انهار
انهار
مطالب خواندنی

تشريح و كالبد شكافي

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 974 : آيا كالبد شكافي ميت مسلمان يا غير مسلمان جائز است يا خير ؟ اگر كالبد شكافي جهت تعليم براي نجات جان ديگران باشد حكم مسأله را بيان فرماييد ؟

جواب: در صورتي كه حفظ و نجات جان مسلمانان بر آن متوقف باشد و افرادي به اين موضوع نه براي تامين اغراض مادي اقدام مي كنند لازم است اگر ممكن است اين عمل را در اجساد كافر حربي و اگر ممكن نشد در كافر ذمي و اگر ممكن نشد در اجساد مسلمين انجام دهند و لازم است به مقدار لازم اكتفاء بكنند و از اهانت به بدن مسلمانان اجتناب شود و احترام آن و ساير اموري كه مربوط به بدن مسلمان هست را در نظر بگيرند در كشف جرايم نيز اگر موضوع مهم است و به آن متوقف است جايز است .

سؤال 975 : اگر شخصي وصيت كند كه بعد از مرگش جنازه او را جهت تعليم به دانشكده پزشكي هبه نمايند آيا وصيت او صحيح است ؟ در صورت صحيح بودن وصيت ، آيا ديه به خاطر كالبد شكافي در اينجا تعلق مي گيرد يا خير ؟

جواب: اگر خود در حال حيات وصيت كرده باشد بعيد نيست كه ديه ساقط شود ولي اگر وصيت نكرده است جايز نيست و اگر اين كار را انجام دادند ديه ثابت است و هر آسيبي كه به بدن ميت وارد مي شود موجب ديه مي گردد و بايد ديه را در راه خدا صرف نمايند و ثواب آن به ميت مي رسد و در عين حال احترام بدن ميت مسلمان بايد در نظر گرفته شود.

سؤال 976 : اگر شخصو وصيت نكند اما وارث يا اولياي ميت بخواهند جنازه ميت مسلمان را به دانشكده پزشكي جهت تعليم علم طب هديه نمايند آيا صحيح است ؟ اگر جنازه را بفروشند آيا جايز است ؟ آيا ولي فقيه يا حاكم شرع بدون رضايت صاحب ميت مي تواند چنين اجازه اي دهد ؟

جواب: اذن قبلي و وصيت ميت لازم است و اگر آن انجام نشده با نظر و اجازه فقيه جامع الشرائط جايز است ، دليلي بر ولايت اولياء و اقرباي ميت در اين قبيل امور نداريم .

سؤال 977 : همانگونه كه مشتحضريد يكي از وظايف پزشكي قانوني تشخيص و تعيين علت تامه مرگ متوفايي مي باشد كه بنا به دلايلي از جمله بيم وقوع و يا وقوع جنايت براي محاكم قضايي بايد علت تامه مرگ آنان روشن گردد و در اكثر موارد تشخيص و تعيين دقيق علت فوت فقط با كالبد گشايي مقدور مي باشد و با اين اقدام است كه خيلي از جنايات به وقوع پيوسته كشف كرديده و از پايمال شدن خون به ناحق ريخته مقتولين جلوگيري به عمل آيد ، حال با عنايت به مطالب فوق ، استدعا دارد كه نظر مبارك خويش را در خصوص مسائل زير مرقوم فرماييد :

1 ـ با توجه به اينكه انجام عمل كالبد شكافي راهي است براي كشف حقيقت و احقاق حق اولياء دم آيا انجام اين عمل شرعا جايز است يا خير ؟

جواب: در مواردي كه در فوق مرقوم گرديده است ، با رعايت احترام ميت مسلمان لازم است كه انجام بگيرد .

2  به فرض جايز بودن آيا رضايت اولياء دم براي انجام عمل كالبد گشايي شرعا لازم است يا خير ؟ و اگر لازم است در صورتي كه بعضي از اولياء دم راضي و بعضي ناراضي باشند شرعا چه حكمي دارد ؟

جواب: رضايت و اذن آنها لازم است و در صورت اختلاف ، نظر حاكم شرع متبع است .

سؤال 978 : آيا براي انجام عمل كالبد گشايي تشخيص پزشكي قانوني مي تواند جواز شرعي باشد يا علاوه بر آن در خواست مقام قضايي نيز در اين خصوص لازم است ؟

جواب: معيار ضوابط حكومت اسلامي است كه با سلسله مراتب به ولي فقيه منتهي مي شود .

سؤال 979 : با فرض شرط بودن رضايت اولياء دم در جواز شرعي انجام كالبد گشايي آيا در صورت در خواست مقام قضايي باز هم رضايت اولياء دم شرط است يا خير ؟

جواب: مراجعه به انها لازم است ولي اگر اختلاف يا امتناع كردند متابعت نظر حاكم شرع لازم است .

سؤال 980 : علم تشريح و كالبد شناسي انسان از رشته هاي بسيار ضروري پزشكي است كه بدون تشريح انسان ركني از اركان اصلي و اساسي پزشكي حذف مي شده است كه بالطبع مطالعه ساير قسمت هاي پزشكي امكان پذير نخواهد بود . لذا تقاضامند است نظر مبارك را نسبت به تشريح كالبد انسان اعلام فرماييد .

جواب: تشريح بدن مسلمان جز در مواردي كه ضرورت اقتضا مي كند و يا حيات جمعي از مسلمانان بر آن متوقف باشد جايز نيست و در غير مسلمان اشكال ندارد .

سؤال 981 : آيا شكافتن قبر به منظور تشريح بدن ميت براي نجات فرد متهم به قتل يا شناخت قاتل و اصولا اموري كه اهميت بيشتر از هتك حرمت است جايز است ؟

جواب: جايز است .

سؤال 982 : كالبد شكافي در مرگ هاي مشكوك براي تشخيص جرم چه حكمي دارد ؟

جواب: بر اساس موازين متعارف اشكال ندارد .

ج2:

سؤال 891 - در موارد جواز تشريح مرده مسلمان، آيا ديه بايد پرداخت گردد؟ در صورت جواب مثبت، اين پرداخت بعهده چه كسى است؟ سبب يا مباشر؟ و اين ديه متعلّق به كيست؟

جواب: اگر خود در حال حيات وصيّت كرده باشد، بعيد نيست كه ديه ساقط باشد، و اگر وصيّت نكرده اين كار جايز نيست، و اگر انجام دهند، ديه به عهده مباشر است و بايد آن را در راه خدا مصرف نمود و ثواب آن به ميّت مى‏رسد.

سؤال 892 - در مورد آموزش در صورت عدم دستيابى، مشكلات تهيه و گرانى اجساد غير مسلمان آيا مى‏توان از جسد مسلمان براى آموزش دانشجويان استفاده كرد؟

جواب: در صورتى كه امكان نداشته باشد، كه از اجساد كفار استفاده شود، در حد ضرورت مى‏توان از اجساد مسلمان استفاده نمود ولى بايد از اهانت نسبت به بدن آنها اجتناب شود.

سؤال 893 - براى يادگيرى دقيق رشته پزشكى تشريح، اجتناب‏ناپذير است نظر مبارك در اين باره چيست؟

جواب: در صورتى كه حفظ و نجات حال مسلمانان بر آن متوقف باشد لازم است، اگر ممكن است اين عمل در اجساد كفار و در صورت عدم امكان در اجساد مسلمين انجام گيرد و سعى شود به مقدار لازم اكتفا كنند و از اهانت به بدن مسلمانان اجتناب نمايند.

سؤال 894 - تشريح بدن اهل كتاب آيا جايز است؟

جواب: در صورت نياز و ضرورت اشكال ندارد.

سؤال 895 - تشريح جسد مؤمن يا مؤمنه را در چه صورت جايز مى‏دانيد و در صورت جايز دانستن آيا ديه به آن تعلّق مى‏گيرد؟ و در صورت داشتن وصيت مسئله چطور است ؟

جواب: اگر حفظ و نجات جان مسلمان متوقّف بر آن باشد و جسد كافر براى تشريح وجود نداشته باشد و ميّت هم وصيّت كرده باشد در حد ضرورت اشكال ندارد و ديه هم ندارد.

سؤال 896 - با توجّه به توسعه شهرها و تخريب قبرستانهاى قديمى آيا مى‏توان از استخوانهاى مكشوفه در امر آموزش استفاده كرد؟

جواب: با حفظ احترام و دفن آنها پس از انجام آموزش مورد نظر، اشكال ندارد.

سؤال 897 - آيا تشريح جسد جنين با انسان كامل از نظر (كار تخصصى و علمى) از لحاظ حكم تشريح متفاوت است؟

جواب: جسد جنين كامل با غير جنين از نظر تشريح و احكام آن تفاوتى ندارد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -