را دنیا چنانکه فریفت کسانی را که پیش از شما بودند، از آنان که گذشتند و رفتند و جای خویش تهی هشتند. آنان که دنیا را دوشیدند و شرنگ فریبش را نوشیدند. نابود کردند آنچه را به کار آید و کهنه کردند آن را که نو باید. خانه‌هایشان گورستان شد و دارایی‌شان مرده ریگ این و آن. آن را که نزدشان آید، نشناسند کیست؛ و آن را که برایشان بگرید، به چیزی نگیرند که گریست؛ و آن را که بخواندشان پاسخ ندهند که سخنت چیست. پس، از دنیا بپرهیزید که سخت بیوفاست و فریبنده. نیرنگبازی است بخشنده و منع کننده. از این دست پوشنده، از آن دست رخت کننده. نه آسایشش بپاید، و نه رنجش به سر آید، و نه بلایش بیاساید.
 
آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) با یاد آوردن مرگ و اینکه مهلت آدمی در زندگی این جهانی کوتاه است، همگان را به کوشش و کوشیدن، و ساخته شدن و آماده گردیدن، و بهره گرفتن و توشه برداشتن فرا خوانده است. بی‌گمان اگر کسی مرگ را به یاد داشته باشد و از چیزی که از او غافل نمی‌شود، غفلت نکند، دل به پستی‌ها نسپارد و در آرزوهای دنیایی فرو نرود و برای دستیابی به کمالات حقیقی و جاودانی بشتابد.
 
«مَنْ ذَکَرَ الْمَنِیَّةَ، نَسِیَ الاُْمْنِیَّةَ.» هر که مرگ را یاد کند، آرزو [ی دنیایی] را فراموش کند.
شرح غررالحکم، خوانساری، ج ۵، ص ۲۹۶.
اگر آدمی خود را رفتنی بداند و فرصت را کوتاه ببیند و به حسابرسی یقین بیابد، خود را آماده می‌سازد و از این مهلت داده شده به درستی و نیکویی بهره می‌گیرد و در انجام دادن کارهای نیک شتاب می‌ورزد و جز خیر را برنمی‌گزیند، چنانکه آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بدین امور اشارت فرموده است: «مَنْ تَذَکَّرَ بُعْدَ السَّفَرِ اسْتَعَدَّ.» هر که دوری سفر را به یاد آورد، خویشتن را آماده دارد.
نهج البلاغه، حکمت ۲۸۰.
 
«مَنْ رَاقَبَ أَجَلَهُ اغْتَنَمَ مُهَلَهُ.» هر که منتظر مرگ خویش باشد، از مهلتهایی که در اختیار دارد بهره بَرَد.
شرح غررالحکم، خوانساری، ج ۵، ص ۲۹۵.
 
«مَنْ تَرَقَّبَ الْمَوْتَ سَارَعَ اِلَی الْخَیْرَاتِ.» هر که انتظار مرگ را کشد، در انجام دادن کارهای نیک شتاب ورزد.
شرح غررالحکم، خوانساری، ج ۵، ص 327.
 
«مَنْ أَیْقَنَ بِالْمُجَازَاةِ لَمْ یُوْثِرْ غَیْرَ الْحُسْنَی.» (همان، ص ۳۴۳) هر که به کیفر و پاداش آخرت یقین داشته باشد، جز کار خیر را برنگزیند.
 
خوشا به حال آنکه با یاد مرگ و ذکر معاد خود را ادب می‌نماید و فرصتها را غنیمت می‌شمارد و به عمل نیک می‌پردازد و هر چه بیشتر توشه آخرت می‌اندوزد: «طُوبَی لِمَنْ ذَکَرَ الْمَعَادَ، وَ عَمِلَ لِلْحِسَابِ، وَ قَنِعَ بِالْکَفَافِ، وَ رَضِیَ عَنِ اللهِ.»
خوشا کسی که معاد را به یاد آورد، و برای حساب کار کرد، و به گذران روز قناعت نمود، و از خدا راضی بود.
نهج البلاغه، حکمت ۴۴.
 
«طُوبَی لِمَنْ ذَکَرَ الْمَعَادَ فَأَحْسَنَ.» خوشا کسی که معاد را به یاد آورد، پس نیکو عمل کرد.
شرح غررالحکم، خوانساری، ج ۴، ص ۲۴۸.
 
«طُوبَی لِمَنْ ذَکَرَ الْمَعَادَ فَاسْتَکْثَرَ مِنَ الزَّادِ.» خوشا کسی که معاد را به یاد آورد، پس توشه بسیار فراهم آورد.
شرح غررالحکم، خوانساری، ج ۴، ص 241.
 
«فَتَزَوَّدُوا فِی أَیَّامِ الْفَنَاءِ لاَِیَّامِ الْبَقَاءِ. قَدْ دُلِلْتُمْ عَلَی الزَّادِ، وَ أُمِرْتُمْ بِالظَّعْنِ. وَحُثِثْتُمْ عَلَی الْمَسِیرِ. فَإِنَّمَا أَنْتُمْ کَرَکْبٍ وُقُوفٍ لاَ یَدْرُونَ مَتَی یُوْمَرُونَ بِالسَّیْرِ.»
نهج البلاغه، خطبۀ ۱۵۷.
 
پس توشه برگیرید در روزهای سپری شدنی، برای روزهای ماندنی. توشه را به شما نشان دادند، و کوچ کردن را فرمان دادند، و به رفتنتان برانگیختند. همانا شما همچون کاروانی هستید که بر جای مانده‌اند، و نمی‌دانند کی آنان را به رفتن فرمان می‌دهند.
 
احادیث کوتاه در باره مرگ و معاد
 
 
قال رسول الله (صلی‌الله علیه و آله و سلم): القبرُ أَوّلُ مَنزلٍ مِن مَنازلِ الآخرةِ.
 
قبر آدمی اولین منزل از منازل آخرتی او است.
شهاب‌الاخبار، ص ٧٩.
 
قال أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام): عَجِبْتُ لِمَنْ نَسِیَ الْمَوْتَ وَ هُوَ یَرَی مَن یَموتَ!
 
در شگفتم از کسی که مرگ را فراموش می‌کند در حالی که دارد مردگان را می‌بیند!
نهج‌البلاغه، کلمة ١٢١.
 
قال أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام): نِسیانُ المَوتِ صُداءُ القُلوب.
 
زنگار گرفتن دلها موجب از یاد بردن مرگ است.
مواعظ‌ عدیه، ص ٢٤.
 
قال الصادق (علیه السلام): اَكثِرِالزّادَ فَإنَّ السَّفَر بَعیدٌ!
 
همراه خود توشه و ساز و برگ را زیاد بردار که سفر، طولانی و دور و دراز است!
بحار، ج ١٣، ص ٤٣٢.
 
قال الصادق (علیه السلام): إِنْ كَانَ الْمَوْتُ حَقّاً فَالْفَرَحُ لِمَاذا؟!
 
اگر مردن حق است پس این همه طَرَب و مستی چرا؟!
بحار، ج ٧٣، ص ١٥٧.
 
قال أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام): اُذكُروا إِنْقطاعَ اللّذّاتِ وَ بقاءَ التَّبِعات!
 
یاد مرگ باشید در آن ساعتی که دیگر خوشی‌ها برای همیشه پایان می‌یابد و تنها تبعات و اثرات شوم گناهان بر جای می‌ماند!
نهج‌البلاغه، کلمة ٤٢٥.
 
قال رسول الله (صلی‌الله علیه و آله و سلم): مَن تَرقَّبَ المَوتَ تَرَكَ اللّذّات.
 
کسی که همواره به یاد مرگ باشد از هوی و هوس‌ها چشم‌پوشی می‌کند.
شهاب‌الاخبار، ص ١٤٦.
 
قال الکاظم (علیه السلام): لَو رَأیتَ مَسیرَالأجَلِ لَأَلهاكَ عَنِ الأَمل.
 
تو اگر مسیر مرگ خود را می‌دیدی مسلماً از هر چه آرزو داشتی چشم‌پوشی می‌کردی.
تحف‌العقول، ص ٤٢١.
 
قال المجتبی (علیه السلام): إِسْتَعِدَّ لِسَفَرِكَ وَ حَصِّلْ زادَكَ قَبْلَ حُلُول أَجَلِكَ.
 
برای سفرت، خود را آماده کن و توشة راهت را پیش از فرا رسیدن ساعت مرگ خود فراهم نما.
منتهی‌الآمال.
 
قال الباقر (علیه السلام): لَن یَنجُوَ عَنِ المَوتِ غَنِیٌّ بِمالِهِ وَ لا فَقیرٌ لِاِقلالِه.
 
نه آدم ثروتمند می‌تواند با مال خود از مرگ رهائی یابد و نه فقیر تنگدست به خاطر بی‌نوایی‌اش راه نجاتی از آن خواهد داشت.
مواعظ صدوق، ص ١٠٣.
 
قال الهادی (علیه السلام): اُذكُر مَصرَعَكَ بَینَ یَدَیْ اَهلِكَ وَ لاطَبیبَ یَمنَعُكَ ولاحَبیبَ یَنفَعُكَ!
 
به یاد ساعت جان دادن خود در میان خانواده‌ات باش که نه از طبیب دیگر کاری ساخته است و نه دوست و آشنائی است که به داد تو برسد!
بحار، ج ٧٨، ص ٣٧٠.
 
قال أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام): وَاللهُ اِنَّهُ لَیَمنَعُنی مِنَ اللَعِبِ ذِكرُالمَوتِ.
 
به خدا سوگند یاد و خاطرة مرگ است که مرا از سرگرمی‌ها و بازی‌های دنیا باز می‌دارد.
نهج‌البلاغه، خطبة ٨٣.
 
قال الباقر (علیه السلام): اَكثِر ذِكْرَ المَوتِ فَإِنَّهُ لَم یُكثرْ انسانٌ ذِكرَ المَوتِ اِلاّ زَهِدَ فی‌الدّنیا.
 
زیاد به یاد مردن باش، کسی که زیاد به یاد مردن باشد مسلّماً از دنیا قطع علاقه خواهد کرد.
بحار، ج ٧٣، ص ٦٤.
 
قال الصادق (علیه السلام): اِنَّ بَینَ الدّنیا وَ الآخرةِ الْفَ عَقَبَةٍ أَهوَنُها وَ أیسَرُها اَلموتُ!
 
میان دنیا و آخرت هزار گردنه است که کوچک‌ترین و آسان‌ترین آن‌ها مرگ است!
من لایحضر، ج ١، ص ١٣٤.
 
قال أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام): النَّاسُ نِیَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا!
 
مردم در خوابند، ‌همین که مُردند بیدار می‌شوند!
لئالی‌الاخبار، ج ٤، ص ٢٥٤.
 
قال الرضا (علیه السلام): مَن ذَكَر المَوتَ وَ لَم یَسْتَعِدَّ لَهُ فَقَدِ استَهْزَأَ بِنَفسِه!
 
كسی كه از مردن یاد می‌کند ولی خود را برای آن آماده نمی‌کند در حقیقت خود را مسخره کرده است!
مواعظ عددیه، ص ٢٠٠.
 
قال أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام): اِنَّ ﭐلمَرْءَ إِذا هَلَكَ قالَ النّاسُ ماتَرَكَ؟ وَ قالَتِ المَلائِكَةُ ما قدَّم؟
 
زمانی‌كه انسانی می‌میرد مردم می‌گویند برای بعد از خود چه گذاشت؟ و ملائکه می‌گویند برای پیش از خود چه فرستاد؟
نهج‌البلاغه، خطبة ٩٤.
 
قال رسول الله (صلی‌الله علیه و آله و سلم): أقَلَّ الذُّنوبَ یَهِنْ عَلیكَ المَوْتُ.
 
کمتر گناه کن تا مردن بر تو آسان گردد.
شهاب‌الاخبار، ص ٣٠٩.
 
قال أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام): اِنَّ لِلّهِ مَلَكاً یُنادی كُلَّ یَومٍ: لِدوا لِلموَتِ وَاجْمَعوا لِلفَناءِ وَ ابْنُوا لِلخرابِ!
 
خداوند فرشته‌ای دارد که هر روز ندا می‌کند: برای مردن، بچه بزایید و برای فنا شدن، مال جمع کنید و برای ویرانی، عمارت بسازید!
نهج‌البلاغه، کلمة ١٢٧.
 
قال أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام): لِكُلِّ دارٍ بابٌ وَ بابُ الآخرةِ اَلمَوتُ.
 
هر خانه و سرائی درِ ورودی دارد، درِ ورودی آخرت، مرگ است.
شرح ابن ابی‌الحدید، ج ٢٠، ص ٣٤٥.
 
قال الباقر (علیه السلام): اَینَ الّذینَ كانوا أطولَ أعماراً مِنكُم وَ أَبْعَدَ آمالاً؟!
 
کجایند آن کسانی که عمرشان از شما بیشتر بود و آرزوهای دور و درازتری از شما داشتند؟!
تحف‌العقول، ص ٣٠٩.
 
قال أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام): عَجِبتُ لِمَن یَری اَنَّه یَنْقُصُ كُلَّ یومِ فی ‌نَفسِه وَ عُمرِهِ وَ هُوَ لایَتأَهَّبُ لِلموَتِ!
 
تعجب می‌کنم از کسی که کمبود و نقصان را هر روز در جان و عمر خود دارد می‌بیند ولی خود را برای مردن آماده نمی‌کند!
نهج‌البلاغه، کلمة ٤٥.
 
قال الصادق (علیه السلام): اَلمَوتُ لِلمؤمِنِ كَأَطیَبِ ریحٍ یَشُمُّهُ فَیتَنَفَّسُ لِطیبه فَیَقَعُ التَّعَبُ وَ الأَلَمُ كُلُّهُ عَنهُ.
 
مرگ برای مؤمن همانند خوشبوترین رایحه‌ای است که به مشمام او می‌رسد. بوی عطرآگین آن را استشمام می‌کند و (برای همیشه) از هر گونه درد و محنت آسوده می‌گردد.
المحجَّة‌البَیضاء، ج ٨، ص ٢٥٦.
 
قال الصادق (علیه السلام): یَعیشُ الناسُ بِاِحسانِهِم اَكْثَرَ مِمّا یَعیشونَ بِأعمالِهم وَ یموتونَ بِذُنوبِهم اَكثَرَ مِمّا یَموتونَ بِآجالِهِم.
 
مردم با احسان و نیکوکاریشان بیش از عمر طبیعی خود زندگی می‌کنند و (نیز) با معصیت و گناهانشان بیش از کسانی که با مرگ طبیعی خود می‌میرند از دنیا خواهند رفت.
بحار، ج ٥، ص ١٤٠.
 
قال زین العابدین (علیه السلام): اَلموَتُ لِلمؤمِنِ كنَزْعِ ثیابٍ وَ سِخَةٍ وَ فكِّ قُیودٍ و اَغلالٍ ثقیلةٍ وَ الاِستبدال بِأَفخَرِالثّیابِ وَ أَطیَبِها رَوائح.
 
مرگ برای مؤمن همانند بیرون آوردن لباس چرکین از تن و باز کردن غُل و زنجیرهای سنگین است و به جای آن فاخرترین لباس‌ها را با خوشبوترین رایحه‌ها بر تن کرده است.
المحجَّة‌البیضاء، ج ٨، ص ٢٥٥.
 
قال رسول الله (صلی‌الله علیه و آله و سلم): شَیئانِ یَكرهُهُما اِبنُ آدَم: یَكَرَهُ المَوتَ وَ المَوتُ راحةٌ لِلمؤُمِنِ مِنَ الفِتنةِ وَ یَكَرَهُ قِلّةَ المالِ وَ قِلَّةُ المالِ اَقلُّ لِلحساب.
 
دو چیز است که آدمیزاد از آن متأثر و ناخوشایند است:‌ یکی مرگ، در حالی که مرگ برای مؤمن راحتی از بلاها و گرفتاری‌ها است و دیگر کمی مال و نقدینه، در حالی که مال کمتر، حسابش کمتر است.
بحار، ج ٧٢، ص ٣٩.
 
قال الباقر (علیه السلام): اَلمَوتُ هُوَ الَّذی یأتیكُم كُلَّ لَیلَةٍ اِلاّ اَنَّه طَویلٌ مُدَّتُهُ لایُنتَبَهُ مِنهُ اِلاّ یَومَ القیامة.
 
مرگ همان (خواب) است که هر شب به سراغ شما می‌آید الّا آن که زمانش طولانی و بیداری آن در روز قیامت خواهد بود.
معانی‌الاخبار، ج ٢، ص ١٩٦.
 
قال أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام): اِنَّ الَقَبر یُنادی كُلَّ یومٍ: اَنابَیْتُ الغُربَةِ اَنَابَیْتُ التُّرابِ، اَنَابَیْتُ الوَحشَةِ اَنَابَیْتُ الدُّودِ والهوامِّ!
 
قبر آدمی هر روز ندا می‌کند: منَم خانة غربت، منَم خانة تُربت، منَم خانة وحشت، منَم خانة کِرم و مور!
بحار، ج ٧٧، ص ٣٨٨.
 
قال زین العابدین (علیه السلام): إنَّ القَبْرَ رَوضَةٌ مِن ریاضِ الجَنَّةِ اَوحُفْرَةٌ مِن حُفَرِ النیّران.
 
قبر آدمی یا بوستانی از بوستان‌های بهشت است و یا گودالی از گودال‌های جهنم.
بحار قدیم ج ٣، ص ١٥١ ـ کتاب «الحدیث»، ج ٣، ص ١٢٤.
 
قال الصادق (علیه السلام): اُذكُر تَقطُّعَ اَوصالِكَ فی‌قَبرِكَ وَ رُجوعَ أحبّائِك عَنكَ اِذا دَفَنوكَ فی حُفِرَتِكَ... فَاِنَّ ذلِكَ یُسلّی عَنْکَ ما أَنتَ فیه.
 
به یاد آن ساعتی باش که بندبند تو در قبر از هم جدا می‌شوند و دوستانت بعد از به خاک سپردن از سر خاکت برمی‌گردند. این تذکر، تو را از هم و غم روزگارت تسلّی می‌دهد.
المحجّة‌البیضاء، ج ٨، ص ٢٤١.
 
قال رسول الله (صلی‌الله علیه و آله و سلم): لایَتَمنّی أحَدُكُمُ المَوتَ لِضُرٍّ نَزَلَ بِه.
 
هیچ یک از شما نباید به خاطر درد و محنت‌هایی که به او می‌رسد تمنّای مرگ کند.
شهاب‌الاخبار، ص ٣٥١.
 
قال الکاظم (علیه السلام): إنَّ المَوتَ هُوالمِصفاةُ یُصَفِّی المُؤمنینَ مِن ذُنوبِهم فَیكونُ آخِرَ اَلَمٍ یُصیبُهُم وَ كفّارةُ آخِرِ وِزرٍ عَلَیهم.
 
مرگ عبارت از پالایشگاهی است که مؤمنان را از گناهان پاک و تصفیه می‌کند و این آخرین دردی است که آن‌ها احساس خواهند کرد و کفّارة آخرین خطا و گناهانشان خواهد بود.
المحجّة‌البیضاء، ج ٨، ص ٢٥٦.
 
قال الباقر (علیه السلام): اذا بَلَغَ الرّجُلُ اَربَعینَ ناداهُ مُنادٍ مِن السَّماءِ: دَنا الرَّحیلُ فَاَعِدَّ لَهُ زاداً.
 
انسان ‌که به ‌چهل سالگی رسید مُنادی از آسمان او را ندا می‌کند: دیگر وقت رحلت کوچ کردن نزدیک شده، ساز و برگی برایش آماده کن.
احقاق‌الحق، ج ١٢، ص ١٨٨.
 
قال الصادق (علیه السلام): إنَّ المَیِّتَ لَیَفرَحُ بِالتّرَحُّمِ عَلَیهِ وَ اِلاستِغفارِ لَهُ كَما یَفرَحُ الحَیُّ بِهَدِتَّةٍ تُهدی اِلیه.
 
شخص مرده از ترحم و طلب مغفرت برای او خوشحال و مسرور می‌شود همان گونه که یک آدم زنده از دریافت یک هدیه شاد و خوشحال می‌گردد.
وسائل، ج ٢، ص ٦٥٥.
 
قال رسول الله (صلی‌الله علیه و آله و سلم): مُعتركُ المَنایا مابینَ السِّتِّینَ الی السَّبعین.
 
بیشترین مرگ و میرها، بین شصت تا هفتاد سالگی است.
شهاب‌الاخبار، ص ٨٢.
 
قال الصادق (علیه السلام): مَن كان كَفَنُهُ مَعَهُ فی بَیتِهِ لَم یُكتَبْ مِنَ الغافِلین و كانَ مأجوراً كُلّما نَظَر اِلَیه.
 
کسی که کفنش در منزل به همراه خود دارد نام او در زمرة «غافلان» نوشته نمی‌شود و هر بار که به آن نظر می‌کند برایش اجر و حسنه ثبت می‌گردد.
المحجّة‌البیضاء، ج ٨، ص ٢٤٢.
 
قال الباقر (علیه السلام): إنَّ المُؤمِنَ یَبْتَلی بِكُلِّ بَلِیَّةٍ وَ یَموتُ بِكُلّ میتَةٍ اِلاّ اَنَّهُ لایَقتُلُ نَفسَه.
 
مؤمن به هر بلائی گرفتار می‌شود و به هر نوع مرگ و میری از دنیا می‌رود اما (هیچ وقت) دست به انتخار و خودکشی نمی‌زند.
فروع کافی، ج ٣، ص ١١٢.
 
قال الباقر (علیه السلام): لَقِّنوا مَوتاكُم عِندَ المَوتِ شَهادَةَ أن لاالهَ الاّ اللهُ وَ الِولایَة.
 
مردگان خود را در وقت احتضار، شهادت «لااله الا الله» و «ولایت اهل‌بیت» علیهم‌‌السلام را به آن‌ها تلقین کنید.
وسائل، ج ٢، ص ٦٦٥.
 
قال أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام): زوروا مَوتاكُم فَاِنَّهم یَفرَحونَ بِزیارَتِكم.
 
مردگان (اهل قبور) خود را زیارت کنید، آن‌ها با دیدار شما خوشحال می‌شوند.
خصال، ج ٢، ص ١٥٩.
 
قال أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام): یا ابنَ آدم! كُنْ وَصِیَّ نَفسِك وَ اعمَلْ فی مالِكَ ماتُؤثِرُ أَن یُعمَل فیهِ مِن بَعدِك.
 
ای آدمیزاد! تو خود وَصیّ خود باش و هرچه دوست داری كه بعد از خودت در مال تو عمل كنند خودت امروز بدان عمل نما.
نهج‌البلاغه، كلمة ٢٤٦.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -