انهار
انهار
مطالب خواندنی

احكام پزشكى‏

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 930 : در بخشهاي بيمارستاني معمولا هر دانشجوي پزشكي مسئوليت چند بيمار را عهده دار است ، آيا دانشجويان مي توانند نسبت به معاينه باليني ساير بيماران غير همجنس كه حكم آموزش را دارد و نه تشخيص مبادرت نمايند ؟

جواب: نمي توانند مگر در موقع ضرورت .

سؤال 931 : آيا ديدن تصاوير عريان زنان و مردان غريبه مسلمان و غير مسلمان كه جزو امر آموزش پزشكي هستند ، جايز است ؟

جواب: اگر موجب فساد نباشد اشكال ندارد و البته  مورد نظر زن مسلماني است كه او را نميشناسد .

سؤال 932 : در بعضي از موارد ، معاينه اندام تناسلي به كمك آينه امكان پذير است . بي توجهي به اين موضوع چه حكمي دارد ؟

جواب: در صورتي كه معاينه اندام تناسلي به وسيله آينه امكان پذير و كافي باشد لازم است به همان اكتفا شود .

سؤال 933 : امروزه در يك شهر معمولا هم پزشك زن و هم پزشك مرد در تخصصهاي مختلف پزشكي وجود دارد . مراجعه به پزشك غير همجهس چه حكمي  دارد ؟ در صورتي كه متخصّص غير همجنس عالمتر باشد ، حكم چيست ؟

جواب: مراجعه به غير همجنس در مواردي كه معاينه و معالجه مستلزم ارتكاب حرام از قبيل نگاه به غير صورت و دستها تا مچ و لمس بدن نامحرم ـ نباشد اشكال ندارد ولي در صورتي كه مستلزم ارتكاب حرام باشد جائز نيست جز در مورد ضرورت .

سؤال 934 : آيا مي توان از استخوانهاي كشف شده در قبور مسلمين براي يادگيري مسائل پزشكي استفاده نمود ؟

جواب: با حفظ احترام آنها و دفن آنها پس از انجام يادگيري مورد نظر اشكال ندارد .

سؤال 935 : لمس اعضاي بدن بيمار توسط پزشك غير همجنس در صورتي كه با مماثل از نظر معاينه و درمان تفاوتي نكند . آيا پزشك را ملزم به رعايت مي كند يا بلا اشكال است ؟

جواب: در فرض مذكور پزشك ملزم به رعايت است و بايد لمس بوسيله مماثل صورت بگيرد .

سؤال 936 : آيا اقدامات پزشك طبيب در غير رشته تخصصي خود كه باعث تشديد بيماري يا بروز عارضه اي جديد يا منجر به فوت بيمار گردد . موجب ضمان است ؟

جواب: در فرض مذبور موجب ضمان است هر چند مأذون هم باشد .

سؤال 937 : در مراكز آموزشي درماني و پزشكي دولتي ، دستياران بويژه در سالهاي نخست بايد با حضور و راهنمايي اساتيد خود اقدام به عمل جراحي نمايند در صورتي كه دستيار با اجازه استاد خود با اين اميد كه استاد مي گويد ( شما كار را شروع كنيد من هم حضور مي يابم ) ولي حاضر نمي شود . و به تنهايي يا با همراهي ساير دستياران ، عمل جراحي را به پايان مي رساند و آسيبي به بيمار وارد مي شود كه ناشي از عدم حضور استاد است . مسئول كيست ؟

جواب: اساتيد مسئول ميباشند كه به دستياراني كه هنوز مهارت كامل پيدا نكرده اند اين نوع كارها را ارجاع مي دهند و دستياران نيز كه بدون مهارت كامل به اين كار مبادرت ميكنند مسئول مي باشند  و ضامن ديه آسيب وارده نيز هستند .

سؤال 938 : آتانازي ( قتل از روي ترحم و بيمار كشي با ترحم و به منظور كوتاه كردن مدت درد و رنج بيمارن لا علاج كه بر اساس علم پزشكي هيچ اميدي به شفا و بهبوديش نيست ) بر سه قسم است :

الف ـ نوع فعال ( با تجويز داروي كشنده از طرف پزشك به زندگي بيمار خاتمه داده مي شود .

ب ـ نوع انفعالي ( به صورت خودداري از ادامه مداوا و زنده نگه داشتن بيمار مختصر )

ج ـ نوع غير مستقيم ( با قرار دادن داروها به مقدار زياد در دسترس بيمار تا بيمار شخصا به زندگي پر رنج خود پايان دهد . ) استفاده از كدام يك بلا اشكال است ؟

جواب: هيچكدام از صور مزبوره جائز نيست .

سؤال 939 : در بسياري از مراكز آموزشي درماني و پزشكي امكان جداسازي دانشجويان دختر و پسر وجود دارد و لكن برخي از مسئولين در تفكيك بي توجهي مي كنند . نظر جنابعالي در اين زمينه چيست ؟

جواب: پس از سلام اگر مستلزم تحقق حرام ، هر چند نگاه حرم ، نباشد مانعي ندارد ولي در صورت امكان جدا كردن آنها بهتر است .

سؤال 940 : در صورتي كه بيمار يا ولي او به پزشكي كه در كارش متخصص ودانا است اجازه معالجه دهد . آيا در صورت مرگ بيمار ، پزشك ضامن است ؟

جواب: در فرض مذكور اگر پزشك كوتاهي نكرده باشد ضامن نيست .

سؤال 941 : معمولا مشاهده مي شود كه برخي از افراد عادي در امر پزشكي دخالت كرده و قرص و آمپول يا دارويي را براي مريض توصيه مي نمايند آيا در صورتي كه اين امر منجر به مرگ يا آسيب جسمي شود چگونه است ؟

جواب: دخالت افراد عادي در امر پزشكي مخصوصا در مواردي كه احتمال ضرر هم وجود داشته باشد جائز نيست و افراد مريض هم نبايد به چنين افرادي مراجعه كنند و يا به دخالت آنها ترتيب اثر بدهند . و در صورت منجر شدن به مرگ يا آسيب جسمي اگر آن فرد عادي فقط دوا را توصيف كرده و خود مرض آنرا بدست آورده و مصرف كرده است آن فرد عادي ضامن نيست ولي اگر آن فرد عادي دوا را نيز به مريض داده است و منجر به مرگ يا آسيب جسمي شده ضامن است .

سؤال942: در كارهاى مربوط به زايمان، دانشجويان زن (اعم از پزشكى و مامايى) به حد كفايت تربيت شده‏اند آيا لزومى براى حضور مردان در بلوك‏هاى زايمان كه موجب نظر يا تماس با بدن زن ميشود وجود دارد؟

جواب: جواز نظر مرد به بدن زن نامحرم و همچنين جواز تماس با آن دائر مدام ضرورت است و با توجه به آنچه كه ذكر كرده‏ايد چون ضرورتى نيست جائز نيست.

سؤال‏943: گرفتن نبض و فشار خون به راحتى از روى پارچه يا دستكش امكان‏پذير است آيا حرام نيست در موارد غير همجنس از مماثل استفاده نشود؟

جواب: در فرض فوق اگر حرام ديگرى تحقق پيدا نكند حرام نيست.

سؤال‏944: اى. يو. دى براى جلوگيرى از حاملگى در زنان استفاده مى‏شود اين وسيله بايستى از طريق مهبل در داخل رحم گذارده شود و غالباً زنان مى‏توانند مبادرت به اينكار نمايند و معمولاً در تمام مراكز بهداشتى درمانى و يا بيمارستانها زنان كافى براى اين كار آموزش داده نشده‏اند آيا حرام نيست مرد اين كار را انجام دهد يا زن به مرد مراجعه نمايند در صورتى كه اين كار توسط زن صورت گيرد آيا مشاهده توسط دانشجويان پزشكى پسر به منظور يادگيرى اشكال دارد؟

جواب: اگر ضرورتى ايجاب مى‏كند كه وسيله مذكور براى جلوگيرى از حاملگى مورد استفاده قرار گيرد مثلاً يا بجهت اينكه حاملگى براى زن ضرر دارد و يا برنامه لازم الاتباعى به نظر فقيه در اين رابطه تنظيم گرديده است لازم است اين كار بوسيله زنان انجام گيرد و اگر ممكن نشد رجوع به مردان جائز است ولى مشاهده بمنظور يادگيرى فعلاً توسط دانشجويان پزشكى دختر انجام گيرد.

سؤال945: در مراكز آموزشى، درمان و پزشكى دولتى هر تحت بيمارستان انترن (كارورز) ورزيدنت (دستيار) مشخص دارد كه بايد كارهاى مربوط به بيمار انجام دهند در اين صورت مثلاً گذاشتن سوند مجرا در غير موارد همجنس چه حكمى دارد؟ آيا در چنين مواردى انجام كار بر كسى كه از اين نظر منع شرعى ندارد، واجب مى‏شود؟

جواب: بلى در صورتى كه انجام كار براى او ممكن و با اقدام او ضرورت مرتفع مى‏شود بر او واجب و بر غير همجنس - چون مستلزم نظر و تماس با نامحرم است - حرام است.

سؤال‏946: اگر پزشك معالج از حاملگى بيمار سوال نكند و بيمار هم پزشك را در جريان قرا ندهد در صورتى كه دارو و يا روش تشخيصى مورد استفاده منجر به ضرر و عارضه شود مسئوليت بر عهده كيست؟

جواب: جواب: اگر پزشك در عدم سوال خود تقصير كرده باشد - و: ظاهراً هم همينطور است - مسئول است.

سؤال‏947: در علم پزشكى برخى از روشهاى درمانى با گذشت زمان دچار تغييراتى مى‏شوند يا به كلى ارزش خود را از دت مى‏دهند. در صورتى كه پزشك به علت عدم مطالعه از اطلاعات جديد مطلع نشود آيا مسئول است؟

جواب: اگر همين موضوع يك نوع تقصير محسوب شود - كه ظاهراً هم اينطور ات - مسئول است.

سؤال‏948: اگر بدانيم يك بيمار در اثر بيمارى مثل لوسمى و يا متاستاز برخى تومورها به زودى خواهد مرد آيا مجازيم براى افزايش طول عمر او (در حد چند ماه) از شيوه‏هاى درمانى پرخطر و پر عارضه مانند شيمى درمانى كه اغلب عوارض آن بسيار شديدتر از بيمارى اوليه است استفاده نماييم؟

جواب: اگر اين نوع اقدامات يك نوع معالجه و تاخير انداختن مرگ محسوب شود لازم است كه مورد استفاده قرار گيرد.

سؤال949: پزشكى يقين دارد كه عمل جراحى روى بيمار تأثيرى در زنده ماندن او ندارد طورى كه بيمار چه عمل شود يا نشود بيش از مدت كوتاهى زنده نخواهد ماند. آيا جايز است بنا به اصرار همراهان بيمار يا مسئولين بيمارستان اقدام به جراحى نمايد يا خير؟

جواب: در فرض مذكور اگر آن عمل جراحى ضررى ندارد و بلكه يك نوع تقويت روحى محسوب مى‏شود جائز است.

سؤال950: برخى از بيماران عاقل و بالغ كه نيازمند عمل جراحى مى‏باشند به علت ترس يا هر توجيه ديگرى حاضرند درد و نج را تحمل نمايند ولى تن به عمل ندهند، حتى همراهان بيمار نيز اجازه عمل نمى‏دهند و اين در حاليست كه پزشك مى‏داند در غير اين صورت بيمار به زودى خواهد مرد يا دچار عوارضى خواهد شد كه تا پايان عمر زمين گير شود. با اين فرض آيا پزشك مى‏تواند دست به عمل جراحى بزند؟ اگر على رغم مخالفت بيمار، كسان وى چنين اجازه‏اى را صادر كنند تكليف طبيب چيست؟

جواب: به نظر مي رسد كه در فرض مذكور با بيان واقعيت و با منطق ملائم مى‏توان طرز فكر بيمار را تغيير داد و چون بيمار بالغ و عاقل است اجازه همراهان وى تأثيرى ندارد و در صورت اصرار بيمار لازم است پزشك با اجازه فقيه اقدام به عمل جراحى كند.

سؤال951: زنى مى‏خواهد وضع حمل كند متخصص تشخيص داده كه بايد يا مادر و يا بچه به وسيله جراحى يا طريقه ديگر كشته شود تا يكى از آنها سالم بماند ولى بدون عمل جراحى هر دو مى‏ميرند و با عمل، احتمال زياد يكى از آنها زنده مى‏ماند در اين صورت عمل جراحى جايز است يا خير؟ بر فرض جواز زنده ماندن كدام اولى است؟

سؤال‏952: آيا پزشك معالج موظف است عوارض يا ضايعات احتمالى ناشى از عمل جراحى را براى بيمار تشريح نمايد؟

جواب: منظور از ضايعات چيست؟ تشريح آن دسته از ضايعاتى كه در تصميم‏گيرى مريض يا وضع حال مريض تأثير دارد لازم به نظر مى‏رسد و از لوازم و مقدمات معالجه محسوب مى‏شود.

سؤال 953 : گاهي براي ختنه كردن بچه در اتاق عمل به طور سرپايي تحت بي حسي موضعي ، دست و پاي بيمار را مي بندند و يا در مواجهه با فرياد شديد بچه او را مي زنند و يا دهانش را مي گيرند در حالي كه با عمل بي هوشي به راحتي مي توان در اتاق عمل و بدون اذيت آنها را ختنه نمود در اين موارد وظيفه چيست ؟

جواب: عملي كه بدون اذيت انجام گيرد اولويّت دارد ، مگر اينكه اين اندازه ناراحتي بچه در راه ختنه و امثال آن متعارف و غير مهم باشد .

سؤال 954 : با توجه به اينكه اكثر بيماراني كه به تشخيص قطعي علم پزشكي اميدي به بهبودي آنها نيست از طريق داخل رگي تغذيه مي شوند آيا پزشك مجاز است با خواست خود آنها به جاي قطع مداوا آتانازي غير فعال از ادامه تغذيه وي ممانعت بعمل آورد ؟

نظر شريف را در مورد بندهاي ذيل بيان فرماييد .

جواب: هر اقدامي و عملي كه موجب خطر و ضرر فعلي بيمار است جائز نيست .

الف ـ در مواردي كه بيمار در حالت اغماء باشد و نتوان از خواسته وي آگاه شد آيا موافقت و اصرار اطرافيان بيمار مي تواند ملاك عمل پزشك براي قطع مداوا باشد ؟

جواب: نمي تواند .

سؤال 955 : در صورتي كه مريض قبلا وصيت كرده باشد كه اگر چنين مسئله اي براي وي پيش آمد ( حالت اغماء ) دوران احتضار وي طولاني نشود ، حكم مسئله قبل چه صورتي خواهد يافت ؟

ج در اين مورد وصيت موثر نيست .

الف ـ در بسياري از موارد اتانازي غير فعال در مورد بيماراني مصداق دارد كه در حالت اغماء مي باشند و زندگي آنها وابسته به دستگاه تنفس مصنوعي است و بدون دستگاه تنفس مصنوعي قادر به ادامه حيات نمي باشند ، با توجه به مفروضات سوال و البته با توجه به اينكه غالبا در مورد مسائل يقين 100% تحقق نمي يابد ـ و حتي مواردي گزارش شده كه بعضي از اين بيماران به طور معجزه آسايي از مرگ نجات يافته و به زندگي عادي بازگشته اند ـ آيا پزشك مجاز به قطع تنفس مصنوعي كه باعث تسريع در مرگ بيمار مي شود خواهد بود ؟

جواب: مجاز نيست .

ب : با توجه به كمبود امكانات بيمارستانهاي كشور و محدوديت تعداد تخت هاي بخش هاي ويژه بيمارستانها ، اگر اشغال تخت توسط بيماري كه احتمال كمتري براي بازگشت دارد باعث عدم پذيرش و احتمالا مرگ بيماري شود كه احتمال بيشتري براي برگشت دارد مسأله قبل چه صورتي خواهد يافت ؟

جواب: اين احتمال موجب ترك وظيفه نمي شود .

سؤال 956 : آيا براي كارهاي كه طبيب همجنس هم مي تواند انجام دهد مي توان به پزشك غير همجنس مراجعه نمود ؟

جواب: اگر از جهت مهارت و حذاقت و امكان مراجعه و معالجه مساوي باشند و ضرورتي براي مراجعه به غير همجنس در بين نيست نمي تواند به غير همجنس مراجعه كند .

سؤال 957 : در بيمارستانها و مراكز پزشكي ، دانشجويان پسر جهت آموزش مبادرت به معاينه نواحي مختلف بدن بيمار زن و دانشجويان دختر نيز مبادرت به معاينه نواحي مختلف بدن بيمار مرد مي نمايند ، با توجه به اينكه اين امر يك موضوع آموزشي است كه در برنامه تربيت پزشكان قرار دارد و نظر مبارك در مورد حدود آن چيست ؟

جواب: با امكان اكتفاء به همجنس و عدم ضرورت ترتيبي داده شود كه آموزش ، متمركز در همجنس باشد .

سؤال 958 : پيشگيري از حاملگي و كنترل جمعيت راههاي مختلف دارد ، آيا افراد با اطلاع از روشها و غوارض هر يك از آنها را مي توانند داوطلبانه انتخاب نمايند ؟

جواب: لازم است نظر شوهر و نداشتي ضرر و موجب عقيم شدن را در نظر بگيرند .

سؤال 959 : برخي از خانم ها حامله كه مي توانند به وضع طبيعي زايمان كنند اصرار دارند كه سزارين شوند تا درد كمتري را تحمل كنند در اين زمينه حكم چيست ؟

جواب: با نظر و موافقت شوهر اشكال ندارد .

سؤال 960 : آيا زن مي تواند بدون رضايت شوهر از قرصهاي ضد بارداري استفاده كند يا مثلا براي گذاشتن آي . يو . دي اقدام نمايد ؟

جواب: دومي بدون اجازه شوهر جايز نيست ، و اولي نيز براي مدت طولاني جايز نيست و با تذكر شوهر به عدم رضايت ، هيچ كدام جائز نيست .

سؤال 961 : آيا قطع دائم حاملگي در بانوان كه زمينه مساعد براي به دنيا آوردن فرزندان ناقص الخلقه دارند به ويژه در مواردي كه زايمانهاي پيشين نيز اين موضوع را ثابت كند جايز است؟

جواب: عقيم كردن جايز نيست .

الف ـ آيا جواز شرعي براي وازكتومي و بستن لوله ها جهت كنترل مواليد و جلوگيري از رشد غير متعارف جمعيت عنوان حكم ثانويه ( حكومتي ) را داشته و با از بين رفتن ضرورت قابل لغو است ؟

جواب: از احكام ثانويه است و حدوثا و بقاءا تابع نظر فقيه است .

ب ـ بستن لوله هاي رحمي منجر به قطع دائم حاملگي مي شود و امكان آبستني مجدد مستلزم عمل جراحي و شانس آن نيز در بهترين شرايط حدود 50 % است ، آيا اقدام به اين عمل جهت كنترل جمعيت بلامانع است ؟

جواب: اگر علم يا اطمينان به عقيم شدن باشد جايز نيست .

سؤال 962 : آيا انجام عمل وازكتومي كه براي عقيم و نازا كردن مردان و با رضايت خود آنها صورت مي گيرد و تقريبا غير برگشت است اشكال دارد اي خير ؟ آيا براي انجام اين عمل رضايت همسر ضرورت دارد ؟

جواب: عقيم كردن مرد يا زن جائز نيست .

سؤال 963 : تغيير جنسيت مرد به زن و زن به مرد با عمل جراحي چه حكمي دارد ؟

جواب: با نبودن زمينه خلقتا جايز نيست .

سؤال 964 : شخصي وصيت مي كند كه پس از مرگ من بدن مرا به پزشكي قانوني تحويل دهيد تا اعضا ءو جوارح من كه به درد مي خورد براي بيماران استفاده بنمايند ، آيا در ديدگاه فقهي درست است ؟

جواب: بعضي از اعضاي خود را مي تواند ، به شرط اينكه احترام ميت مسلمان رعايت شود و بقيه اعضاء به طور معمول دفن شود .

س 965 : رحم زني را طي يك عمل جراحي برداشته اند ، خونهايي كه بعدا مي بيند محكوم به چيست ؟

جواب: اگر يائسه نشده و خون نشانه هاي حيض را دارا باشد ، احتياطا احكام حيض را بر آن جاري كند .

سؤال 966 : تزريقات زن توسط مرد و بالعكس كه متاسفانه در جامعه متداول است در صورت عدم اضطرار چه حكمي دارد ؟

جواب: در صورت عدم اضطرار جائز نيست مگر اينكه نگاه و لمس در بين نباشد .

سؤال 967 : ويزيت غير متجانس در امور پزشكي و پيراپزشكي از قبيل فيزيوتراپي ، راديولژي و سونوگرافي در صورت عدم اضطرار چه حكمي داشته و آيا پزشك مي تواند با مريض نامحرم خيلي راحت همانطور كه اكنون در جامعه باب است و بين بعضي پزشكان عادي شده برخورد كند ؟

جواب: بايد موازين شرع مقدس اسلام كاملا رعايت شود .

سؤال 968 : مستدعي است پاسخ چند سوال فقهي زير كه در پزشكي مبتلا به مي باشد مرقوم فرماييد . امواجي كه بر روي نوار ثبت مي شود دال بر فعاليت مغز يا قلب مي باشد با توجه به اينكه مي تواند امواج مغزي وجود نداشته باشند و قلب انسان به كمك دستگاههاي مصنوعي فعاليت داشته باشد .

1 ـ آيا نداشتن امواج مغزي دال بر مرگ است يا نداشتن امواج قلبي ؟

2 ـ در حالت اغماي بدون برگشت كه مغز به طور كلي مرده است و حركات قلبي ، عروقي و تنفسي به كمك دستگاهها و داروها نگهداري مي شود بنابر اينكه پيوند اعضاء بدن مباح باشد آيا جدا كردن عضوي مثل قلب از بدن شخص در اين حالت براي پيوند به شخص ديگر جايز است ؟

3 ـ آيا جدا كردن عضو در اين حالت ، جدا كردن عضو از انسان زنده محسوب مي شود يا از بدن مرده ؟

4 ـ چه زماني احكام ميت مانند ارث ، وصيت ، عده وفات در مورد زوجه و ... بر او جاري مي شود ؟ از زمان مرگ مغزي يا زمان جدا كردن دستگاههاي مذكور و توقف قلب ؟

5 ـ در صورتي كه افرادي كه با مرگ مغزي مواجه شده اند كاملا فاقد حس و حركت مي باشند و خون در رگهاي بدن آنها از جريان افتاده و ضربان نبض آنها نيز قطع شده است و مرده محسوب مي شوند ، حكم قطع عضو آنها چيست ؟

جواب: فقيه وظيفه دارد كه احكام شرع مقدس اسلام را از قرآن مجيد و احاديث اهل بيت عليهم السلام استنباط كند و در اختيار مردم بگذارد اما تشخيص موضوع به عهده فقيه نيست و تشخيص آن در اغلب با نظر اهل عرف و گاهي با نظر متخصص است مثلا شارع مقدس اسلام آب را پاك كننده معرفي مي كند اما اينكه آب چيست و حد و مرز آن تا كجاست ؟ اگر با مقدار بيشتر مخلوط باشد آيا باز هم آب صدق مي كند ، اين بستگي به نظر و تشخيص اهل عرف دارد و نيز مثلا امر فرموده اند كه در حال نماز استقبال قبله نمائيد آيا در استقبال اين اندازه دقت معتبر است كه اگر يك خط از وسط پيشاني نمازگزار خارج شود به وسط خانه كعبه بخورد يا اينكه همينقدر كه عرفا بگويند مقابل خانه كعبه ايستاده كافي است ؟ در اين مورد تشخيص و قضاوت با اهل عرف است .

در موارد مذكور در فوق نيز نظر عرف و نظر متخصص ملاك و ميزان است و به نظر مي رسد تا خون در رگهاي بدن جريان دارد و نبض مي زند شخص نمرده است و در صورتي كه موردي پيش بيايد كه اهل عرف متحير و مردد باشند و متخصص هم نتواند تشخيص قاطع بدهد بايد به قواعد ديگري كه در اصول فقه مدون است مراجعه كنيم و مقتضاي قواعر در موارد مذبور استصحاب است به اين معنا كه بايد بگوئيم هنوز نمرده است و احتياط نيز همين را اقتضا مي كند بايد احكام ارث و وصيت وعده و وفات ... را زماني در نظر بگيريم كه يقين به تحقق مرگ داشته باشيم .

سؤال 969 اهداء و انتقال خون از غير مسلمان به مسلمان ، مرد به زن و بالعكس چه حكمي دارد ؟

جواب: جائز است .

سؤال 970 : با توجه به اينكه دارو ( به استثناي داروهاي بدون نسخه ) به عهده پزشك است يه داروساز اگر بيماري به حال اضطراري به دارو ساز مراجعه كند و داروساز ، دارو در اختيار او قرار ندهد آيا در صورت نقص جسمي يا جرح يا فوت بيمار ، مقصر است ؟

جواب: اگر دارو ساز مرض را تشخيص داده و دارو را مي شناخته و علاج آن منحصر به دارو بوده است و از طرفي تهيه آن از جاي ديگر امكان نداشته است در اين صورت معصر و ضامن است و در غير اين صورت ضامن نيست .

سؤال 971 : جراحي غددي كه در بدن قرار دارند ( حتي اگر ضرري براي شخص نداشته باشد ) يا جراحيهاي مختلف كه به جهت زيبايي انجام مي شود جايز است يا خير ؟

جواب: اگر در جراحي مذكور غرض عقلائي داشته باشد و اسراف نباشد جايز است .

سؤال 972 : از وقتي كه به دنيا آمدم گوشت اضافه اي مانند انگشت كوچك روي انگشت شستم وجود داشته جراحي و برداشتن اين عضو اضافه از نظر شرعي جايز است يا خير ؟

جواب: جائز است و اشكال ندارد .

سؤال 973 : با توجه به اينكه جهت معاينه پروستات ، حتما بايد از طريق مقعد بيمار را مورد برسي قرار داد تا تشخيص قطعي بيماري هاي پروستات داده شود و همچنين در بسياري از بيماريهاي آلات تناسلي مشاهده و گاه لمس آنها ضروري است ، آيا در چنين مواردي پزشك مرد مي تواند بيمار را بدون اشكال شرعي معاينه نمايد ؟ و اگر با عدم انجام اين معاينه متوجه بيماري و مرض آن شخص شود و بيماري سرطان پيشرفت كند آيا پزشك مسئول است ؟ با توجه به اينكه استفاده از آينه هميشه امكان پذير نيست و در ضمن عمل لمس را نيز بايد با ديد كامل با دست انجام داد و از اين رو در حال حاضر در تمامي مراكز درماني اين معاينه مستقيما انجام مي شود .

جواب: در صورت انحصار راه تشخيص ، معاينه و لمس اشكال ندارد . طبيب اگر تقصير كند مسئول است و در فرض مذكور معاينه مستقيم اشكال ندارد .

ج2:

سؤال 890 - آيا بر طبيبى كه بيمارى لاعلاج و زمان مرگ مريض خود را مى‏داند واجب است آن را به او اعلام نمايد (جهت انجام امور ضرورى چون وصيت و غيره....)؟

جواب: واجب نيست.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -