انهار
انهار
مطالب خواندنی

نماز مسافر

بزرگ نمایی کوچک نمایی
استفتائات احکام مسافر- آیت الله العظمی نوری مدظله
نماز مسافر
سؤال151: لطفاً منظور از وطن را روشن بفرمایید.
 پاسخ: همانطور که در رساله توضیح المسائل هم آمده، محلی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرد، وطن او است، چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، یا خودش آنجا را برای زندگی اختیار کرده باشد و در صدق وطن بودن قصد همیشه ماندن نیز معتبر نمی‏باشد اگرچه لازم است ماندن خود را محدود به مقدار معیّن نکند وگرنه وطن صدق نمی‏کند.
سؤال152: کسی که دو محل را برای زندگی اختیار کرده می‏تواند آنها را وطن خویش محسوب کند؟
 پاسخ: بلی هر دو وطن او است.
سؤال153: در رساله‏ها در مورد وطن ذکر شده که انسان اگر شش ماه در محلّی بماند وطن او محسوب می‏شود، آیا در این مدّت می‏تواند مسافرت کند یا اینکه باید همه شش ماه را در یک محلّ بماند و اگر مسافرت کند، آیا به این قصد ضرر می‏رساند یا خیر؟
 پاسخ: لازم است مدّتی به قصد توطّن بماند به اندازه‏ای که کسانی که از قصد او اطلاع دارند بگویند که فلانی اهل اینجا شده است. شش ماه موضوعیت ندارد و مسافرت مختصر در بین مضرّ نیست.
سؤال154: اینجانب با اجازه و فتوی حضرتعالی بر تقلید از (حضرت امام رضوان اللّه تعالی علیه باقی مانده‏ام پنج سال پیش از زادگاهم در روستا به قم کوچ کردم و دیگر امید و قصد برگشتن نداشتم لذا قم را وطن قرار دادم چون قصد دائم محقق بوده و هر موقع به زدگاهم می‏رفتم یا قصد عشره می‏کردم و یا نماز شکسته می‏خواندم. تابستان امسال از طرف دفتر نمایندگی ولی فقیه در سپاه مأموریت گرفتم به شهر اندیمشک و به همراه خانواده در آن شهر سکن شدم. مدّت زمان این سکونت اصلاً معیّن نیست. از اندیمشک تا محل کارم که پادگانی است واقع در کرخه حدود 21 کیلومتر راه است که هر روز این مسیر را رفت و آمد می‏کنم.
 در رساله حضرت عالی دیدم که برای قصد توطّن در محلی که برای زندگی انتخاب شده قصد ماندن دائم معتبر نیست و کسی که مدّت نامعینی در محلی بخواند زندگی کند می‏تواند آنجا را وطن قرار دهد. بنده در این یک مسئله رجوع کرده‏ام به حضرت عالی و نمازم را هم در اندیمشک و هم در پادگان کامل می‏خوانم. با توجه به این مطالب آیا شکسته خواندن نمازم در زادگاهم (با توجه به اینکه قصد برگشتن ندارم) اشکال دارد یا خیر؟
 پاسخ: اگر اندیمشک را وطن خود قرار دادید و نمی‏خواهید بصورت موقّت در آنجا بمانید در این صورت آنجا برای شما وطن محسوب شده نماز را تمام می‏خوانید و روزه هم صحیح است امّا در صورتی که ماندن شما در آن شهر موقّت باشد ولو به مدّت طولانی آنجا برای شما وطن بحساب نخواهد آمد. و اگر در آنجا قصد اقامه نکنید نماز شما قصر و روزه شما صحیح است. و نسبت به وطن اصلی خود چون اعراض محقّق شده است اگر قصد اقامه ده روز نداشته باشید باید نماز را قصر بخوانید.
سؤال155: گاه گاهی که به قم می‏آیم چون قطع علاقه نکرده‏ام نمازم را کامل می‏خوانم و روزه‏ام را می‏گیرم آیا اشکال ندارد؟
 پاسخ: اگر شهر قم را وطن خود قرار داده‏اید حتماً نماز را تمام بخوانید و روزه هم صحیح است.
سؤال156: پدر و مادرم 30 سال پیش از زادگاه خود به همدان آمده‏اند و از آن به بعد هر هفته یک روز یا هر ماه دو روز رفت و آمد دارند. آیا پدر و مادرم باید در آنجا نماز را کامل بخوانند؟ حکم روزه چطور است؟ فرزندان چه حکمی درباره نماز و روزه دارند آیا بنده که 21 سال دارم وقتی به زادگاه پدرم و پدر بزرگم می‏روم نماز را باید کامل بخوانم یا شکسته؟ روزه چطور؟
 پاسخ: کسی که در محلّی به عنوان وطن اقامت داشته یا وطن آباء واجدادی او بوده مادامی که از آنجا اعراض نکرده و هنوز آنجا را وطن خود می‏داند هر وقت که بانجا مسافرت کند نماز و روزه‏اش آنجا تمام است و در بین راه اگر مسافت شرعی است قصر است.
سؤال‏157: طلبه‏ای همدانی هستم در تهران ، اول اتوبان بهشت زهرا که جزء شهر ری است مشغول تحصیل علوم دینی هستم و قصد دارم که هر وقت موفّق شوم برای ادامه تحصیل به قم بروم برای تمام خواندن نمازهایم قصد عشره می‏نمایم آیا می‏توانم در این ده روز برای زیارت حضرت عبد العظیم‏علیه‏السلام یا برای زیارت مرقدم امام «رضوان اللّه تعالی علیه» یا برای شرکت در نماز جمعه به دانشگاه تهران بروم؟
 پاسخ: یک مرتبه رفتن به مرقد امام رضوان اللّه علیه یا دانشگاه تهران در ده روز که دو سه ساعت بیشتر طول نکشد به اقامه شما ضرر نمی‏رساند و به حضرت عبدالعظیم‏علیه‏السلام که جزء شهر ری است هر روز بروید اشکال ندارد.
سؤال158: چند سالی است شهرستان کرج را وطن اخذ نموده و سه ماه پیش در یک سازمانی در تهران به صورت قراردادی به مدت 89 روز مشغول به کار شدم فعلاً مدت تمام شده و قرارداد یکساله بسته‏ام و قرار است رسمی بشوم و هر روز صبح از کرج به تهران بروم و برگردم در این مدّت یکسال تکلیف نماز و روزه‏ام از نظر قصر و اتمام و شکستن روزه چیست؟
 پاسخ: در صورتی که مقتضای شغل جنابعالی این است که مدتی از سا را از وطن خود به نقطه‏ای رفت و آمد داشته باشید در سفر اول نماز شما قصر و در سفر دوم به بعد تا هنگامی که ده روز پشت سرهم در وطن خود نمانید و در مقصد نیز ده روز قصد اقامه نکنید نماز و روزه شما تمام است.
سؤال159: شخصی تهران را وطن خود قرار داده ولی به علّت مشکل مسکن تصمیم دارد که برای مدّت غیر معیّنی در کرج اقامت نماید، چنانچه قصد اقامت دائمی در کرج را نداشته باشد نماز و روزه او در کرج چگونه است؟ ضمناً این شخص چنانچه محلّ کارش تهران باشد نماز و روزه‏اش در تهران چگونه است؟
 پاسخ: تا هنگامی که از تهران اعراض نکرده است نمازش در تهران تمام و روزه‏اش صحیح است ولی چون کرج وطن او نیست در مسافرت به آن نماز و روزه‏اش قصر است مگر اینکه به کرج به واسطه شغلش رفت و آمد داشته باشد و ده روز پشت سر هم در تهران نماند که در این صورت نماز و روزه‏اش در رفت و آمد به کرج هم تمام است.
سؤال160: یک نفر از وطن اصلی اعراض کرده، الآن می‏خواهد دوباره آن وطن را برگرداند، طریقش را بیان فرمایید.
 پاسخ: لازم است مدّتی در آنجا به قصد توطّن بماند.
سؤال161: شخصی وطن و مسقط الرأس او آبادان است، اکنون ساکن ماهشهر شده ولی از آبادان اعراض نکرده، بچه‏هایی دارد که بعضی در آبادان متولّد شده بودند و صغیر بودند و بعضی در ماهشهر به دنیا آمده بودند، با اینکه اینها الآن بالغ شدند ولی در خانه پدر هستند و از پدر جدا نشدند و پدر از آبادان اعراض نکرده، اگر بچه‏ای او چه متولدین آبادان و چه متولدین ماهشهر به آبادان سر بزنند نمازشان چگونه است؟
 پاسخ: از وطن آباء و اجداد خود تا اعراض نکرده‏اند وطن آنها محسوب می‏شود و نمازشان در آنجا تمام است.
سؤال‏162 شخصی مأموریت دارد دو سال از طرف اداره در شهری کار کند، آیا دو سال که در آنجاست، حکم وطن بر آن شهر مترتّب می‏شود یا خیر؟
 پاسخ:مترتّب نمی‏شود.
سؤال163: نظر حضرت عالی درباره بلاد کبیره چیست آیا تهران را بلاد کبیره می‏دانید یا خیر؟
ج : بین بلاد کبیره و صغیره فرق نیست و کبیره هم مانند صغیره است، مگر اینکه آن قدر بزرگ باشد که رفتن از یک نقطه به نقطه دیگر آن شهر، مسافرت وجدا شدن از وطن محسوب شود و تهران فعلاً اینطور نیست.
سؤال164: زن وقتی شوهر نمود تابع اوست اگر شوهر در شهری دور از زادگاه زن اقامت نمود و در طول سال گاهی یک بار به زادگاه زن می‏روند نماز آن زن چگونه است؟
 پاسخ: مادامی که زن از وطن اصلی و زادگاه خویش اعراض نکرده باشد هر وقتی که به آنجا سفر کند نمازش تمام و روزه‏اش صحیح است، و تنها شوهر کردن زن دلیل اعراض نیست.
سؤال165: زنی اهل شیراز با شخصی اصفهانی ازدواج کرده است و در اصفهان ساکن شد آیا این به معنای اعراض قهری زن از وطن اصلی است؟
 پاسخ: ازدواج به معنای اعراض از وطن اصلی نیست و تا اعراض قلبی و عملی نکرده است نماز او در وطن اصلی خود در هر موقع که آنجا برود تمام و روزه‏اش صحیح است.
سؤال‏166: اگر زن بگوید من با شوهرم زندگی می‏کنم ولی از وطنم اعراض نکردم طوری که اگر شوهرم مرد یا طلاقم داد به وطنم بر می‏گردم، آیا این گفته زن سبب می‏شود که وطنش از وطنیّت نیفتد و اگر جهت سر زدن به خانه پدر بیاید نمازش قصر است یا تمام؟
 پاسخ: در این فرض وطن او از وطن بودن نیفتاده هر موقع که آنجا برود نمازش تمام و روزه‏اش صحیح است.
سؤال‏167: اگر هنگام رفتن زن به شهر شوهر در ذهنش اعراض و عدم اعراض نبوده، در این صورت اگر به خانه پدر سر بزند نمازش قصر است یا تمام؟
 پاسخ: تمام است.
سؤال‏168: طلبه‏ها برای تبلیغ به شهرستان و روستاها اعزام که می‏شوند، آیا می‏توانند در طول ماه مبارک رمضان هر روز به شهر بروند که فاصله آن کمتر از چهار فرسخ است و برگردند ولی نماز و روزه‏هاشان را تمام بخوانند و بگیرند؟
 پاسخ: بعد از قصد اقامه در یک نقطه و خواندن یک نماز چهار رکعتی و یا اصلاً بعد از اقامه ده روز جریانی پیش آمد که هر روز کمتر از چهار فرسخ رفت و آمد می‏کند نمازش تمام و روزه‏اش صحیح است.
سؤال‏169: بنده قصد داشتم در هر هفته پنجشنبه در یک روستا بمانم و شب جمعه در یک روستای دیگر و بقیّه هفته را در قم زندگی کنم، آیا نماز اینجانب در این دو شب تمام است یا قصر، جواب مرقوم فرمایید؟
 پاسخ: اگر شغل جنابعالی اقتضا می‏کند که هفته‏ای یک دو شب در سفر باشید و شغل را در مسافرت انجام بدهید، نماز و روزه جنابعالی در سفر اول قصر و در سفر دوّم به بعد تمام است.
سؤال‏170: تکلیف نماز و روزه کسانی که در مکانی غیر از وطن خود سکونت دارند و مشخّص نباشد چند روز در آنجا می‏مانند چیست و چنانچه یک یا دوبار قبل از اتمام عشره از حدّ ترخّص خارج شوند چه وظیفه داند؟
 پاسخ: این افراد اگر قصد اقامه ده روز نکنند نماز و روزه آنها قصر است و در صورتی که از اوّل قصد خروج از حدّ ترخّص در ده روز را نداشته یا فقط یک دفعه قصد خروج در ظرف دو سه ساعته داشته و قصد اقامه کرد ولی بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی قصد کرد که از حدّ ترخّص خارج و به مسافت کمتر از چهار فرسخ شرعی که 22/5 کیلومتر است برود و برگردد به این ترتیب به قصد اقامه ضرر نمی‏رسد و نماز و روزه او تمام است هرچند مکرّر رفت و آمد بکند.
 سؤال‏171: شخصی به خیال این که رفقایش می‏خواهند ده روز در مکانی یا شهری بمانند قصد کرده که او هم ده روز در آنجا بماند و بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی فهمید که آنها چنین قصدی ندارند، تکلیف او چیست؟ اگرچه خودش هم دیگر در آنجا نمی‏خواهد بماند؟
 پاسخ: در فرض مرقوم اگر خودش هم از ماندن منصرف شود، تا مدتی که در آنجا هست باید نماز را تمام بخواند.
سؤال‏172: اینجانب سال گذشته یک روز مانده به ماه رمضان برای ادامه تحصیل به عنوان دانشجو به خرم آباد رفتم (در ضمن بنده، زاده و ساکن همدان هستم) با قصد 10 روزه و نماز را هم کامل خواندم و پس از 5 یا 6 روز بعد مشکلی داشتم نتوانستم بمانم و به همدان باز گشتم و چند روز که در همدان ماندم قصد سفر دوّم را کردم البته با قصد 10 روزه، روزه گرفتم و نماز را هم کامل خواندم و پس از آن سه هفته یک بار یا دو هفته یک بار یا 45 روزه یا 30 روزه رفت و آمد می‏کردم و می‏کنم و از سفر دوّم به بعد نمازم را کامل بجا می‏آورم.
 الف: با توجه به توضیح فوق در سفر اوّ نماز و روزه‏ام چه حکمی دارد؟
 پاسخ: چون قصد اقامه کرده و تمام خوانده‏ید صحیح است و همچنین روزه.
 ب: در سفر دوم نماز و روزه‏هایم چه حکمی دارد؟
 پاسخ: چون بعد از قصد اقامه تمام خوانده‏اید و روزه گرفته‏اید صحیح است.
 پ: اینکه تا کنون نماز را کامل خوانده‏ام چه حکمی دارد؟
 پاسخ: حکم کثیر السفر و تمام خواندن نماز حکم کسانی است که در فاصله کمتر از ده روز رفت و آمد می‏کنند نماز شما قصر است و روزه شما نیز ناتمام است.
سؤال‏173: تعدادی از برادران وظیفه در حین خدمت جهت پاسداری از حدّ ترخص خارج می‏شوند حکم نماز و روزه آنها چیست؟
 پاسخ: اگر در یک محل قصد اقامه ده روز کرده و یک نماز چهار رکعتی را خوانده و خروج از حدّ ترخّص تا موقعی که 22 کیلومتر و نیم راه نرفته باشد به قصد اقامه او ضرر نمی‏زند و نماز و روزه او تمام است.
سؤال‏174: سرباز که اختیار در دست خودش نیست نمازش چگونه است؟
 سرباز و غیر سرباز در حکم قصر و اتمام فرق ندارند. اگر شرائط قصر نماز و روزه که در رساله نوشته شده است در بین باشد قصر وگرنه تمام است.
سؤال‏175: دانشجویی حکم نماز و روزه خود مبنی بر قصد ده روز ماندن در شهری که در آن تحصیل می‏کنند را نمی‏داند. مستدعی است حکم مسأله را بیان فرمائید:
 پاسخ: کسی که به اقتضای شغل خود - کارمند اداره یا دانشجو یا کاسب - در مسافت شرعی که 22/5 کیلومتر و بیشتر رفت و آمد می‏کند و ده روز پشت سرهم در وطن خود نمی‏ماند و در مقصد هم ده روز قصد اقامه نمی‏کند در سفر اول نمازش قصر و روزه‏اش رإ؛04ظظ  می‏خورد و بعداً قضای آن را می‏گیرد و در سفر دوّم به بعد نماز او تمام و روزه‏اش صحیح است و این جریان ادامه دارد، مگر اینکه دوباره در وطن خود ده روز پشت سرهم بماند یا ددر مقصد ده روز قصد اقامه کند و بماند در این صورت در سفر اول قصر و در سفرهای بعد تمام است.
سؤال‏176: اگر کسی در ضمن کشاورزی که در همدان دارد شغل دیگری داشته باشد که بخاطر آن به شهرهای دیگری فرضاً مسافرت کند حکم روزه و نماز چنین شخصی چطور خواهد بود؟
 پاسخ: در آن مدّتی که شغل خودش را در ضمن مسافرت انجام می‏دهد و ده روز پشت سرهم در وطن خود نمی‏ماند و در مقصد هم ده روز قصد اقامت نمی‏کند در سفر اول نماز و روزه‏اش قصر است و در سفر دوّم ببعد تمام است.
سؤال‏177: پرسنل محترم یکی از یگانهای نظامی هفته‏ای یکبار جهت خرید از حدّ ترخّص خارج می‏شود تکلیف نماز و روزه او چطور است؟
پاسخ: فکر می‏کنم منظورتان از حدّ ترخّص مسافت شرعی که 22/5 کیلومتر است می‏باشد این قبیل افراد اگر مرتباً به بیش از مسافت شرعی می‏روند و بر می‏گردند کثیر السفر می‏باشند و نماز و روزه آنها در سفر اوّل که شروع به این کار کرده‏اند قصر و در سفر دوم به بعد تا هنگامی که ده روز در مقصد قصد اقمه نکنند تمام است و اگر قصد اقامه کردند و ماندند دوباره در سفر اول قصر و بعد از آن مقام است.
سؤال‏178: اگر دانشجویی در یکصد کیلومتری اصفهان اقامت دارد.
 الف: برای امری مثل امتحان دادن و کارهای مربوط به دانشجویی‏اش بخواهد به اصفهان برود نماز و روزه او چه حکمی دارد؟
 پاسخ: کسی که به مناسبت شغلی که دارد در رفت و آمد است به طوری که ده روز پشت سرهم در وطن خود نمی‏ماند و در مقصد نیز ده روز قصد اقامه نمی‏کند در سفر اول نماز او قصر است و روزه‏اش را باید بخورد ولی در سفرهای بعد نمازش تمام و روزه‏اش صحیح است.
 ب: اگر در همین مسأله بخواهد به عنوان تفریح و غیر کار دانشجوئی برود چه حکمی دارد؟
 پاسخ: اگر مسافرت دیگری که با اشتغالش مربوط نیست پیش بیاید مثل اینکه به زیارت برود یا برای تفریح مسافرت کند نمازش قصر و روزه‏اش صحیح نیست.
سؤال‏179: شخصی کارش ملوانی است ولی مدّتی با کشتی باربری و مدتی در سال با کشتی ماهیگیری مسافرت می‏کند آیا نماز و روزه او تمام است یا قصر؟
 پاسخ: در صورتی که ده روز پشت سر هم در وطن خود نمی‏ماند در سفر اول نماز او قصر است و در سفرهای بعد تمام است روزه او نیز به همین حکم است.
سؤال‏180: شخصی است که شغل او مسافرت است اما در یکی از سفرهایش برای بردن لوازم خانه‏اش می‏خواهد به مسافرت برود، تکلیف او چیست؟
پاسخ: اگر در این سفر فقط برای بردن اثاث البیت خود مسافرت می‏کند نمازش شکسته است.
 سؤال‏181: شغل من رانندگی است ولی در یکی از سفرهایم جهت فروش ماشین مسافرت کرده‏ام، حکم نماز من چگونه است؟
 پاسخ: اگر شغل شما رانندگی در مسافت شرعی است و مسافرت کرده‏اید که این ماشین را بفروشید و ماشین دیگر تهیّه کنید چون این موضوع از لوازم شغل شماست نمازتان تمام است.
سؤال‏182: شخصی که کارش ملوانی و رفتن به کشورهای عربی است اگر به خاطر آوردن قاچاق دستگیر شود و چندین روز به خاطر این مسئله بین خانه و زندان و انتظامات رفت و آمد کند در مسافت شرعی آیا این هم جزء شغل او می‏باشد و نمازش تمام است یا قصیر؟
 پاسخ: در فرض مسأله نمازش قصر است.
سؤال‏183: آیا خدمت مقدس سربازی شغل محسوب می‏گردد؟
 پاسخ: شغل محسوب مگردد و اگر برای انجام آن رفت و آمد می‏کند حکم نماز و روزه او از مسائل قبل معلوم شد.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -