انهار
انهار
مطالب خواندنی

جراحی و تشریح و پیوند

بزرگ نمایی کوچک نمایی

جراحی و تشریح و پیوند (آیت الله العظمی بهجت)

جراحى زن حامله

سؤال1168. اگر زن حامله اى بر اثر حادثه تصادف و مانند آن بمیرد و فرزند او در شکمش زنده باشد، وظیفه چیست؟

پاسخ: بیرون آوردن بچه واجب است؛ اگرچه به شکافتن شکم زن بیانجامد. (به توضیح مذکور در مسأله ى 546 رساله مراجعه شود.)

بچه مرده در رحم مادر

سؤال1169. اگر بچه در رحم مادر بمیرد و باقى ماندن او در شکم مادر خطرآفرین باشد چه باید کرد؟

پاسخ: در صورت امکان باید با راهى که براى مادر راحت تر است بچه را از شکم او بیرون آورند، و اگر در آخر کار راه بیرون آوردن بچه در قطعه قطعه شدن او منحصر گردد، باید چنین کنند. (و توضیح بیشتر در مسأله ى 545 رساله ذکر شده است.)

دیه تشریح مسلمان

سؤال1170. آیا تشریح بدن مسلمان موجب دیه است؟ در صورت اثبات دیه اگر یکى از ارگان هاى دولتى و یا آموزشى بدن مجهول الهویه اى را تشریح کرد، دیه آن را به چه کسى باید بپردازد؟

پاسخ: بله، موجب دیه است و دیه ى او را باید کسى بدهد که بالمباشرة این تشریح را انجام داده است ـ هر کسى که باشد ـ و این دیه ربطى به ورثه ندارد و براى خود میّت در امور خیر مصرف مى شود.

فروختن اعضاى میّت

سؤال1171. آیا اولیاى میّت، مى توانند اعضاى میّت را به بیماران نیازمند بفروشند؟

پاسخ: جایز نیست، مگر این که بدنِ میّت کافر باشد یا نجات مسلمانى منحصر در آن باشد، و با اجازه ى ورثه خرج خود میّت کردن موافق احتیاط است؛ هر چند در صورت جواز عمل و مصالحه ى بر عوض، حکم دیه ندارد.

تشریح بدن مسلمان

سؤال1172. آیا تشریح بدن میّت مسلمان جایز است؟ و اگر پیشبرد علم پزشکى مبتنى بر آن باشد، چه حکمى دارد؟

پاسخ: جایز نیست.

استفاده از اعضاى کسى که فوت مغزى نموده

سؤال1173. آیا مى توان اعضاى شخصى را که دچار مرگ مغزى شده است (و از لحاظ پزشکى امیدى به زنده ماندن وى نیست، ولى برخى اعضا مثل قلب وى براى مدتى کار مى کنند) به بیمارى که محتاج است پیوند زد؟ (با توجه به این که در صورت صبر، ممکن است دیگر، قابل پیوند نباشند).

پاسخ: چون در همان مدّتى که قلب کار مى کند و مغز مرده است، امکان دارد دارویى اختراع یا کشف شود که مغز را به کار اندازد (این مطلب هر چند در خیلى از نفوس موجب یقین به عدم باشد، ولى در بعض نفوس و افراد، یقین به عدم نیست؛ زیرا پیدا شدن بعضى داروها که براى بعض امراض اختراع یا کشف مى شود، آنى است) لذا با این احتمال، جایز نیست.

تشریح کسى که وصیت به تشریح نموده

سؤال1174. آیا تشریح مسلمانى که وصیت کرده بعد از وفاتش، وى را تشریح کنند، جایز است؟

پاسخ: در صورت توقّف حیات مریض هایى بر این کار و عدم تمکّن از بدن کافر، با احتیاط در اجازه گرفتن از ورثه و اجازه گرفتن از حاکم شرع، بعید نیست جایز باشد.

تشریح جسد مجهول الاسلام

سؤال1175. اگر ندانیم جسدى که در اختیار ما است جسد یک مسلمان است یا کافر یا اهل کتاب، آیا مجازیم آن را تشریح نماییم؟

پاسخ: اگر اماره اى (نشانه ى معتبر) بر اسلام یا ذمّه ى اسلام بعد از فحص و تحقیق، نباشد و توقّف امور هم بر تشریح آن باشد و اجازه گرفتن از حاکم شرع که بصیر در موضوعات و احکام است بشود، در موارد خاصّه اش، دور نیست جایز باشد.

حرمت تشریح جسد مسلمان

سؤال1176. آیا تفاوتى بین اهل تسنن و اهل تشیّع در عدم جواز تشریح جسد، وجود دارد؟

پاسخ: در صورت حرمت، تفاوت بین آن دو در اقوى بودن موجبات تحریم در مورد اهل تشیّع است، مثل دوران امر بین دو حرام و اضطرار به یکى از دو حرام.

تشریح جسد اعدام شدگان

سؤال1177. آیا مى توان جسد افراد به ظاهر مسلمان (مسلمان شناسنامه اى) را که به خاطر ارتداد، فساد اخلاقى، قاچاق مواد مخدر، مسایل سیاسى و... اعدام شده اند، تشریح نمود؟

پاسخ: در ارتدادى که موجب کفر باشد و توبه اش قبول نشود مانعى ندارد، اما در بقیه نه.

استفاده از اعضاى میّت براى پیوند با اجازه ى ولىّ

سؤال1178. اگر شخصى در طول زندگى اش نظر مخالف یا موافقى در مورد پیوند اعضایش نداشت، آیا پس از مرگش مى توان با اجازه ى ولىّ وى چنین کارى را انجام داد؟

پاسخ: در صورت ضرورت و توقّف حیات دیگران بر این اعمال و عدم امکان استفاده از بدن کافر، ظاهرا مانعى ندارد.

اجازه ى ولى براى استفاده از اعضاى میّت با عدم رضایت قبلى میّت

سؤال1179. اگر شخصى از پیوند اعضاى خود به دیگران پس از مرگش ناراضى باشد، ولى پس از وفاتش ولىّ وى مایل به این کار باشد، آیا مى توان چنین کارى را انجام داد؟

پاسخ: به حسب ظاهر مانعى ندارد، با شرایط ذکر شده در جواب سؤال قبلى.

پیوند اعضا

سؤال1180. اگر میّت در زمان حیات اجازه دهد که اعضاى بدن او را پس از مرگ جدا کرده و به بیماران نیازمند پیوند بزنند، این عمل جایز است؟

پاسخ: در صورتى که راه نجات فردى مسلمان متوقف و منحصر به دادن عضو به او باشد و تهیه آن از غیر مسلمان هم ممکن نباشد، اشکالى ندارد.

وصیت میّت براى پیوند اعضا و عدم رضایت ولىّ

سؤال1181. اگر شخصى وصیت کند بعد از وفاتش، اعضایش را به دیگران پیوند زنند، اما ولىّ وى پس از مرگش از این کار ناراضى باشد، آیا این کار را بدون اجازه ى ولى مى توان انجام داد؟

پاسخ: اگر مورد دیگرى براى این کار نیست، احتیاطا با اذن حاکم شرع این کار را انجام بدهند.

وصیت میّت براى پیوند اعضا بعد از موت

سؤال1182. اگر شخصى وصیت کند بعد از وفاتش، اعضاى قابل پیوندش را به بیماران پیوند زنند، آیا مجاز به این کار هستیم؟

پاسخ: در صورت توقّف حیات بیمار بر این پیوند و عدم امکان استفاده از بدن کافر، احتیاطا از ولىّ متوفّى هم اجازه بگیرد.

استفاده از جسد مجهول الهویّه براى نجات جان مسلمان

سؤال1183. 1) در مواردى که نجات جان بیمار مسلمانى، وابسته به پیوند یک یا چند عضو از شخص دیگرى باشد، اگر جسد مجهول الهویه اى که اعضاى قابل پیوندى داشت، در دسترس باشد آیا مى توان این اعضا را به بیمارى که محتاج است، پیوند زد؟

پاسخ: اگر حفظ حیات بیمار متوقّف بر این پیوند باشد، و آن جسد هم احترامى نداشته باشد که مانع باشد (مثل این که محکوم به اسلام باشد چون نمى توان جسد میّت مسلمان را تقطیع نمود مگر با شروطى)،مانعى ندارد.

2) در فرض فوق، اگر بعدا ولىّ متوفّىپیدا شود و از این کار ناراضى باشد، چه باید کرد؟

پاسخ: ظاهرا به دیه یا ضمان قیمت تنزل پیدا مى کند. و اگر آن پیوند با اذن مریض یا ولىّ مریض بوده، ظاهرا خود مریض ضامن است.

پیوند اعضاى حیوانات

سؤال1184. اگر عضوى از اعضاى حیوانات را به انسان پیوند بزنند، آیا اشکال دارد و حکم نجاست و طهارت آن عضو چگونه است؟

پاسخ: در موقع ضرورت جایز است و اگر عرفا جزو بدن انسان محسوب شود، پاک است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -