انهار
انهار
مطالب خواندنی

اقسام وطن و احكام آنها

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 278- اگر كسي غير محل اولي خود، منزلي بخرد به قصد آنكه آنجا را وطن ديگر خود قرار دهد آيا به مجرد خريد، و چند روز ماندن كفايت است يا همان طوري كه در ساله فرموديد بايد شش ماه متوالي بماند به قصد اقامه توطن؟

جواب:  در وطن اتخاذي - چه يكي باشد يا زيادتر - قصد توطن ابدي لازم است ولي بعضي از سال، و ملك داشتن و اقامه شش ماه لازم نيست، بلي بايد مقداري ـ

اقامه كرده باشد كه عرفاً صدق كند آنجا بلد و وطن او است، و اقامه شش ماه با قصد در ملك خود، شرط وطن شرعي است اگر چه قصد توطن دائمي نداشته باشد.

سؤال 279- افرادي هستند كه دو يا سه سال در جايي به عنوان درس خواندن يا غير درس مي‌مانند بفرمائيد كدام قسم از آنها در حكم وطن مي‌باشد و نمازش تمام است؟

جواب:  در هر سه صورت حكم وطن دارد چنانچه در مسئله 432 صلاة منهاج مذكور است.

سؤال 280- چه مي‌فرمائيد در اين مسئله كه بنده دو سال براي تحصيل بايد در شهري غير از وطن خود بمانم غير سه ماه تعطيلي تابستان، تكليف ما از نظر نماز و روزه چه مي‌شود، آيا كمتر از ده روز مانديم بايد شكسته بخوانيم؟

جواب:  در صورت مفروضه تكليف شما تمام است و روزه را هم بگيريد و آن محل در حكم وطن است براي شما.

سؤال 281- بعضي از محصلين از اطراف شهر قوچان آمده و در حدود 9 ماه تحصيل مي‌كنند آيا اين مدت سكونت اين محل را براي آنها در حكم وطن قرار مي‌دهد يا نه، و همچنين اگر مدت سكونت شخصي در شهري 6 ماه باشد چه مي‌فرمائيد؟

جواب:  ميزان در حكم وطن شدن آن محل اين است كه عرفاً بر او در آن محل صدق مسافر نكند. واللََّه العالم.

سؤال 282- بعضي از طلاب كه از رشت و گيلان و . . . مي‌آيند مشهد براي درس خواندن نه دائمي، در ضمن هفته‌اي يك شب براي تبليغ از حد مسافت از مشهد دور مي‌شوند، حكم نماز و روزه اينها چيست؟

جواب:  در مفروض سؤال مشهد براي آنها حكم وطن دارد چنانچه در مسئله 432 صلاة منهاج مذكور است. واللََّه العالم.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -