انهار
انهار
مطالب خواندنی

مصادیق قتل عمد و شبه عمد

بزرگ نمایی کوچک نمایی

١ – کشته شدن کودک در حین تیراندازی

سؤال عدّه اى از روى خصومت به سوى یکدیگر تیراندازى کرده اند. پسر بچّه 12 ساله اى، که از آنجا عبور مى کرد، به واسطه تیر شخص معیّنى به قتل رسد. چند تن از روحانیّون مقدار دیه را تعیین کردند. مقدارى از آن را بر عهده قاتل، و مقدار بقیّه را بر عهده بعض دیگر از آن جمع گذاشته اند. این قضاوت شرعاً چه حکمى دارد؟

جواب:در صورتى که آن بچّه را دیده و در عین حال به سوى او تیر اندازى کرده، قتل عمد است; هر چند قصد کشتن خصوص او را نداشته باشد. و در صورتى که توافق بر دیه کنند، تمام دیه بر عهده قاتل است.

٢ – ترک فعل شخصی که منجر به مرگ دیگری شود

سؤال ترک فعل فردى، منجر به مرگ دیگرى شده است. آیا مى توان وى را به خاطر مجرّد ترک فعل، محکوم و مجازات کرد؟ به مثالهاى زیر توجّه کنید:

الف) مادرى با علم به این که فرزندش به شیر نیاز دارد، عمداً از شیر دادن امتناع مىورزد، و طفل فوت مى کند. آیا قتل عمد است، یا نوع دیگرى از قتل محسوب مى شود؟

ب) اگر سوزن بان قطار، که وظیفه دارد خطوط راه آهن را طبق برنامه معیّن شده جا به جا کند، با علم به وجود خطر از انجام این عمل خوددارى نماید، و موجب برخورد دو قطار و مرگ مسافرین شود، آیا قتل عمد محسوب مى شود؟

ج) هرگاه پرستارى، که وظیفه رساندن دارو به بیمار در ساعت معیّنى را دارد، عمداً از انجام این کار خوددارى کند، و بیمار فوت نماید، در صورتى که بداند خوراندن دارو براى بیمار حیاتى است; چه نوع قتلى محسوب مى شود؟

د) نجات غریقى با مشاهده غرق شدن شناگرى در استخر، از نجات دادن او خوددارى مى کند، و غریق فوت مى نماید. آیا قتل عمد است؟

جواب:الف تا آخر: در مواردى که إسناد قتل به چنین شخصى بدهند، و به تعبیر دیگر سبب اقوى از مباشر باشد، مانند مثال اوّل و دوم، قتل عمد صادق است، و احکام آن جارى مى شود. و در مثال سوم و چهارم موارد مختلف است.

٣ – کوتاهی عمدی یا سهوی پزشک در مداوای بیمار

سؤال چنانچه پزشک معالج، عمداً یا سهواً در مداواى بیمار یا مجروحى که مسئولیّت درمان وى را پذیرفته کوتاهى ورزد، و شخص در اثر سرایت بیمارى، یا جراحت سابق، صدمه دیده و یا تلف شود، آیا طبیب مسئولیّت خواهد داشت؟

جواب:در صورتى که بیمار در شرایط خطرناکى باشد، و اولیاى مریض او را به طبیب بسپارند که از او مراقبت کند، و طرفین یا خصوص طبیب بداند که اگر از بیمار غفلت کند، خطرى بیمار را تهدید مى کند، چنانچه طبیب این مسئولیت را پذیرفته باشد، و از انجام وظیفه تخلّف نماید، در برابر نتیجه آن مسئول است. و اگر عمداً و به قصد زیان رساندن به مریض این کار را کرده باشد، قتل عمد، یا جرح عمد محسوب مى شود، در غیر این صورت، شبه عمد است.

٤ – حکم کسی که دیگری را مجروح کرده و مجروح با کوتاهی اطباء فوت گردد

سؤال جوانی به هنگام دعوا چاقو کشیده و در شکم جوان 22 ساله ای فرو کرده است (در حدود 5 الی 6 سانتیمتر) جوان مجروح را به بیمارستان بردند به گمان اینکه زخم سطحی است و چیز مهمی نیست جراحت را باز نکردند و منجر به فوت او شد.

بعدا معلوم شد چاقو به طحال او سرایت کرده است واطبا کوتاهی کرده اند و اگر باز می کردند راه نجات وجود داشت بعضی از قضات آنرا جزو قتل عمد دانسته اند و بعضی تردید دارند.لطفا حکم آن را بیان فرمایید.

جواب:مصداق قتل عمد است

٥ – قتل زانی محصنه بدون توجه به مهدورالدم بودن او

سؤال در مورد شخصی که دیگری را که با مادرش زنای محصنه نموده است و اعتقاد به استحقاق قتل وی دارد بفرمایید: چنانچه در هنگام قتل بدون قصد و توجه به اینکه مقتول مستحق قتل (مهدورالدم) است و بدون قصد قتل اقدام به کشتن او کند، نوع قتل چیست؟

جواب:در صورتی که معتقد به مهدور الدم بودن او نبوده قتل عمد محسوب می شود مگر این که ثابت شود قصد قتل او را نداشته و با آلتی که غالباً منتهی به مرگ نمی شود به او حمله کرده ولی اتفاقاً کشته شده است و یا خیال می کرده او مهدور الدم است که در این صورت قتل شبه عمد است.

٦ – اصابت گلوله به شخصی که مورد قصد قاتل نبوده

سؤال شخصى به سمت جمعى تیراندازى کرده، و پسر بچّه 14 ساله اى را بدون تقصیر به قتل رسانده است. با توجّه به این که قاتل مدّعى است قصد قتل او را نداشته، قتل مذکور چه نوع قتلى است، و حکم آن چیست؟

جواب:در صورتى که به سوى جمع تیراندازى کرده قتل عمد محسوب مى شود; هر چند بگوید قصد قتل نداشتم.

٧ – قتل با اعتقاد به واجب القتل بودن مقتول

سؤال چنانچه کسی با اعتقاد به این که فردی به لحاظ ارتکاب بعضی اعمال، یا داشتن برخی عقاید، واجب القتل است، اقدام به قتل وی نماید، در حالی که چنین اعمال و عقایدی شرعا مجوز قتل نمی باشد، لطفا بفرمایید قتل واقع شده چه نوع قتلی می باشد؟

جواب:در فرض سؤال قتل شبه عمد محسوب مى شود.

٨ – قتل با اعتقاد به واجب القتل بودن مقتول

سؤال چنانچه کسی با اعتقاد به این که فردی به لحاظ ارتکاب بعضی اعمال، یا داشتن برخی عقاید، واجب القتل است، اقدام به قتل وی نماید، در حالی که چنین اعمال و عقایدی شرعا مجوز قتل نمی باشد، لطفا بفرمایید قتل واقع شده چه نوع قتلی می باشد؟

جواب:در فرض سؤال قتل شبه عمد محسوب مى شود.

٩ – اگر مصرف الکل صنعتی منجر به فوت شود

سؤال سربازى دو شیشه الکل صنعتى را با خود به پادگان مى آورد. ابتدا به انگیزه رفع خطر از الکل صنعتى با وسایلى که در اختیار داشته اند و با همکارى دیگر سربازان آن را تقطیر نموده، سپس خودش و چند تن دیگر از سربازان، از آن مایع به قصد مست شدن مى نوشند. با توجه به این که مصرف الکل صنعتى بسیار خطرناک و مهلک است، یکى از سربازان به دلیل مصرف زیاد فوت نموده و سایرین نیز دچار تهوع و استفراغ مى شوند، آیا سربازى که الکل را به پادگان آورده، در مقابل خون کسى که از روى اختیار آن را مصرف کرده، و فوت نموده، مسئولیتى دارد؟

جواب:در صورتى که مصرف کنندگان از خطرات احتمالى آن باخبر بوده اند کسى در مقابل خونشان مسئول نیست، ولى اگر آورنده الکل آنها را اغفال کرده باشد که شرب آن مشکلى ندارد، در این صورت مسئول است و در فرض اخیر، قتل شبه عمد است.

١٠ – زدن دو ضربه به سر مقتول توسط دو نفر

سؤال نفر اوّل به وسیله سنگ ضربه اى بر سر مقتول وارد آورده، و او را به زمین انداخته است. مضروب در حال مرگ بوده که همان شخص دوباره سنگى بر مى دارد تا به او بزند. امّا نفر دوّم سنگ را از ضارب اوّل گرفته، و دو دستى ضربه اى بر سر مضروب وارد مى کند، و فرد مذکور بر اثر ضربه مغزى فوت مى کند. وکیل اولیاى دم در مورد ضربه دوّم هنگام طرح شکایت خود گفته: «ضربه دوّم آخرین رمق حیات را از متوفّى سلب نموده است.» اگر فرضاً هر دو ضربه بر یک نقطه سر وارد شده باشد، لطفاً بفرمایید:

1ـ آیا قتل عمد است یا شبه عمد، و قاتل کدام نفر است؟

2ـ آیا مادّه 217 قانون مجازات اسلامى که مى گوید: «هرگاه جراحتى که نفر اوّل وارد کرده، مجروح را در حکم مرده قرار داده، و تنها آخرین رمق حیات در او باقى بماند، و در این حال دیگرى کارى انجام دهد که به حیات او پایان بخشد، اوّلى قصاص مى شود و دوّمى تنها دیه جنایت بر مرده را مى پردازد.» در این مورد صدق مى کند؟

جواب:1- این دو ضربه خواه بر یک نقطه وارده شده باشد یا دو نقطه، قتل عمد است. و هر دو مشترکاً قاتل محسوب مى شوند.

2- آنچه را در بالا ذکر کرده اید مشمول آن مادّه نیست; مگر این که واقعاً نفر اوّل کار او را تمام کرده باشد.

١١ – میزان مسئولیت پزشک و ضارب در قتل

سؤال شخصى نسبت به دیگرى کارى انجام مى دهد که یا نوعاً کشنده است، مثل سمّ مهلک، و یا نوعاً کشنده نیست، مثل ایراد جرح جزئى به بازوى دیگرى، در هر حال طرف مقابل به بیمارستان منتقل مى شود و پزشک از انجام وظیفه و تخلیه موادّ سمّى در فرض اوّل خوددارى مى نماید و یا با سهل انگارى و به کار بردن مواد و ابزار آلوده و غیر بهداشتى در فرض دوّم موجب ایجاد عفونت و تسرّى آن و قطع عضو یا مرگ مجروح مى گردد. در دو فرض مذکور چه کسى قاتل است؟ نوع قتل چیست؟ در صورتى که پزشک و ضارب هردو مسئول باشند میزان مسئولیت هرکدام چگونه است؟

جواب:در فرض اوّل کسى که سمّ مهلک داده است قاتل محسوب مى شود و قتل عمد است و در فرض دوّم که خطاى پزشک سبب مرگ شده، او قاتل محسوب مى شود ولى قتل، قتل شبه عمد است و در صورتى که هر دو مسئول باشند دیه به مقدار دخالت آنها در قتل، خواهد بود.

١٢ – رها کردن مجروح تصادف رانندگی

سؤال راننده اى مقصر با عابر پیاده تصادف مى کند و به بهانه انتقال به بیمارستان بیمار را سوار مى کند، امّا از ترس براى فرار از مجازات، او را در بیابان و دور از دسترس مردم رها مى سازد و مصدوم به علّت خونریزى و عدم کمک و مراقبت در همان محل فوت مى نماید، آیا این قتل، قتل عمد محسوب مى شود؟

جواب:هرگاه رها کردن او به این حال در بیابان قاعدتاً سبب مرگ بوده، قتل عمد محسوب مى شود.

١٣ – کشته شدن کودک در حین تیراندازی

سؤال عدّه اى از روى خصومت به سوى یکدیگر تیراندازى کرده اند. پسر بچّه 12 ساله اى، که از آنجا عبور مى کرد، به واسطه تیر شخص معیّنى به قتل رسد. چند تن از روحانیّون مقدار دیه را تعیین کردند. مقدارى از آن را بر عهده قاتل، و مقدار بقیّه را بر عهده بعض دیگر از آن جمع گذاشته اند. این قضاوت شرعاً چه حکمى دارد؟

جواب:در صورتى که آن بچّه را دیده و در عین حال به سوى او تیر اندازى کرده، قتل عمد است; هر چند قصد کشتن خصوص او را نداشته باشد. و در صورتى که توافق بر دیه کنند، تمام دیه بر عهده قاتل است.

١٤ – اصابت گلوله به شخصی که مورد قصد قاتل نبوده

سؤال شخصى به سمت جمعى تیراندازى کرده، و پسر بچّه 14 ساله اى را بدون تقصیر به قتل رسانده است. با توجّه به این که قاتل مدّعى است قصد قتل او را نداشته، قتل مذکور چه نوع قتلى است، و حکم آن چیست؟

جواب:در صورتى که به سوى جمع تیراندازى کرده قتل عمد محسوب مى شود; هر چند بگوید قصد قتل نداشتم.

١٥ – اکراه و اجبار برخودکشی

سؤال خانم الف، که از حُسن شهرت اخلاقى مناسبى برخوردار نبوده، توسّط برادرانش مورد ضرب و جرح قرار گرفته، که آثار آن بر جسد وى ملاحظه گردیده است. سپس با تهیّه مقدّمات، و آویختن طناب از دار، و اجبار وى به خودکشى، وى خود را حلق آویز مى نماید. آیا ضرب و جرح و فراهم نمودن شرایط به دار آویختن آن مرحومه، از مصادیق اکراه یا اجبار در قتل محسوب مى گردد؟ حکم شرعى اکراه یا اجبارکنندگان چیست؟

جواب:هرگاه ثابت بشود که اکراه در حدّى بوده که اقدام آن زن بر خودکشى به خاطر ترس از شکنجه هاى بیشترى انجام یافته، اکراه کننده گان در حکم قاتل عمد هستند.

١٦ – زدن دو ضربه به سر مقتول توسط دو نفر

سؤال نفر اوّل به وسیله سنگ ضربه اى بر سر مقتول وارد آورده، و او را به زمین انداخته است. مضروب در حال مرگ بوده که همان شخص دوباره سنگى بر مى دارد تا به او بزند. امّا نفر دوّم سنگ را از ضارب اوّل گرفته، و دو دستى ضربه اى بر سر مضروب وارد مى کند، و فرد مذکور بر اثر ضربه مغزى فوت مى کند. وکیل اولیاى دم در مورد ضربه دوّم هنگام طرح شکایت خود گفته: «ضربه دوّم آخرین رمق حیات را از متوفّى سلب نموده است.» اگر فرضاً هر دو ضربه بر یک نقطه سر وارد شده باشد، لطفاً بفرمایید:

1ـ آیا قتل عمد است یا شبه عمد، و قاتل کدام نفر است؟

2ـ آیا مادّه 217 قانون مجازات اسلامى که مى گوید: «هرگاه جراحتى که نفر اوّل وارد کرده، مجروح را در حکم مرده قرار داده، و تنها آخرین رمق حیات در او باقى بماند، و در این حال دیگرى کارى انجام دهد که به حیات او پایان بخشد، اوّلى قصاص مى شود و دوّمى تنها دیه جنایت بر مرده را مى پردازد.» در این مورد صدق مى کند؟

جواب:1- این دو ضربه خواه بر یک نقطه وارده شده باشد یا دو نقطه، قتل عمد است. و هر دو مشترکاً قاتل محسوب مى شوند.

2- آنچه را در بالا ذکر کرده اید مشمول آن مادّه نیست; مگر این که واقعاً نفر اوّل کار او را تمام کرده باشد.

١٧ – کشتن فرد بی گناه با اعتقاد به مهدورالدم بودن مقتول

سؤال شخصى قصد کشتن مهدورالدّمى را دارد ولى به علّت اشتباه در هویّت مجنىٌ علیه، شخص دیگرى را که محقون الدّم بوده مى کشد، قتل واقع شده از چه نوعى خواهد بود؟

جواب:قتل شبه عمد است.

١٨ – قتل با اعتقاد به واجب القتل بودن مقتول

سؤال چنانچه کسی با اعتقاد به این که فردی به لحاظ ارتکاب بعضی اعمال، یا داشتن برخی عقاید، واجب القتل است، اقدام به قتل وی نماید، در حالی که چنین اعمال و عقایدی شرعا مجوز قتل نمی باشد، لطفا بفرمایید قتل واقع شده چه نوع قتلی می باشد؟

جواب:در فرض سؤال قتل شبه عمد محسوب مى شود.

١٩ – ترور مجرمین در منزل

سؤال کسى که در جنگها و درگیریهاى داخلى افغانستان نقش فعّالى داشته، توسط طرف دیگر در خانه خود ترور مى شود، حکم آن چیست؟

جواب:هرکس مؤمنى را عمداً به قتل برساند حکمش قصاص است و اگر او مرتکب خطایى شده، باید به وسیله حاکم شرع حکم الهى در مورد وى اجرا گردد.

٢٠ – ترک فعل شخصی که منجر به مرگ دیگری شود

سؤال ترک فعل فردى، منجر به مرگ دیگرى شده است. آیا مى توان وى را به خاطر مجرّد ترک فعل، محکوم و مجازات کرد؟ به مثالهاى زیر توجّه کنید:

الف) مادرى با علم به این که فرزندش به شیر نیاز دارد، عمداً از شیر دادن امتناع مىورزد، و طفل فوت مى کند. آیا قتل عمد است، یا نوع دیگرى از قتل محسوب مى شود؟

ب) اگر سوزن بان قطار، که وظیفه دارد خطوط راه آهن را طبق برنامه معیّن شده جا به جا کند، با علم به وجود خطر از انجام این عمل خوددارى نماید، و موجب برخورد دو قطار و مرگ مسافرین شود، آیا قتل عمد محسوب مى شود؟

ج) هرگاه پرستارى، که وظیفه رساندن دارو به بیمار در ساعت معیّنى را دارد، عمداً از انجام این کار خوددارى کند، و بیمار فوت نماید، در صورتى که بداند خوراندن دارو براى بیمار حیاتى است; چه نوع قتلى محسوب مى شود؟

د) نجات غریقى با مشاهده غرق شدن شناگرى در استخر، از نجات دادن او خوددارى مى کند، و غریق فوت مى نماید. آیا قتل عمد است؟

جواب: الف تا آخر: در مواردى که إسناد قتل به چنین شخصى بدهند، و به تعبیر دیگر سبب اقوى از مباشر باشد، مانند مثال اوّل و دوم، قتل عمد صادق است، و احکام آن جارى مى شود. و در مثال سوم و چهارم موارد مختلف است.

٢١ – به قتل رساندن دیگری هنگام خواب

سؤال اگر فردى در کنار دیگرى بخوابد، و در هنگام خواب او را به قتل برساند، در صور زیر حکم مسأله چیست؟

الف) در صورتى که احتمال مى داده به هنگام خواب او را به قتل مى رساند.

ب) در صورتى که هیچ گونه احتمالى نمى داده است.

ج) در صورتى که یقین داشته او را به قتل مى رساند، و به قصد قتل در کنارش خوابیده باشد.

جواب:در صورتى که یقین داشته، یا احتمال غالب مى داده که او را به قتل مى رساند، قتل عمد محسوب مى شود. در غیر این صورت قتل شبه عمد است

٢٢ – ترک فعل شخصی که منجر به مرگ دیگری شود

سؤال ترک فعل فردى، منجر به مرگ دیگرى شده است. آیا مى توان وى را به خاطر مجرّد ترک فعل، محکوم و مجازات کرد؟ به مثالهاى زیر توجّه کنید:

الف) مادرى با علم به این که فرزندش به شیر نیاز دارد، عمداً از شیر دادن امتناع مىورزد، و طفل فوت مى کند. آیا قتل عمد است، یا نوع دیگرى از قتل محسوب مى شود؟

ب) اگر سوزن بان قطار، که وظیفه دارد خطوط راه آهن را طبق برنامه معیّن شده جا به جا کند، با علم به وجود خطر از انجام این عمل خوددارى نماید، و موجب برخورد دو قطار و مرگ مسافرین شود، آیا قتل عمد محسوب مى شود؟

ج) هرگاه پرستارى، که وظیفه رساندن دارو به بیمار در ساعت معیّنى را دارد، عمداً از انجام این کار خوددارى کند، و بیمار فوت نماید، در صورتى که بداند خوراندن دارو براى بیمار حیاتى است; چه نوع قتلى محسوب مى شود؟

د) نجات غریقى با مشاهده غرق شدن شناگرى در استخر، از نجات دادن او خوددارى مى کند، و غریق فوت مى نماید. آیا قتل عمد است؟

جواب: الف تا آخر: در مواردى که إسناد قتل به چنین شخصى بدهند، و به تعبیر دیگر سبب اقوى از مباشر باشد، مانند مثال اوّل و دوم، قتل عمد صادق است، و احکام آن جارى مى شود. و در مثال سوم و چهارم موارد مختلف است.

٢٣ – حکم قتلی که عمد یا غیر عمد بودن آن مشخص نشود

سؤال اصل وقوع قتل براى دادگاه ثابت شده، ولى نوع آن مشخّص نیست. بیّنه اى هم براى اثبات نوع قتل وجود ندارد. تکلیف دادگاه در این مورد چیست؟

جواب:حکم به شبه عمد مى شود.

٢٤ – حکم قتل تحت تأثیر مواد روان گردان

سؤال احکام قتل در اثر مستی نسبت به قتل تحت تأثیر مواد روان گردان هم قابل تسری است یا خیر؟

جواب:در صورتیکه مواد روان گردان، عقل و هوش را مانند حالت مستی از بین ببرد همان حکم را دارد.

٢٥ – به قتل رساندن دیگری هنگام خواب

سؤال اگر فردى در کنار دیگرى بخوابد، و در هنگام خواب او را به قتل برساند، در صور زیر حکم مسأله چیست؟

الف) در صورتى که احتمال مى داده به هنگام خواب او را به قتل مى رساند.

ب) در صورتى که هیچ گونه احتمالى نمى داده است.

ج) در صورتى که یقین داشته او را به قتل مى رساند، و به قصد قتل در کنارش خوابیده باشد.

جواب:در صورتى که یقین داشته، یا احتمال غالب مى داده که او را به قتل مى رساند، قتل عمد محسوب مى شود. در غیر این صورت قتل شبه عمد است.

٢٦ – زدن دو ضربه به سر مقتول توسط دو نفر

سؤال نفر اوّل به وسیله سنگ ضربه اى بر سر مقتول وارد آورده، و او را به زمین انداخته است. مضروب در حال مرگ بوده که همان شخص دوباره سنگى بر مى دارد تا به او بزند. امّا نفر دوّم سنگ را از ضارب اوّل گرفته، و دو دستى ضربه اى بر سر مضروب وارد مى کند، و فرد مذکور بر اثر ضربه مغزى فوت مى کند. وکیل اولیاى دم در مورد ضربه دوّم هنگام طرح شکایت خود گفته: «ضربه دوّم آخرین رمق حیات را از متوفّى سلب نموده است.» اگر فرضاً هر دو ضربه بر یک نقطه سر وارد شده باشد، لطفاً بفرمایید:

1ـ آیا قتل عمد است یا شبه عمد، و قاتل کدام نفر است؟

2ـ آیا مادّه 217 قانون مجازات اسلامى که مى گوید: «هرگاه جراحتى که نفر اوّل وارد کرده، مجروح را در حکم مرده قرار داده، و تنها آخرین رمق حیات در او باقى بماند، و در این حال دیگرى کارى انجام دهد که به حیات او پایان بخشد، اوّلى قصاص مى شود و دوّمى تنها دیه جنایت بر مرده را مى پردازد.» در این مورد صدق مى کند؟

جواب:1- این دو ضربه خواه بر یک نقطه وارده شده باشد یا دو نقطه، قتل عمد است. و هر دو مشترکاً قاتل محسوب مى شوند.

2- آنچه را در بالا ذکر کرده اید مشمول آن مادّه نیست; مگر این که واقعاً نفر اوّل کار او را تمام کرده باشد.

٢٧ – اصابت گلوله به شخصی که مورد قصد قاتل نبوده

سؤال شخصى به سمت جمعى تیراندازى کرده، و پسر بچّه 14 ساله اى را بدون تقصیر به قتل رسانده است. با توجّه به این که قاتل مدّعى است قصد قتل او را نداشته، قتل مذکور چه نوع قتلى است، و حکم آن چیست؟

جواب:در صورتى که به سوى جمع تیراندازى کرده قتل عمد محسوب مى شود; هر چند بگوید قصد قتل نداشتم.

٢٨ – کشته شدن کودک در حین تیراندازی

سؤال عدّه اى از روى خصومت به سوى یکدیگر تیراندازى کرده اند. پسر بچّه 12 ساله اى، که از آنجا عبور مى کرد، به واسطه تیر شخص معیّنى به قتل رسد. چند تن از روحانیّون مقدار دیه را تعیین کردند. مقدارى از آن را بر عهده قاتل، و مقدار بقیّه را بر عهده بعض دیگر از آن جمع گذاشته اند. این قضاوت شرعاً چه حکمى دارد؟

جواب:در صورتى که آن بچّه را دیده و در عین حال به سوى او تیر اندازى کرده، قتل عمد است; هر چند قصد کشتن خصوص او را نداشته باشد. و در صورتى که توافق بر دیه کنند، تمام دیه بر عهده قاتل است.

٢٩ – اکراه و اجبار برخودکشی

سؤال خانم الف، که از حُسن شهرت اخلاقى مناسبى برخوردار نبوده، توسّط برادرانش مورد ضرب و جرح قرار گرفته، که آثار آن بر جسد وى ملاحظه گردیده است. سپس با تهیّه مقدّمات، و آویختن طناب از دار، و اجبار وى به خودکشى، وى خود را حلق آویز مى نماید. آیا ضرب و جرح و فراهم نمودن شرایط به دار آویختن آن مرحومه، از مصادیق اکراه یا اجبار در قتل محسوب مى گردد؟ حکم شرعى اکراه یا اجبارکنندگان چیست؟

جواب:هرگاه ثابت بشود که اکراه در حدّى بوده که اقدام آن زن بر خودکشى به خاطر ترس از شکنجه هاى بیشترى انجام یافته، اکراه کننده گان در حکم قاتل عمد هستند


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -