انهار
انهار
مطالب خواندنی

وفات آیةالله «سید حسین کوه کمره ای» (1261 ش)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سید حسین کوه کمره‌ای (کوه‌کمری) (۱۲۹۹ق) معروف به سید حسین ترک، فقیه و اصولی ومرجع تقلید شیعی قرن سیزدهم هجری. وی عموی پدر سید محمد حجت کوه کمره‌ای و اولین شخصیت علمی از این خاندان است. کوه کمره‌ای از شاگردان شیخ انصاری بوده و پس از وی، مرجعیت شیعیان در بسیاری از مناطق را عهده‌دار بود. از دیگر اساتید او می‌توان به شریف العلما مازندرانی و صاحب فصول اشاره کرد. وسیله النجاة و حاشیه بر فرائد الاصول از تالیفات اوست. سید حسین در سال ۱۲۹۹ قمری وفات یافت.
نسب و ولادت
سید حسین کوه کمره‌ای فرزند سید محمد بن سید حسن که نسبش به امام سجاد(ع) میرسد [۱]در روستای اَروَنَق (ازتوابع مرند در آذربایجان شرقی) به دنیا آمد.[۲] به نظر برخی از نسب شناسان محل ولادت وی کوه کمر (از روستاهای آذربایجان شرقی) [۳] و بنابر بر تحقیق برخی دیگر روستای هریس بوده است. [۴] سید حسین دوران کودکی را تحت سرپرستی و تربیت مادرش که به پارسایی ستوده شده است گذراند. [۵]
تحصیلات و اساتید
سید حسین کوه کمره‌ای تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش فرا گرفت و پس از آن به حوزه علمیه تبریز رفته و درس‌های سطح را نزد عالمانی چون میرزا احمد مجتهد تبریزی و میرزا لطفعلی مجتهد امام جمعه گذراند. وی پس از آن به عتبات مهاجرت کرد و در کربلا نزد عالمانی مانند شریف العلما مازندرانی، محمد حسین حائری اصفهانی (صاحب فصول) و سید ابراهیم قزوینی (صاحب ظوابط) شاگردی کرد.
سید حسین در نجف نیز نزد مشاهیری از جمله شیخ علی کاشف الغطاء، شیخ مرتضی انصاری و محمد حسن نجفی (صاحب جواهر) به کسب علم پرداخت و پس از مدتی دانش آموزی را به مکتب شیخ انصاری منحصر نمود. [۶]
سید بسیار مورد توجه شیخ بود و دروس وی را برای دیگر شاگردان تقریر کرده [۷]و شیخ نیز احتیاطات و برخی امور را به او محول می‌نمود. [۸]
شاگردان
سید حسین پس از وفات شیخ انصاری بر جایگاه تدریس نشست و تقریرات درسی شیخ را پیش برد و بیش از ۸۰۰ نفر از علمای مشهور در درس او حاضر می‌شدند که محمد حسن مامقانی و فاضل شربیانی از آن جمله‌اند، [۹] که تقریرات درس استاد را نیز به رشته تحریر در آورده‌اند. از دیگر شاگردان سید که درس وی را تقریر کرده‌اند می‌توان از این افراد نام برد:
• احمد شبستری
• میرزا موسی تبریزی صاحب «أوثق الوسائل»فی شرح«الرسائل»
• علی‌اکبر دبزجی زنجانی
برخی از دیگر شاگردان کوه کمره‌ای عبارتند از:
• سید عبدالمجید گروسی،
• سید عزیز الله طهرانی،
• علی دماوندی،
• علی علیاری تبریزی،
• شیخ عبد الهادی مازندرانی،
• سید محمد هندی،
• میرزا جواد آقا تبریزی،
• شیخ عبد الله مازندرانی،
• سید حسن طالقانی نجفی،
• محمد علی خوانساری،
• میرزا محمد علی چهاردهی،
• آقا بن محمد علی لنکرانی،
• شیخ محمد تقی بیرجندی.[۱۰]
برخی از این شاگردان از سید حسین اجازه اجتهاد و یا نقل روایت نیز داشتند.
آثار
از جمله آثار وی می‌توان به تالیفات زیر اشاره کرد:
• رسالة فی الاستصحاب،
• رسالة فی مقدمة الواجب،
• أحکام الخلل،
• کتاب الاجارة،
• کتاب المواریث
• کتاب القضاء،
• کتاب الصلاة،
• کتاب الزکاة،
• کتاب المتاجر،
• اوثق الوسائل حاشیة علی الرسائل،
• بشری الوصول الی علم الاصول،
• تقریرات درس صاحب ضوابط،
• تقریرات بحث صاحب الجواهر،
• رساله عملیه،
• کتاب الحج (نا تمام). [۱۱]
درگذشت
سید حسین کوه کمره‌ای در سال ۱۲۹۱ دچار سکته مغزی گردید، معالجات در وی اثر نکرده و از تدریس ناتوان شد. تا جایی که ناصرالدین شاه قاجار گروهی از پزشکان دربار تهران را برای معالجه وی فرستاد؛ اما سید بر حال خود باقی بود تا آن که روز شنبه ۲۳ رجب ۱۲۹۹  درگذشت.
شیخ علی جواهری بعلاوی شاگرد سید بر او نماز میت را به جا آورد [۱۲] و پیکر وی در خانه‌اش در محله العماره و در نزدیکی مقبره صاحب جواهر دفن گردید.[۱۳] برخی نیز علت مرگ وی را بیماری سل و مقبره‌اش را در نزدیکی مقبره سید باقر قزوینی و یا در خود مقبره وی در محله المشراق ذکر کرده‌اند. [۱۴]
از سید حسین فرزندی باقی نمانده است و همه کتاب‌های وی اعم از تالیفات و تقریرات، به برادرزاده‌اش سید محمد حجت کوه کمری منتقل شد.[۱۵]
برخی از علما به عنوان کرامتی از سید حسین کوه کمری نقل کرده‌اند که، پس از بیست سال و هنگام دفن پیکر همسرش در کنار وی، جسد سید حسین تازه و بدون پوسیدگی کشف شده است.[۱۶]
پانویس
  1. قمی، الکنی و الالقاب، ج ۳، ص۱۲۶.
  2. امین، اعیان الشیعه، ج ۶، ص۱۴۶.
  3. آقابزرگ تهرانی، طبقات أعلام الشیعة: الکرام البررة فی القرن الثالث بعد العشرة، ج ۱، ص۴۲۰.
  4. جمعی از پژوهشگران حوزه، گلشن ابرار، ج ۹، ص۲۴۰.
  5. شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ج ۱، ص۳۰۸.
  6. آقابزرگ تهرانی، طبقات أعلام الشیعة: الکرام البررة فی القرن الثالث بعد العشرة، ج ۱، ص۴۲۰.
  7. قمی، الکنی و الالقاب، ج ۳، ص۱۲۶.
  8. آقابزرگ تهرانی، طبقات أعلام الشیعة: الکرام البررة فی القرن الثالث بعد العشرة، ج ۱، ص۴۲۱.
  9. قمی، فوائدالرضویه، ج ۱، ص۲۵۹.
  10. آقابزرگ تهرانی، طبقات أعلام الشیعة: الکرام البررة فی القرن الثالث بعد العشرة، ج ۱، ص۴۲۱۱.
  11. امین، اعیان الشیعه، ج ۶، ص۱۴۷.
  12. جمعی از پژوهشگران حوزه، گلشن ابرار، ج ۹، ص۲۴۷.
  13. آقابزرگ تهرانی، طبقات أعلام الشیعة: الکرام البررة فی القرن الثالث بعد العشرة، ج ۱، ص۴۲۲.
  14. امین، اعیان الشیعه، ج ۶، ص۱۴۶.
  15. جمعی از پژوهشگران حوزه، گلشن ابرار، ج ۹، ص۲۴۷.
  16. آقابزرگ تهرانی، طبقات أعلام الشیعة: الکرام البررة فی القرن الثالث بعد العشرة، ج ۱، ص۴۲۲.
وفات آیةالله «سید حسین کوه کمره ای» (1261 ش) (۲۳ رجب ۱۲۹۹ق)

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -