انهار
انهار
مطالب خواندنی

احکام طلاق

بزرگ نمایی کوچک نمایی
وکالت زوجه در طلاق خودش
سؤال857. هر گاه زوجه از طرف زوج وکالت در مطلّقه کردن خود داشته باشد، در مورد صیغه‏ى طلاق باید چه بگوید؟
پاسخ: بگوید ـ زوجةُ موکّلى طالق ـ و مقصود، خودش باشد.
میزان عدالت در شاهد طلاق
سؤال858. در عدالت عادل‏هایى که شاهِد طلاق مى‏شوند، آیا حسن ظاهر کافى است یا احراز عدالت واقعى لازم است؟
پاسخ: حکم عدالت در آن همانند عدالت در باب نماز جماعت است.
آشکار شدن عدم عدالت شهود
سؤال859. پس از طلاق معلوم مى‏شود که دو شاهد، هنگام طلاق فاسق بوده‏اند، طلاق چه صورتى دارد؟
پاسخ: آن طلاق باطل است؛ زیرا عدالت واقعى آن‏ها شرط است و احراز عدالت به تنهایى کافى نیست.
طلاق در حال حیض و ازدواج بعد از آن
سؤال860. چند سال قبل با کسى ازدواج کردم و بعد از مدّتى در حال حیض، طلاق گرفتم. بعد از گذشت عدّه، چون نمى‏دانستم طلاق در حال حیض صحیح نیست، دو مرتبه ازدواج کردم و فعلاً یک بچّه دارم. لطفا مرا راهنمایى کنید و حکم شرعى را بیان بفرمایید؟
پاسخ: طلاق در حال حیض صحیح نیست، مگر در سه صورت که در مسأله‏ى 1993 رساله بیان شده و در فرض بطلان، در زوجیت شوهر اوّل هستید و باید از دوّمی جدا شوید و بچّه، احکام حلال‏زاده را دارد.
شرط اختیار طلاق ضمن عقد
سؤال861. در صورتى که زوج ضمن عقد ازدواج، یا عقد لازم دیگر، زوجه‏ى خود را در طلاق وکیل کند، آیا این وکالت قابل عزل مى‏باشد یا خیر؟
پاسخ: اگر به نحو شرط نتیجه بوده، قابل عزل نیست و اگر شرط فعل بوده، احکام وکالت در آن جارى است.
زمان طهر خانمی که رحم ندارد
سؤال862. خانمی که جراحى کرده و رحمش را خارج کرده‏اند، عادت ماهانه ندارد و خونى هم نمى‏بیند، بفرمایید، زمان طهر غیر مواقعه‏ى او جهت اجراى صیغه‏ى طلاق چگونه است؟
پاسخ: باید از وقتى که با او نزدیکى کرده تا سه ماه از نزدیکى با او خوددارى نماید و بعد او را طلاق دهد.(مسأله 2000 رساله)
طلاق حامل
سؤال863. آیا در طلاق حامل، لازم است آثار حمل ظاهر شده باشد، یا علم به حمل کفایت مى‏کند، اگرچه آثار حمل ظاهر نشده باشد؟
پاسخ: علم به حمل کفایت مى‏کند.
مردى که به تعهّدات خود عمل نمى‏کند
سؤال864. حکم مردى که به تعهّدات خویش در رابطه با همسرش عمل نمى‏کند و حاضر به طلاق او نیز نمى‏باشد، چیست؟
پاسخ: امر طلاق به دست زوج است؛ مگر اختیار طلاق وکالتا ضمن عقد به زوجه منتقل شده باشد، در غیر این صورت براى الزام مرد به انجام تعهّدات، مى‏تواند به حاکم شرع صالح مراجعه کند.
شرط اختیار طلاق در صورت ازدواج مجدّد
سؤال865. اگر زنى شرط کرده باشد در صورتى که شوهرش همسر دیگرى اختیار کند وکالت در طلاق داشته باشد، آیا در صورتى که شوهر به خاطر ناسازگارى زن، همسر دوّمی اختیار کند، باز هم همسر اوّل وکیل در طلاق است؟
پاسخ: اگر آن شرط در صورت عدم ناسازگارى زن بوده، در این جا در طلاق وکالت ندارد.
نحوه‏ى اثبات ادّعاى طلاق توسّط زوج
سؤال866. آیا طلاق به مجرّد ادّعاى شوهر و این که بگوید: من او را مطلّقه نموده‏ام، ثابت مى‏شود، به‏گونه‏اى که زن حقّ ازدواج داشته باشد و نفقه ساقط شود، یا این که باید با شهادت دو عادل باشد؟
پاسخ: آن چه به اقرار بر علیه زوج است، ثابت است و در امور دیگر، عدم زوجیّت ثابت نیست و اما خود زن با اطمینان به راستگویى و صدق شوهر، احکام طلاق را اجرا مى‏کند و شهادت دو عادل شرط نیست.
اختلاف زن و مرد در طلاق
سؤال867. مرد و زن در وقوع طلاق اختلاف دارند؛ مرد مدّعى وقوع طلاق و زن منکر آن است. قول کدام‏یک مقدّم است؟
پاسخ: اگر انکار زوجه به عدم آگاهى وى از طلاق ـ به تنهایى ـ باز نگردد، قول او با قَسَم مقدّم است.
مردى که زن خود را اذیت مى‏کند و نفقه نمى‏دهد
سؤال868. مردى عیال خود را اذیّت مى‏کند و نفقه نمى‏دهد و از طلاق او نیز خوددارى مى‏کند. آیا آن زن مى‏تواند شوهر دیگر اختیار کند؟
پاسخ: نمى‏تواند.
اختیار طلاق در دست زوج است
سؤال869. اینجانب سردفتر مى‏باشم، خانمی مراجعه کرده که با بخشیدن مهریه‏ى خود و نفقه در ایّام عده، طلاق مى‏خواهد. توضیح آن که خانم از دیوان عالى کشور حکم طلاق دارد، امّا شوهر وى به هیچ وجه رضایت نمى‏دهد. آیا طلاق دادن زن شرعا جایز است؟
پاسخ: خیر، بلکه باید شوهر به طلاق راضى شود.
میزان مدخوله بودن زن در طلاق
سؤال870. با دختر باکره‏اى ازدواج کرده و دخول ـ به اندازه‏اى که موجب غسل است ـ شده، ولى بکارت برداشته نشده و باقى است و سپس زن را طلاق داده‏ام. آیا در طلاق دادن حکم مدخوله را دارد یا نه؟
پاسخ: حکم مدخوله را دارد.
سؤال871. آیا دخول در دُبُر موجب مى‏شود که طلاق بعد از دخول باشد، یا دخول در قُبُل لازم است؟
پاسخ: بله، طلاق مدخول‏بها محسوب مى‏شود.
طلاق قبل از غسل
سؤال872. هر گاه طلاق پس از انقطاع خون و قبل از غسل واقع شود، آیا صحیح است؟
پاسخ: صحیح است.
عده‏ى زنانى که بچه‏دار نمى‏شوند
سؤال873. عده نگه داشتن براى زنى که عقیم است، یا به واسطه‏ى دارو بچه‏دار نمى‏شود و یا رحم خود را درآورده است، لازم است؟
پاسخ: بله، لازم است.
نفقه‏ى زن مطلقه
سؤال874. پس از طلاق، نفقه‏ى زن مطلقه بر عهده‏ى کیست؟ آیا پدر و مادر در مورد او وظیفه‏اى دارند؟
پاسخ: اگر زن فقیر باشد و پدر و مادرش تمکن مالى داشته باشند، واجب النفقه‏ى آن‏ها است.
عنوان طلاق حاکم شرع
سؤال875. طلاق حاکم شرع، آیا رجعى است یا بائن؟
پاسخ: به هر نوعى که طلاق داده، به همان نوع مى‏باشد.
طلاق زن بدون عادت
876. طلاق زنى که به وسیله‏ى قرص جلوگیرى از حاملگى عادت نمى‏شود، چه وقت است؟
سؤالپاسخ: به مسأله‏ى 2000 رساله رجوع شود.
طلاق به علت بى‏نمازى زن
سؤال877. زنم نماز نمى‏خواند و داراى هفت فرزند هستیم، آیا مى‏توانم به این جهت او را طلاق بدهم؟
پاسخ: مى‏توانید او را طلاق دهید، ولى بهتر است به هر راه ممکن او را نمازخوان کنید.
سه طلاقه کردن زن در یک مجلس
سؤال878. در صورتى که همسر زنى سنّى باشد، آیا مرد مى‏تواند در یک مجلس زنش را سه طلاقه کند؟
پاسخ: خیر، نمى‏تواند و با قاعده‏ى الزام منافات ندارد.
طلاق خلعى
سؤال879. اگر زن مبلغى را براى رضایت شوهر به طلاق بدهد، آیا مرد در انجام یا عدم انجام طلاق اختیار دارد یا لازم است او را طلاق دهد؟
پاسخ: خیر، مرد اختیار دارد.
استمتاع از زن در ایام طلاق رجعى
سؤال880. کسى که همسرش در عده‏ى طلاق رجعى است، مى‏تواند به او نگاه شهوت‏آلود داشته باشد؟ و استمتاعاتى که در این ایام براى او جایز است چه مقدار است؟
پاسخ: هیچ نگاه و استمتاعى براى او جایز نیست؛ مگر این که با آن استمتاع رجوع عملى از طلاق بکند.
طلاق در ایام عادت
سؤال881. اگر زن پس از طلاق متوجه شود که او در حال عادت بوده، آیا طلاق صحیح است؟
پاسخ: خیر، باطل است، مگر از سه مورد مذکور در مسأله‏ى 1993 رساله باشد.
طلاق زن حامله
سؤال882. آیا طلاق زن حامله در حال عادت زنانگى صحیح است؟
پاسخ: بله، صحیح است.
طلاق سوّم بعد از عقد انقطاعى دیگرى
سؤال883. زنى دو طلاق داده شده و سپس به عقد موقت دیگرى درمى‏آید و سپس با شوهر اوّلى ازدواج مى‏کند و مطلّقه مى‏شود. آیا این طلاق سوّم است؟ یا ازدواج موقّت اثر دو طلاق اوّلى را مانند عقد دایم از بین مى‏برد؟
پاسخ: اثر دو طلاق اوّل را از بین نمى‏برد.
جستجو از شوهر مفقودالاثر
سؤال884. براى جستجو از شوهر مفقودالاثر، آیا اعلان در جراید و وسایل ارتباط جمعى ـ مثل رادیو ـ کفایت مى‏کند؟
پاسخ: جستجو، شأن حاکم شرع است.
عسر و حرج زن در زمان غیبت همسر
سؤال885. آیا عسر و حرج زن بر اثر غیبت همسر، باعث جواز طلاق براى حاکم مى‏شود؟ به ویژه اگر غیبت به وسیله‏ى رفتن و فرار کردن خود زوج باشد، یا موردى که نفقه دهنده‏اى نیست که نفقه‏ى زوجه را بدهد؟
پاسخ: در مدّت فحص و جستجو، حاکم بر زوجه انفاق مى‏کند توسّط ولىّ از مال زوج یا متبرّع دیگرى یا از بیت‏المال.
تقاضاى طلاق به علت وطى در دبر
سؤال886. در محاکم قضایى، زوجه به جهت وطى در دُبُر و نارضایتى وى، دادخواست طلاق غیابى و یا حضورى شوهر داده است، در حالى که شوهر به طلاق راضى نیست. آیا عنوان مذکور مجوّز طلاق مى‏باشد؟ و در صورت صدور طلاق توسّط قاضى، آیا زوجه مى‏تواند ازدواج مجدّد کند؟
پاسخ: طلاق به دست زوج است و نفس عنوان مذکور مجوّز مبادرت قاضى به حکم طلاق نخواهد شد و با فرض فوق، ازدواج مجدّد جایز نیست.
شرط ندیدن بچّه توسّط زوجه ضمن طلاق
سؤال887. اگر در ضمن اجراى طلاق خلع، علاوه بر بذل مهر با زن شرط شده است که وى حقّ ملاقات با فرزندش را نداشته باشد، چون موجب ناراحتى و اضطراب طفل مى‏شود و نگهدارى آن براى زوج مشکل مى‏شود و زوجه هم قبول نموده است. حال اگر زوجه از این شرط تخلّف کند و بخواهد با فرزندش ملاقات کند، آیا این هم مثل رجوع مهر محسوب مى‏شود که موجب تبدّل طلاق خلع به رجعى است یا خیر؟
پاسخ: در صورتى که زوجه حقّ حضانت داشته باشد، شرط صحیح نیست و در هر صورت، موجب بطلان و تبدل خلع نیست.
امر پدر و مادر به طلاق همسر
سؤال888. اگر پدر یا مادر به فرزند بگویند زنت را طلاق بده، آیا باید اطاعت امر ایشان کرد یا خیر؟
پاسخ: خیر.
عدّه طلاق زنى که خون نمى‏بیند
سؤال889. هر گاه زنى به خاطر شیر دادن بچّه عادت ماهانه نبیند، تکلیف او براى طلاق چیست؟
پاسخ: باید از وقتى که با او نزدیکى کرده تا سه ماه از نزدیکى با او خوددارى نماید و بعد او را طلاق دهد.
استحقاق نصف مهر براى زوجه غیر مدخوله
سؤال890. بخشى از مهریه زوجه‏اى، دو دانگ از خانه مسکونى که زوج بعدا خواهد خرید قرار داده شده است، (به شرط خرید خانه). اکنون زوج پیش از خرید خانه و پیش از دخول، قصد طلاق دارد و آن دو دانگ را به شش میلیون تومان تعیین کرده‏اند. آیا زوجه مستحقّ چه مقدارش مى‏باشد؟
پاسخ: زوجه نصف آن را حق دارد.
کشف عدم یائسگى پس از چند مرتبه ازدواج موقت
سؤال891. زنى به یائسه بودن خود علم داشته و چند مرتبه بدون گرفتن عدّه، ازدواج موقّت نموده است و بعد حامله شده که کاشف از عدم یأس است و در لحوق این ولد به این ازدواج مردّد گشته که شاید هم براى شوهر اوّل باشد. حکم وطى‏هایى که انجام شده چیست و ولد ملحق به کدام است؟
پاسخ: این وطى‏ها، به شبهه بوده و ظاهرا ولد ملحق به آن است که صاحب عدّه‏ى فعلیه‏ى بوده، بنابراین که عدّه وطى به شبهه هم فراش است. (مستفاد از جامع المسائل، ج3، صفحه 535.)
اگر عدم طلاق زوج موجب عسر و حرج باشد
سؤال892. زنى با شوهرش اختلاف دارد و با هم متارکه کرده‏اند. شوهر اصلاً طلاق نمى‏دهد و زن در عسر و حرج به سر مى‏برد، آیا زن مى‏تواند خودش به طلاق اقدام نماید؟ تکلیفش چیست؟
پاسخ: زن نمى‏تواند خودش طلاق بگیرد و تا امکان دارد به حدّ میسور و مقدور با هم سازش کنند، هر چند به نحو ارتباط جزیى باشد، به این‏که حتّى‏الامکان واسطه‏اى نزد زوج ببرند تا او را حاضر به طلاق یا زندگى کنند، ولو به این‏که زن در خانه‏ى دیگرى باشد و گاهى به او سر بزند. خلاصه زن به این صورت صبر کند تا شاید فرجى برایش حاصل شود.
وکالت بلاعزل زوجه در طلاق در صورت تخلف مرد از شرایط عقدنامه
سؤال893. در ضمن عقد ازدواج، زوج به زوجه وکالت بلاعزل براى طلاق در صورت تخلّف از شرایط مندرج در عقدنامه مى‏دهد. آیا زوج در فرض مذکور حق فسخ و رجوع از این وکالت را دارد؟
پاسخ: حق فسخ و رجوع نداشتن زوج از این وکالت، خالى از اشکال نیست؛ زیرا بلاعزل بودن وکالت، خلاف مقتضاى وکالت است و وکیل قابل عزل است. زیرا معناى بلاعزل، اصالت است و قوام وکالت به عدم اصالت است. مگر این‏که شرط نتیجه کند. یعنى شرط کند که زن وکیل باشد که قابل عزل نمى‏باشد.
طلاقِ باطلِ زن مسیحى و ازدواج موقت با مرد مسلمان
سؤال894. مسیحیان طبق ضوابط و دستورات شرع خودشان، باید در کلیسا ازدواج یا طلاق را انجام دهند. زنى به حکم دادگاه آن‏ها، در دادگاه طلاق داده شده است که در شرع مسیحیّت این طلاق باطل است. آیا در این صورت، مرد مسلمان مى‏تواند با چنین زنى ازدواج موقت کند؟
پاسخ: در فرض مرقوم، مسلمان نمى‏تواند با آن زن عقد موقّت انجام دهد.
اختلاف زن و مرد در صحّت طلاق
سؤال895. زنى سال‏ها پس از طلاق، ادّعا مى‏کند طلاق در حال حیض واقع شده، لذا باطل بوده است، امّا مرد مدّعى صحّت طلاق است، قول کدام یک مقدّم است؟
پاسخ: مدّعى صحّت مقدم است، مگر بیّنه بر خلاف بیاورد؛ هر چند وظیفه‏ى زن این است که طبق علم خود عمل کند.
بطلان طلاق در زمان عادت
سؤال896. در سال 1360 از زوجه‏ام جدا شدم، در حالى که از وى دو فرزند پسر داشتم. در سال 1362 مجددا ازدواج کردم و اکنون داراى دو فرزند مى‏باشم. در سال 1363 همسر سابقم ازدواج کرد، مدتى بعد صاحب فرزند شد، در زمانى که بچه دوّم را آبستن بود، فهمید در زمان طلاق در عادت به سر مى‏برده است. وى و همسرش به این نتیجه رسیدند که بچه باید سقط شود و آن‏ها از هم جدا شوند که این عمل صورت گرفت. بفرمایید:
1) نسبت من با همسر سابقم چیست؟ آیا محرم مى‏باشیم؟
2) آیا ما مى‏توانیم بدون خواندن صیغه‏ى مجدّد با هم زندگى کنیم و زناشویى داشته باشیم؟
3) حکم اولاد متولد شده از همسر دوّم چیست؟
پاسخ: زوجه به همسرى زوج اوّل باقى است و نیاز به عقد جدید ندارد. اولاد از همسر دوّم، اولاد شبهه و ملحق به والدین است و سقط هم حرام است و این در صورتى است که طلاق شخص غایب نبوده باشد و الا در مسأله‏ى 1993 رساله و بعد آن بیان شده است.
وقوع طلاق در طهر مواقعه
سؤال897. کسى صیغه‏ى طلاق را به وکالت از زوج اجرا کرده و پس از آن زن اعلام نموده که طلاق در طهر مواقعه واقع شده و مجرى صیغه دوباره آن را در طهر دیگرى بخواند، آیا طلاق دوّم صحیح است؟
پاسخ: طلاق دوّمی صحیح است و نیازى به وکالت مجدّد از زوج ندارد و عدّه را باید از طلاق دوم شروع کند.
زنده شدن زوج و مسأله‏ى رجوع وى
سؤال898. در صورتى که میّت به طور غیر طبیعى زنده شود ـ مثلاً با دعا یا تصرّف ولایى یا رجعت ـ یا مواردى که زن باید در عدّه‏ى وفات باشد ـ مانند مرتدّ شدن زوج یا طلاق حاکم در زوج مفقود الاثر ـ بعد از رفع مانع (توبه و رجوع از ارتداد، عودت زوج مفقود الاثر)، حکم رجوع زوج را شرعا بیان نمایید. آیا فرقى بین موارد فوق هست؟
پاسخ: بعد از تحقّق موت، همسرش نیست تا به رجوع حلال شود و در صورت دوّم (ارتداد) هم حقّ رجوع ندارد و در صورت سوم (مفقود شدن شوهر) اگر شوهر در عدّه آمد، حقّ رجوع دارد و اگر بعد از انقضاى عدّه آمد، حقّى ندارد؛ اگرچه هنوز شوهر اختیار نکرده باشد، واللّه‏ العالم.
اختلاف زن و مرد در اصل طلاق
سؤال899. اگر زوج مدّعى طلاق و زوجه منکر باشد و بیّنه و شهود هم نباشند، قول کدام‏یک مقدّم است؟
پاسخ: قول زوجه با یمین او مقدم است.
شیربها و بازپس‏گیرى آن
سؤال900. حکم شیربهایى که هنگام عقد ازدواج به پدر زوجه، طبق رسومات محلّى جهت تهیّه جهیزیه داده مى‏شود، در صورت طلاق چیست؟ آیا زوج مى‏تواند آن را بازپس گیرد؟
پاسخ: احکام هبه را دارد؛ لذا اگر پول را در جهیزیه صرف کرده و شرطى هم نشده و یا متعارف نبوده، مرد حق ندارد آن را مطالبه کند.
بطلان طلاق خلعِ مشروط به شرط باطل
سؤال901. اگر در طلاق خلع، زوج با مجرى صیغه شرط کند که در صورتى طلاق خلع مى‏دهم که زن به هیچ وجه فرزندش را نبیند و طلاق هم واقع شده و زن از این شرط خبر نداشته باشد، آیا شرط مذکور و طلاقى که مشروط به این شرط شده است، صحیح است؟
پاسخ: این شرط و طلاق خلعِ مشروط به این شرط، باطل است. مانند این است که عوض در خلع چیز حرمی مانند خمر باشد؛ ولى در بطلان اصل طلاق، تأمّل است.
تقاضاى نصف مهر پس از بخشش به شوهر
سؤال902. اگر زوجه در عوض طلاق، تمام مهریه خود را ببخشد یا ابرا کند و زوج وى را پیش از دخول طلاق بدهد، آیا زن مى‏تواند نصف مهر را به زوج رجوع کند؟
پاسخ: محلّ تأمل است و احتیاط در این است که زن نصف مهر را به زوج برگرداند، ولى احتمال اقرب، تأثیر جامع یا مجموع خلع و طلاق قبل از دخول در احدالنّصفین است، مثل تأثیر خلع در نصف دیگر به تنهایى. (مستفاد از جامع المسائل، ج3، ص 507.)
تقاضاى بازگرداندن خدمات انجام داده توسط مرد
سؤال903. آیا مرد مى‏تواند هنگام طلاق، یا غیر طلاق تقاضاى بازگرداندن مال یا خدماتى را که خارج از وظیفه لازم خویش انجام داده بنماید؟
پاسخ: خیر، نمى‏تواند مگر مالى به او بخشیده باشد و باقى باشد که رجوع در هبه‏ى به زوجه جایز است، گر چه خلاف احتیاط است.
رضایت به طلاق در برابر پول
سؤال904. آیا مرد مى‏تواند در مقابل درخواست طلاق زن، مبلغى را از او بگیرد و به طلاق رضایت دهد؟
پاسخ: طلاق زنى را که به شوهرش مایل نیست و مهر یا مال دیگر خود را به شوهر مى‏بخشد تا طلاقش دهد، خلع مى‏گویند و اگر زن و شوهر یکدیگر را نخواهند و زن مالى به مرد بدهد که او را طلاق دهد آن طلاق را مبارات گویند

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -