انهار
انهار
مطالب خواندنی

وفات «حاج آقا حسن قمی» (1386 ش)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سید حسن قمی.jpg
سیدحسن‌ طباطبایی‌ قمی مشهور به سید حسن قمی (‌۱۲۹۰-۱۳۸۶ش) مجتهد و فقیه شیعی ساکن مشهد و از مبارزین علیه حکومت پهلوی. وی به تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی و اصلاحات ارضی در سال ۱۳۴۱ اعتراض کرد. در روزهای پیش از قیام ۱۵ خرداد ۴۲ دستگیر و به همراه امام خمینی زندانی شد. وی فرزند آیت الله سید حسین قمی و برادر آیت الله سید تقی قمی است.
زندگی‌نامه و تحصیلات
سید حسن قمی‌ در سال‌ ۱۲۸۹ ش‌ در شهر نجف‌ به‌ دنیا آمد و پس از تحصیلات مقدماتی در دروس محمد حسین نائینی‌، محمدحسین غروی اصفهانی (کمپانی) ‌، شیخ‌ کاظم‌ شیرازی‌ و میرزا محمد آقازاده‌ به‌ تعلیم‌ علوم‌ دینی‌ و حوزوی‌ پرداخت.
پس‌ از چند سال همراه‌ پدر به‌ ایران آمده و در مشهد مقیم‌ شده و به ادامه تحصیل و تدریس علوم دینی پرداخت. پس‌ از واقعه مسجد گوهرشاد در ۱۳۱۴ ش‌، همراه‌ پدر به‌ عراق رفت‌ و به‌ تحصیل‌ و تدریس‌ در حوزه‌های‌ علمیه‌ عراق پرداخت‌. سید حسن‌ قمی‌ بعد از درگذشت پدر‌، در اواخر دهه‌ ۱۳۲۰ ش‌ از عراق به‌ ایران‌ مراجعت‌ کرد و در شهر مشهد سکونت‌ گزید. وی‌ بعد از اقامت‌ در مشهد به‌ تدریس‌ علوم‌ دینی‌ در حوزه‌های‌ دینی‌ خراسان‌ پرداخت‌.[۱]
اساتید
محمد حسین نائینی‌
سید حسین قمی
محمدحسین غروی اصفهانی
شیخ‌ کاظم‌ شیرازی‌
میرزا محمد آقازاده‌[۲]
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی
سید حسن‌ قمی‌ در مشهد، به‌ تدریج‌ ارتباطات‌ خود را با توده‌های‌ مردم‌ گسترش‌ داد و امامت‌ جماعت‌ مسجد گوهرشاد را به‌ عهده‌ گرفت‌.[۳]
آیت‌الله قمی‌ در سال‌ ۱۳۴۱ ش‌ و به‌ دنبال‌ تصویب‌ لایحه‌انجمن‌های‌ایالتی‌ و ولایتی‌، آیت‌الله قمی‌ طی‌ تلگرافی‌ به‌ اسدالله علم‌، الغای‌ شرط‌ اسلام‌ از شرایط‌ منتخبان‌ و قسم‌ قرآن‌ و تبدیل‌ آن‌ به‌ کتاب‌ آسمانی‌ را تخلف‌ از قوانین‌ دینی‌ و موجب‌ انزجار و تشویش‌ اذهان‌ عمومی‌ مردم‌ جامعه‌ی‌ اسلامی‌ قلمداد کرد و دولت‌ را ملزم‌ به‌ صرف‌نظر کردن‌ از تمامی‌ مصوبات‌ خلاف‌ شرع‌ نمود. وی ضمن‌ سخنرانی‌های‌ مختلف‌ در ارتباط‌ با مسئله‌ی‌ اصلاحات‌ ارضی‌ و تقسیم‌ زمین‌ موضع‌ گرفت‌ و آن‌ را زمینه‌ای‌ برای‌ نفوذ و تسلط‌ بیگانگان‌ از جمله‌ یهودیان‌ در کشاورزی‌ و اقتصاد جامعه‌ی‌ ایران‌ معرفی‌ کرد.[۴]
در شهر مشهد نیز، آیت‌الله قمی‌ در جلسه‌ای‌ که‌ در منزل‌ آیت‌الله میلانی‌ برای‌ بررسی‌ عواقب‌ لایحه‌ مذکور تشکیل‌ شده‌ بود، سید جلال‌ تهرانی‌ استاندار خراسان‌ را تهدید کرد که‌ در صورت‌ لغو نکردن‌ تصویب‌نامه‌، مردم‌ را به‌ تحصن‌ در مسجد گوهرشاد دعوت‌ خواهد کرد.[۵]
واقعه ۱۵ خرداد و دستگیری
به‌دنبال‌ تحریم‌ عید نوروز سال‌ ۱۳۴۲ از طرف‌ امام خمینی و سایر مراجع‌، در مشهد آیت‌الله قمی‌ روز اول‌ فروردین‌ ۱۳۴۲ را عزای‌ ملی‌ اعلام‌ کرد و مجلس‌ عزاداری‌ در منزلش‌ برگزار گردید که‌ آیت‌الله میلانی‌ نیز شرکت‌ کرد. در طی‌ برگزاری‌ مراسم‌، نیروهای‌ نظامی‌ و امنیتی‌ خراسان‌ به‌ آنجا حمله‌ کردند و در درگیری‌هایی‌ که‌ روی‌ داد، کار به‌ تشکیل‌ کمیسیون‌ امنیت‌ خراسان‌ و تهدید آیت‌الله میلانی‌ و قمی‌ کشید[۶]. موضع‌گیری‌های‌ سیدحسن‌ قمی‌ باعث‌ شد که‌ قبل‌ از فرارسیدن‌ محرم‌ ۱۳۴۲ و ۱۵ خرداد، ساواک‌ مشهد در گزارشی‌ پیشنهاد کند که‌ آیت‌الله قمی‌ به‌ علت‌ اینکه‌ هسته‌ اصلی‌ تشنج‌ در شهر مشهد می‌باشد تبعید گردد.
در محرم‌ (۱۵ خرداد) قمی‌ در بازگشت‌ از مسجد گوهرشاد توسط‌ نیروهای‌ امنیتی‌ رژیم‌ پهلوی‌ دستگیر و به‌ تهران‌ منتقل‌ گردید. وی را در تهران‌ همراه‌ امام‌ خمینی‌ در زندان‌ قصر حبس‌ کرده‌ و بعد به‌ پادگان‌ عشرت‌آباد منتقل‌ کردند. وی‌ بعد از مدتی‌ از زندان‌ آزاد شد و به‌ مشهد بازگشت‌.
به‌ دنبال‌ تبعید امام‌ خمینی‌ از ایران‌ و انتشار خبر آن‌ در مشهد، علمای‌ مبارز آن‌ شهر در منزل‌ آیت‌الله میلانی‌ اجتماع‌ کردند و تصمیم‌ گرفتند تا به‌ عنوان‌ اعتراض‌ نسبت‌ به‌ اقدام‌ رژیم‌ پهلوی‌ در اخراج‌ امام‌ از ایران‌ در مسجد گوهرشاد تحصن‌ نمایند. از جمله‌ علمای‌ شرکت‌ کننده‌ در این‌ اجتماع‌ آیت‌الله قمی‌ بود که‌ بلافاصله‌ منزل‌ وی به‌ محاصره‌ قوای‌ نظامی‌ درآمد.
هم‌زمان‌ با پخش‌ خبر تصویب‌ قانون‌ حمایت‌ خانواده‌ در سال‌ ۱۳۴۵ آیت‌الله قمی‌ آن‌ لایحه‌ را مخالف‌ شرع‌ معرفی‌ کرد و با ارسال‌ تلگرافی‌ به‌ هویدا ضمن‌ اعتراض‌ به‌ اقدام‌ وزیر دادگستری‌ در تقدیم‌ لایحه‌ای‌ به‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌، بعضی‌ از مفاد و مواد آن‌ را در زمینه‌ی‌ ازدواج‌ و طلاق مخالف‌ احکام‌ قطعیه‌ی‌ اسلام‌ و قرآن‌ دانسته‌ و از هویدا خواست‌ که‌ لایحه‌ی‌ مذکور را پس‌ بگیرد.[۷]
تبعید به زاهدان
رژیم‌ پهلوی‌ تصمیم‌ گرفت‌ که‌ آیت‌الله قمی‌ را از مشهد دور کند و به‌ همین‌ سبب‌ در سال‌ ۱۳۴۶، او را از مشهد به‌ زاهدان‌ و خاش‌ تبعید کرد. بعد از مدت‌ ۱۴ ماه‌ اقامت‌ در خاش‌، از سال‌ ۱۳۴۶ تا پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ ایران‌، در سال‌ ۱۳۵۷ نیروهای‌ امنیتی‌ و انتظامی‌ رژیم‌، ایشان‌ را به‌ خانه‌ای‌ واقع‌ در کرج‌ منتقل‌ کرده‌ و تحت‌ حصر کامل‌ و مراقبت‌ ویژه‌ی‌ نیروهای‌ امنیتی‌ قرار دادند. پس‌ از پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ او مجدداً در شهر مشهد ساکن‌ گردید.[۸]
اختلاف نظرها
منزل آیت الله قمی در سالهای پیش از انقلاب، از پایگاه‌های اصلی روحانیون مبارز و مخالفین دولت پهلوی در مشهد بود. بعد از ماجرای کتاب شهید جاوید و دیدگاههای علی شریعتی، بین مذهبیها اختلاف و دودستگی ایجاد شد و طرفداری برخی انقلابی‌ها از کتاب شهید جاوید و علی شریعتی، بین انقلابیون و قمی فاصله ایجاد کرد. آیت الله قمی از ولایتی‌های مشهد محسوب شده و با نگرش شریعتی و کتاب شهید جاوید مخالف بود. این اختلافات به‌گونه‌ای بود که در سال ۱۳۵۰ ساواک نقل کرده است که آقای حاج آقا حسن قمی، موضع موافقی نسبت به آیت الله خمینی ندارد و کمک کردن به او را حرام می‌داند.[۹]
پیروزی انقلاب و انتقاد از عملکردها
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آیت الله قمی در دیدار امام خمینی از برخی مسئولین و سیاست‌های انقلابی گلایه کرد. وی از برخی برخورد‌ها و مصادره املاک ناراحت بود و این مطالب را با‌‌ زبان صریح به رهبر انقلاب منتقل کرد، به گونه‌ای که گفته شده است پس از آن دیدار، امام خمینی، هاشمی رفسنجانی را فراخواند و به او گفت که شما‌ها چه عملکردی داشتید که آقای قمی آنقدر ناراحت است.سید حسن قمی، اقدامات برخی از مدیران را خلاف شرع می‌دانست.[۱۰]
امام خمینی در قم در پاسخ به یکی از تلگراف‌های اعتراضی سید حسن قمی، در ۸ خردادماه ۵۸ نوشته بود: «تلگراف محترم واصل، لزوم وحدت کلمه در این موقع که جنایتکاران به دسیسه و توطئه علیه اسلام و جمهوری اسلامی پرداخته‌اند از اهم وظایف است. از جنابعالی امید دعای خیر دارم.» [۱۱]برخی از انتقادهای صریح وی باعث شد هر از گاهی اعتراضات و تجمعاتی علیه او در مشهد به راه افتاد. پس از این اعتراضات بیت او مدتی بسته شد و امکان مراجعات به این بیت مهیا نبود.[۱۲]
آیت الله قمی پس از سال ۱۳۷۵ش اندک اندک مراسم مذهبی‌ را در بیت خود برگزار می‌کرد. در سال‌های آخر عمر برخی از مراجع تقلید از جمله شبیری زنجانی، حسین وحید خراسانی و محمد تقی بهجت به ملاقات وی می‌رفتند.[۱۳]
درگذشت
وی در ۲۱ خرداد ۱۳۸۶ در مشهد درگذشت‌ و فردای آن روز بعد از اقامه نماز توسط آیت الله وحید خراسانی بر پیکر وی، در حرم امام رضا(ع) به‌ خاک‌ سپرده‌ شد.
پانویس
  1. آرشیو ملی ایران، شماره سند: ۱۱۸/۹-۱۱۶۰۰۱.
  2. آرشیو ملی ایران، شماره سند: ۱۱۸/۹-۱۱۶۰۰۱.
  3. فردوسی‌پور، ۱۳۷۲، ص ۱۵۵.
  4. اسناد انقلاب‌ اسلامی‌، ج ۵، ۱۳۷۴، ص ۲۸.
  5. میلانی‌، سید محمدعلی‌، مجموعه‌ یادداشت‌های‌ خطی‌، بی‌تا، بی‌ نا. ص۱۴۳.
  6. جلالی‌، غلامرضا، ۱۳۷۸، ۱۵۷.
  7. اسناد انقلاب‌ اسلامی‌، ج ۵، ۱۳۷۴، ص ۱۲۵.
  8. جعفریان، رسول، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران (۱۳۲۰-۱۳۵۷)، ص۳۱۶.
  9. خمینی (امام)، صحیفه امام، ج ۷، ص ۴۲۶
وفات «حاج آقا حسن قمی» (1386 ش) (۲۴ جمادی‌الاول ۱۴۲۸ق)

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -