انهار
انهار
مطالب خواندنی

احکام قبر و قبرستان

بزرگ نمایی کوچک نمایی

احکام قبر و قبرستان (آیت الله العظمی بهجت)

لزوم رضایت مالک زمین براى تبدیل به قبرستان

سؤال1413. در بین قبرستان زمینى است که راه عبور عدّه‏اى است و به آن‏ها اختصاص دارد. مى‏خواهند آن زمین را جزو قبرستان کنند و راه عبور آن‏ها را از جاى دیگر قرار دهند، امّا یکى از آن‏ها راضى نمى‏شود؛ حکم شرعى را بیان نمایید.

پاسخ:حق او باقى است و تا او را راضى نکنند، نمى‏توانند آن را جزو قبرستان کنند.

تزیین قبور

سؤال1414. در سال‏هاى اخیر تزیین قبور در گورستان‏ها به یک امر تشریفاتى تبدیل شده و قبرها با سنگ‏ها و مدل‏هاى گوناگون منقّش مى‏گردند، این عمل از نظر شرعى چه حکمى دارد؟

پاسخ:مانعى ندارد ولى مکروه است.

دفن در قبرهاى قدیمى

سؤال1415. معمولاً در قبرستان‏هاى قدیمى مرده‏ها در قبرهایى دفن مى‏شوند که قبلاً قبر دیگرى بوده و مقدارى استخوان در آن‏جا یافت مى‏شود، با توجه به این که ممکن است قبر قدیمى توسط اولیاى میّت خریده شده باشد، آیا دفن در آن صحیح است؟

پاسخ:قبرهایى را که خریده‏اند، ملک خریدارها است و در قبور دیگر هم نبش قبر قبل از پوسیدگى کامل جایز نیست.

حک کردن آیات قرآن روى قبور

سؤال1416. حک کردن آیات قرآن و اسماى متبرکه بر روى قبرها چه حکمى دارد؟ و در صورت علم به راه رفتن عابرین از روى آن‏ها، آیا مسؤولین قبرستان مى‏توانند بدون اجازه از اولیاى میّت، آن اسماء را محو نمایند؟

پاسخ:اگر در محلى است که معرضیّت نوعیه براى هتک دارد، جایز نیست و مسؤول قبرستان با اجازه، رفع هتک مى‏نماید و اگر دسترسى ندارد مسیر عبور را تغییر مى‏دهد و مادامى که در معرض هتک بالفعل مستمر نیست، تصرّف در آن نمى‏کند.

قبرستان‏هاى قدیمى

سؤال1417. قبرستان‏هاى قدیمى که امروزه کسى در آن دفن نمى‏شود و موجب جمع زباله یا تجمع افراد لا ابالى گردیده است، آیا مى‏شود تبدیل به فضاى سبز و یا بازار و... شود؟ آیا موقوفه بودن یا نبودن زمین براى قبرستان در حکم فوق تأثیر دارد؟

پاسخ:در جاهایى که موقوفه باشد، تبدیل آن به غیر قبرستان جایز نیست و در غیر موقوفه هم اگر مالک دارد، هر گونه تصرف در آن مربوط به مالک آن است و در غیر مملوکه هم امر آن راجع به حاکم شرع جامع شرایط است.

زیارتگاه‏هاى غیر مستند

سؤال1418. زیارت، نذر و پول ریختن براى امام‏زادگانى که شجره‏نامه مشخص و سند معتبرى از آنان در دست نیست، چه حکمى دارد؟  آیا لازم است مردم را از رفتن و زیارت به چنین مکان‏هایى نهى کرد؟

پاسخ:نهى مردم در این امور جا ندارد و زیارت و نذورات هم به قصد رجا مانعى ندارد.

بازارچه احداث شده در قبرستان

سؤال1419. قبرستان قدیمى ـ که به گفته مطّلعین محل، دفن بسیارى از علما و بزرگان بوده است ـ تخریب و تبدیل به بازار و پاساژ گردیده است، آیا خرید و فروش جنس و سایر تصرّفات در آن و نیز اجاره و خرید مغازه‏هاى چنین بازارى جایز است؟

پاسخ:اگر به حاکم شرع مراجعه و اجاره پرداخت کنند؛ با فرض خروج از حیّز انتفاع در خصوص دفن و عدم امکان عود و بازگرداندن به قبرستان مانعى ندارد.

خاک بقیع

سؤال1420. کسانى که به قبور ائمه بقیع مشرف مى‏شوند مقدارى از خاک آن‏جا را براى تبرّک آورده و گاهى بر آن نماز مى‏گذراند، با توجه به وقف بودن بقیع جهت قبرستان، آن‏ها نسبت به این مقدار خاک ضامن هستند و آیا نمازهاى آنان که بر این خاک خوانده‏اند باطل است؟

پاسخ:ظاهرا گرفتن و برداشتن تربت از قبور سایر معصومین ـ علیهم‏السّلام ـ با تربت امام حسین ـ علیه‏السّلام ـ تفاوتى ندارد که اشاره به آن در مسأله 2112 رساله آمده است.

خرید و فروش قبر

سؤال1421. زمین‏هاى قبرستان موقوفه‏اى که سازمان اوقاف آن را به صاحبانش مى‏فروشد، آیا ملک آنان محسوب مى‏شود؟ و در صورت دفن فرد دیگر در آن قبر، بدون اجازه اولیاى میّت اوّل قبر غصبى به شمار مى‏رود؟

پاسخ:زمین موقوفه قابل معامله و خرید و فروش نیست و در بعضى موارد اختصاص دادن حق از طرف متولّى شرعى ممکن است، مثل این که داراى نوعى بنا است که احکام شرعى هم بر آن مترتب است.

حک و راه رفتن روى اسماى متبرکه قبور

سؤال1422. حک و یا راه رفتن بر قبرهایى که نام صاحبان آن عبداللّه‏، عبدالرضا، عبدالرحمن و غلام‏رضا، غلام‏حسین و... است اشکال دارد؟

پاسخ:بلى، مضاف الیه (اللّه‏، الرضا، الرحمن، رضا و...) نباید هتک شود.

زیارت اهل قبور در شب

سؤال1423. رفتن به قبرستان در شب چه حکمى دارد؟

پاسخ:ظاهرا کراهت دارد.

نبش قبر

سؤال1424. آیا اگر میتى را بدون غسل دفن کرده باشند، نبش قبر او جایز است؟

پاسخ:جایز است، ولى احوط این است که اگر موجب هتک و بى‏احترامى میّت شود نبش قبر نشود.

ملاک نبش قبر

سؤال1425. ملاک در حرمت نبش قبر چیست؟

پاسخ:ملاک آن هتک حرمت و بى‏احترامى میّت است که در این صورت اگرچه طفل یا دیوانه باشد، نبش قبر حرام است.

نبش قبر براى تعیین قاتل و نجات متّهم

سؤال1426. آیا نبش قبر مسلمان براى تشریح بدن وى، جهت تعیین کیفیّت قتل و نجات فرد متّهم به قتل، چه حکمى دارد؟

پاسخ:در مورد ضرورت جایز است.

نبش قبر براى استفاده از جسد و استخوان در آموزش

سؤال1427. 1) آیا مى‏توان براى تشریح، جهت آموزش، به علت کمبود جسد و استخوان (که بدون آن‏ها آموزش امکان‏پذیر نیست) اقدام به نبش قبر غیر مسلمان نمود؟

پاسخ:جایى که نبش قبر مسلمان حرام است، نبش قبر غیر مسلمانى که در ذمّه اسلام است نیز حرام است. در غیر آن‏ها با توقّف آموزش بر نبش قبر و عدم محذور دیگر، جواز بعید نیست.

2) در فرض فوق اگر دانسته نشود این قبر متعلق به مسلمان یا غیر مسلمان است، نبش قبر مجاز است؟

پاسخ:با امارات (نشانه‏هاى معتبر) که تفحص از آن‏ها مى‏شود، تعیین مى‏شود که این‏ها محکوم به حکم مسلمان‏اند یا نه (امارات مثل شهر اسلام و محلّه‏ى مسلمین و امثال آن). در صورت عدم اماره با شروط ذکر شده جوازش دور نیست.

استفاده از استخوان‏هاى پیدا شده براى آموزش

سؤال1428. در صورت کمبود جسد و استخوان، آیا مى‏توان استخوان‏هایى را که در بیابان‏ها و قبرستان‏ها مى‏یابیم و یا به وسیله‏ى عملیات حفارى شهردارى‏ها در سطح خاک ظاهر مى‏شوند، (چه متعلق به مسلمانان و چه غیر مسلمانان) مدتى جهت آموزش استفاده کرده و بعد از اتمام کار، به یک مرکز آموزشى هدیه یا دفن کرد؟

پاسخ:در صورتى که اماره‏اى بر اسلام پیدا شود، در حکم مسلمان‏ها هستند، چه اسلام حقیقى چه اسلام حکمى، در غیر این‏صورت با شروط ذکر شده اشکالى ندارد.

نبش قبر با آب‏گرفتگى قبر

سؤال1429. فردى پدر خود را در ملک شخصى خود دفن نموده است. اکنون با گذشت ده سال از این قضیه متوجه شده‏اند که قبر را آب فرا گرفته است. آیا مى‏توانند نبش قبر کنند و در قبرستان دفن نمایند؟

پاسخ:اگر سدّ آب و منع ورود آن به قبر ممکن است، همان را انجام دهند و اگر ممکن نیست و هتک میّت نباشد، نبش قبر و انتقال آن به مکان مناسب‏تر، مانعى ندارد.

کیفیّت نبش قبر در قبرهاى چند طبقه

سؤال1430. قبرهایى که سه طبقه است، اگر جنازه پایینى با کفن مغصوب دفن شده باشد یا به جهتى ضرورت نبش قبر جنازه پایینى پدید آید، شرعا چه باید کرد؟

پاسخ:اگر ممکن باشد با صاحب کفن مصالحه کنند و قبرها را نبش نکنند و اگر ممکن نشد یا براى جهات دیگر بخواهند نبش کنند، باید به گونه‏اى از کنار بشکافند که قبرهاى رویى نبش نشود.

ساخت پایه‏هاى حسینیّه در قبرستان

سؤال1431. حسینیه‏اى را در کنار قبرستان موقوفه‏اى ساخته‏اند؛ پایه‏هاى حسینیه در قبرستان بر بدنه قبرها ساخته شده است، حکم شرعى چیست؟

پاسخ:باید آن پایه‏ها را درآورند، این گونه تصرف در قبرستان جایز نیست؛ ولى تصرف در فضا اشکال ندارد، زیرا مزاحمت با دفن ندارد و لذا جایز است پایه‏ها را در خارج از آن زمین قرار دهند هر چند قسمتى از بناى حسینیه در فضاى آن واقع شود.

عدم جواز فروش زمین قبرستان موقوفه

سؤال1432. زمینى وقف قبرستان بوده و در آن، میّت دفن کرده‏اند ولى فعلاً اهل محلّ به دفن اموات در آن رغبت ندارند و در محلّ دیگرى دفن مى‏کنند، آیا مى‏توان آن را به فروش رساند و در مسجد مصرف نمود؟

پاسخ:با ثبوت وقفیّت، فروش آن جایز نیست، مگر این‏که بهره‏ورى از آن مقدور نباشد.

تبدیل قبرستان عمومى خریدارى شده به ملک بهتر

سؤال1433. ملکى براى قبرستان عمومى خریدارى شده و دو نفر در آن جا دفن شده‏اند، چون این ملک در زمین شیب قرار گرفته، اهالى حاضر نشده‏اند اموات خود را در آن جا دفن کنند، آیا اجازه مى‏فرمایید هیأت امنا، این زمین را بفروشند و در کنار قبرستان قدیمى، زمینى را خریدارى نمایند؟

پاسخ:در صورتى که از حیّز انتفاع خارج شده باشد و قابل استفاده نباشد و هتک به آن دو میّت نباشد، با محافظت از آن، بعید نیست جایز باشد.

دفن اموات در زمین موقوفه امام حسین ـ علیه‏السّلام ـ

سؤال1434. قبرستان قدیمى وقف امام حسین ـ علیه‏السّلام ـ بوده و اهالى آن منطقه، به خاطر عدم آگاهى از حکم شرع، اموات خود را در زمین وقف امام حسین ـ علیه‏السّلام ـ دفن نموده‏اند، حال متوجّه شده‏اند که در طول صد سال کار اشتباهى انجام داده‏اند، آیا مى‏توانند از متولّى، زمین را پنجاه سال اجاره کنند و اجاره زمین را براى امام حسین ـ علیه‏السّلام ـ مصرف نمایند؟

پاسخ:در صورتى که مصرف خاصّى براى زمین تعیین نشده باشد، مى‏توانند به بالاترین قیمت اجاره نمایند و اجاره را به مصرف امام حسین ـ علیه‏السّلام ـ برسانند.

پس گرفتن زمینى که وقف قبرستان شده

سؤال1435. اشخاصى زمینى را جهت قبرستان هبه کرده‏اند به شرط این که در این زمین میّت دفن شود؛ حال با توجه به این که اهالى آن محلّ راضى نمى‏شوند اموات خود را در آن جا دفن کنند، آیا واهب (فرد بخشنده زمین) مى‏تواند زمین خود را پس بگیرد؟

پاسخ:در صورتى که وقف شده باشد و تحویل گرفتن متناسب با وقف صورت گرفته باشد، حقّ رجوع ندارند امّا در صورتى که مورد استفاده براى اموات قرار نگرفته باشد و واگذارى ابتدایى بوده، مانعى ندارد.

فرض جواز دفن مسلمان در کنار قبور کفار

سؤال1436. عده‏اى از مسلمانان در یکى از کشورهاى بیگانه، یک قسمت از قبرستان کفّار را خریده‏اند که آن جا را قبرستان مسلمین قرار دهند، با این‏که در آن جا چند قبر از کافران هم هست. آیا این کار اشکال دارد؟ آیا این زمین قابل فروش مى‏باشد؟

پاسخ:اشکالى ندارد، زیرا دیگر مقبره‏ى کفّار بر آن صادق نیست و اگر آن جا را وقف قبرستان کردند، دیگر قابل فروش نیست؛ مگر بناهاى آن را بفروشند.

حکم زمین قبرستانى که تبدیل به بازار شده است

سؤال1437. زمینى سابقا وقف قبرستان بوده ولى فعلاً از عنوان قبرستان خارج شده و بخشى از آن تبدیل به بازار و غیره شده‏است. تکلیف یست؟

پاسخ:اگر تبدیل آن به قبرستان ممکن نیست، باید متصرّفین در آن اجرة‏المثل زمین را بپردازند تا صرف در خیرات شود، در غیر این صورت غاصب زمین هستند و هنگامى که دفن میّت در آن ممکن شد، باید براى دفن اموات از آن استفاده شود.

تخریب آرامگاه خانوادگى بدون اذن مالکان

سؤال1438. عدهّ‏اى آرامگاه و مقبره‏ى خانوادگى خریده‏اند. آیا مى‏توان آن را تخریب کرد؟

پاسخ:بدون اذن آن‏ها نمى‏توان تخریب کرد، چه این‏که آن قبور ملک آن‏ها باشد یا وقف باشد، زیرا تخریب وقف هم مجوّز مى‏خواهد.

خراب کردن دیوار قبرستان

سؤال1439. قبرستانى در مرکز شهر و کنار پارک واقع شده و متأسفانه محل تجمّع اراذل و اوباش وسلب آسایش همسایگان گردیده است. آیا جایز است دیوارهاى اطراف و اطاقک‏هاى متروکه حاشیه قبرستان را به گونه‏اى که آسیبى به قبرستان وارد نشود، تخریب نمود تا از حالت امن بودن براى افراد خاطى، خارج شود؟

پاسخ:تا ممکن است تصرّفات غیر مرضیّه واقف یا مالک نشود، واللّه‏ العالم.

خرید قبر از قبرستان وقفى

سؤال1440. قبرهایى در قبرستانى وجود دارد که به وسیله اداره اوقاف و امور خیریه به فروش مى‏رسد. اداره مذکور اظهار مى‏دارد این قبرها حداقل 50 و حداکثر 100 سال از آخرین دفن آن مى‏گذرد و در زمان دفن هم چون قبرستان وقف بوده، پولى بابت قبر دریافت نمى‏شده است. و در حال حاضر مدّعى و صاحبى ندارد؛ آیا خرید آن قبرها اشکال دارد؟

پاسخ:با فرض آن‏که زمین وقف براى دفن است، خرید و فروش آن جایز نیست. بلى اگر نبش قبر صدق نکند و بخواهید براى رفع منع از دفن مبلغى با رضایت بدهید، مانع ندارد.

ساخت و ساز در موقوفه براى دفن

سؤال1441. قطعه زمینى ـ که هم اکنون در مقابل صحن مطهر حضرت معصومه ـ علیهاالسّلام ـ به عنوان میدان آستانه مشهور است ـ طبق اسناد تاریخى از حدود 1200 سال قبل به دفن اموات مسلمین اختصاص داشته است که به تدریج در زمان طاغوت به پارک، پاساژ، ساختمان شهردارى و آتش نشانى و فرماندارى تبدیل شده است و غیر از قطعه کوچکى که به قبرستان شیخان مشهور است، کلاً از عنوان قبرستان بودن خارج شده است و در دو سال اخیر جهت طرح بهسازى حرم مطهر حضرت معصومه ـ علیهاالسّلام ـ توسط شهردارى، بخش عمده‏اى از آن تبدیل به بازار سه طبقه شده و مبالغى سنگین هزینه گردیده است. طبق احکام دادگاه‏هاى صالحه جمهورى اسلامى ایران حکم به وقفیّت کل زمین و ابطال اسناد مالکیت صادر شده است. از سوى دیگر قانون گورستان‏ها و مقررات بهداشتى حکومتى، مانع دفن اموات در مرکز شهر بوده و هست.

نظر به تبدیل و تبدّل عنوان از زمان غصب و عدم امکان اعاده آن به صورت قبرستان و این‏که از آن زمان تاکنون محل مورد نظر به صورت پاساژ و واحدهاى تجارى درآمده و مورد استفاده قرار مى‏گیرد، متصرّفین تحت چه عنوان فقهى از دِیْن خارج و برى‏ءالذمّه مى‏گردند؟ آیا اداره اوقاف مى‏تواند مبناى اخذ وجه را به قیمت زمان تصرف (زمان سابق)، با قیمت کارشناسى قرار داده و احقاق حق موقوفه نماید.

پاسخ:اجرة‏المثل زمین را تا وقتى که قابل دفن نیست، باید بپردازند.

عدم جواز تصرف در وقف براى قبرستان زرتشتیان

سؤال1442. این‏جانبان شاغل در یکى از نهادها و ساکن در منازل سازمانى آن نهاد مى‏باشیم. اخیرا مطلع شده‏ایم زمین‏هایى که این نهاد در آن، منازل سازمانى ساخته‏است، قبل از انقلاب متعلّق به زرتشتیان بوده و این زمین‏ها جهت قبرستان به انجمن زرتشتیان ایران وقف شده است، لیکن نهاد، آن‏ها را تصاحب نموده است.پس از شکایت انجمن زرتشتیان، قرار شد آن‏ها را راضى و اجاره آن‏ها را پرداخت نماید. ولى چندى است اجاره‏اى پرداخت نمى‏شود و دو تن از اعضاى انجمن در صحبتى که با کارگران خود (که مسلمان و ساکنان منطقه هستند) داشته‏اند اکیدا عدم رضایت خود را از این عمل نهاد مذکور اعلام کرده‏اند. اینک با عنایت به مسایل فوق حکم موارد ذیل را بفرمایید.

1) سکونت در آن منطقه چه حکمى دارد؟

2) ادامه کار، تردد و انجام فرایض دینى در آن منطقه جایز است؟

3) حکم نمازهایى که تاکنون در آن منطقه خوانده‏ایم چیست؟

پاسخ:سکونت در آن منطقه جایز نیست و تصرّفاتى که تاکنون کرده‏اند به آن‏ها اعلام کنند که مربوط به ما نبوده و نمازهایى که سابقا خوانده‏اند صحیح بوده و قضا ندارد، واللّه‏ العالم.

زمین مجهول‏الهویّه

سؤال1443. زمینى است که سال‏ها در آن آجرپزى مى‏شده و به همین نام معروف است. در همین زمین اطفال میّت نیز دفن مى‏شده‏اند، بدون این‏که نام قبرستان برآن گذاشته باشند. این زمین هم‏جوار قبرستان است و الآن مدّتى است ـ شاید نزدیک به 10 ـ 15 سال یا بیشتر ـ که دیگر در آن، طفل میّتى دفن نشده است، با این‏که افرادى داعیه‏ى ملکیّت آن را دارند، قسمتى از آن براى شرکت نفت روستا زیربنا رفته و قسمتى هم براى نانوایى و قسمتى هم به عنوان مغازه در نظر گرفته شده و قسمت قابل توجهى هم باقى مانده است، آیا مى‏توانیم آن قسمت اخیر را که باقى‏مانده، براى مصارف عامّ المنفعة چون خانه روحانى یا سایر مصارف تصرّف کنیم، یا اگر شخصى حاضر شود آن را بخرد و پولش را اهالى روستا صرف امور عامّ‏المنفعه بنمایند، این کار را انجام دهیم؟ البته در صورتى که مدّعیان ملکیت هم راضى باشند یا نتواند مدّعاى خود را ثابت کنند.

پاسخ:وقفیّت به صِرف دفن ثابت نمى‏شود، پس هزینه نمودن آن ـ بعد از فراغ از آن چه مربوط به مدّعى مالکیت است ـ براى امور مذکور اشکال ندارد.

تبدیل زمین وقف براى قبرستان

سؤال1444. شخصى زمین بایرى که در اطراف قبرستان قدیمى بوده خریدارى کرده و وقف قبرستان نموده است. و پس از مدتى، واقف فوت کرده است چند نفر از اهالى تصمیم گرفته‏اند آن زمین را تبدیل به زمین زراعى نمایند تا مقدارى از سود حاصله را صرف مسجد کنند. حکم شرعى را مرقوم فرمایید.

پاسخ:در صورتى که وقف براى قبرستان شده است، جایز نیست.

وقف براى قبرستان و عدم احتیاج به آن

سؤال1445. شخصى مدّت بیست سال است یک جریب زمین توتون‏کارى واقع در روستاى... را وقف مؤبّد و حبس مخلّد نموده است که قبرستان شود. ولى تاکنون براى قبرستان از آن زمین مذکور استفاده نکرده‏اند چون فعلاً نیازى به قبرستان ندارند حال مى‏شود با تعهّد، زمین نامبرده را با شرایطى اجاره داد که از آن استفاده شود و هر وقت نیاز شد، خلع ید شود یا خیر؟

پاسخ:مادامى که مورد نیاز دفن اموات نباشد با نظر متولّى اشکال ندارد و درآمد باید صرف قبرستان شود.

حصار کشیدن در قبرستان

سؤال1446. آیا مى‏توان دور قبرستان عمومى را حصار کشید به نحوى که حصار در زمین قبرستان واقع مى‏شود؟

پاسخ:اگر قبرستان وقف باشد و حصار مانع دفن اموات ـ ولو در مقدارى که حصار دارد ـ جایز نیست


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -