شوراى جهانى صنايع دستى :
با تاءسيس سازمان ملل متحد، حفاظت از ميراثهاى فرهنگى بشرى به عهده يونسكو يا سازمان تربيتى - علمى و فرهنگى ملل متحد واگذار شد.
از سال 1964 ميلادى با تاءسيس شوراى جهانى صنايع دستى ، به عنوان يكى از ارگانهاى وابسته به يونسكو، صنايع دستى و سنتى در قالب يك هنر - صنعت به عنوان بخشى از زندگى فرهنگى و حيات اقتصادى ملل مورد توجه قرار گرفت .
شوراى مذكور كه ابتدا با تعداد محدودى از اعضا كار خود را آغاز كرد، اكنون 90 كشور جهان را در بر مى گيرد و دبير خانه آن در شهر آمستردام در كشور هلند قرار دارد. مهمترين هدفهايى كه اين شورا به عنوان يك ارگان غير نظامى و غير دولتى قائل شده است عبارتند از:
1 - تشويق ، كمك و راهنمايى صنعتگران دستى و همچنين بالابردن سطح اطلاعات تخصصى و حرفه اى آنها با توجه به زمينه هاى متفاوت فرهنگى موجود در هر يك از كشورهاى عضو.
2 - حفظ و تقويت صنايع دستى و تجلى آن به عنوان ركن عمده اى از حيات فرهنگى ملتها.
3 - ايجاد همبستگى ميان صنعتگران دستى سراسر جهان .
از هر كشور تنها يك سازمان مى تواند به عنوان نماينده صنعتگران آن كشور به عضويت شورا درآيد و سازمان صنايع دستى ايران از سال 1347 به عنوان ارگان مسؤ ول متولى صنايع دستى كشور به عضويت شوراى جهانى صنايع دستى درآمده است .
مهمترين منبع تاءمين هزينه هاى شورا، كمك سالانه كشورهاى عضو است كه در قالب حق عضويت پرداخت مى شود.
اركان عمده شورا عبارت است از: مجمع عمومى و هياءت اجرايى . شوراى جهانى صنايع دستى علاوه بر مجمع عمومى داراى پنج مجمع منطقه اى براى آسيا و اقيانوسيه ، آفريقا، اروپا، آمريكاى شمالى و آمريكاى جنوبى است كه در راءس هر يك از آنها يكى از معاونان شوراى جهانى صنايع دستى قرار دارند.
مجامع عمومى هر دو سال يك بار و مجامع منطقه اى به طور سالانه در يكى از كشورهاى عضو تشكيل جلسه مى دهند و طى آن درباره موضوعاتى كه قبلا از طريق تماس دبيرخانه شورا با اعضا در دستور كار قرار گرفته است بحث و گفتگو مى شود.
ساير فعاليتهاى شورا براى رسيدن به اهداف ياد شده عبارت است از:
1 - ايجاد ارتباط با ساير سازمانهاى بين المللى و استفاده از كمكهاى آنها نظير يونسكو، برنامه عمران ملل متحد (يا برنامه توسعه ملل متحد) (P.D.N.U) و بانك جهانى .
2 - تماس و مذاكره با اتحاديه هاى اقتصادى بين المللى نظير جامعه اروپا (C.E)، در مورد تعديل حقوق گمركى و ايجاد تسهيلات بيشتر براى ورود صنايع دستى از كشورهاى آسيا، آفريقا و آمريكاى لاتين .
3 - فراهم كردن زمينه و ايجاد ارتباط براى مبادله كارشناس و كارآموز ميان كشورهاى عضو.
4 - برگزارى كنفرانسها، سمينارها، نمايشگاههاى بين المللى صنايع دستى .
5 - تهيه و انتشار كتب و گزارشهاى تخصصى و همچنين يك نشريه خبرى كه حاوى رويدادهاى مختلف صنايع دستى در سطح جهان مى باشد.
رويهمرفته مهمترين نتيجه اى كه از تلاشهاى جهانى صنايع دستى حاصل شده است ، جلب توجه ملتها نسبت به اهميت فوق العاده صنايع دستى در زندگى فرهنگى ، اقتصادى و اجتماعى ملتهايشان مى باشد؛ همچنين از طرف شورا روز 10 ژوئن (20 خرداد) به عنوان روز جهانى صنايع دستى تعيين شده است .
تعريف صنايع دستى :
صنايع دستى از نظر لغوى داراى مفهوم واحد و ثابتى نيست و هنوز تعريفى كه جامع و كامل و مورد پذيرش همه كارشناسان و سازمانهاى مسؤ ول در كشورهاى مختلف باشد وضع نشده است . به عبارت ديگر، صنايع دستى چه در بيان عادى و چه در اصطلاح فنى داراى مفاهيم متعددى است . به اين معنى كه گاهى اوقات حاكى از نحوه ساخت كالاست ، مثلا دست ساز گاهى بازگو كننده ويژگى يك محصول است ، مثل محصول دستى هنرى و در مواردى نيز حاكى از منطقه جغرافيايى توليد است ؛ نظير صنايع دستى روستايى . در دائرة المعارف بريتانيكا آمده است :
صنايع دستى به آن گروه از صنايع گفته مى شود كه مهارت ، ذوق و بينش انسان در آن نقش اساسى دارد.
در لغت نامه دهخدا چنين گفته است :
صنايع دستى عبارت است از آنچه كه با دست ساخته مى شود. از قالى ، پارچه و ساخته هاى فلزى و غيره ...
از نظر (فرهنگ معين صنايع دستى شامل صنعتهاى است كه دست در آن دخيل باشد، مانند پارچه بافى و قالى بافى .
با عنايت به تعاريف ياد شده ، صنايع دستى به آن گروه از صنايع اطلاق مى شود كه تمام يا قسمت اعظم مراحل ساخت فرآورده هاى آن با دست انجام گرفته باشد و در قالب فرهنگ ، بينشهاى فلسفى و ذوق و هنر انسانهاى هر منطقه با توجه به ديدگاههاى قومى آنان ساخته و پرداخته مى شود.
ويژگيهاى زير را مى توان براى صنايع دستى بر شمرد:
- صنايع دستى از جمله فعاليتهايى است كه در آن دست انسان داراى نقش اساسى مى باشد.
- صنايع دستى از معدود صنايع ملى و ناوابسته مى باشد كه به هيچ وجه نيازمند كارشناس و متخصص خارجى نيست .
- فعاليت در اكثر رشته هاى صنايع دستى محتاج ابزار و وسايل چندان پيچيده و سرمايه زياد نيست .
- صنايع دستى بخصوص در مناطق روستايى يكى از عوامل مكمل اقتصاد كشاورزى مى باشد.
- صنايع دستى ، بازتابى از تاريخ و تمدن هر قوم و ملت از ديرباز تاكنون بوده است .
- محصول دست هر صنعتگر با سادگى از محصولات مشابهى كه توسط صنعتگر ماشينى ساخته شده است قابل تشخيص است .
- صنايع دستى با ويژگيهاى خود به دو دسته شهرى و روستايى قابل تقسيم است .
صنايع دستى مى تواند عامل انتشار مؤ ثرى براى فرهنگ و سنن مناطق مختلف كشور به حساب آيد.
تاريخچه صنايع دستى :
صنايع دستى يكى از قديمى ترين و پر پيشنيه ترين فعاليتهاى بشرى است كه به موجب برخى از اسناد و مدارك تاريخى ، سابقه پيدايش آن به عصر حجر مى رسد و حاصل كاوشهاى باستان شناسان حاكى از آن است كه از آغاز زندگى بشر بر روى زمين ساخت و ظروف و پاره اى ابزار مصرف ديگر نظير نيزه و خنجر به عنوان وسيله شكار يا اسباب دفاع از سنگ معمول شده و به موازات پيشرفت فكرى بشر، استفاده از ساير مواد موجود در طبيعت نظير خاك ، چوب ، سنگ ، آهن مس و سرانجام پوست ، پشم ، كرك حيوانات و همچنين الياف گياهى رواج يافته است . شواهدى در دست است كه نشان مى دهد اين نوع صنايع با عمر دوازده هزار ساله اى كه پشت سرگذاشته اند در مراحل مختلف تكامل اقتصادى : اقتصاد شبانى ، اقتصاد كشاورزى و حتى شرايط صنعتى تاءمين كننده بسيارى از احتياجهاى بشر بود، بخصوص تحت شرايط اقتصاد بسته نقش حساس و تعيين كننده اى در تاءمين نيازمنديهاى مردم جوامع مختلف داشته است .
با نگاهى به تاريخ ايران و توجه به نتايج حفارهاى باستان شناسى انجام شده در نقاط مختلف زمين تنها وسايلى است كه مى تواند پايه و اساس هرگونه اظهار نظرى پيرامون صنايع دستى باشد و از آنجا كه تاريخ صنايع ، چيزى منتزع از تاريخ تمدن نيست ، الزاما بايد بررسى هنرها و صنايع ايرانى را از زمانى پيدايى تمدن نيست ، الزاما بايد بررسى هنرها و صنايع ايرانى را از زمان پيدايى تمدن و با بررسى شيوه هاى زندگى مردم در اعصار مختلف آغاز كرد.
حدود شش هزار سال قبل از ميلاد مسيح كشت غلات ، بويژه گندم و جو در ايران مرسوم بوده و محصولات زراعى به وسيله داسى از سنگ چخماق ساخته شده و لبه دندانه دار و مضرس داشته درو مى شده است و در همين زمان دامدارى و استفاده از گوشت و شير بز و گوسفند رايج بوده و افزون بر اين پشم گوسفندان به مصرف رشتن و بافتن مى رسيده است و مردم با تهيه نوعى سفال ناهموار و كم پخت و نيز تهيه انواع ابزار شكار با سنگ و استخوان حيوانها آشنايى داشته اند.
در عصر حجر ميانه ، اشخاصى كه در كوهستانهاى بختيارى مى زيستند، شيوه هاى ساخت ظروف سفالين را مى دانستند و به تقريب ، ساير اسناد و مدارك نيز همه دلالت بر شروع كشاورزى و صنايع وابسته به آن مانند كوزه گرى و بافندگى از ايران دارند و نشان مى دهند كه از جهات متعددى ، تمدن ايران نيم قرن از تمدن مصر، بالغ بر هزار سال از تمدن و افزون بر ده هزار سال از تمدن چين جلوتر بوده است .
در عصر فلز، با وجودى كه بتدريج ساخت آلات و ادوات ريختگى برنزى و مسى رواج يافته اما هنوز استعمال ابزار سنگى بر انواع مشابه غلبه داشته است .
همچنين در اين دوره ، تهيه ظروف سفالى نقاشى شده و بافت انواع منسوجات ظريف و ساخت اشياء زرين معمول بوده است .
به طور كلى مى توان گفت ، دگرگونى عادتها و نوع مصرف كه تا حد زيادى ناشى از تغيير نحوه زندگى بر اثر توسعه شهر نشينى است ، موجب بروز تحولات تدريجى و عميقى در صنايع دستى شده و اين رشته از فعاليتهاى اقتصادى بشر، طى ادوار گذشته از تاءثير پديده هاى اجتماعى ، اقتصادى و فنى بر كنار نمانده است
نگاهى به وضعيت صنايع دستى از ابتدا تا امروز
رشد صنايع دستى موجب پيشرفت صادرات غير نفتى ، منابعى براى كسب ارز، استحكام پايه هاى استقلال اقتصادى روستا، حمايت از قشر مستضعف و محرم روستايى ، جلوگيرى از مهاجرت روستاييان مى شود. همه اين مسائل در صنعت ، بينش ، انديشه ، هنر و خلاقيت دست روستاييان و مردم محروم خلاصه مى شود، كه در دل دور افتاده ترين روستاها در زير آفتاب پاييزى و يا در گرماى داخل چهار ديوارى پوشيده از برف و يخبندان خود كنار دار قالى ، گليم و جاجيم و...نشسته و به توليد دست ساختهايى مى پردازند كه گذشته از تاءمين نياز خانواده ، با ارائه آن به بازار، كسب درآمد مى كنند و فرهنگ و هنر خويش را ترويج مى كنند.
دامنه اين فعاليت تا آنجا پيش مى رود كه اين دست ساختها در آن سوى مرزها شهره عام و خاص شده است و بازارهاى اروپا را فتح كرده و به رقابت با كشورهاى ديگر نظير افغانستان ، پاكستان ، هندوستان و تركيه و... مى پردازد.
آنچه كه تحت عنوان صنايع دستى مطرح مى شود، نگاهى است به وضعيت و نقش صنايع دستى روستايى در اقتصاد و خودكفايى روستا و كشور.
صنايع دستى خانگى از ديرباز وجود داشته است . پس از پيروزى انقلاب اسلامى ، سازمانى با عنوان سازمان صنايع دستى با هدف احيا و توسعه صنايع دستى خانگى و رسيدگى به وضعيت اقتصادى ، اجتماعى روستاييان به وجود آمد.
در مورد صنايع دستى بايد دانست كه يك نزديكى مشخص و همگون بين شرايط جغرافيايى ، اجتماعى اقتصادى ، همراه با جنس و نوع محصولات كشاورزى وجود دارد. چنانچه وجود دام در هر منطقه باعث رونق بيشتر اين صنعت به دليل استفاده از دام به عنوان مواد اوليه در مورد دستبافتها شده است و در نقاطى كه دامپرورى وجود ندارد، از گياهان خودرو براى حصيربافى و سبد بافى ، و در برخى نقاط از خاك براى سفالگرى و سراميك سازى ، كوزه گرى و... استفاده مى شود.
اين عوامل در هنرها و آداب و رسوم مناطق مختلف به طور گوناگون در نوع خلاقيت دست ساخت روستاييان اثرات فراوانى دارد.
فراورده هاى دست ساز از آنجا كه اغلب بازگو كننده خصوصيات تاريخى ، اجتماعى و فرهنگى هر كشور است و عامل بسيار مهمى در شناساندن و معرفى فرهنگ و تمدن ملل مختلف محسوب مى شود، از مدتها پيش برخى از كشورهاى برخوردار از اين صنعت و هنر به اين فكر افتادند كه از صنايع دستى به منظور توسعه مبادلات فرهنگى استفاده شود و ضمن شركت در نمايشگاههاى بين المللى ، بازارهاى مكاره جهانى و همچنين گشايش غرفه هاى عرصه صنايع دستى در فرودگاههاى بين المللى و شهرهاى توريستى و مسافرپذير خود، سعى كنند تا هم بازارهاى جديدى براى توليدات دستى به دست آورند و هم فرهنگ و تمدن خود را از طريق دست ساخته هايشان به مسافران ساير كشورها بشناسانند.
صنايع دستى عامل تكميل كننده درآمد روستاييان
ارتقاى سطح درآمد روستاييان و بى نياز ساختن خانواده هاى روستايى در عمل ، ثابت كرده است كه يك عامل بسيار قوى در جذب آنان به روستا بوده و درآمد ناشى از كار و شغلهاى مكمل آن در روستا، همراه با عوامل فرهنگى و اجتماعى همچون راه ، بهداشت ، آموزش و درمان از مهمترين عناصر به شمار مى رود و در اين ميان صنايع دستى همواره مى تواند نقش يك مكمل اقتصادى را در رشد درآمد كه بدون پيچيدگى فنى درآمد بوده و يك شغل تكميلى در مواقع بيكارى فصلى محسوب مى شود كه باعث جلوگيرى از اتلاف وقت روستاييان مى شود و در نتيجه كالايى نيز توليد مى گردد كه يا پاسخى به نيازهاى مصرفى خانواده آنان است و يا براى فروش ، به جامعه مى باشد.
روستاييان مى توانند مصرف و به كارگيرى مواد اوليه را كه عمدة در همان محل تهيه مى شود و نيروى كار ارزانى كه در ميان خانواده ها وجود دارد، يك محل درآمد تثبيت شده اى را براى حفظ خود ايجاد كنند.
صنايع دستى هر نقطه از كشور با توجه به نيازهاى منطقه ، توسط روستاييان تهيه مى شود، همچنان كه در جنوب كشور بنابر نياز منطقه گرمسيرى به وسيله الياف خرما، سبد، حصير و در شمال كشور از گالى و سوم يا سوف كه در اطراف مردابها به صورت خودرو عمل مى آيد، زنبيل و حصير و كلاه حصيرى مى بافند.
همچنين در گيلان و مازندران صنايع نمد مالى ، سفال سازى ، خراطى ، بامبوسازى ، قلابدوزى ، ابريشم ، جاجيم ، گليم ، جوراب و شال بافى رواج دارد.
در گرگان ، خراسان و آذربايجان گليم ، ورنى جاجيم ، زيرانداز، پوشاك پشمى بافته مى شود و قالى بافى در اين شهرها هر كدام شهره خاص و عام مى باشد و نقش و رنگ و رسم بخصوص دارد، كه علاوه بر ايران در جهان نيز شهرت دارد سفالگرى ، سراميك سازى نيز در استانها رواج دارد. صنايع قلمكارى بر روى مس ، منبت كارى ، كاشى كارى در اصفهان و سوزن دوزى ، گليم بافى ، چادر بافى و گلدوزى در سيستان و بلوچستان قسمت مهمى از صنايع دستى كشور ما را تشكيل مى دهند.
خلاصه در هر استان ، شهرستان ، بخش و روستاى كشور صنايع دستى و زيبايى توليد مى شوند كه اگر از آنها حمايت شود، در دنيا رتبه بالايى را كسب خواهند كرد.
ايران ، بعد از انقلاب اسلامى در چندين نمايشگاه خارجى و بين المللى صنايع دستى مشاركت كرده است و توليدات و فرآورده هاى صنايع دستى ، بويژه صنايع روستاييان اعجاب تماشاگران را برانگيخته است .
در حالى كه توسعه اقتصادى در اكثر موارد باعث بروز نابرابريهايى در بين مناطق مختلف يك كشور مى شود و برخى نواحى به علت داشتن استعداد و امكانات بيشتر و يا بنابر ملاحظات اقتصادى و سياسى به صورت قطبهاى فعال صنعتى در مى آيند و موجب مى شوند تا ساكنان شهرها و روستاهاى مجاور براى كسب درآمد بهتر و برخوردارى از امكانات رفاهى بيشتر به آن مناطق مهاجرت كنند و در عمل مشكلات ناشى از مهاجرت را فراهم مى آورد، صنايع دستى به عنوان يك عامل بازدارند مهاجرتهاى فصلى يا دائمى مى تواند مورد استفاده قرار گيرد و در مناطق روستايى ، بويژه اگر تواءم با تاءمين حداقل دستمزد، استفاده كارگران از مزاياى بيمه هاى اجتماعى ، معافيت از پرداخت ماليات ، تضمين تاءمين مواد اوليه كمكى ، اعطاى وامهاى كم بهره و بدون بهره باشد مى تواند ضمن كاستن از ميزان مهاجرتها، موجبات افزايش درآمد روستاييان را فراهم آورد.
اقدامات ياد شده به منظور سهولت كار صنعتگران صنايع دستى موجب رونق اقتصادى آنان مى شود.
عده اى از اقتصاددانان معتقدند كه كشورهاى كم درآمد نبايد در پى اجراى طرحهاى سنگين باشند. بلكه بايد منابع مالى خود را در توليداتى به كار گيرند كه هم روز بروز بر سرمايه و درآمد خود بيفزايند و هم بتوانند توليدات زيادترى را براى مصرف داخلى و صادرات فراهم سازند، و اين امر، سرمايه گذارى در توليد صنعتى را مى طلبد.
عمليات فرماندهى كل قوا - خمينى روح خدا
بر اساس تجربه هاى حاصله از عملياتهاى آفندى قبلى در منطقه ماهشهر - آبادان ، اجراى يك عمليات آفندى در منطقه دارخونى مورد توجه قرار گرفت . از ابتداى كار، طرحريزى عمليات براساس استفاده از پياده نظام در يك عمليات شبانه به منظور تصرف خاكريزهاى يكم و دوم دشمن در جنوب آبادى محمديه - واقع در جنوب دارخوين - قرار داده شده بود.
عمليات فرماندهى كل قوا - خمينى روح خدا كه يك روز پس از عزل بنى صدر از فرماندهى كل قوا توسط امام خمينى ره ، به مورد اجرا گذاشته شد؛ نخستين عملياتى بود، كه در آن هماهنگى اصولى و كامل از ابتداى طرحريزى تا پايان عمليات بين يگان سپاه پاسداران عمل كننده در منطقه و لشكر 77 پياده به وجود آمد و سرآغاز بسيار خوبى براى عمليات ثامن الائمه عليه السلام كه سه ماه و نيم بعد در همان منطقه اجرا شد محسوب مى شود.
نيروهاى دشمن در مواضع پدافندى جنوب محمديه ، يك گردان مكانيزه تقويت شد با يك گروهان اضافى و يك گروهان تانك برآورد شده بود.
گروهان شناسايى صلاح الدين و گردانهاى تانك يرموك و خالد نيز در جنوب مواضع خط مقدم پدافندى دشمن گسترش داشتند كه مى توانستند نيروهاى در خط را تقويت يا به صورت واحد احتياط آن در اجراى پاتك عمل كنند.
با توجه با اينكه در چند ماه گذشته ، دشمن قدرت تعرض خود را از دست داده بود و با بررسى وضعيت زمين ، گسترش رودخانه كارون در جناح غربى منطقه و آبگرفتگى در جناح شرقى زمين عمليات ، دشمن قادر به استفاده از قدرت مانورى نيروهاى زرهى و مكانيزه خود نبود و حداكثر مى توانست به حفظ مواضع پدافندى موجود اكتفا كند. بر مبناى برآورد وضعيت ياد شده ، طرح عملياتى لشكر 77 پياده با هماهنگى سپاه پاسداران دارخوين تهيه شد و در 13 خرداد 1360 جهت تهيه مقدمات امر و پيش بينى آمادگى يكانهاى اجرايى منتشر گرديد.
بر مبناى اين طرح ، يگانهاى لشكر 77 پياده مستقر در منطقه عمليات ماهشهر - آبادان در جناح شرقى و جنوب سرپل دشمن در شرق كارون ، ماءموريت تثبيت دشمن و پدافند از مواضع را به عهده داشتند و نيروهاى سپاه پاسداران دارخوين با همكارى گردان 214 زرهى و يك گروهان از گردان 107 ژاندارمرى تحت پوشش يكانهاى توپخانه لشكر 77، ماءموريت تك به مواضع دشمن را به عهده داشتند.
پس از اجراى ده دقيقه آتش تهيه ، هجوم رزمندگان اسلام در ساعت چهار و 15 دقيقه بامداد روز 21 خرداد به مواضع دشمن شروع شد.
اولين عكس العمل دشمن در مقابل حمله رزمندگان اسلام ، در ساعت 25،8 صبح به ظهور رسيد و يك واحد تانك دشمن آماده اجراى پاتك شد. با مشاهده پاتك دشمن ، ضمن اعزام يك دسته ديگر تانك به منطقه هدف ، به گردان 214 تانك دستور داده شد كه با حداكثر توان از هدف تصرف شده دفاع كند.
واحدهاى تك كننده همچنان در طول روز 21 خرداد به پيشروى خود ادامه دادند و مواضع دشمن را كه در خاكريزهاى متناوب تهيه شده بود فتح كرد و افراد دشمن را نابود يا اسير ساختند به نحوى كه تا ساعت 30، 10 تعداد دويست نفر از نيروهاى دشمن اسير شدند.
حدود ساعت 11 همان روز واحدهاى ايرانى به آخرين حد پيشروى تعيين شده رسيدند و منطقه را از وجود دشمن پاك كردند. دشمن از ساعت 12 به بعد شروع به پاتك كرد كه پاتكهاى او در اثر آتش توپخانه و گردانهاى تانك و مقاومت دليرانه رزمندگان اسلام خنثى شد.
حدود ساعت 12 روز 22 خرداد يعنى 36 ساعت پس از آغاز عمليات ، در حالى كه رزمندگان ايرانى موفق شده بودند، حدود سه كيلومتر پيشروى كنند و مواضعى را تصرف و نگهدارى نمايند، وضعيت منطقه حالت عادى و تثبيت شده پيدا كرد.
به هر حال هدف نهايى عمليات فرماندهى كل قوا كه عقب راندن نيروهاى دشمن به غرب كارون بود حاصل گرديد.